ابطال سند رسمی مؤخر بر معامله مال غیرمنقول به دلیل تعارض با سند عادی مقدم بر همان مال

شعبه دادگاه

[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

قضاوت آنلاین: با توجه به مواد 22، 46، 47 و 48 قانون ثبت اسناد و املاک کشور مصوب ۲۶ اسفند ۱۳۱۰ (کمیسیون قوانین عدلیه) با اصلاحات و الحاقات بعدى، بیع اموال غیرمنقول باید با سند رسمی صورت گیرد والا در هیچ یک از ادارات دولتی و مراجع قضایی قابل پذیریش نیست اما اگر همین معامله به موجب حکم قطعی دادگاه به اثبات رسیده باشد، در آن صورت ارزش اثباتی آن به مثابه سند رسمی معتبر خواهد بود. حکم دادگاه بدوی بر همین مبنا صادر گردید که در مرحله تجدیدنظر هم مورد تأیید قرار گرفت و بند سادساً دادگاه اخیر اشاره به آن دارد که نباید این شبهه ایجاد شود که چگونه سند عادی مال غیرمنقول مقدم توانست معامله همان ملک با سند رسمی مؤخر را باطل کند.

[/box]

تاریخ رأی نهایی: 1392/1/24

شماره رأی: 9209970221800047

مرجع صدور: شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

رأی دادگاه تجدید نظر

دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره 9109972218200279 مورخ 4/5/1391 صادره از شعبه 2 دادگاه عمومی حقوقی لواسانات که پیرو واخواهی نسبت به دادنامه شماره 9009972218200890 مورخ 14/12/1390 اصدار و ضمن رد واخواهی بر ابطال سند رسمی انتقال به شماره 3599 مورخ 12/8/1389 تنظیمی در دفترخانه شماره … فشم در مورد پلاک ثبتی 1095/6 تنظیمی فی‌مابین غ. و م. ز. با ع. م. و الزام تجدیدنظرخواه غ. ز. و شخص ثالث م. ز. به أخذ پایان‌کار مفاصا حساب دارایی و تحویل مورد معامله و تنظیم سند رسمی انتقال سه دانگ از شش دانگ پلاک ثبتی 1095/6 و پرداخت خسارت تأخیر در انجام تعهد از قرار روزانه پانصد هزار ریال از تاریخ 7/9/1389 لغایت تاریخ اجرای حکم و پرداخت خسارت دادرسی و حق‌الوکاله وکیل طبق تعرفه کانون وکلای دادگستری در حق ز. ح. اشعار دارد و مورد تجدیدنظرخواهی س.م. با وکالت ب. و غ. ز. با وکالت ژ. واقع شده است، قطع نظر از کیفیت رسیدگی در مرحله واخواهی از ناحیه دادگاه نخستین و صدور رأی قبل از تشکیل جلسه دادرسی، مآلاً موافق قانون و مقررات موضوعه بوده و اعتراض به شرح لوایح اعتراضیه وارد نبوده و مستوجب نقض آن نمی‌باشد زیرا که اولاً روابط حقوقی و قراردادی فی‌مابین م.الف. و ز.ح. (تجدیدنظرخواندگان) با غ. و م. شهرتین ز. مبتنی بر مبایعه‌نامه عادی مورخ 6/7/1389 به شماره 654509 تنظیمی در آژانس املاک د. می‌باشد که این قرارداد به قوت خود باقیست و دلیلی بر فسخ یا اقاله و یا سلب اعتبار آن ارایه نشده است و بنا بر تصریح مواد 219 و 220 از قانون مدنی، عقودی که بر طبق قانون واقع شده بین متعاملین و قائم مقام قانونی آنها لازم‌الابتاع بوده و آنان را به چیزی که در آن قرارداد تصریح شده و یا به کلیه نتایجی که به موجب عرف و عادت و یا به موجب قانون از آن عقد حاصل می‌شود ملزم می‌نماید که به موجب قرارداد مدرکیه تجدیدنظرخواه غ. ز. با اتفاق م. ز. مبادرت به فروش شش دانگ پلاک ثبتی مختلف فیه در قبال ثمن معین به تجدیدنظر خواندگان نموده‌اند. ثانیاً: قرارداد تنظیمی اصولاً قراردادیست لازم و مندرجات آن بنا بر تصریح قواعد فقهی لزوم و صحت برای متعاقدین آن متبع و لازم‌الرعایه می‌باشد و متعاملین مکلف هستند تعهداتی را که به تبعیت از اصل آزادی اراده قبول نموده‌اند تحمل و تقبل نمایند که از زمره این تعهدات تحویل مورد معامله و تنظیم سند رسمی مورد معامله به نام خریدار می‌باشد که در این زمینه فروشندگان دلیلی بر ایفاء یا اسقاط تعهدشان ارایه ننموده‌اند که به لحاظ امتناع آنان از ایفای تعهدات قراردادی متعهد لهما با مراجعه به حاکم الزام آنان را به ایفاء تعهدات قراردادی خواستار شده‌اند ثالثاً: تنظیم