غرامت مستحقق للغیر در آمدن مبیع شامل تورم موضوعی کاهش ارزش ثمن معامله طرفین است

آراء شعب دیوان عالی کشور در امور حقوقی

رأی شعبه دیوان عالی کشور با موضوع غرامت پرداختی ناشی از مستحقق للغیر در آمدن مبیع ناظر به تورم موضوعی کاهش ارزش ثمن معامله طرفین است

چکیده: منظور از «غرامات» خسارتی است که به دلیل مستحق ‎للغیر درآمدن مبیع به مشتری وارد شده که به موجب رأی وحدت رویه شماره 733 – 15/7/93 هیأت عمومی دیوان‌عالی‌کشور کاهش ارزش ثمن به قیمت روز نیز شامل آن می شود ولی محاسبه افزایش قیمت ملک به نرخ روز و پرداخت قیمت آن به عنوان ثمن به خریدار مشمول غرامت نیست. بنابراین قدر متیقن دایره شمول رأی وحدت رویه آن است که تورم ناشی از کاهش ارزش ثمن با ملاحظه همان معامله یا به تعبیر دیگر تورم موضوعی لحاظ می گردد.

شماره رای: 9309970907000693
تاریخ صدور رأی: 1393/11/21
مرجع صدور: شعبه 10 دیوانعالی کشور

خلاصه پرونده

پیرو گزارش و رأی شماره 691/91 – 28/9/91 این شعبه و ارجاع پرونده به دادگاه صادرکننده رأی منقوض و نسبت به کلاسه 89659 وقت رسیدگی برای 16/8/92 جلسه دادگاه با حضوری خواهان و وکیل خوانده تشکیل شده. وکیل خواهان، حسب اظهار خواهان از سوی وی عزل گردیده.

خواهان اظهار داشت: «در سال 81 زمینی از آقای ح.ص. خریداری کرده، قولنامه آن پیوست پرونده می‎باشد. از آن مقام عالی خواهش می‎کنم هر طور که صلاح می‎دانید، رأی صادر ‎نمائید، چرا که ایمان دارم حضرتعالی از پرونده اینجانب و ضرر و زیانی که به اینجانب خورده، کاملاً مطلع هستید. چون که به آقای ح.ص. که تماس گرفتم ایشان گفته برو و شکایت حقوقی کن. هر چه دادگاه صادر کرد، همان کار را می‎کنم. به خدا قسم بچه‎های من هر روز‎شان را با استرس شروع می‎کنند.» 

وکیل خوانده اظهار داشت:

«1- در سطر هشت و نه صفحه پنجم رأی شماره 691 – 28/9/92 شعبه دهم دیوان‌عالی‌کشور در مقام نقض حکم این دادگاه بیان گردیده، با توجه به اینکه خواهان تاکنون از ارائه اصل بیع‌نامه امتناع نموده و در این جلسه ارائه نکرده و تردید و تکذیب درخواست می‎شود. وفق ماده 96 قانون آیین دادرسی مدنی بیع‌نامه عادی استنادی خواهان و سایر مستندات عادی (بیع‌نامه‎های عادی دیگر) از اعداد دلایل وی خارج می‎شود.

مقاله مرتبط: رویه قضایی نحوه محاسبه کاهش ارزش ثمن در صورت مستحقق للغیر درآمدن مبیع

2- موکل تاکنون میلیون ها تومان از جمله برای فرجام‎خواهی هزینه نموده است که محکومیت خواهان به پرداخت هزینه دادرسی موکل مورد استدعاست. چنانچه در دفاعیات پیشین و لایحه فرجام‎خواهی و اظهارات خود خواهان بیان گردیده، موکل مالک ملک مورد نزاع بوده و حکم فسخ و دادگاه نیز دلالت بر وقوع بیع دارد. پس ملک مورد ادعا مستحق‌للغیر نبوده و از شمول ماده391 قانون مدنی خارج است. در واقع باید میان مانحن‎فیه یعنی بیع صحیح و قانونی و شرعی موکل از ید سابق و مالکیت وی با فروش مال‎ غیر و کلاهبرداری و متعاقباً بیع باطل فرق قائل شد.

