مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول در تصرف عدوانی

شعبه دادگاه

مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول از شرایط تحقق رکن قانونی جرم تصرف عدوانی است

چکیدهدر صورت عدم مالکیت طرفین دعوی بر زمین مورد نزاع و ملی بودن آن، طرح شکایت مبنی بر رفع تصرف عدوانی با اشکال مواجه است.

شماره رای: 9109970908401156
تاریخ صدور رای: 1391/12/15
مرجع صدور: شعبه 24 دیوانعالی کشور

خلاصه جریان پرونده
به حکایت اوراق پرونده پیوست آقای م. ج. در 20/2/89 شکایتی مبنی بر تصرف عدوانی تسلیم دادسرای شهرستان کوهدشت می‌نماید. پرونده بدواً به شورای حل اختلاف ارسال می‌گردد. شاکی در شورای حل اختلاف شکایت خود را مطرح و مدعی است در مدت پنجاه سال گذشته زمین در تصرف وی بوده از بایر به دایر تبدیل و در آن کشاورزی نموده است که مشتکیٌ‌‌عنه ع. ط. آن را تصرف نموده است. مشتکیٌ‌‌عنه نیز پس از احضار و حضور در شورای حل اختلاف می‌گوید زمین متعلق به او می‌باشد و در اثبات ادعای خود می‌گوید سند مالکیت دارد هر یک از طرفین شهودی بر اثبات مالکیت خود معرفی می‌کنند و در نهایت شورای حل اختلاف به صلاحیت محاکم عمومی کوهدشت قرار عدم صلاحیت صادر می‌نماید.

پس از تحقیقات محلی پاسگاه انتظامی؛ به حکایت گزارش مورخه 26/5/86 پاسگاه زمین مورد اختلاف در تصرف و مالکیت م. ج. بوده است که به اجاره به آقایان ص. و م. هر دو گ. واگذار می‌شود. در غیاب مستأجران از طرف آقای ع. ط. و فرزندش ش. و غیره تصرف می‌گردد که مورد کشت نخود قرار می‌دهند و به علت اختلاف طرفین محصول نخود هنوز برداشت نشده است.

پرونده در شعبه دوم دادسرای کوهدشت مورد رسیدگی قرار می‌گیرد و قرار کارشناس در 17/5/86 صادر می‌گردد. آقای ق.ح. به عنوان کارشناس از محل بازدید و در نهایت مالکیت زمین را متعلق به شاکی و برادرانش دانسته که به وسیله مشتکیٌ‌‌عنهم مورد کشت نخود قرار گرفته و مورد تصرف غیر قانونی از طرف مشتکیٌ‌‌عنهم قرار گرفته است. شهود تعرفه شده نیز تعلق زمین مورد اختلاف را به شاکی تأیید نموده‌اند. آقای دادیار پس از تحقیق از شاکی و گواهان وی و با توجه به نظر کارشناس منتخب در 21/6/86 از ع. ط. تحقیق و تفهیم اتهام تصرف عدوانی می‌نماید. متهم می‌گوید هیچ تجاوزی به زمین شاکی نکرده‌ام – اختلاف در تعیین حدود داریم شاکی دروغ می‌گوید اعتراض به نظر کارشناسی ندارم. سپس دادیار قرار تأمین کفیل برای متهم صادر می‌نماید که با معرفی کفیل آزاد می‌گردد. آنگاه قرار مجرمیت صادر که پس از موافقت دادستان کیفرخواست صادر و بر طبق ماده 690 قانون مجازات اسلامی درخواست کیفر وی می‌شود.

پرونده در شعبه 102 دادگاه جزایی کوهدشت مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. در مورخه 19/ 9/86 دادگاه رسیدگی می‌نماید. متهم در دادگاه ضمن تکذیب شکایت شاکی مدعی عدم ابلاغ نظر کارشناس می‌گردد. دادگاه پرونده را جهت رفع نقص و ابلاغ نظر کارشناس به دادسرا اعاده می‌نماید. آقای دادیار شعبه دوم دستور ابلاغ نظر کارشناسی را به متهم می‌دهد که در مورخه 22/2/87 متهم پس از ابلاغ نظر کارشناسی به آن اعتراض می‌کند. با توجه به اعتراض متهم قرار ارجاع به هیأت سه نفره کارشناسی صادر می‌شود. هیأت کارشناسان با معاینه از محل و سوابق امر و تحقیقات محلی در 20/4/87 مورد اختلاف را ملی و متعلق به هیچ یک از طرفین ندانسته‌اند. پس از نظر هیأت کارشناسی هر یک از طرفین مدعی مالکیت گردیده اند. شعبه دوم دادیاری در مورخه 15/7/87 با توجه به نظر هیأت کارشناسی و عدم مالکیت هر دو طرف قرار منع تعقیب صادر می‌نماید. با اعتراض شاکی، پرونده به دادگاه ارسال می‌گردد.