سند رسمی مورد معامله و تهیه مقدمات آن از قبیل أخذ پایانکار و مفاصا حساب مالیاتی از شرایط عقد بیع صحیح و از تکالیف مالک یا مالکین می‌باشد. رابعاً: بنابر تصریح ماده 362 از قانون مدنی به مجرد انعقاد عقد بیع، مشتری مالک مبیع، و فروشنده مالک ثمن می‌گردد و عقد بیع، فروشنده را ملزم به تحویل مورد معامله می‌نماید. خامساً: مادام که قرارداد منعقده فی‌مابین غ. و م. ز. با تجدیدنظرخواندگان به طریق قانونی منتهی به فسخ یا اقاله و یا سلب اعتبار نگردد همچنان از حمایت قانون برخوردار می‌باشد و مؤید این مطلب صراحت ماده 10 قانون مدنی می‌باشد. فلذا به محض انعقاد عقد بیع که برابر مقررات تنظیم گردیده است، مالکیت مشتری بر آن استقرار می‌یابد و فروشنده دیگر مالکیتی نسبت به مورد معامله نداشته تا با تمسک به آن مبادرت به فروش و انتقال آن به شخص ثالث نماید و عقد واقع شده مؤخر از ناحیه فروشنده بیع فاسد تلقی و به حکم مقرر در مواد 365 و 366 از قانون مدنی، بیع فاسد اثری در تملک نداشته و هرگاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض نماید لزوماً می‌بایست آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود که در مانحن‌فیه معامله مؤخر واقع شده فی‌مابین ع.م. با غ. و م. ز. مبتنی بر بیع فاسد بوده و سند تنظیمی در راستای عقد بیع فاسد نیز اثری در تملک نداشته و محکوم به بطلان می‌باشد. سادساً: مراتب تحقق عقد بیع اولیه فی‌مابین تجدیدنظر خواندگان با غ. و م. ز. به دلالت دادنامه اصداری از ناحیه شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به شماره 684 مورخ 15/5/1390 و دادنامه‌های شماره 00419 مورخ 28/3/1391 و 760 مورخ 31/5/1391 شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی بخش لواسانات و دادنامه‌های شماره 0087 مورخ 31/1/92 و 00167 مورخ 15/2/1392 احراز گردیده است و الغای دادنامه صادره از ناحیه شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران در راستای طرح دعوی اعتراض ثالث به موجب دادنامه شماره 1192 مورخ 13/9/91 نیز ناقض و [موجب] بی‌اعتباری مبایعه‌نامه مدرکیه تجدیدنظر خواندگان نمی‌باشد و از سوی دیگر برابر دادنامه‌های صادره از ناحیه شعبه 101 جزایی لواسانات مراتب فروش مجدد پلاک ثبتی مختلف‌فیه احراز و فروشندگان محکوم به تحمل مجازات شده‌اند و دادنامه‌های مذکور نیز از ناحیه شعبه 32 دادگاه تجدیدنظر استان تهران قطعیت یافته است. سابعاً: به موجب قرارداد تنظیمی (بند 7-6) متعاملین توافق نموده‌اند که چنانچه فروشنده در تاریخ 7/9/1389 در دفترخانه شماره 507 حاضر نشود روزانه مبلغ یک میلیون ریال به خریداران پرداخت نمایند که نسبت به سه دانگ آن سابقاً اظهار نظر گردیده و خواهان‌ها صرفاً مطالبه نصف خسارت تأخیر در انجام تعهد به مأخذ پانصد هزار ریال برای هر روز را خواستار شده‌اند که مراتب تخلف فروشندگان از ایفای تعهد قراردادی مبنی بر تنظیم سند رسمی در موعد مقرر به لحاظ عدم تنظیم سند محرز و مسلم گردیده و در نتیجه موجد حق برای خریداران در جهت مطالبه آن خسارت شده است و فروشندگان دلیلی که حاکی از اینکه علت عدم انجام تعهد آنان به واسطه علت خارجی بوده را به دادگاه ارایه ننموده‌اند، از این رو دادنامه تجدیدنظرخواسته که بر همین اساس صادر گردیده خالی از هرگونه ایراد و اشکالی بوده و تجدیدنظرخواهان در این مرحله از رسیدگی دلیل و مدرک موجهی که موجبات نقض آن را ایجاب نماید به دادگاه ارائه ننموده‌اند، بنابراین دادگاه ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی آنان به لحاظ عدم انطباق با شقوق ماده 348 از قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی و با استناد به قسمت اخیر از ماده 358 از قانون مرقوم دادنامه معترض‌عنه را تأیید می‌نماید. رأی صادره حضوری و قطعی است.

