نویسنده: سیروس کبیری

  • جملات حقوقی بزرگان در باره وکالت دعاوی

    جملات حقوقی بزرگان در باره وکالت دعاوی

    وکالت علم است یا فن: در درجه اول علم است ولی بعدها فن هم است اما هیچ یک به تنهایی نیست.

    «ناشناس»

    وکالت شغلی است که در آن وکیل با صداقت و شجاعت خود سعی می کند حقیقت را از یمان پیچ و خم های قانون بیرون بکشد

    «ناشناس»

    وکالت غیر از آن که یک شغل است، یک تعهد است و افرادی که از روی عشق، علاقه و تعهد به آن روی می آورند، به جهت تعهدی است که به همه نوع خود دارند.

    «ناشناس»

    وکالت امنیت ندارد، اگر بخواهید با آن ارتزاق کنید. ذات حرفه وکالت امنیت ندارد و باید و شاید نمی تواند تخصص خود را عملی کند.

    «ناشناس»

    وکالت هنری است که در آن وکیل با قلم قانون و زبان عدالت راه حق را برای موکلش هموار می کند

    «ناشناس»

    شغل قضا که ضامن اصل عدالت است، تضمین آن به شغل اصیل وکالت است

    «ناشناس»

    شغل قضا و وکالت دو شغل نیست، کاین هر دو یک وظیفه، ولی در دو حالت است.

    «ناشناس»

    وکالت یعنی درک عمیق از قوانین و تبدیل آن ها به ابزاری برای دفاع از حقوق کسانی که صدای شان شنیده نمی شود

    «ناشناس»
  • آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 1402

    آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 1402

    آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 21 مرداد 1402 رئیس قوه قضاییه

    در اجرای تبصره ماده ۱۷ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402/6/22 ، «آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف» به شرح مواد آتی است:

    ماده ۱ـ معانی اصطلاحات به كار رفته در این آیین نامه به شرح زیر است:

    الف ) قانون: قانون شوراهای حل اختلاف مصوب سال 1402/6/22 ؛

    ب ) مركز: مركز حل اختلاف؛

    پ ) شورا: شورای حل اختلاف؛

    ت ) مقام ارجاع شورا : رئیس شورا یا مقام واجد اختیار ارجاع از ناحیه ایشان

    ماده ۲ـ فرایند صلح و سازش در شورا با تقاضای طرفین یا یكی از آن ها یا ارجاع از سوی مقامات قضایی ذیربط از قبیل قضات رسیدگی كننده، مقامات ارجاع در دادسرا، دادگاه و اجرای احكام در حدود مقرر در قانون است.

    تبصره ـ تقاضای صلح و سازش به صورت كتبی تنظیم و ارائه می شود. درخواست هایی كه به صورت شفاهی مطرح می شوند، پس از قید در صورت مجلس به امضای متقاضی می رسد . تقاضا پس از دریافت هزینه دادرسی، مطابق مقررات در شورا رسیدگی می شود.

    ماده ۳ـ دفاتر خدمات الكترونیك قضایی مكلف اند در اجرای ماده ۱۳ با رعایت ماده ۱۱ و تفهیم مفاد تبصره ماده ۱۳ قانون، در زمان ثبت دعاوی یا شكواییه ها امكان ارجاع موضوع به شورا برای صلح و سازش را به خواهان یا مدعی خصوصی یا شاكی اعلام نمایند و در صورت موافقت كتبی وی، مراتب را در دادخواست یا شكواییه درج و به شورا ارسال می كنند. در صورتی كه تقاضای سازش همراه با تقاضای گزارش اصلاحی موضوع ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مصوب ۱۳۷۹ باشد، تقاضا به دادگاه صلح ارسال خواهد شد.