ثانیاً: افزایش قیمت سوقیه نه ناشی از تقصیر موکل است و نه میان هیچ فعلی از سوی موکل در افزایش قیمت زمینی که رابطه سببیت را ایجاد نماید، دخالت ندارد. افزایش قیمت زمین و خاص امثال آن در هر کشوری از علل مختلف اقتصادی دولت و تورم و مانند آن ناشی می‎شود. موکل در این زمینه مقصر و مسبب نیست تا مسئول جبران آن باشد.

ثالثاً: مصادیق غرامت در قانون و در فقه و هم نزد حقوقدانان روشن است. به هیچ وجه افزایش قیمت و تورم مصداق آن نبوده، نظر اداره حقوقی هم در باب غرامت روشن و مؤید همین مطلب است و نظر به اینکه قانون متأثر از فقه شیعه می‎باشد، مسلماً افزایش قیمت سوقیه، خسارت و غرامت نیست. حسب نظریه مشهور فقهاء افزایش قیمت سوقیه نمی‎توان غرامت در حق مشتری جاهل به فساد معامله جاری نمود. تقاضای رد خواهان را دارد.»

خواهان در پاسخ اظهار داشت: «اصل قرارداد نزد کارشناس است که کارشناسی انجام داده بود. تاکنون مسترد نکرده. در این جلسه نمی‎توانم ارائه دهم. دقیقاً می‎دانم دست کارشناسی است.»

دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین و انعکاس آن در صورتجلسه در تاریخ 28/8/92 در مورد ارائه و ملاحظه اصل سند عادی در تاریخ 18/8/92 اعلام داشت:

«بسمه تعالی

دادگاه ملاحظه می‎شود خواهان در تاریخ 18/8/92 سند عادی مستند دعوی خود را که در نزد کارشناسی بوده به دادگاه ارائه داده، دادگاه آن را ملاحظه و مسترد نمود.» در ذیل آن با تصمیم دیگر در همان تاریخ راجع به انکار و تکذیب این طور صورتجلسه نموده:

«بسمه تعالی؛ دادگاه جلسه اول دادرسی مورخه 15/8/89 در شورای حل اختلاف بوده است که خوانده علیرغم ابلاغ قانونی اخطاریه حاضر نشده است و به مستند دعوی خواهان ایراد نکرده است. لذا ادعای انکار و تردید وکیل خوانده در جلسات دادگاه خارج از فرجه قانونی بوده است.

دفتر با توجه به اعلام نظریه کارشناسی در خصوص قیمت ملک به نرخ روز و اینکه خواهان قیمت ملک را به نرخ روز مطالبه کرده است، مقرر است به خواهان اخطار شود پرداخت هزینه دادرسی براساس نظریه کارشناسی اقدام نماید، سپس پرونده به نظر برسد. وقت نظارت تعیین شود.» وقت نظارت برای 8/12/92 تعیین شده، پرونده پس از پرداخت هزینه دادرسی در وقت نظارت در دستور کار دادگاه قرار گرفته.

نشست قضایی مرتبطمفهوم غرامت مستحق للغیر در آمدن مبیع

با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 301736 – 14/12/92 با توجه به محتویات پرونده و مستندات ابرازی خواهان و اینکه خواهان طی قرارداد مورخه 9/11/82 ملک موضوع دعوی را از خوانده خریداری نموده، لیکن پس از آن شخصی به نام ر.ق. مدعی مالکیت آن گردیده و ملک موضوع دعوی مستحق‎ للغیر درآمده، با توجه به نظریه کارشناسی رسمی دادگستری که قیمت ملک موضوع دعوی را به نرخ روز چهارصد و سی و هشت میلیون ریال تعیین نموده است و خوانده اعتراض مؤثری که موجبات خدشه نظریه کارشناسی شود به عمل نیاورده و خوانده و وکیل وی نیز علی‎رغم ابلاغ قانونی اخطاریه، ظرف مهلت قانونی به نظریه کارشناسی اعتراض ننموده و خوانده و وکیل خوانده دفاع مؤثری ننموده،

لذا دادگاه دعوی خواهان را وارد تشخیص به استناد مواد 198 و 519 از قانون آیین دادرسی مدنی و ماده 391 قانون مدنی، حکم به محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ چهارصد و سی و هشت میلیون ریال بابت [قیمت ملک بهنر روز] اصل خواسته و مبلغ هشت میلیون و هفتصد و شصت هزار ریال بابت هزینه دادرسی و حق‎الوکاله وکیل و پرداخت یک میلیون و هشتصد هزار ریال بابت هزینه کارشناسی در حق خواهان صادر و اعلام می‎نماید.

