گفتگو اختصاصی با دکتر محسن صفری

دکتر محسن صفری

انتخاب شما نسبت به رفتن به دانشگاه پس از حوزه، با برنامه ریزی قبلی صورت گرفت؟

بنده خود، علوم حوزوی را کاملاً با هدف انتخاب کردم؛ یعنی علوم حوزوی برایم اصالت داشت نه اینکه وسیله باشد؛ به عبارت دیگر حوزه ابزار برای استفاده در دانشگاه نبود؛ البته بودند کسانی هم که اینگونه بودند؛ به همین دلیل هم بنده خیلی به دوستانی که از حوزه به عنوان یک ابزار استفاده می کردند روی خوشی نشان نمی دادم؛ چون معتقد بودم هدف اصلی ما به خصوص در دهه ۶۰، فهم دین خداست؛ دین خدا نمی تواند ابزار باشد! اگر حتی اینجا هم (دانشگاه) تظاهر به دین می کنند، خدای ناکرده این تظاهر ابزار نباشد، بلکه هدف واقعی باشد.

از محضر چه اساتیدی بهره بردید؟

رویه ام این بوده است که اخلاقاً خلوت را می پسندیدم و می پسندم؛ و لذا نوع درس هایی را که گرفته ام از اساتیدی بوده که غالباً افراد کمتری در درس شان شرکت می کردند؛ خدمت اساتیدی همچون آیت الله ضیاءآبادی (استاد اخلاق)، مرحوم آیت الله رفیعی، آیت الله جوادی آملی (علوم معانی بیان)، آیت الله تنکابنی، آیت الله خلخالی(اصول)، آیت الله شریعتمدار، آیت الله حسن مرعشی شوشتری(مکاسب)، حاج آقا مرتضی تهرانی(دروس مقطع ماقبل خارج و دروس خارج)؛ در دانشگاه هم طبق روال، از محضر اساتیدی همچون دکتر ابوالحسن محمدی، دکتر صفایی، دکتر کاتوزیان، دکتر گرجی، دکتر عمید زنجانی و… .

میزان مطالعات روزانه شما به چه نحوی بوده است؟

بنده به خصوص در دوره حوزه که سعی می کردم مشغله های زیادی نداشته باشم، برخی روزها تا ۱۷-۱۸ ساعت در روز، هم درس می گرفتم، هم درس می دادم؛ یادم می آید از سابق با جزئیات درس می دادم؛ شرح تصریف می خواندم و تصریف را درس می دادم.

تاکنون در چه دانشگاه هایی تدریس کرده اید؟

دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی رضوان الله علیه، دانشگاه آزاد تهران جنوب، دانشگاه آزاد بندرعباس در مقاطع تحصیلات تکمیلی و دانشگاه آزاد بوشهر؛ در یک سری از دوره های آزاد هم تدریس می کردم.

فضاهای علمی این دانشگاه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

این نکته ای که می خواهم عرض کنم مطلوب نیست؛ ولی واقعیت این است که سطوح علمی دانشگاه های ما خیلی با هم متفاوت است؛ حتی بین پردیس های دانشگاه تهران هم تفاوت وجود دارد؛ این مطلب هم در کیفیت و هم در کمیت، اثرش را می گذارد؛ محروم بودن سایر مراکز علمی از وجود اساتید صاحب نظر و مجرب در ایجاد این تفاوت مؤثر است؛ یک بحث خیلی جدی تر این است که چه می شود که همین محروم ماندن ایجاد می شود؟ معمولا به این موضوع دقت نمی شود، این را نمی شود با دستورات امری حل کرد، عوامل مختلفی وجود دارد تا بتوان آن مراکز را هم از اساتید صاحب نظر برخوردار کرد؛ اما شرایط فراهم نیست؛ که بخشی از آن به تنگ نظری ها برمی گردد.