مستشاران شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

منبع:قضاوت‌آنلاین به نقل از پژوهشگاه قوه قضاییه

امتیاز شما به نوشته

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=14564

سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

14 پاسخ به “ابطال سند رسمی مؤخر بر معامله مال غیرمنقول به دلیل تعارض با سند عادی مقدم بر همان مال”

  1. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سلام
    از آنجایی که از نوع و مشخصات دعاوی متعدد شما طی 17 سال و نتیجه هریک (به جز مورد اخیر که اشاره نمودید) بی اطلاع می باشیم، نمی توان بطور مشخص نسبت به سئوال شما اعلام نظر کرد.
    مع الوصف، اگر اصالت سند عادی شما به موجب حکم قطعی دادگاه مورد تأیید قرارگرفته و حکم به محکومیت فروشنده اخیر نیز صادر شده است، شما باید با استناد این موارد و دلایل دیگر مقتضی نسبت به تقدیم دادخواست «ابطال سند رسمی مؤخر» علیه فروشنده و خریدار (و حسب رویه برخی قضات علیه اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک) و همچنین «الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی» اقدام نمایید تا دادگاه پس از رسیدگی و صحت تشخیص خواسته های شما، نسبت به صدور حک به ابطال سند رسمی و محکومیت فروشنده به تنظیم سند رسمی به نام شما اقدام نماید.
    لطفاً منبعد سئوال خود را در انجمن حقوق قضاوت آنلاین مطرح نمایید تا بتوان بطور مشروح پاسخ داد.

  2. غلامرضا دهقان نیم‌رخ
    غلامرضا دهقان

    با سلام خدمت مدیر محترم
    بنده ملکی را با سند عادی مقدم خریداری نموده ام که موخراً با سند رسمی به دیگری فروخته شده است و طی دادخواست های فراوان بعد از ۱۷ سال، فروشنده را محکوم به پرداخت قیمت روز ملک نموده ام.
    با این اوصاف، می خوام سند موخر را باطل نمایم، اگر کمکم کنید، ممنون میشم.

