محمد آبانگاه – وکیل دادگستری
۱. در تاریخ شانزدهم دی ماه نود و نه، جهت پیگیری پرونده در شعبه حضور یافتم. به محض ورود به دفتر شعبه، کارمند دفتر اذعان داشتند که کارشناس مربوطه هنوز نظرشان را نداده اند…
گفتم “می دانم” ،”آمده ام” ، “بگویم”:
به جهت عدم اظهار نظر کارشناس در مدت مقرر (و سپری شدن مدت طولانی از مهلت مقرر) قاضی کارشناس دیگری تعیین کند و در این خصوص لایحه ایی از جانب من و همکارم از طریق سامانه ارسال شده است…
۲. کارمند دفتر به یک باره موضع گرفتند و گفتند شما نمی توانید برای قاضی تعیین تکلیف کنید!
گفتم درخواست ما وفق قانون است، کارشناس اگر مهلت بیشتری جهت اظهار نظر می خواسته می بایست درخواست می دادند و…
گفتند خب شاید شفاهی خواسته!!… گفتم اجازه دهید با قاضی صحبت کنم …
با اجازه کارمند دفتری پس از جلسه رسیدگی و قبل از تشکیل جلسه بعدی، خود را در کنار قاضی یافتم.
۳. با این توضیح که شب قبل، مواد مربوطه و گوشه و کنار آن را مرور کرده و حتی در مسیرم دست از مرور مجدد آنها نکشیده، درخواست تعیین کارشناس جدید و علت آن را برای قاضی توضیح دادم…
در پاسخ گفتند که نیازی نیست که پیگیر این مسئله باشم چرا که خودشان پیگیر بوده و اینکه ایشان بیشتر از طرفین دعوا مصر به تعیین تکلیف پرونده هستند….
گفتم مسئله این است که پس از مدت مدیدی از ارجاع موضوع به کارشناس وگذشتن مهلت مقرر تاکنون اظهار نظر نکرده اند و این شعبه نیز نسبت به این مساله سکوت اختیار کرده…
۴. گفتند واقعیت این است که شما (منِ وکیل ) و طرف مقابلتان دنبال تنش هستید!
گفتم طرف مقابل را نمی دانم اما درخواست من برای تعیین کارشناس جدید مطابق قانون است…
گفتند :کدام قانون…
پاسخ دادم ماده ۲۶۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و…
گفتند این نظر شماست.
گفتم شما در برابر نص قانون اجتهاد می کنید…من صرفا متن قانون را بازگو می کنم…سپس از روی قانون شروع به خواندن کردم :
“کارشناس باید در مدت مقرر نظر خود را کتبا تقدیم دارد، مگر اینکه موضوع از اموری باشد که اظهار نظر در آن مدت میسر نباشد…”
به اینجا که رسیدم با خنده ملیحی [خنده ایی با این مفهوم: دیدی درست گفتم] گفتند که ایشان (قاضی ) تشخیص می دهند موضوع از اموری است که اظهار نظر در مدت مقرر امکان پذیر نیست…
گفتم اجازه دهید این ماده ادامه دارد:
“… دراین صورت به تقاضای کارشناس دادگاه مهلت مناسب دیگری تعیین و به کارشناس و طرفین اعلام می کند. درهرحال اظهارنظر کارشناس باید صریح وموجه باشد.
هرگاه کارشناس ظرف مدت معین نظر خود را کتبا تقدیم دادگاه ننماید، کارشناس دیگری تعیین می شود. چنانچه قبل از انتخاب یا اخطار به کارشناس دیگر نظر کارشناس به دادگاه واصل شود، دادگاه به آن ترتیب اثر می دهد و تخلف کارشناس را به مرجع صلاحیت دار اعلام می دارد.”
۵. گفتند از این به بعد می خواهند برگه ای در پشت در اتاق شعبه نصب کنند و بگویند هر آنچه وکیل می گوید درست بوده ! و شما هم که مبادی قانون هستید به عنوان مدرس و استاد و…تدریس کنید…
گفتم این نحوه صحبت کردن از جانب شما در برابر درخواست قانونی من در شان دادگاه نبوده و این طرز صحبت کردن هم صحیح نیست، ضمن اینکه شما پیشتر در برابر درخواست دیگری از سوی من و همکارم کماکان موضوع را مسکوت گذاشته درحالی که ماده مربوطه شما را مکلف می کند که به درخواست ما ترتیب اثر دهید (ماده ۲۰۸ قانون نامبرده و بر اساس اوراقی دیگری از پرونده شمول ماده ۲۰۹ ) و شوربختانه شما به تکلیف خود عمل نکرده اید…
پاسخ: شما می توانید اعلام تخلف کنید!!
در هرحال از اتاق دادگاه خارج شده تا شاید هوای آلوده بیرون را مرهمی بدی در برابر بدتر حال درونم بیابم …
گفتنی است چنانچه قاضی به تکلیف خویش مبنی بر امر کردن به خوانده جهت ابراز سند عمل می کرد، شاید دیگر نوبت اظهارنظر کارشناسی بر روی تصویرِ قرارداد مورد ادعای خوانده، اطاله دادرسی و… نمی رسید اما عدم توجه یا عدم تمایز ما بین دادرسی مبتنی بر فصل خصومت و کشف حقیقت، سبب گردید دیوار این دادرسی بر خشت کج بنیان نهاده شود و در این بین به جای شنیدن پاسخ هایی علمی، گوش هایم بانگ هایی ناموزون را به نظاره بنشیند!
۶. البته قاضی جوان پرونده فردی سالم و متین است. همانطور که در کشاکش بحث نیز گفتند من صادقانه به شما عرض می کنم… اما لجبازی و بی توجهی به عدالت شکلی و مقررات دادرسی مدنی سبب گردیده بعضا (و البته تاثیر گذار) از چارچوب عدالت مذکور خارج شده و در این بین تلاش وکیل پرونده (بال پرپرشده عدالت) را در تحقق عدالت مذکور که زیر بنای عدالت ماهوی است نادیده بگیرد و نه به سلیقه قانون که به سلیقه خویش عمل کند که در این صورت ولو” صادقانه” تاثیری در موجه ساختن عدالت! “خود خواسته و “خود ساخته” ندارد.
به امید جامعه ای پویا و تبلور نیکی ها
نفل از کانال تگرامی تخلفات انتظامی قضات
دیدگاهتان را بنویسید