جناب استاد، به نظر شما، مهم ترین مسائل و مشکلات موجود در تدریس در دانشکده های حقوق کدام است؟ نقش دانشجویان، اساتید و مهم تر، نظام آموزشی ما در این مشکلات چیست؟

یک مجموعه ای از عوامل موجب شده اند که سطح علمی دانشگاه ها افت پیدا کرده است؛ بخشی به فرهنگ عمومی جامعه برمی گردد؛ که در همین بخش چند عنصر وجود دارد؛ وقتی شما انگیزه ها را به سمت انگیزه های مادی و مالی سوق بدهید، نباید انتظار داشت که از دل آن، کمالات علمی بیرون بیاید؛ تأکید بیش از حد بر روی ثروت زا بودن علوم، طبیعی است که افراد را اعم از استاد و دانشجو و کارمند، متوجه تجمیع ثروت می کند و ناخودآگاه خط کش کیفیت و کمیت کارهای انسان ها می شود – ثروت زا بودن، نه کیفیت علمی بحث – من مخالف اینکه علوم به ثروت ملی بیافزایند، نیستم؛ اما دخالت دادن آنها در آموزش های دانشگاهی به نحوی که کیفیت آموزش را تحت تأثیر قرار دهد، تبعات منفی متعددی دارد؛ این، یک بخشی از عواملی است که موجب می شود کیفیت آموزش پایین بیاید؛ مقصود آن است که بحث هایی به جود بیاید؛ شاید قصد شما این باشد که بعداً ثروت به وجود آید ولی آنچه در عمل اتفاق می افتد چیز دیگری است؛ چون انسان به جهت غریزی میل به جمع ثروت دارد و این باعث می شود که بیشتر به سمت ثروت اندوزی برود؛ عوامل دیگر: فشار بیش از حد وارد کردن به اساتید؛ البته من مخالف ضابطه و قاعده نیستم، ولی این باید در چهارچوب یک رفتار علمی و با هدف مصالح علمی رشته باشد؛ چون تعیین جهت و هدف یک قاعده در ماهیت آن قاعده و کیفیت اجرای قاعده بسیار بسیار مؤثر است؛ یک بخش دیگر شرایط اقتصادی جامعه است؛ که موجب تحمیل یک سری عملکردها هم به اساتید و هم به دانشجویان می شود؛ متأسفانه فشار اقتصادی، اساتید را به کارهای زیاد و غیر آکادمیک وادار می کند؛ همانطور که دانشجو مجبور به انجام کارهای غیر علمی و غیر آکادمیک می شود؛ عوامل دیگر به طور خلاصه بگویم گاهی فقر منابع مناسب علمی و گاهی فقدان شرایط و انگیزه های علمی لازم در برخی از اساتید، از عوامل مؤثر در کاهش سطح علمی دانشگاه هاست.

آقای دکتر عده ای عقیده دارند گرایش حقوق خصوصی، با توجه به قدمت تأسیس و فراوانی تدریس آن در اکثر دانشگاه ها، اشباع شده است و جای فحص علمی و بحث های پژوهشی در آن بسیار کم است؛ با توجه به اینکه حیطه تخصص شما، حقوق خصوصی است، چه نظری نسبت به این اظهارنظر دارید؟

برخلاف آنچه که بعضی ها می گویند که موضوعات کار شده است، من اصلا به چنین چیزی معتقد نیستم؛ اولاً به لحاظ اینکه ممکن است موضوعات مطرح شده باشند، اما هر موضوعی در طول زمان، مورد نقادی های جدید قرار می گیرد؛ پس امکان دارد که هر موضوعی با دیدگاه جدیدی مورد نقد قرار بگیرد؛ ثانیاً تعداد موضوعاتی که کمتر کار شده اند، کم نیست؛ بلکه موضوعاتی که به برخی از دوستان واگذار کرده ایم یا لااقل به روشی که تحقیق به آن روش را خواسته ایم، به اذعان دوستان انجام نشده است؛ لذا همچنان جای کار فراهم است.

