زندگی نامه شیوانا؛ نویسنده و داستان سرای واقعی هندی و ژاپنی یا شخصیت تخیلی ایرانی
شیوانا در لغت به معنی «خدای عشق، معرفت و دانایی» است اما در فضای مجازی بیشتر از آن که هویتش صاحب آن مشخص باشد، حکایتها و داستانک معرفتی وی شناخته شدهاست. این که شیوانا کیست، آیا شخصیت واقعی هندی، ژاپنی و یا تخیلی ایرانی است، نظر واحدی وجود ندارد. تحقیقی که در این خصوص انجام دام را با هم مرور خواهیم کرد تا به کم و کیفی این اختلافات پیبریم. پست حاضر مقدمهی انتشار گزیده داستانهای کوتاه شیوانا در قضاوت آنلاین محسوب میشود.
کاملترین شرح حال شیوانا که امکان دستیابی به آن میسر گردید، در وبلاگ اندیشه زندگی منتشر شد. نویسنده آن در مورد بیوگرافی شیوانا چنین نوشت: «شيوانا يكي از معروفترين نويسندگان مجله در قرن بيستم و پيشگام در داستان سرائي در هند ميباشد. او جايزه “پاداما شري” كه مربوط به ادبيات هند ميباشد را در سال 1982 از آن خود نمود. در دهه 60 و 70 ميلادي، آثار ادبي اين داستانسراي معروف همانند Dharmayug و Saptahik Hindustan به صورت سريال در مجله و روزنامه به چاپ رسيد و هم چنين داستانهاي او به صورت سريالهاي تلويزيوني تبديل گرديد و بيندگان بسياري را به خود جلب نمود. در دوران نويسندگي اش او فرهنگ Kumaon را ايجاد نمود كه تا حدودي بعنوان زبان گفتاري كشور هند شناخته شد.
شيوانا در 17 اكتبر سال 1924 در شهر Rajkot بدنيا آمد، جائي كه پدر او وليعهد حكومتي آن شهر بود و مادر او محقق زبان سانسكريت و دانشجوي رتبه اول در شهر Lucknow Mahila Vidyalaya بود. بعدها كه پدر او سمت مهمتري در كنسولگري هند گرفت، آنها به شهر orcha نقل مكان كردند و پدر او موقعيت مهمتري را گرفت و دوران كودكي شيوانا تحت تاثير مكان هاي مختلف قرار گرفت و بينش او در كارهايش نمايان گرديد. وی در شهر Lucknow او بعنوان شاگرد اول شناخته شد. شیوانا وقتي بزرگتر شد به همراه برادر و خواهرش براي زندگي نزد پدر بزرگ خود رفت و عضو دانشگاه هندي باناراس گرديد. در سال 1935 كه شيوانا در سن 12 سالگي بود، اولين داستان او در روزنامه هندي كودكان به چاپ رسيد و در سال 1951 داستان كوتاه او در روزنامه “Main Murga Hun” به چاپ رسيد و از ان روز به بعد ملقب به شيوانا گرديد.
اولين رمان او در اوائل 16 سالگي به چاپ رسيد. او چندين اثر هنري در 10 سال اول زندگيش در روزنامه هندوستان به چاپ رسانيد. داستان Dharmayug به چندين زبان ترجمه گرديد و در سال 1982 جايزه ادبيات هندي را دريافت نمود. او در نويسندگي بسيار توانمند بود و بيش از 40 رمان، داستان هاي كوتاه بسيار و صدها مقاله را نوشت. يكي از مشهورترين آثار هنري او داستان Chaudah Phere ميباشد كه بر اساس سفر او به روسيه پايهريزي شدهاست. در اواخر زندگيش شروع به نوشتن شرح زندگي خود كرد و در سال 2005 دختر او شرح حال مادرش را به نام “صداي مادر” به چاپ رسانيد و فرزندانش او را به عنوان دوست قديمي ياد ميكنند. مرگ او در زمان 2003 اتفاق افتاد و دولت هند او را بعنوان ياري رسان در ادبيات هند تشريح نمود و دنيا يك رمان نويس معروف را بعد از مرگ شيوانا از دست داد.»