در مورد دعوی خواهان به طرفیت خوانده به خواسته خسارات و غرامات وارده با توجه به محتویات پرونده و اینکه خواهان و وکیل وی در مورد خسارات وارده و غرامات حاصله دلیلی که مثبت ادعای ایشان باشد، ارائه ننموده، لذا دادگاه دعوی خواهان را غیر وارد تشخیص، حکم به بی‌حقی صادر می‎نماید.

در مورد دعوی خواهان به مطالبه خسارت تأخیر تأدیه، با توجه به اینکه کارشناسی ملک را به قیمت روز ارزیابی کرده، خسارت تأخیر تأدیه فاقد وجاهت قانونی است، حکم به رد دعوی خواهان صادر می‎نماید.

این رأی در تاریخ 19/1/93 به آقای ع.ف. وکیل خوانده ابلاغ شده. در تاریخ 14/2/93 از رأی مذکور فرجام‎خواهی نموده.

در لایحه پیوست ضمن تکرار مطالب پیش‌گفته به مضمون اضافه نموده: دادنامه فرجام‎خواسته دچار تهافت است. زیرا از یک طرف در مورد دعوی فرجام‎خوانده به خواسته مطالبه خسارت وارده و غرامات حاصله، حکم بر بی‌حقی وی صادر نموده و از طرف دیگر در مورد مطالبه قیمت روز مبیع به استناد ماده 391 قانون مدنی حکم به نفع وی صادر کرده است، در حالیکه مبنایی برای قیمت روز مبیع جز همان غرامات وارده نمی‎باشد.

چنانکه در دادنامه منقوض همین دادگاه و همین قاضی محترم آن مبنای محکومیت موکل به تأدیه قیمت روز مبیع را غرامات وارده دانسته و تصریح نموده است:

دادگاه دعوی خواهان را وارد تشخیص حکم به محکومیت خوانده به عنوان خسارت و غرامات وارده صادر می‎نماید.

موکل به پرداخت حق‎الوکاله وکیل فرجام‎خوانده محکوم گردیده در حالیکه نامبرده به علت دریافت حق‎الوکاله و عدم پرداخت تمبر وکالتی اعلام نمود که سمتی و وکالتی در پرونده نداشته و در همان جلسه اول رسیدگی دادگاه قبل از حکم منقوض هم حاضر نشده و حتی در سطر دوم دادنامه شعبه دهم دیوان‌عالی‌کشور عضو ممیز این معنا را تصریح نموده «وکیل خواهان اعلام داشته به دلیل عدم پرداخت حق‎الوکاله و عدم ابطال تمبر مالیاتی سمتی ندارد و حضور ندارد.» (ص 2 س 13 و 14)

در مورد ابلاغ نظریه کارشناسی به علت حضور اینجانب در خارج از کشور، موکل طی لایحه‎ای به نظریه کارشناس اعتراض نموده، مبلغ تعیین شده را برخلاف اوضاع احوال مسلم قضیه اعلام کرده به این اعتراض توجهی نشده.

مورد دیگر اینکه فرجام‎خوانده مدعی است موکل یک و نیم میلیون تومان زمین را خریده و حدود چهارصد میلیون تومان به وی فروخته، اما با آنکه فرجام‎خوانده به او مراجعه کرده او به ید قبلی خود رجوع نکرده است.

براساس کدام مبنای قانونی و میزان شرعی موکل بابت این خرید و فروش باید یکبار قیمت را به فروشنده بپردازد و یکبار هم به نرخ روز حدود ده برابر (هزار درصد) قیمت دریافتی به فرجام‎خوانده؟

اما عمده مطلب که در صورتجلسات دادگاه محترم بدوی و لوایح تقدیمی پیشین ذکر شده و البته شعبه دیوان آن را ترتیب اثر تشخیص نداده و از باب وظیفه وکالتی ملخّصاً اشاره می‎شود آنست که:

ماده 391 استنادی راجع به مبیعی است که مستحق ‎للغیر درآید. یعنی پس از بیع معلوم شود هنگام عقد فروشنده مالک بیع نبوده است. در حالیکه در مانحن‎فیه حسب حکم فسخ شماره 470 – 23/4/82 در پرونده کلاسه 154/82 شعبه 18 دادگاه عمومی سابق اصفهان تأئید شده، طی دادنامه شماره 1381 – 1/11/83 در پرونده کلاسه 763/83 شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر اصفهان مدت‎ها پس از بیع صحیح ید سابق به موکل و فروش صحیح موکل در زمان مالکیت به فرجام‎خوانده و تسلیم مبیع به وی، ید سابق مدعی غبن گردیده و حکم فسخ مزبور به نفع وی صادر شده.