  3. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سلام
    متأسفانه از هویت وکیل پرونده اطلاعی در اختیار نداریم.

  4. دهقان نیم‌رخ
    دهقان

    بخشید، در مورد معامله معارض که مطلب در سایت گذاشتید،
    من یک ملکی دارم عیناً مثل این پرونده، می خوام وکیل همان پرونده را بهم معرفی فرمایید
    با تشکر

  5. مدیر سایت نیم‌رخ

    با درود
    از آنجایی که قولنامه در دو معنای «تعهدنامه» و «بیع نامه» بکار می رود که آثار هریک از این دو بسیار متفاوت از هم می‌باشد و تشخیص این که قراردادی به کدام یک از دو معنا منعقد شده، اصولاً با ملاحظه متن آن، تفسیر قرارداد، احراز اراده و قصد مشترک طرفین و نیز استفاده از سایر دلایل، قرائن و امارات معین می شود، در نتیحه، بدون ملاحظه قرارداد تنظیمی و بررسی آن نمی توان اثباتاً یا نفیاً نسبت به سئوال شما اعلام نظر دیگری نمود.

  6. Mohammad نیم‌رخ
    Mohammad

    باسلام و تشکر بابت مطالب خوبتون
    اگه در یک قولنامه عادی که فقط در مورد واگذاری زمینی صحبت شده باشد بدون اینکه حرفی درمورد پول پرداختی به فروشنده شده باشد و هیچ پولی نیز اصلا رد و بدل نشده و هیچ رسید و فيشي در اختیار خریدار نیست فقط امضا خریدار و فروشنده است معتبر است یا نه؟ و قولنامه فاقد شاهد است آیا این فرد خریدار میتواند با این قولنامه عادی سند را باطل کند؟

  7. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سلام و سپاس از نقد و استدلال‌های شما که ما هم با آن موافقیم.

  8. صاحب نیم‌رخ
    صاحب

    با مطالعه مطالب و نظرات ذیل آن نظر جناب مجتبی برای بنده خیلی منطقی نیست….اگر خریدار با سند عادی سهل انگاري ، سوءنيت و… داشته و تاوان او را شخص ثالث نباید متحمل شود، چطور همین نظر را در برابر سوءنیت اشخاصی که معامله پیش فروش آپارتمان با افراد میکنند و سپس حقوق آنان رو با معامله متاخر و صدور سند رسمی بدون اطلاع پیش خریدار مقدم میکنند و به آنان ظلمی میشود که به سختی میتوانند حق خود را استیفا نمایند. فرض کنید شما فروشنده و من خریدار واحد پیش فروش شما هستم که با مبایعه نامه عادی قرارداد میبندیم و مورد معامله به همراه حق پارکینگ به من فروخته میشود. خودتون هم میدونید حق پارکینگ در زندگی آپارتمان نشینی خیلی در قمیت گذاری ملک تاثیر دارد بطوری که در مناطق متوسط شهری حداقل ۱۰۰تا۱۵۰ هزارتومان در ارزش ملت اثر خواهد گذاشت…با این وجود قبل از تحویل و تنظیم سند با من شما اقدام به واگذاری حق پارکینگ به واحدی رو میکنید که نه در اولویت حق بوده نه تعداد پارکینگ از طریق شهردای قابل واگذاری به حد نصاب میرسد.اینجا شما با خریدار متاخر اقدام به تنظیم سند رسمی و انتقال سند مالکیت به او را انجام داده اید و نوبت به صدور سند بنده که میشود شما بدون پارکینگ سند به نامم میزنید.. اینجا انصافاً، شرعاً،عقلاً حق با چه کسی است؟؟؟؟؟؟؟ ماده ۳۶۵ و ۳۶۶ ق.م عبث و بیهوده وضع گردیده؟ اگر خیر پس میتوان بطلان صدور سند رسمی را با استنباط به اینکه علت فساد قرارداد منعقده فی ما بین فروشنده و خریدار متاخر قبل از وقوع عقد آنان بوده و تملکی برای فروشنده باقی نبوده است که اقدام به انتقال نماید را درخواست نمود و طبق ماده ۳۶۶ مزبور رد مال را از متصرف که در حکم غاصب میباشد خواستار شد.