    ماده 4ـ دادگاه صلح مكلف است قبل از ارجاع به شورا، رضایت طرفین را به صورت كتبی اخذ یا در صورتمجلسی كه به امضاء طرفین می رسد، درج نماید. در این صورت، با تعیین وقت نظارت و با قید مهلت جهت صلح و سازش موضوع به شعبه شورا یا میانجیگری ارجاع می شود. ارجاع موضوع این ماده مانع از انجام سایر اقدامات قانونی در راستای رسیدگی به پرونده توسط این دادگاه نخواهد بود.

    هر یك از مقامات مذكور در ماده 15 قانون نیز، در صورتی كه موضوع را قابل ارجاع به شورا تشخیص دهد با ذكر دلیل و با دستور اداری، پرونده را به شورا ارجاع می نماید. مقامات مذكور مكلفند ابتدا دستورات لازم را در خصوص امور فوری نظیر ارجاع به پزشكی قانونی، جلوگیری از فرار متهم، حفظ ادله و آثار جرم صادر نمایند.

    ماده ۵ ـ پس از وصول تقاضای صلح و سازش موضوع ماده ۱۳ قانون به شورا، مقام ارجاع شورا وضعیت پرداخت هزینه دادرسی را بررسی و:

    الف ) در صورت پرداخت كامل هزینه دادرسی، موضوع را به یكی از شعب ارجاع می كند.

    ب ) در صورت عدم پرداخت كامل هزینه دادرسی، به طریق مقتضی و با قید اینكه در صورت عدم پرداخت پرونده بایگانی می شود، به متقاضی اعلام می نماید تا ظرف یك هفته نسبت به پرداخت هزینه دادرسی اقدام نماید و در صورت عدم پرداخت ظرف مهلت مذكور، تقاضا را بایگانی می كند.

    ماده ۶ ـ رئیس شورا در حوزه قضایی مربوط یا سرپرست مجتمع شورا یا شخص معین شده از سوی وی، به عنوان مقام ارجاع، موضوع صلح و سازش را با توجه به تخصص اعضاء، نوع دعوا و سایر جهات مؤثر برای صلح و سازش، به شعب شورا ارجاع می دهد.

    ماده ۷ـ چنانچه در اجرای ماده ۱۳ قانون، به لحاظ اعلام عدم تمایل طرف مقابل به رسیدگی در شورا، درخواست بایگانی و موضوع برای رسیدگی به مرجع قضایی ارجاع شود، هزینه پرداخت شده به عنوان جزئی از هزینه دادرسی محاسبه می شود.

    ماده ۸ ـ در انجام فرایند صلح و سازش در شورا به استثنای موارد مصرح در قوانین یا آیین نامه های این قانون، رعایت تشریفات آیین دادرسی ضروری نیست، لیكن اصول دادرسی باید رعایت شود.

    تبصره ـ منظور از اصول دادرسی، ضوابط بنیادین و غیرقابل عدول دادرسی مانند اصل بی طرفی، اصل برابری، اصل برائت، اصول حاكم بر اهلیت طرفین، حق برخورداری از وكیل، تضمین حق دفاع طرفین است و منظور از تشریفات دادرسی، مقررات شكلی است كه تأثیر مستقیمی در ماهیت رسیدگی ندارد، مانند شرایط شكلی دادخواست و جریان آن، تشكیل، نحوه اداره و تجدید جلسه رسیدگی، نحوه ابلاغ، مواعد، نحوه تحقیق و معاینه محل.

    ماده ۹ـ حضور اشخاص بدون سمت در پرونده یا فرآیند صلح و سازش در شورا بدون رضایت طرفین ممنوع است. در صورتی كه اعضای شورا حضور اشخاص فاقد سمت را مخل در فرآیند صلح و سازش بدانند با ذكر دلیل می توانند از حضور آنان ممانعت به عمل آورند.

    ماده ۱۰ـ در اجرای ماده ۳۱ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب ۱۳۵۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی، وكلای دادگستری مكلف اند قبل و بعد از طرح دعوا و همچنین در فرایند صلح و سازش تمام مساعی خود را برای مصالحه به كار گیرند.