پس در زمان بیع به فرجام‎خوانده، موکل مالک بوده و بیع فضولی نبوده و مبیع مستحق‌للغیر درنیامده و مورد منصرف از ماده مزبور است. در این موارد حسب مشهور فقهای امامیه و فتاوای مراجع معظم معاصر در غیر خیار شرط، چون مانحن‎فیه فاسخ مستحق قیمت یوم الفسخ و فرجام‎خوانده مستحق غبن مبیع بوده، دعوی وی به طرفیت موکل قابل استماع نمی‎باشد.در خاتمه دادگاه نام فرجام‎خوانده را که الف.م.‎ بوده الف.ح. ذکر نموده، در ثانی به انکار و تکذیب نسبت به اسناد عادی مذکور در رأی دیوان‌عالی‌کشور عنایتی ننموده است.

فرجام‎خوانده در پاسخ اشعار داشته: «برخلاف استنباط وکیل محترم فرجام‎خواه، دادگاه بدوی به استناد ماده 391 قانون مدنی دو چیز را توأمان مورد حکم قرار داده: یکی قیمت مبیع مستحق ‎للغیر واقع شده دیگری مابه‎التفاوت تا قیمت واقعی مبیع ناشی از عمل اینجانب و سایر شرائط با همان اوصاف می‎باشد. اگر مال مستحق ‎للغیر نبود، خریدار با همان قیمت اولیه ملکی با قیمت واقعی روز حاضر در تصرف داشت، لیکن تخلف فروشنده موجبات این غرامات را فراهم نمود. در مورد اعتراض موکل آقای وکیل لایحه اعتراض به نظریه کارشناسی خارج از مهلت مقرر قانونی تقدیم شده، با توضیح دیگر در مورد مستحق‎ للغیر بودن مبیع مآلاً تقاضای ابرام رأی فرجام‎خواسته را نموده.

نظریات مشورتی مرتبطنحوه محاسبه کاهش ارزش ثمن در مستحق للغیر در آمدن مبیع

پرونده با کیفیت فوق به دیوان‌عالی‌کشور ارسال به این شعبه ارجاع به کلاسه فوق ثبت شده است. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده، چنین رأی می‎‎‎‎‎‎دهد:

رای دیوان عالی کشور

رأی وحدت رویه شماره 733 – 15/7/93 هیأت عمومی دیوان‌عالی‌کشور، نظر شعبه ‎ای را پذیرفته که غرامت را به میزان کاهش ارزش ثمن همان معامله تلقی نموده است.

به عبارت دیگر غرامات همان خسارتی است که از قِبَل مستحق ‎للغیر درآمدن مبیع به مشتری وارد شده است و ملاک احتساب کاهش ارزش ثمن، ثمن همان معامله است و نمی‎توان ارزش ثمن که موقعیت خاص حقوقی دارد، عنوان وجهی انتزاعی از آن معامله، لحاظ کرد والّا اگر نظر اعضای هیأت عمومی وحدت رویه، صرف کاهش ارزش پول بر مبنای ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی بوده، صراحتاً در رأی مذکور به ماده 522 اشعاری استناد می‎شده است؛ در حالیکه نه در رأی وحدت رویه آمده است و نه هیچ یک از اکثریت قضات هیأت عمومی چنین برداشتی داشتند و قدر متیقن رأی وحدت رویه آن است که تورم ناشی از کاهش ارزش ثمن با ملاحظه همان معامله یا به تعبیر دیگر تورم موضوعی لحاظ گردیده است.

مضافاً اینکه اگر منظور رأی وحدت رویه کاهش ارزش پول بر مبنای ماده 522 قانون مزبور بوده باشد، با توجه به شرایط 5 گانه مندرج در این ماده، اصولاً شامل مسئله موضوع رأی وحدت رویه نخواهد شد.

