بهانه مردم تمامی ندارد

حکایت های ملانصرالدین

در دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را خیر

ملا سوار خرش شد و پسرش پیاده در کنار آن ها به راه افتاد.

در راه به چند نفر برخورد کردند که پسر ملا را با انگشت نشان داده و می گفتند:

این مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده و پسر کوچکش پیاده می رود.

پس از این حرف، پسر سوار خر شد و ملا پیاده همراه آن ها به راه افتاد.

همان افراد این بار گفتند:

پیر مردی با این سن و سال پیاده و بچه فسقلی سوار خر است، پس احترام بزرگتر چه؟ بچه خجالت نمی کشد!

بعد از این حرف، هر دو سوار خر شدند.

باز همان مردم گفتند:

بیچاره خر، دو نفر سوار یک خرِ نحیف شده اند، چه آدم های پستی!

ملا خجالت کشید و از خر پیاده شد، پسرش را نیز پیاده کرد و پیاده به راه افتادند.

این بار مردم با دیدنشان به خنده افتادند و گفتند:

آن دو احمق را ببین! خر دارند ولی هر دو پیاده اند.

امتیاز شما به نوشته

1.8/5 = (49 امتیاز)

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=45185

سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین‌های انجمن‌ها


جستجوگر