  9. مدیر سایت نیم‌رخ

    برداشت حقوقی هر حقوقدانی متأثر از دانش و تجریبات وی است.، این که شما اصرار دارد که ماده 1305 قانونی مدنی در صدد مقایسه دو سند عادی و رسمی است و تمامی مشکلات مورد اشاره شما ریشه در آن دارد، در جای خود محترم و قابل بحث است اما به اعتقاد ما، ماده در مقام مقایسه دو سند عادی و رسمی نیست بلکه در صدد بیان دامنه ارزش اثباتی هریک از اسناد رسمی و عادی است.

  10. مجتبي نیم‌رخ
    مجتبي

    قولنامه نوشتن و يا مخدوش كردن آن به مراتب راحتتر و در هر جايي ميتوان قولنامه به تحرير در آورد ، و كار راحتتر آوردن شاهد كه به وفور يافت ميشوند و همدستي و تباني دو نفر كه سند عادي دارند ؛ جعل اسناد رسمي به دليل ثبت در املاك و اسناد كشور بسيار بسيار سخت تر و شايد نشدني است .
    ابطال سند رسمي شخص ثالث با سند عادي وفق ماده ١٣٠٥ خلاف قانون مدني است .
    كجا اين ماده از قانون كارايي دارد جز در اينجا !

  11. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سپاس مجدد از اعلام نظر مبسوط شما

    ضمن جلب توجه شما به نشست قضایی “ ابطال سند رسمی مالکیت اموال غیرمنقول با سند عادی” و نظراتی که در ذیل آن آمده است، لازم به اشاره است که مشکل در وجود ماده  1305 قانونی نیست بلکه به اشخاصی بر می‌گردد که مرتکب جرائمی چون جعل سند، انتقال مال غیر و معامله معارض می‌شوند.

  12. مجتبي نیم‌رخ
    مجتبي

    ماده ١٣٠٥ يا بايد حذف شود! (مانند حذف همرديف اين ماده قانوني! و سست نمودن اسناد رسمي!) و يا در مواردي كه ملك به شخص ثالث با سند رسمي واگذار شود كارايي دارد، و ميگويد نميتوان سند رسمي فردي ثالث كه با شرايط قانوني ملكي را خريداري نموده است ، با سند عادي كه بين دو نفر ديگر (احتمالا يك نفرشان همان فروشنده ملك به شخص ثالث است) ابطال نمود .
    امكان ابطال سند رسمي با سند عادي وجود دارد ، در صورتي كه سند رسمي به نام يكي از دو نفر سند عادي باشد ، تاريخ سند عادي نافذ بوده و مقدم بودنش محرز و ابطال سند حكم بايد شود ولي ابطال سند رسمي شخص ثالث طبق اين ماده ١٣٠٥ ، كاملا غير قانوني به نظر ميرسد
    معامله بين اين دو نفر نافذ هست و ميتوانند با اثبات وقوع بيع به هر طريقي ( شهود! ، نوشته! و … ) طلب خودشان را از يكديگر مطالبه نمايند و تاريخ سند عادي براي اشخاص ثالث معتبر نميباشد و فقط و فقط نشان از عقد بيع بين آن دو نفر ميباشد و تاريخش معتبر نسبت به شخص ثالث نميباشد و تعارض به دليل تاريخ مقدم نسبت به معامله شخص ثالث ندارد
    نميتوان به دليل داشتن تاريخ مقدم ،اثبات معامله مقدم نمود و معامله شخص ثالث با سند رسمي ( چون تاريخ سند رسمي را به هيچ وجه نميتوان مخدوش نمود) را از درج اعتبار ساقط نمود .
    شخص ثالث تاوان سهل انگاري ، سو نيت و… را نبايد بدهد، چون به راحتي ميتوان تاريخ و مفاد سند عادي و يا حتي خود سند عادي را به تحرير دراورد
    برخي قضات به اين ماده ١٣٠٥ به اين موضوع اشاره ميدارند و از ضرر و زيان شخص ثالث جلوگيري كرده و از حرج و مرج جلوگيري مينمايند
    وقوع بيع را نيز قبول نموده و جبران ضرر و زيان مدعي سند عادي را دستور ميدهند.
    ماده ١٣٠٥ فقط وقوع بيع را بين دو نفر ثابت ميكند ، ولي تاريخ بيع ، مقدم و موخر ، اوليه و ثانويه بودن آن نسبت به شخص ثالث ع.م طبق اين ماده از قانون نا معتبر بوده و نميتوان استنباط بيع اوليه نمود و نميتوان بيع شخص ثالث را عقد فاسد تلقي نمود . اين ماده از قانون كاملا با اين حكم و تفسير در تضاد است
    حال كه وي سند ثبتي دارد دليل وي محكمتر بايد تلقي گردد .
    اين ماده از قانون را نيز حذف كنند و حكم به تفسير و سليقه و استنباط از فقه بدهند بدون رجوع به ماده قانوني !
    با تشكر فراوان از حضرت عالي براي حسن توجهتان