نتیجه آنکه نباید رأی وحدت رویه شماره 733 هیأت عمومی را به نحوی تفسیر کرد که عملاً یک رأی بی‎خاصیت در منابع حقوقی کشور جلوه نماید، چیزی که در مخیله هیچ یک از اکثریت قضات هیأت عمومی دیوان‌عالی‌کشور نبوده است.

علی‌هذا صرفنظر از نحوه استدلال دادگاه، چون مورد از ماده 391 قانون مدنی و مبحث مربوط به ضمان درک و رأی وحدت رویه شماره 733 هیأت عمومی دیوان عالی کشور خروج موضوعی دارد و مطابق مواد 455 و 456 قانون مدنی مشتری پس از عقد بیع حق دارد انحاء تصرفات را انجام دهد و فسخ احتمالی معامله موجب زوال حق مالک بالفعل، نخواهد شد و این مورد را نمی‎توان با ید غاصب یا در حکم غاصب قیاس کرد.

از این حیث رأی صادره قابل ابرام نبوده و چون مورد منطبق با بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی است، با نقض رأی فرجام‎خواسته، رسیدگی بعدی با دادگاه هم‌عرض دادگاه صادرکننده رأی می‎باشد.

رئیس و مستشار و عضو معاون شعبه 10 دیوان‌عالی‌کشور

بانک داده آراء پژوهشگاه قوه قضاییه

امتیاز شما به نوشته

5/5 = (3 امتیاز)

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=20943

سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

32 پاسخ به “غرامت مستحقق للغیر در آمدن مبیع شامل تورم موضوعی کاهش ارزش ثمن معامله طرفین است”