نظر شما در رابطه با تسلط به زبان های خارجی مِن جمله عربی و انگلیسی، برای فهم ِ بهتر حقوق چیست؟

تسلط به زبان، برای مطالعه حقوق با توجه به اینکه نظام ایران منشعب از اسلام، بلکه آمیخته با اصطلاحات، ماهیت ها و احکام نظام حقوقی اسلام است، ضروری است؛ و همچنین از آن جهت که به لحاظ ساختاری، اساس نظام ایران زیر مجموعه اسلام محسوب می شود و به لحاظ عمل گرایی، عمده مقررات از اسلام گرفته شده است، تسلط به زبان عربی ضروری است؛ و برای مطالعه نظام های دیگر و بهره گیری از آنها و شاخت نقاط قوت و ضعف خود، دانستن زبان خارجی لازم است؛ دانستن زبان خارجی به معنای حقوقدان بودن نیست و همچنین دانستن زبان خارجی، هیچ گاه یک عامل فخر فروشی برای عالِم و دانشمند نیست؛ بلکه زبان، عامل انتقال است و به اصطلاح اصولیون، جنبه طریقیت دارد نه موضوعیت.

وظایف یک دانشجوی حقوق را چگونه ترسیم می کنید؟

دانشجو، هدف اولش تربیت شدن علمی و فرهنگی است؛ من معتقد نیستم فقط یک سری محفوظات علمی به انسان ها القا شود؛ اساساً القای یک سری محفوظات نمی تواند مؤثر در تربیت انسان های فرهیخته باشد؛ بنابراین دانشجویان باید به دو بُعد ِ خود توجه کنند:

یک: بعد علمی؛ دو: بعد فرهنگی و اخلاقی خودشان؛ به طور عام یک خلاء فراوان نسبت به مسائل اخلاقی در جامعه و دانشگاه وجود دارد؛ البته دانشگاه ها هم همانند جامعه حرکت کرده اند، نه به عنوان ره نمایان جامعه؛ دنباله رو بوده اند به جای پیشرو بودن؛ لذا این خلأ در همه اجزای جامعه حتی حوزه های علمیه آشکار است؛ حال آنکه سابقاً اینطور نبود؛ غالباً افراد خورد را مقیّد به ضوابط اخلاقی، آنهم با تعاریف و معیارهای دینی و بومی می دانستند و از این بالاتر، استاد اخلاق داشتند؛ نسل قبلی مراجع ِ دینی ما، همه استادهای اخلاقی بنامی داشته اند؛ میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، استاد اخلاق نسل قبلی ما بوده اند؛ البته در نسل فعلی هم هست اما در سطح عموم طلبه و دانشجویان این هم کاهش چشمگیری دارد و در دانشگاه در حد فاجعه است؛ و از این سخت تر آنکه، نه تنها استاد نداشته باشند، بلکه خود را بی نیاز از داشتن استاد بدانند؛ در بُعد علمی هم اکتفا نکردن به آنچه در کلاس ها گفته می شود، جزء ضروریات است؛ مطالعه حداقلی از منابع جنبی ضروری است؛ و البته یک خلأ در دانشگاه نسبت به حوزه که بسیار در ارتقاء دانشگاه مؤثر است، مسأله مباحثه است که جایگزین ندارد و نوعاً می تواند در افراد خلاءهای ناشی از ضعف منابع یا ضعف استاد یا سیستم آموزشی را جبران کند و مسئولین باید راهکار بیاندیشند؛ ولو با ایجاد کردن واحد درسی؛ به عنوان واحد درسی یا بخشی از واحد درسی که مورد نظارت استاد یا آموزش مربوطه باشد.