    ماده ۱۱ـ پس از ارجاع درخواست به شعبه، رئیس و در صورت عدم حضور وی، عضو دیگر شعبه دستور تعیین وقت مصالحه را با قید روز و ساعت صادر می كند. در این صورت، حسب مورد تصویر درخواست و پیوست های آن برای طرف مقابل، از طرق قانونی و اطمینان آور ارسال و در صورتمجلس قید می شود.

    تبصره ـ چنانچه طرفین در شورا حضور داشته و شرایط صلح و سازش فراهم باشد، بدون نیاز به تعیین وقت، انجام اقدامات سازشی بلامانع است.

    ماده ۱۲ـ شورا می تواند جلسه یا جلساتی را برای تمهید مقدمات صلح و سازش به صورت حضوری یا مجازی با هر یك از طرفین به طور جداگانه برگزار كند. نتیجه جلسه مذكور به طرفین اعلام و جلسات بعدی در راستای صلح و سازش برگزار می شود.

    ماده ۱۳ـ شورا می تواند در چارچوب قوانین و مقررات مربوط با استفاده از سامانه های الكترونیك یا فضای مجازی و مانند آن، با احراز هویت طرفین، اقدامات لازم را برای انجام صلح و سازش به صورت غیرحضوری نیز انجام دهد.

    ماده ۱۴ـ به منظور حصول حداكثری صلح و سازش، شورا می تواند از ظرفیت های مردمی از قبیل ائمه جمعه و جماعات، هیأت های مذهبی، مساجد، مراكز علمی ـ هنری، تشكل های صنفی، معتمدین محلی، و غیره استفاده نماید.

    تبصره ـ رئیس شورای هر حوزه قضایی فهرست نهادهای صلح و سازش و صلح یاران را در اختیار اعضای شورا و مراجع انتظامی قرار می دهد.

    ماده ۱۵ـ شورا هنگام ارجاع موضوع به كارشناس در صورت اقتضا می تواند ارائه راهكارهای پیشنهادی تخصصی و فنی برای صلح و سازش را از كارشناس مطالبه كند. در این صورت، كارشناس ضمن انجام مساعی لازم برای صلح و سازش راهكارهای پیشنهادی برای مصالحه را در نظریه كارشناسی درج و اعلام می كند.

    ماده ۱۶ـ اشخاص مذكور در تبصره ۲ ماده ۲۰ قانون، مكلفند در مهلت تعیین شده توسط شورا نسبت به اعلام نظر خود اقدام نماید.

    ماده ۱۷ـ در پرونده های اختلافات خانوادگی با توافق طرفین، شورا می تواند جلسه صلح و سازش را با حضور متخصصان مربوط از قبیل روانشناس یا مشاور خانواده برگزار كند.

    ماده ۱۸ـ در صورتی كه دعاوی متعدد اعم از حقوقی یا كیفری موضوع مواد ۱۳ و ۱۵ قانون، در شعب مختلف شورای حوزه قضایی واحد مطرح باشد، حسب مورد با تصمیم رئیس شورای حوزه قضایی یا رئیس مجتمع با رعایت سبق ارجاع كلیه پرونده ها به یك شعبه ارجاع می شود و فرایند صلح و سازش در این شعبه ادامه می یابد.

    ماده ۱۹ـ رسیدگی به تقاضای ابتدایی سازش موضوع ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ در دادگاه صلح انجام می شود. سایر مراجع قضایی در خصوص تقاضاهای صلح و سازش مطروحه در جریان رسیدگی اقدام خواهند كرد. مراجع قضایی موضوع این ماده می توانند رأساً موضوع را بررسی و مبادرت به صدور گزارش اصلاحی كنند یا در اجرای ماده ۱۵ قانون به شورا ارجاع نمایند. در این صورت، گزارش اصلاحی تنظیم شده توسط شورا حسب مورد به دادگاه ارجاع كننده ارسال و در صورت تأیید آن توسط همان دادگاه، مطابق قانون اقدام می شود.

    تبصره ۱ـ تقاضای سازش در اثنای رسیدگی نسبت به سایر دعاوی در صلاحیت دادگاه صلح نیز مطابق ترتیبات مقرر در این ماده انجام می شود.