  1. محمد نیم‌رخ
    محمد

    باسلام
    هرمساله ای بوده طبق اصل صداقت با وکیل محترم خدمتتان عرض میکنم حتی بدون ذره ای کم و زیاد چون هدفم حل مشکل است و بس، لذا خواهشمندم با همین فرض که دقیقا به همین صورت اتفاق افتاده جوابم روبدید.
    ۱- ذینفعی در شهادت نبود، منظورم این بود که مادر زن و داماد در دو شکایت و خواسته جداگانه در یک پرونده علیه بنده را قاضی می تواند رسیدگی کند و نباید وحدت در خواهان و خواسته باشد؟ این دو با هم ذی نفع در طرح شکایت در یک پرونده هستند.
    ۲-سوال بعدی اینکه قاضی فقط با علم خودش و سلیق شخصی بدون درخواست حتی رونوشت و مطابقت از دفترخانه حتّی سند رسمیی که در دادگاههای متعدد، اصالت آن اثبات شده و نامه صحت با اقرار سردفتر محترم و حتّی موکّل و با تایید ثبت اسناد دارد را بدون ارجاع به کارشناس و حتّی ادّعای جعلی برخلافِ {بند۱۰ قانون حفظ حقوق شهروندی مصوّب ۱۳۸۲ می گوید: تحقیقات و بازجوئی ها باید مبتنی براصول و شیوه های علمی و قانونی و نظارتِ لازم صورت گیرد و با کسانی که مقرّرات را رعایت نمی کنند، برخورد جدّی صورت بگیرد، درخصوص رأی جعل سندرسمی در حالی دادرس ویژه مشهد، بدون حتّی درخواست رونوشت از دفترخانه ۸ یزد و استعلام و کارشناسی رأی به جعل داده اند که سند اصیلِ اصیل است و رأی قاضی نسبت به جعل سند عادیِ که حتّی مصدّق نشده (بین شیرزادیان و شاکی) که اصلاً بنده به دادگاه ندادم و ربطی به بنده ندارد، نظریّه کارشناسی هم گرفتم که دستخط و امضاء بنده نیست و بعد از معامله بنده با شاکی انجام شده و تاکنون، هیچ کسی ادّعای جعل نکرده، برخلاف صریح قانون {مادّه ۲۲۳’۲۲۴و۲۳۴ قانون آئین دادرسی مدنی و طبق مادّه ۲۱۹ قانون مذکور در مورد اصالت سند، ادّعای جعلیت می بایست باید با ذکر دلیل و در زمان مقرّر اقامه شود و عدم تبعیّت از رأی وحدت شماره ۶۳۳۹ مورّخ ۲۷/۹/۴۲جعل در فتوکپی یا رونوشت اسناد مصداق ندارد و از مصادیق جعل در سندبه معنی و مفهوم مأخوذه قانونی به شمار نمی رود، مادّه ۵۷ ق.آ.د.م اشعار دارد: تصویر سند رسمی که حتّی برابر اصل گردیده بمنزله اصل سند نمی باشد، اگر سند مورد ادّعای جعل قرارگیرد،بایداصل آن به دادگاه تسلیم شود و تا زمانیکه ادّعای جعل به اثبات نرسید، معتبرخواهدبود، ماده ۱۲۰۲ق.آ.د.م مقررکرده انکار مندرجات سندرسمی مسموع نیست و مطابق مادّه ۱۲۹۲قانون مذکوراصلاً اگه منظور جعل معنوی باشد،‌ مسموع نیست. رأی شماره ۳۷۱ شعبه ۲دیوان عالی کشور مورخ ۱۳۱۶/۲/۲۶شرط اصلی جرم جعل- اضرار به دیگری است و رأی ش۲۷۵۷ش۱.د مورخ ۳۱۷/۱۲/۱۷ در موردی که حتی ادعای جعل شده باشد، تمیز انطباق اثر انگشت باید بوسیله کارشناسان احراز گردد مگر اینکه دادرس خود وسائل و اطّلاعات لازم را داشته باشد و اگرمنظور قاضی جعل معنوی است؟! طبقِ گواهی مأموررسمی، موکل و معتمدینش اصلا بنده زمان تنظیم وکالتنامه در دفترخانه نبودم، مطابق ماده۵۳۳ ق.م.ا که قاضی به آن استناد کرده اند، هیچ تغییری حتّی یک نقطه در سندانجام نگرفته} می باشد و مهمّتر از همه اینکه اصلاً این مدارک را بنده ارائه ندادم و وکیل با جعل امضاء بنده آن را ارائه داده، همه فقط کپی بدون مصدّق و اصلاً ارائه سند به دادگاه مصداق جعل نیست؟؟؟
    طبق ماده۵۳۴ ق.م.ا جعل معنوی تنها از طریق کارکنان دولت قابل تصوّر است و سرتاسر پرونده و در شعبه حقوقیِ ۱۰ یزد تحت کلاسه ۹۵۰۹۲۵ اقرار موکّل هست و اصالت سند اثبات شده و آنرا خودم با اصالت و صحّت سند را از دفترخانه ۸ یزد همراه با رونوشت سند و حتّی نظریّه کارشناسی مذکور گرفتم و به دادگاه ویژه روحانیّت تحویل دادم و همچنین عدم تبعیّت آشکار قاضی از رأیِ ۳۱۴۵ ش ۴ د.ع کشورمورّخ ۱۴/۱۲/۱۳۱۸ دقیقاً قیدکرده، حتّی بر فرض جعل بودن، تا مادامی که علم و اطّلاع فروشنده دائر به جعلیّت ثابت نشود، وی از این حیث و به عنوان کلاه بردار قابل تعقیب نمی باشد؟}
    می تواند،جعلی اعلام کند؟؟بسیارمتشکرم

  2. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سلام
    پاسخ سئوالات شما به ترتیب به شرح زیر است:
    اول- مشخص نیست چرا دادگاه نبابد شکایت شکایت مادر زن و داماد علیه متهم واحد را یکجا رسیدگی کند، در حالی که ماده 313 قانون آیین دادرسی حکم آمره دارد که اتهامات متعدد متهم باید یکجا رسیدگی شود؟!
    دوم- ما مدعی عدم صداقت شما در بیان مشکل نیستیم بلکه به جهت عدم دسترسی به مدارکی که پیشتر در پاسخ به سئوالات قبلی شما بیان کردیم، امکان اظهار نظر نیست کما این که مسلماً آنچه شما برای ما نوشتید را در مراجع قضایی مطرح و مدارک لازم را هم ارائه کردید اما ترتیب اثر داده نشد، پس باید مدارک موجود در پرونده مؤید اثبات امور به نحو دیگر باشند که بدون ملاحظه آن‌ها و استدلال های صورت گرفته در احکام صادره نمی توانیم نظر دهیم. مع الوصف، باید اضافه کرد که برخی از برداشت های شما یا وکیل تان صحیح نیست از جمله این که «در جعل فعلیت اضرار شرط است» در صورتی که چنین نیست بلکه قابلیت اضرار سند مجعول کافی برای تحقق جرم است. همچنین این که «جعل معنوی تنها از طریق کارکنان دولت قابل تصوّر نیست» نادرست است زیرا وقوع جعل معنوی در سند عادی از سوی غیر کارمند هم مصداق دارد.