در وبلاگ علم را اینجا بیابید، شیوانا را چنین معرفی نمود: «شیوانا مردی عالم در روزگاران گذشته بود. این فرد آگاهی زیادی در مورد جهان آفرینش و خدا داشته ست. بطوری که پادشاهان زمان او به وی احترام زیادی می گذاشتند. بر طبق آنچه که از داستان هایش برداشت می شود، مدرسه ای داشته که مردم را یا بهتر بگویم جوانان را به بزرگواری احترام به طبیعت و به خدا فرا میخواندهاست. اگر چه داستانهایش با مسائل روزمرهی زندگی مردم در ارتباط است و ساده جلوه می کند اما نکات آموزندهای دارد که اگر روی آنها تفکر کنیم می توانیم دید تازهتری داشته باشیم.»
در برخی از منابع اینترنتی که شمار آن بسیارند که متأسفانه مقدمه یکی از حکایتهای شیوانا را به اشتباه زندگی نامه وی تلقی نموده اند، به عنوان نمونه در وبلاگ حقیقت چنین آمده است: «در تاريخ مشرق زمين، شيوانا را استاد عشق و معرفت و دانايي ميدانند اما در عين حال کشاورز ماهري هم بود و باغ سيب بزرگي را اداره ميکرد. درآمد حاصل از اين باغ صرف مخارج مدرسه و هزينه زندگي شاگردان و مردم فقير و درمانده ميشد. درختان سيب باغ شيوانا هر سال نسبت به سال قبل بارور تر و شادابتر ميشد و مردم براي خريد سراغ او ميآمدند. يک سال تعداد سيب هاي برداشت شده بسيار زيادتر از قبل بود و همه شاگردان نگران خراب شدن ميوه ها بودند….»
بحث برانگیزترین بیوگرافی از شیوانا را در وبلاگ دختر پاییزی با پستی تحت عنوان “شیوانا کیست و در موفقیت چه می کند!؟” چنین می خوانیم «…داستان های کوتاه شیوانا سال هاست که در مجله ی موفقیت جای ثابت خودش را پیدا کرده است. در سالگرد تولد موفقیت سوالی کوتاه از مهندس فرامز کوثری، نویسنده داستان شیوانا پرسیدیم و از او خواستیم توضیح دهد که شیوانا کیست.؟ آنچه می خوانید پاسخ نویسنده شیواناست:
“در همين آغاز سخن بگويم که شيوانا وجود خارجي ندارد ! انسان خردمند و دانايي به اسم شيوانا با اين بيان شيوا و پرنغزي که در مجله موفقيت مي خوانيم هيچ وقت در اين دنيا نبوده است. به زبان خيلي ساده شيوانا يک شخصيت تخيلي است و دهکده شيوانا با همه ي ساکنانش هم در عالم واقعيت وجود ندارند. شيوانا مخفف و کوته نوشته عبارت “شيوانا سخن دانا” است. کلمهي” شيوا ” با دو حرف آخر کلمهي “دانا” کنار هم قرار داده شدند و نام شيوانا را ساختند.
شيوانا در مجله ي موفقيت متولد شد. لحن صريح و بي پردهي شيوانا او را دوست داشتني کرد و صداقت و پاکي افکارش همه را مجذوب خود ساخت. ديري نپاييد که يک نفر روي اينترنت ادعا کرد شيوانا را پيدا کرده است. آن هم در هند! فرد ديگري با مطالعهي دقيق بر روي فضاي داستانها مدعي شد که محل دهکدهي شيوانا را روي نقشهي جغرافيا يافته ايست. دهکدهاي در ژاپن که بين دو رود خانه قرار دارد و مردمش مشغول کاشتن برنج هستند و مدرسه اي هم در حاضيه دهکده وجود دارد. از همه جالبتر اينکه خيليها ادعا کردند خود شيوانا هستند و براي خودشان روي اينترنت سايت زدند! اما براي اينکه خيال همه را راحت کنم، همينجا صريح مي گويم که شيوانا وجود خارجي ندارد و اگر من خالق آن هستم از ديد من شيوانا شخصيتي است کاملاً ايراني و هماهنگ با فرهنگ اصيل اسلامي که به خداوند يکتا و اخلاق انساني معتقد است و از بدي و آلودگي و دروغ و فريب دوري مي کند. او عصاره ي معلم هاي داناييست که در زندگي عادي با آنها برخورد مي کنيم.”