    تبصره 2ـ چنانچه خواهان در زمان تقدیم درخواست، به طور صریح تقاضای ارجاع امر به شورا جهت صدور گزارش اصلاحی داشته باشد، موضوع به شورا ارجاع می شود. شورا مطابق مقررات این آیین نامه، آیین نامه اجرایی موضوع ماده 40 قانون مصوب 1403/3/16 رئیس قوه قضائیه و مواد 20 و 26 قانون، مبادرت به صلح و سازش و عنداللزوم تنظیم گزارش اصلاحی نموده و آن را به دادگاه صلح ارسال می كند.

    ماده ۲۰ـ در صورت مجلس صلح و سازش موارد زیر درج می شود:

    الف) مشخصات كامل طرفین؛

    ب) تبیین موضوع اختلاف و فرآیند اقدامات سازشی و مرجع ارجاع كننده به شورا (در صورت ارجاع)؛

    پ) خلاصه گفتگوها؛

    ت) حقوق و تعهدات طرفین به صورت صریح و مشخص؛

    ث) نحوه، زمان و شرایط ایفای تعهدات طرفین؛

    ج) تعیین ضمانت عدم اجرای تعهدات؛

    چ) نام ، نام خانوادگی و امضای اعضای شورا ؛

    تبصره ۱ـ چنانچه دادگاه گزارش اصلاحی را مواجه با ایرادی بداند می تواند شورا را برای رفع ایراد راهنمایی نماید و یا رأساً مبادرت به اصلاح این گزارش نماید.

    تبصره ۲ـ مركز با همكاری مركز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه كاربرگ های لازم برای اجرای این ماده را تهیه و ابلاغ می نماید.

    ماده ۲۱ـ در صورت توافق طرفین نسبت به جنبه خصوصی جرایم از قبیل پرداخت ضرر و زیان ناشی از جرم، دیه، رد مال و نیز انجام هر نوع تعهد طرفین، شورا با رعایت تبصره ۱ ماده ۲۰ قانون مبادرت به صدور گزارش اصلاحی می كند.

    ماده ۲۲ـ گزارشات اصلاحی صادره از شورا كه متضمن اقدام اجرایی و یا جنبه اعلامی داشته باشد، به تایید دادگاه صلح رسیده و مطابق مقررات ابلاغ می شود.

    ماده ۲۳ـ گزارش اصلاحی در حدود احكام مذكور در ماده ۲۵ قانون قابل اعتراض در دادگاه صالح است.

    ماده ۲۴ـ چنانچه خواهان كتباً نسبت به استرداد دادخواست یا دعوا در شورا اقدام كند، این مرجع بدون صدور گزارش اصلاحی پرونده را جهت تعیین تكلیف به دادگاه ارجاع كننده اعاده می نماید. در صورتی كه استرداد بعد از صدور گزارش اصلاحی و قبل از تأیید آن توسط دادگاه باشد، دادگاه نسبت به اتخاذ تصمیم مقتضی اقدام خواهد كرد.

    تبصره ـ در صورت استرداد درخواست موضوع ماده 13 قانون، شورا بدون انجام اقدامی دیگر پرونده را بایگانی می كند.

    ماده ۲۵ـ در كلیه مواردی كه تشكیل جلسه به صورت مجازی و با استفاده از فناوری های جدید صورت می گیرد علاوه بر تنظیم صورت مجلس، تهیه و نگهداری مستندات الكترونیكی مطابق مقررات مربوط است.

    ماده ۲۶ـ نحوه مشاركت نهادهای صلح و سازش و گروه های مردمی در ایجاد صلح و سازش در شوراها، براساس شیوه نامه ای است كه توسط مركز تهیه و به تصویب رئیس مركز می رسد.

    ماده ۲۷ـ در صورت صدور قرار تأمین كیفری منتهی به بازداشت، قبل از معرفی به زندان، عندالاقتضاء مقام قضایی می تواند در جراِئم قابل گذشت برای صلح و سازش با رعایت مقررات قانونی از شورا یا صلح یاران در روز صدور قرار استفاده كند.