  3. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام
    پس شرط وحدت خواهان و خواسته برای چه مواردی است؟ و آیا قاضی فقط با علم خودش حتی با گواهی اصالت؛ اقرار سر دفتر و موکل؛ میتواند سندرسمیی را جعلی اعلام کند؟
    بسیار متشکرم

  4. مدیر سایت نیم‌رخ

    با سلام
    پاسخ سئوالات شما به شرح زیر است:
    اول- شرایطی که در سئوال ذکرشد مربوط به ایرادات سبق رسیدگی (دعاوی مرتبط) و نیز اعتبار امر محکوم‌بها (مختومه) یعنی بندهای 2 و 6 ماده 84 و ماده 103 قانون آیین دادرسی مدنی است.
    دوم- ادله اثبات دعوی کیفری در ماده 161 قانون مجازات اسلامی احصاء شده است که علم قاضی هم جزء آن است. علم قاضی در ماده 211 قانون اخیر تعریف گردید. هرچند که استناد به آن ندرتاً صورت می گیرد، ولی قاضی تکلیف دارد وقتی به آن استناد می کند، مستندات علم خود (نظایر موارد ذکرشده در تبصره ماده مزبور) را در حکم ذکر کند تا مشخص شود که چگونه این علم حاصل گردید. حکم تعارض علم قاضی با ادله دیگر هم در ماده 212 قانون مجازات اسلامی آمده است.
    متأسفانه بدون ملاحظه مستندات دعوی و دلایل موضوع حکم دادگاه، نمی توان پاسخی در خصوص تشخیص صحت و سقم جعلیت اسناد توسط قاضی پرونده ارائه کرد.

  5. کورش کاویانی نیم‌رخ
    کورش کاویانی

    با سلام
    آیا اگر خیار تعذر تسلیم رخ دهد، قیمت مبیعی که فرضا 20 سال پیش صورت گرفته به نرخ روز است یا همان مقدار پرداختی است؟
    توضیح این که یکی از وراث سهمش از ملکی ورثه ای را به یک ورثه دیگر می فروشد ولی قدرت بر تسلیم آن را ندارد، چون از اول ملک در اختیارش نبود و خریدار بعد از 20 سال تقاضای الزام به تسلیم مبیع طرح کرده است، اگر خوانده تقاضای خیار تعذر تسلیم دهد تا بیع فسخ شود چه مبلغی می پردازد؟

  6. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    خیار تعذر تسلیم و احکام آن در منابع فقهی آمده ولی هرچند در ماده 380 قانون مدنی «خیار تعذر تسلیم ثمن» در صورت مفلس شدن مشتری پیش بینی شده اما قانونگذار از «خیار تعذر تسلیم مبیع» خاصه در ماده 396 قانونی مدنی نامی نبرده است، به همین جهت برخی نویسندگان حقوق مدنی عقیده دارند که می توان در این خصوص به مواد 239 ، 240، 380، 476 و 534 قانون مدنی استناد کرد و برای مشتری حق فسخ فایل شد.
    با توجه به مواد 348 ، 372 و 365 قانون پیش گفته، در صورت عدم قدرت کامل بایع بر تسلیم مبیع، بیع باطل بوده و بیع فاسد نیز اثری ندارد و مشتری تنها می تواند ثمن پرداختی را مطالبه کند.
    رویه قضایی تأکید دارد که تعیین ثمن و مثمن در بیع، تابع قصد و اراده طرفین معامله است و اگر بیع به نحوی از انحاء باطل باشد، چون دادگاه قائم‌مقام متعاقدین در اعلام قصد و اراده نیست تا بتواند اقدام به تعیین ثمن نماید، در نیتجه دعوای الزام بایع به پرداخت ارزشِ روزِ مبیع نیز قابل استماع نخواهدبود.