آقای دکتر، حضرت عالی تحول در علوم انسانی را چگونه می بینید؟

ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش؟! چه کسی می خواهد تحول ایجاد کند؟ کسی که خودش راکد است؟! کسی که پنانسیل حرکت در او وجود ندارد، چگونه می تواند تحول ایجاد کند؟! حال آنکه تحول از سنخ حرکت است و هر حرکتی نیازمند نیروست؛ فراهم شدن علت حرکت، مستلزم وجود اشخاص عالِم و با انگیزه، توانا در عمل و دارا بودن اختیار در حوزه نظر و کمی فارغ بودن از دشواری های متعارف زندگی است تا فرصت اندیشیدن و تنظیم افکار و آرامش را پیدا کنند؛ بنابراین هیچ وقت نمی توان از اشخاصی که صرفاً در کسوت هیئت علمی هستند اما انگیزه آن را ندارند یا مقدمات علمی لازم را ندارند یا فراغت کافی برای این کار ندارند، انتظار داشت که تحولی ایجاد کنند؛ به علاوه اینکه صاحبان قدرت های اجرایی، لازم است به اشخاص جامع الاطرافی که همه ویژگی ها را دارند، اعتماد کنند؛ همچنین به یاد داشته باشیم که تحول خصوصاً در علوم انسانی که موضوعش انسان و فرهنگ انسانی است، امری تدریجی الحصول است نه دفعی الحصول؛ لذا مستلزم حوصله و صبر و تأنّی و دقت و پرهیز از شتابزدگی است؛ البته تنظیم برنامه و داشتن خط مشی به دور از عناوین دهن پر کن و آمار زده، مفید و مؤثر است؛ یعنی دنبال ارائه آمار نباشیم؛ با آمار فقط ورق ها پر می شود.

استاد چه پیشنهاداتی برای ارتقای فعالیت تشکل ها و انجمن های علمی دانشجویی دارید؟

در چند عنوان می توانم بگویم: ۱ـ سعه صدر و عدم نگرانی (شاید شجاعت داشتن)؛ ۲ـ مطرح نبودن عناوین اشخاص، بلکه مهم بودن توانایی های علمی و ظرفیت افراد؛ ۳ـ پرهیز از شتابزدگی؛ ۴ـ برگزاری منظم برنامه ها و داشتن برنامه سالانه؛ ۵ـ پرداختن به موضوعات مورد اختلاف؛ ۶ـ تقویت مبانی حقوقی که مؤثر در استنباط های حقوقی است.

خطاب به دوستان با کمال اطمینان عرض می کنم ـ و البته با مطالعاتی که داشته ام ـ که بدون هیچ واهمه ای از طرح مباحث اختلافی و مشتبه، باید اجازه داد این مباحث طرح شوند؛ چون اطمینان دارم که منطق حقوقدانان در دین اسلام و عموماً منطق دین اسلام و همچنین منطق عمومی جامعه ایران، توانایی تجزیه و تحلیل و پاسخ گویی و هضم شبهات و سؤالات را دارد؛ و من شخصاً هیچ نگرانی ای از این بابت ندارم؛ بلکه بیشتر انتقادم متوجه کسانی است که با داشتن قدرت، اختیار و امکانات، به رفع شبهات و طرح مباحث جدید نمی پردازند؛ ولی تا جایی که خداوند خود من را یاری کرده است، چه در قالب تدریس و چه در قالب سخنرانی و چه در قالب نوشته ها، به طرح مباحث جدید و یا شبهات پرداخته ام و ضمن تجزیه و تحلیل، پاسخ ها را نیز ارائه کرده ام؛ کما اینکه دیده اید در کلاس های درسم از پرداختن به نظریات اساتید محترم، ابایی ندارم و دیدگاه خودم را بدون واهمه مطرح می کنم.

نکته مهم دیگری هست که بخواهید برایمان بگویید استاد؟

بنده اگر برخی مسائل شخصی را در کلاس مطرح می کنم، برای ایجاد انگیزه و تحریک دانشجویان به سمت مطالعه و تلاش بیشتر است؛ از نکاتی که حتما دانشجویان دیده اند این است که عالِم بودن و دقت نظر داشتن و نقادی ِ مهم ترین نظریات، هیچ ملازمه ای با بی دینی، ضعف در اعتقادات و کنار گذاردن ضوابط دینی ندارد؛ فلذا تظاهرات غیر دینی برخی از مدرسین، به معنای با سواد بودن آنان نیست؛ بلکه برعکس می تواند دلیل بر ضعف در بینش تلقی شود.

و اما حرف آخر؟

من هر چیزی که در زندگی ام به دست آوردم، مدیون مولا علی علیه السلام و نهج البلاغه هستم؛ بسیار بسیار به من عنایت کرده اند؛ و دوم، آیه شریفه قرآن که کاملا منطبق با واقعیت است: «و آخر دعوانا ان الحمد لله ربّ العالمین»؛ هر چه هست از اوست و هر چه گفتیم در وصف او بود نه در وصف خودمان؛ همه عنایت حق تعالی است؛ موفق باشید.