    ماده ۲۸ـ چنانچه پرونده در مرحله اجرای احكام برای صلح و سازش به شورا ارجاع شود، حسب مورد شورا وفق ترتیبات مذكور در این آیین نامه اقدام خواهد كرد.

    تبصره ـ رئیس كل دادگستری استان می تواند با رعایت آیین نامه های مربوط، به منظور تسریع صلح و سازش در مرحله اجرای احكام، شعبی از شورا را در واحدهای اجرای احكام یا زندان مستقر كند.

    ماده ۲۹ـ شعب شورای مستقر در زندان، از لحظه ورود متهم یا محكوم علیه به زندان و همچنین در مراحل بعدی برای اخذ رضایت از شاكی یا محكوم له به نحو مقتضی اقدام می كنند.

    ماده ۳۰ـ چنانچه پرونده به منظور صلح و سازش، از سوی دادگاه صلح به عضو یا اعضای شورای مستقر در دادگاه ارجاع شود، عضو یا اعضای مربوط، حسب مورد مطابق ترتیبات مقرر در این آیین نامه، اقدامات سازشی را انجام می دهد.

    ماده ۳۱ـ واحدهای ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری، دفاتر خدمات الكترونیك قضایی و شورا با رویكرد حصول صلح و سازش نسبت به ارشاد حقوقی طرفین اقدام می نمایند.

    ماده ۳۲ـ وجود شرط داوری در قرارداد، در صورت توافق طرفین، مانع از ارجاع و انجام فرایند صلح و سازش در شورا نمی باشد.

    ماده ۳۳ـ در پرونده های كیفری كه از سوی دادگاه صلح یا سایر مراجع قضایی به منظور صلح و سازش به شورا ارجاع می شود، شورا در مهلت قانونی فرایند صلح و سازش را انجام می دهد. در صورت حصول سازش یا اعلام گذشت شاكی، مراتب در صورت مجلس درج و به مرجع قضایی مربوط اعلام می شود. در صورت عدم حصول سازش در مهلت قانونی تعیین شده نیز پرونده به مرجع ارجاع كننده اعاده می شود.

    ماده ۳۴ـ مركز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه، مكلف است ضمن اتخاذ تمهیدات لازم برای اجرای مطلوب ماده ۳ این آیین نامه، با اعلام نیاز مركز، ظرف شش ماه حسب مورد زیرساخت ها و قابلیت های لازم را در سامانه های خدمات قضایی برای ارجاع، اطلاع رسانی و سایر تشریفات مورد نیاز فرآیند صلح و سازش ایجاد یا اصلاح نموده و با همكاری مركز مذكور، زیرساخت ثبت پرونده های ارجاعی به شورا را طراحی و ایجاد نماید.

    این آیین نامه توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز حل اختلاف قوه قضائیه ، در ۳۴ ماده و ۱۰ تبصره تهیه و در تاریخ 1403/05/21 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده و از تاریخ تصویب لازم الاجرا است.

    رئیس قوه قضائیه ـ غلامحسین محسنی اژیه

    نقل از روزنامه رسمی

  • آیین نامه اجرایی قانون شورای حل اختلاف مصوب 1403

    آیین نامه اجرایی قانون شورای حل اختلاف مصوب 1403

    آیین نامه اجرایی قانون شورای حل اختلاف مصوب 16 خرداد 1403 رئیس قوه قضاییه

    در اجرای ماده 40 قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402/6/22 مجلس شورای اسلامی «آیین نامه اجرایی قانون شوراهای حل اختلاف» به شرح مواد آتی است.