دادگاه با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست قبلی و اعاده پرونده برای رفع نقص، صدور قرار منع تعقیب بعدی را فاقد وجاهت قانونی دانسته، پرونده را جهت ابلاغ قرار منع تعقیب به دادسرا اعاده می‌نماید که آقای دادیار در مورخه 12/2/88 با عدول از قرار منع تعقیب پرونده را با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست و تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می‌نماید.

دادگاه در مورخه 24/3/88 به لحاظ کیفرخواست صادره و عدم حضور متهم در دادگاه با احراز بزهکاری متهم وی را به شش ماه حبس غیابی و رفع تصرف از مورد اختلاف محکوم می‌نماید. رأی صادره در مرحله واخواهی تأیید می‌گردد. پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان جهت رسیدگی تجدیدنظر ارجاع می‌شود. شعبه به جهت معلوم نبودن زمان ابلاغ و روشن شدن تجدیدنظرخواهی در مدت قانونی یا خارج از آن به دادگاه صادرکننده حکم بدوی جهت بررسی و اعلام تاریخ ابلاغ اعاده می‌نماید.

دادگاه [بدوی] با بررسی و اقدام لازم تاریخ ابلاغ دادنامه را 30/11/88 اعلام می‌نماید. پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال در 26/7/89 پرونده به دادگاه عمومی شعبه 102 از طرف دادگاه تجدیدنظر با اعلام اینکه پرونده کلاسه 88/ 102/ 736 شعبه دوم دادگاه جزایی کوهدشت به انضمام 3 برگ دادنامه به‌شماره 890/621 دادگاه تجدیدنظر که بر تأیید دادنامه بدوی می‌باشد، به شعبه صادر کننده حکم اعاده می‌گردد. پس از آن اقدامات اجرای احکام منعکس است که آخرین برگ آن در جلب سیار محکومٌ‌علیه می‌باشد. آقای م. م. به وکالت از محکومٌ‌علیه درخواست اعاده دادرسی می‌نماید. پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی در مورخه 8/5/91 به این شعبه ارجاع می‌شود. پرونده‌های محاکماتی مطالبه پس از وصول مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و جریان محاکماتی به شرح بالا تنظیم شده است.

رای دیوان

درخصوص درخواست اعاده دادرسی آقای ع.ط. با وکالت آقای م.م. با توجه به محتویات پرونده، نظر هیأت کارشناسان به مورخه 20/4/87 ص 77 پرونده دایر بر عدم مالکیت طرفین بر مورد اختلاف و ملی بودن زمین مورد نزاع و با عنایت به مندرجات ماده 690 قانون مجازات اسلامی که اصل و اساس رکن قانونی تحقق جرم تصرف عدوانی را مالکیت شاکی مقرر داشته، در حالی که در مانحن‌فیه حسب نظر هیأت کارشناسان شاکی فاقد مالکیت می‌باشد و لذا مستنداً به بند 6 از ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست متقاضی پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر هم‌عرض محاکم تجدیدنظر استان لرستان ارجاع می‌گردد. بدیهی است اجرای حکم با عنایت به مندرجات ماده 275 قانون مرقوم در بالا تا اعاده دادرسی و صدور حکم مجدد معوق خواهد ماند. اضافه می‌نماید در صورت شکایت منابع طبیعی علیه متصرفین موضوع قابل رسیدگی مجدد در دادسرای محل خواهد بود.

