در خصوص اثبات وقوع جرم علیه شخص غیررشید یا مجنون، ادله قانونی در برابر نظریه پزشک قانونی از چه جایگاهی برخوردار است.
1- وقتی ادعایی مبنی بر آلزایمر و اختلال در مشاعر شخصی می شود که فوت نموده و ورثه وی در دادسرا به مدارک پزشکی متوفی استناد می کنند، بازپرس می تواند فقط نظریه پزشکی قانونی را مبنای رای قرار دهد، به دیگر سخن، در برابر استشهادیه محلی و شهود عقد بیع که متهم به دادسرا معرفی می کند، نظریه پزشکی به چه اندازه تاب توان در برابر ادله قانونی را دارد؟
2- در خصوص جنون و آلزایمر منطقی بنظر می رسد نظریه پزشکی براساس مدارک بیمار و معاینه فیزیکی خود وی قابل پذیرش باشد، اما زمانی که شخص که ورثه وی ادعای آلزایمر و اختلال در مشاعر داشتهT فوت نموده آیا به صرف نظریه پزشک قانونی می توان وی را غیررشید فرض نموده و متهم را بدون اینکه علم به این حجر داشته باشد، مجرم دانست؟
3- با توجه به این که می گویند در جنون نظریه پزشک قانونی حجیت داشته و در مورد سفاهت شهود از حجیت برخوردار می باشد، ادله قانونی مانند شهادت شهود و استشهادیه محلی در برابر نظریه پزشک قانونی از چه میزان حجیت برخوردار است؟
لینک کوتاه
https://ghazavatonline.ir/?p=60754
وکیل مرادی