    فصل اول ـ اختصارات و تعاریف

    ماده ۱ـ اختصارات و تعاریف به كار رفته در این آیین نامه به شرح زیر است:

    الف ) قانون: قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402/6/22 مجلس شورای اسلامی؛

    ب ) آیین نامه: آیین نامه اجرایی موضوع ماده ۴۰ قانون؛

    پ ) شورا: شورای حل اختلاف؛

    ت ) مركز: مركز حل اختلاف قوه قضاییه؛

    ث ) رئیس شورا: رئیس شوراهای حل اختلاف استان؛

    ج ) دادگاه صلح: شعبه یا شعبی از دادگاه های دادگستری كه بر اساس صلاحیت های مندرج در قانون تعیین می شود؛

    چ ) اشخاص یا نهادهای صلح و سازش: واحد، مركز یا اشخاصی كه به منظور صلح و سازش و حل و فصل اختلافات شهروندان و یا كمك به آنان توسط مراجع عمومی یا تشكل های مردم نهاد ایجاد شده است، مانند ستاد ملی صبر، صلح یاران و نظایر آن.

    فصل دوم ـ وظایف و اختیارات مركز

    ماده ۲ـ رئیس مركز با حكم رئیس قوه قضاییه منصوب می شود.

    ماده ۳ـ وظایف و اختیارات رئیس مركز به شرح زیر می باشد:

    الف ) پیشنهاد ایجاد ساختار و تشكیلات مناسب برای مركز به معاونت راهبردی قوه قضاییه جهت تصویب رئیس قوه قضاییه؛

    ب ) برنامه ریزی و راهبری امور مربوط به شورا و نظارت بر نحوه اقدام و هماهنگی اشخاص یا نهادهای صلح و سازش با شورا در چارچوب اسناد بالادستی و مأموریت های محوله به مركز؛

    پ ) ابلاغ برنامه های اجرایی و اعتبارات مركز و شورا؛

    ت ) تهیه و ابلاغ دستورالعمل های مورد نیاز از قبیل تشكیل شعب یا مجتمع های شورا یا ابقاء یا انحلال آنها با درخواست رئیس كل دادگستری استان؛

    ث ) تهیه دستورالعمل پرداخت پاداش و بیمه اعضا و كاركنان افتخاری شورا و ارائه به رئیس قوه قضاییه جهت تصویب؛

    ج ) صدور ابلاغ اعضای اصلی و علی البدل شورا با رعایت ماده (۹) قانون؛

    چ ) تشكیل شورای مدیران مركز با حضور قائم مقام، معاونان، مدیران كل، مشاوران رئیس مركز و رئیس شوراهای حل اختلاف استان تهران در اجرای وظایف شورا و استفاده از نظرات مشورتی آنان.

    ماده ۴ـ امور آموزشی شورا از قبیل سیاست گذاری، نیازسنجی، طراحی و اجرا، اصلاح و بازبینی دوره های آموزشی بدو و ضمن خدمت و تهیه و تولید منابع آموزشی، با هماهنگی معاونت منابع انسانی و امور فرهنگی قوه قضاییه توسط مركز انجام می شود.

    ماده ۵ ـ در راستای ترویج فرهنگ صلح و سازش و اصلاح ذات البین:

    الف ) مركز رسانه قوه قضاییه موظف است با هماهنگی مركز، اقدامات لازم را برای اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و استفاده از ظرفیت های فرهنگی دستگاه های اجرایی و سازمان ها به ویژه صدا و سیما و سایر رسانه ها فراهم سازد.

    ب ) مركز راساً یا با استفاده از ظرفیت پژوهشگاه قوه قضاییه می تواند مطالعات پژوهشی و تطبیقی لازم را درباره روش های مختلف جایگزین رسیدگی قضایی و صلح و سازش انجام دهد.

    ماده ۶ ـ سیاست ها و برنامه های فرهنگی قوه قضاییه برای اعضا و كاركنان شورا و خانواده آنان توسط معاونت منابع انسانی و امور فرهنگی قوه قضاییه با همكاری مركز اجرا می شود.

    ماده ۷ـ مركز ضمن نظارت بر نحوه بازرسی های استانی و انجام بازرسی های موردی و راستی آزمایی های لازم، نقاط قوت و ضعف امور مربوط به شورا را به همراه پیشنهادها در هر حوزه به رئیس كل دادگستری استان اعلام می كند.