با تشکر از وقتی که گذاشتید؛ دست حق نگهدارتان.

من هم تشکر می کنم.

برخی مقالات استاد صفری

ـ «مسؤولیت مدنی سبب مجمل»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۷۹، شماره ۴۹٫

ـ «تعارض میان سند و شهادت در حقوق مدنی ایران و فقه امامیه»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تابستان ۱۳۸۱، شماره ۵۶٫

ـ «شریعت اسلامی و استدلال عقلی از منظر امامیه»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تابستان ۱۳۸۷، دوره ۳۸، شماره ۲٫

ـ «مطالعه تطبیقی شبهه قاعده درء در فقه امامیه حقوق ایران و انگلستان»، با همکاری رضا زهروی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تابستان ۱۳۸۸، دوره ۳۹، شماره ۲٫

ـ «توابع مورد معامله و اثر فقدان آن»، با همکاری محمد عبدالصالح شاهنوش فروشانی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تابستان ۱۳۸۸، دوره ۳۹، شماره ۴٫

ـ «مسئولیت راننده بدون گواهینامه رانندگی»، با همکاری مصطفی بهاری زاده، مجله حقوق اسلامی، بهار ۱۳۸۹، شماره ۴٫

ـ «بررسی ماهیت قرارداد فرانچایز در حقوق ایران»، با همکاری شهاب مشهدیان، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، بهار ۱۳۸۹، مقالات موضوعی.

ـ «نگرشی بر تحولات قراردادهای حفاری»، با همکاری مصطفی بهاری زاده، مجله حقوق خصوصی، بهار و تابستان ۱۳۸۹، شماره ۱۶٫

ـ «مفهوم، موضوع و اوصاف فلسفه حقوق؛ با تأکید بر فلسفه فقه»، با همکاری محمد عبدالصالح شاهنوش فروشانی، در: مجموعه مقالات بزرگداشت دکتر ابوالقاسم گرجی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد اول، بهمن ۱۳۸۹، صص۴۱۰ ـ ۳۷۷٫

ـ «بررسی فقهی تصرف حقوقی ناقل در مال مورد رهن»، با همکاری صمد یوسف زاده، پژوهش های فقه و حقوق اسلامی، تابستان ۱۳۹۱، شماره ۲۸٫

ـ «مطالعه تطبیقی مصادیقی از سیاست کیفرزدایی در اندیشه فیض کاشانی با قانون مجازات اسلامی در دو گستره ثبوتی و اثباتی»، با همکاری رضا زهروی، پژوهش های فقه و حقوق اسلامی، پاییز ۱۳۹۱، شماره ۲۹٫

ـ «بررسی تطبیقی نفی ضابطه کودک انگاری سن مدار محض»، با همکاری رضا زهروی، دیدگاه های حقوق قضایی، پاییز ۱۳۹۱، شماره ۵۹٫

ـ «مطالعه تطبیقی حجیت عقلی اقدام»، با همکاری مجتبی اشراقی آرانی، اندیشه های حقوق خصوصی (دانشگاه علم و فرهنگ)، سال اول، پاییز و زمستان ۱۳۹۲، شماره ۲٫

برخی سوابق اجرایی دکتر محسن صفری

-معاون اسبق آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

-معاون سابق گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

-دبیر و عضو کمیته حقوق اسلامی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

-عضو کمیته حقوق مدنی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

-عضو کمیته برنامه ریزی و تدوین دروس دکتری حقوق خصوصی با گرایش فلسفه حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

منبع: قضاوت آنلاین

امتیاز شما به نوشته

4.5/5 = (4 امتیاز)

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=3536

سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های انجمن‌ها


جستجوگر


برو واستاپ
پشتیبان سایت و انجمن
پشتیبان سایت و انجمن
سلام
چگونه می توانیم کمک‌تان کنیم؟