رییس شعبه 24 دیوان‌عالی کشور – مستشار            لشکری – شوشتری

منبع: قضاوت آنلاین به نقل از بانک داده آرای مرکز پژوهشگاه قوه قضاییه

امتیاز شما به نوشته

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=23159

سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

4 پاسخ به “مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول در تصرف عدوانی”

  1. پویا نیم‌رخ
    پویا

    با سلام
    شخصی از پدر و شریک پدر من به جرم تخریب و ممانعت از حق در مورد یک ملکی شکایت کرد. شاکی به استناد کارشناس سه نفره و هیت پنج نفره که آنها نیز می گویند نقشه های هوای نشانگر راهی بود که اهالی آن منطقه از آنجا عبور و مرور می کنند، رأی به ۸ ماه زندان تعلیقی و رفع مزاحمت کرده و حکم نیز تایید شده است. لازم به توضیح است که کارشناسان مربوط به پرونده دیگری بوده و منع تعقیب صادرشده و در ضمن دادگاه بدوی از اداره ثبت سئوال کرده و اداره ثبت نوشته که پلاک های مذکور هیچگونه حق ارتفاق و انتفاعی ندارد. در ضمن در سند مالکیت ما و شاکی نیز به پلاکهای هم هیچگونه حق راهی تعریف نشده است. راه چاره کار چیست؟
    با تشکر

  2. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    بدون ملاحظه قرار مجرمیت ، کیفرخواست و به ویژه احکام صادره نمی توان نسبت به صحت و سقم اتهامات پدر و شریک پدرتان اعلام نظر کرد، مثلاً مشخص نیست که نحوه وقوع جرائم از سوی متهم ها، دلایل اثباتی آن‌ها و این که هریک بابت چه اتهامی محکوم شدند.
    ضمناً، اصولاً نمی توان صدور حکم در پرونده‌ی مشابه را مستند قرار داد، چرا که محتویات هر پرونده با پرونده دیگر متفاوت است، خاصه اگر قاضی آن ها یکی نباشد.
    استناد شما به پاسخ ثبت، هرچند نکته قابل توجهی است اما با توجه به این که بیان نمودید اتهام تخریب نیز متوجه متهم ها بوده و با عنایت به این که جرم ممانعت از حق شامل ممانعت در استفاده از حق انتقاع و ارتفاق نیز می شود، بدون رفع نقص پیش گفته، فی نفسه دلیل محسوب نمی شود.

  3. صاحب نیم‌رخ
    صاحب

    با سلام و تشکر از پاسخ به سوالات مکرر اینجانب..
    شکایت تصرف عدوانی در دادسرا از سوی شاکی مطرح گردیده و پس از نظریه کارشناس یک نفره و نظریه هیات کارشناسی 3 نفره و همچنین نتیجه تحقیقات محلی و اظهارات شهود مشخص گردیده متشکی عنهم بصورت غیرمجاز با کپی فاقد امضا پروانه دیوارکشی از شهرداری، اقدام به تصرف زمین شاکی نموده و اسناد و مدارک ارایه شده از سوی آنان در مقام دفاع با پلاک و سبق تصرفات مغایرت دارد.
    حال بازپرس محترم متهمین را جهت تفهیم اتهام اظهار نموده ولی تاکنون مراجعه نکرده اند..
    حال با توجه به اینکه ارزش زمین بیش از 50 میلیارد می باشد و از سوی متهمین دارد مورد معامله فروش قرار می گیرد تا با فروش آن از کشور متواری گردند، در این مرحله چه اقدامی از سوی شاکی برای تسریع در رسیدگی مورد نیاز است؟
    آیا دستور موقت می شود درخواست نمود؟؟؟
    بازپرس گفتن اگر تا پایان مدت مهلت احضاریه مراجعه نکنند قرار مجرمیت غیابی صادر و دستور جلب میدم….
    آیا پس از این مرحله پرونده در دادگاه می بایست دوباره رسیدگی شود؟

  4. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود و سپاس از شما
    ضمانت اجرای عدم حضور متهم در قانون تصریح شده است که مقام قضایی باید با توجه به نتیجه ابلاغ نسبت به آن اتخاذ تصمیم بگیرد. مضافاً رسیدگی غیاباً نسبت به متهمی موضوعیت دارد که با وصف تحقیقات صورت گیرفته دسترسی به وی میسر نشده باشد و صرف احضار متهم و عدم حضور وی مستند موجهی برای رسیدگی غیابی نیست.
    دستور موقت یا دادرسی فوری موضوع مواد ۳۱۰ به بعد قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به دعاوی حقوقی است نه کیفری
    شما می توانید ضمن درخواست اعمال قسمت اخیر تبصره ماده 690 قانون مجازات اسلامی تعزیرات، تقاضای صدور دستور مبنی بر جلوگیری از نقل و انتقال ملک به اداره ثبت اسناد و املاک را از بازپرس نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین‌های انجمن‌ها


جستجوگر