  13. مدیر سایت نیم‌رخ

    با درود
    ضمن قدردانی از حس‌وظیفه‌شناسی و نظرشما

    ماده 1305 قانون مدنی در مقام بیان ارزش و اعتیار سند رسمی نسبت به سند عادی است و از آن امکان یا عدم امکان ابطال سند رسمی با عادی استنباط نمی شود. شورای نگهبان در نظريه شماره 2655 مورخ 1367/8/8 خود در اعتبار ماده 1309 قانون فوق بیان داشت: «ماده 1309 قانون مدني از اين نظر كه شهادت بينه شرعيه را در برابر اسناد [رسمی] معتبر فاقد ارزش دانسته خلاف موازين شرع و بدين وسيله ابطال مي گردد.»  همچنین به موجب تبصره الحاقی (1312/5/7) به ماده 70 قانون ثبت امکان طرح دعوی ابطال سند رسمی که اقرار به اخذ وجه یا مالى کرده یا تأدیه وجه یا تسلیم مالى را تعهد نموده ولی شرط انجام نشده است را جایز دانسته است. بنابراین، از نطر قانونی امکان ابطال سند رسمی ممکن است و تاکنون هم آرایی در این زمینه صادر شد اما نه به سادگی که ممکن است برخی تصور نمایند.

  14. مجتبي نیم‌رخ
    مجتبي

    با سلام و عرض ادب
    پيشاپيش از حسن توجه شما كمال تشكر را دارم
    ماده ۱۳۰۵ قانون مدنی در این مقام بیان می‌دارد: «‌در اسناد رسمی تاریخ تنظیم معتبر است حتی بر علیه اشخاص ثالث ولی در اسناد عادی تاریخ فقط درباره اشخاصی که شرکت در تنظیم آنها داشته و ورثه آنان و کسی که به نفع او وصیت شده معتبر است.
    نميتوان استنباط نمود كه اگر ملك با شرايط قانوني توسط شخص (b) به اشخاص ديگري تحت سند رسمي (شخص c )واگذار گردد ، مقدم ويا موخر بودن سند عادي ديگر نافذ نباشد نسبت به سند رسمي؟
    و با توجه به اين ماده قانون مدني نميتوان سند رسمي شخص ثالث (c)را با سند عادي كه بين (a) و (b) به تحرير درامده است ، را ابطال نمود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های انجمن‌ها


جستجوگر


برو واستاپ
پشتیبان سایت و انجمن
پشتیبان سایت و انجمن
سلام
چگونه می توانیم کمک‌تان کنیم؟