احراز تارک الصلاة بودن شاهد از موجبات عدم پذیرش شهادت وی به عنوان بینه شرعی است
۱- از منظر علم فقه
با تدقیق در متون و منابع فقهی می توان “گزاردن نماز” را از مقدمات تحقق برخی از شروط مقرر برای پذیرش شهادت شاهد به عنوان بینه شرعی دانست.
یکی از شروط مقرر برای پذیرش شهادت شاهد شرعی، برخورداری از صفت عدالت است، شاهد باید عادل باشد به عبارتی عدالت داشته باشد (اهل معصیت نباشد، مرتکب گناهان کبیره نشود و بر ارتکاب گناهان صغیره هم اصرار نداشته باشد).
از آنجا که در احادیث و روایات بسیاری تارک الصلاة مذمت شده و در آیاتی از قرآن کریم هم به عذاب الهی برای ترک کننده نماز اشاره شده است، ترک نماز را می توان از مصادیق بارز گناهان کبیره دانست:
گناه تارک الصلاة
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند:
در کتب پیشینیان روایت شده است که؛ هرکس با هفتاد دختر در خانه زنا کند، و هفتاد پیغمبر را بکشد و هفتاد کتاب آسمانی را بسوزاند، گناهش کمتر است از کسی که یک روز نمازش را عمداً نخواند.
” نصایح، ص ۲۴۱”
ترک کننده نماز کافر محسوب می شود
پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:
چیزی که مسلمان را کافر می کند، ترک عمدی نماز واجبش است و فاصله بین ایمان و کفر، ترک نماز است.
“وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۹”
کسی که نماز را بدون عذر بجا نیاورد تا وقتش بگذرد، اعمالش از بین می رود، سپس آن حضرت فرمود:
فاصله بین بنده و کفر، ترک نماز است.
(یعنی کسی که نماز را ترک کند، کافر محسوب می شود) “بحارالانوار، جلد ۸۲، صفحه ۲۰۲”
از حضرت صادق (ع) پرسیده شد:
چرا زناکار را کافر نمی نامید در صورتی که تارک نماز (کسی که نماز نمی خواند) را کافر می خواند؟ برهان و دلیل این امر چیست؟
آن حضرت (ع) فرمود:
برای اینکه زناکار و امثال او چنین اعمال ناروایی را فقط به خاطر شهوت انجام می دهد، زیرا شهوت بر او دست یافته و اختیارش را سست کرده است، ولی ترک کننده نماز، ترک نماز نمی کند، مگر از روی کوچک شمردن و خفیف داشتن آن و دلیل این سخن آن است که تو زناکاری را نمی یابی که با زنی نزدیکی کند، مگر اینکه از نزدیکی با آن زن قصد لذت جویی و کامیابی داشته باشد و به این منظور به او میل کرده باشد، ولی هرکس که نماز را از روی قصد ترک می کند، منظورش از ترک آن دست یابی به لذت نیست، پس وقتی لذتی نباشد به ناچار خفیف شمردن نماز واقع گردد، و چون خفیف شمردن واقع شد، کفر واقع گشته است.
“من لایحضر الفقیه، جلد ۱ ، صفحه ۳۰۷”
امام صادق (ع) فرموده اند:
مردی از رسول خدا(ص) درخواست نصیحتی کرد. حضرت فرمودند: ای مرد نماز را عمداً ترک نکن، زیرا کسی که از روی عمد نماز را ترک می کند، از ملت اسلام بیرون است.
“وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۹”
راوی می گوید امام صادق (ع) درباره گفتار خدای عزوجل در سوره مائده آیه ۵۵: «هر کس کافر شود بعد از ایمان آوردنش، به تحقیق تمام اعمالش نابود گشته و در آخرت از زیانکاران خواهد بود» فرمودند:
منظور از این شخص، ترک کننده نماز است که پس از اقرار به اسلام، با ترک نمودن نماز از آن رو گردانده است.
“اصول وافی، ج ۲، ص ۷۳”
عذاب سخت ترک کنندگان نماز در آیات قرآن
سوره مدثر، آیات ۴۰ – ۴۳:
«یتساءلون عن المجرمین، ما سلککم فى سقر، قالوا لم نک من المصلین»
«(اهل بهشت) سؤال مى کنند از مجرمان چه چیز شما را به دوزخ فرستاد، مى گویند ما از نمازگزاران نبودیم.»
سوره غافر، آیه ۶۰ :
«ان الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین»
«آنان که از عبادت کردن به خداوند تکبر مى ورزند، هرچه زودتر ذلیلانه به جهنم فرو خواهند رفت» .
سوره مؤمن آیه ۶۰ :
«ادعونى استجب لى ان الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین»
«مرابخوانید که شما را اجابت خواهم کرد، آنان که از پرستش من سرباز مى زنند، بزودى در حالى که خوار باشند وارد دوزخ خواهند شد».
مستند به نص صریح روایات فوق، تارکالصلاة که عمداً نماز نمی خواند از اسلام خارج شده است. حتی اگر بنا بر نظر فقهای معاصر از جمله آیات عظام حضرات خامنهای و سیستانی (برگرفته از استفتائات ایشان) صرف ترک عمدی نماز موجب خروج از اسلام نباشد، اما بنا بر نص صریح نظرات آن دو فقیه، از گناهان کبیره محسوب می شود. مضافاً نص صریح آیات فوق دلالت بر عذاب اخروی برای ترک کننده نماز دارد و عقوبت سخت اخروی مختص کسانیست که مرتکب گناه کبیره شده باشند، چون وعدهی عذاب الیم برای کسی که مرتکب گناه بزرگی نشده است، خلاف عدالت باری تعالی و دون شأن اوست.
لذا از آنجا که از منظر شرعی و ایضاً از منظر قانونی از شرایط مصرح پذیرش شهادت شاهد به عنوان بینه شرعی برخورداری از صفت عدالت است و عادل کسی است که مرتکب معصیت نمی شود تارک الصلاة بلاتردید عادل محسوب نشده و پذیرش شهادت او به عنوان بینه شرعی بدون احراز تغییر در اعمال او با ایراد جدی مواجه است.
۲- از منظر علم اصول؛
از لحاظ اصولی بین دو مفهوم کلی “عادل و تارک الصلاة” از نسب اربع، نسبت تباین برقرار است، به بیان دیگر “هیچ عادلی تارک الصلاة نیست و هیچ تارک الصلاةی عادل نیست”.
در خصوص دو مفهوم کلی “مسلِم و تارک الصلاة” نیز بنا بر نص روایات یادشده و فارغ از نظرات فقهای معاصر همین استدلال جاری و بین آنها نسبت تباین از نسب اربع برقرار است.
ادعای برقراری نسبت “عموم خصوص من وجه” بین دو مفهوم کلی “عادل و تارک الصلاة” به این بیان که “بعضی از افراد عادل، تارک الصلاة هستند، برخی تارک الصلاة نیستند و بعضی از افراد تارکا لصلاة، عادل هستند و برخی عادل نیستند” از آنجا که مخالف با نص صریح روایات مذکور و در تعارض با مفاهیم آیات یادشده و فتاوای فقهای معاصر است قابل پذیرش نیست.
نتیجهگیری
چنانچه در جلسه استماع شهادت شهود به نحو متیقن برای مقام قضایی احراز شود که، شاهد عامداً و عالماً تارک الصلاة است و قصد بجا آوردن نماز را من بعد نیز ندارد، پذیرش شهادت وی به عنوان بینه شرعی با ایراد جدی شرعی و قانونی مواجه خواهد بود./ مهر 1398
دیدگاهتان را بنویسید