  7. moosavi نیم‌رخ
    moosavi

    سلام خسته نباشید
    ما سال 97 یه واحد آپارتمان خریداری کردیم.
    امسال وکیل مالک اصلی زنگ زد به یکی از اعضا ساختمان که از دادگاه کیفری حکم قطعی گرفتن مبنی بر جعلی بودن وکالتی که تمام سندها مبنی بر اون صادر شده.
    ایشون دارای صلح نامه در سال 1343 هستن که از مالک اولیه این زمینو در اون سال صلح کردن و تونستن رای قطعی دادگاه را مبنی بر جعلی بودن وکالت نامه ای در سال 1352 که تمام اسناد بعدی تا برسد به سند تفکیکی آپارتمان ما بر مبنی اون بوده رو، در سال 1392 بگیرند.
    در سال 1397 برای دادخواست ابطال اسناد دادگاه حقوقی شکایت کردن و خوانده های دادگاه همه افرادی هستن که از سال 1352 تا 1378 اسناد به نامشون بوده بود که دادگاه گویا جلسه بعدی رو انداخته برای شهریور.
    الان با توجه به اینکه ما هنوز هیچی از طرف دادگاه حقوقی دریافت نکردیم، باید چیکار کنیم؟
    الا من از نفر قبلیم شکایت میتونم بکنم؟
    و اینکه پول ملکمو به روز بهم میدن؟

  8. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    سئوال شما به «انجمن های مشاوره حقوقی قضاوت آنلاین» منتقل و در آنجا پاسخ داده شد.
    برای مشاهده پاسخ به تاپیک «دعوای ابطال سند رسمی به علت جعلی بودن وکالت نامه» مراجعه کنید و چنانچه توضیح و ابهامی در خصوص پاسخ دارید، در ذیل آن بیان کنید.
    ضمناً چون بخش «دیدگاه» هر پست تنها برای اعلام نظر نسبت به مطالب سایت اختصاص دارد، منبعد سئوالات خود را بر حسب مورد در یکی از «انجمن‌های سایت» مطرح کنید

  9. سید محمد حسین علم الهدی نیم‌رخ
    سید محمد حسین علم الهدی

    سلام
    وقت بخیر
    این که در چکیده نوشته شده ملاک احتساب کاهش ارزش ثمن در رای وحدت رویه ثمن همان معامله است و کاهش ارزش پول نیست و منظور «ثمن همان معامله است« بنظر درست نمیاید، چون در قراردادها و معاملات ثمن پول رایج است و مطلب شما این موضوع را به ذهن می رساند که همان کاهش ارزش پول ملاک است، در حالی که از رای وحدت رویه استفاده می شود و بنظر می رسد منظور شما هم تفاوت ارزش مبیع نسبت به روز معامله و یا در واقع ارزش مبیع به نرخ روز باشد.
    اگر برداشت بنده درست است و شما هم قبول دارید، بنظر می رسد اگر عبارت آورده شده در چکیده اصلاح شود، منظور به روشنی معلوم خواهد شد.
    البته به نظر می رسد آراء صادره در این باب و حتی رای وحدت رویه هم باید آن قدر واضح و روشن باشد که نیاز به تفسیر و توضیح نداشته باشد و خواننده با سطح اطلاعات معمولی هم آن را به خوبی درک کند.
    اگر هم بنده اشتباه کرده‌ام ممنون می شوم متذکر شوید.

  10. مدیر نیم‌رخ

    با سلام
    ضمن سپاسگزاری از بیان دیدگاه ارزشمند جنابعالی و اعلام نقص در بخش چکیده،
    ما نیز با برداشت شما هم نظر بوده و نسبت به اصلاح چکیده مطلب اقدام گردید.
    مانا باشید.

  11. آتنا نیم‌رخ
    آتنا

    سلام
    من می خواهم با نویسنده این مطلب مشاوره کنم.
    لطفا بفرمایید به چه طریقی ممکن است?

  12. مدیر نیم‌رخ

    با سلام
    برای مشاوره اختصاصی با قاضی سابق دادگستری و وکیل کانون وکلای مرکز پست «شیوه های مشاوره حقوقی با وکیل مرادی» را ملاحظه نمایید.
    برای مشاوره عمومی می توانید سئوال را در یکی «انجمن های مشاوره حقوقی قضاوت آنلاین» مطرح کنید تا مدیران انجمن به آن پاسخ دهند.
    برای ارتباط با شخص مدیر می توانید از بخش «تماس با ما» اقدام نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین‌های انجمن‌ها


جستجوگر