يک ضرب المثل قديمي است که مي گويد: “وقتي خردمند با دستانش به سمتي اشاره مي کند، فرد سادهدل به نوک انگشتان او زل مي زند!” و اين يعني از سمت اشاره فرد خردمند غافل ميماند. به نظرم بايد به جاي اينکه شيوانا را در شخصيتي مثل فرامرز کوثري جست و جو کنيم و يا با يافتن شخصيت و اسم مشابهي در فرهنگ هاي ديگر سعي کنيم شخصيت او را لوث کنيم، بهتر است لختي تحمل کرده و به سمتي که او اشاره مي کند بنگريم! شايد آن گوهر گمشده اي که قرار است زندگيمان را متحول کند و ما را از ايني که هستيم بهتر سازد، در امتداد انگشتان شيوانا باشد. در اين صورت ديگر شيوانا و نويسندهي او اهميتي ندارند و سمت نگاه شيواناست که ارزشمند و ديدني مي شود.
حرف شخص خسته: اين کامل ترين و جامع ترين توضيح و معرفي بود که خودم از شيوانا خوندم و واقعا خوش حالم که نام مستعارم اسم همچين شخصيته تکامل يافته ايه. هرچند خيالي … و اميدوارم بتونم تو زندگيم مثل شيواناي واقعي زندگي کنم …»
گرچه در وبلاگ دختر پاييزي، نويسنده آن نيز شيوانا را شخصيتي تخيلي ميداند اما به اعتقاد ما با توجه به تاريخ ايجاد وب سايت مجله موفقيت در سال 1376 و تاريخ انتشار پستهاي مربوط به حکايتهاي شيوانا در سال 1394، پذيرش آن کمي دشوار خواهد بود و شايد بتوان گفت اشاره نويسنده مجله موفقيت به شيوانايي باشد که صرفاً در مجله موفقيت از آن نام برده شده و نه شيوانای معروف جهان معرفتي که قدمتي بيش از عمر مجله موفقيت دارد!
حکايت هاي معرفتي شيوانا که عمدتاً در دهکده معروف او رخ مي دهد و نقل محافل است، آنقدر آموزنده و اثرگذار است که به تأکيد ضربالمثل معروف در زبان عرب که بيان مي دارد: «نگاه نکن چه کسي ميگويد، بلکه نگاه کن به آنچه گفته ميشود» شايد چندان توفيري نداشته باشد که بخواهيم روي هويت شيوانا مناقشه نماييم بلکه بيشتر بايد در صدد پندآموزي از حکايت هاي وي و بکار گرفتن آنها در زندگي و روابط خود با ديگران باشيم و ترجيح ما آن باشد که تا با قسمت اخير پست نويسنده وبلاگ دختر پاييزي هم عقيده شده و اميدوارم باشيم تا بتوانيم مثل شيواناي واقعي زندگي داشته باشيم. هدف از پست حاضر اين بود تا حد ممکن، گمانه زنيها در مورد هويت و بيوگرافي شيوانا را در يک جا جمع نماييم ولي قضاوت در مورد واقعيت يا تخليلي بودن آن را به خوانندگان قضاوت آنلاين بسپاريم. اگر خوانندهاي اطلاعات بيشتري دارد، بر ما منت نهد و از طربق بخش نظرات آن را در اختيارمان قرار دهد تا با نام خودش در پست حاضر اضافه نماييم.
دیدگاهتان را بنویسید