    ماده ۸ ـ مركز در راستای توسعه صلح و سازش، با همكاری معاونت راهبردی قوه قضاییه شاخص های كمی و كیفی مورد نیاز را تدوین، ابلاغ و عملكرد مربوط را پایش و ارزیابی می كند.

    فصل سوم ـ تشكیل و فرایند اقدامات شورا

    ماده 9ـ شعب شورا در شهرها و در صورت لزوم در مراكز دهستان ها و روستاها و نیز شوراهای حل اختلاف تخصصی به تشخیص رئیس قوه قضائیه به تعداد لازم تشكیل می‏ گردد. رئیس قوه قضائیه می‏ تواند این امر را به رئیس مركز تفویض كند.

    ماده ۱۰ـ در هر استان، ریاست و نظارت بر شوراهای استان با رئیس كل دادگستری آن استان است كه می تواند تمام یا بخشی از اختیارات خود را با تایید مركز به یكی از معاونان قضایی خود تفویض نماید. ریاست شورای حل اختلاف شهرستان مركز استان بر عهده معاون قضایی مذكور و در حوزه های قضایی غیر مركز استان با رئیس حوزه قضایی مربوط خواهد بود.

    تبصره ـ در شهرهایی كه دارای مجتمع های شورای حل اختلاف است، سرپرست مجتمع توسط رئیس شورا تعیین می شود.

    ماده 11ـ جذب كاركنان و اعضای شورا، موضوع استخدام ماده (6) قانون بر اساس آیین نامه مربوط صورت می گیرد.

    ماده ۱۲ـ در اجرای تبصره (۲) ماده (۳) و با رعایت تبصره (۳) ماده (۵) قانون، نهادهای مربوط تقاضای خود را جهت استقرار شعبه تخصصی حسب مورد به رئیس شورای شهرستان یا استان تقدیم می كنند و رئیس شورا پس از بررسی و احراز شرایط و صلاحیت اعضاء، از طریق رئیس كل دادگستری استان برای صدور حكم به مركز اعلام می كند.

    ماده 13ـ اعضای شورا پس از انتصاب، مطابق سوگندنامه مصوب رئیس قوه قضاییه در حضور رئیس كل دادگستری استان و در صورت معذوریت وی در حضور معاون حل اختلاف سوگند یاد می كنند.

    ماده 14ـ نحوه ارجاع به شورا و فرآیند صلح و سازش بر اساس تبصره (2) ماده (12)، مواد (13)، (15) قانون و آیین نامه تبصره ماده (17) قانون خواهد بود.

    ماده ۱۵ـ با عنایت به وظایف و مأموریت مركز برای تقدیر از اشخاصی كه نقش مؤثری در پیشبرد اهداف مركز دارند و از اعضا و كاركنان شورا نمی باشند، با لحاظ حجم كمی و كیفی فعالیت، ساعت اشتغال و سایر عوامل مؤثر تقدیر مناسبی، اعم از مادی یا معنوی با نظر رئیس مركز از آنان به عمل می آید. مفاد این حكم شامل افرادی كه به صورت موردی در صلح و سازش فعالیت می كنند، نیز می شود.

    تبصره ـ نحوه تقدیر و ضوابط آن به موجب شیوه نامه ای است كه توسط مركز تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد.

    ماده 16ـ در اجرای تبصره (5) ماده (6) قانون، هرگونه استخدام اعضای جدید در شوراها و پرداخت حقوق، دستمزد یا حق السعی و حق بیمه به آنان ممنوع است. به كارگیری افتخاری و تبرعی عضو بلامانع است.

    ماده ۱۷ـ رئیس شورای استان و حوزه قضایی موظفند برای نظارت بر شورا برنامه ریزی و اقدام كنند. نظارت بر امور اداری و دفتری شعبه شورا بر عهده رئیس شعبه است.

    ماده 18ـ مسئول واحد بازرسی، نظارت و ارزشیابی استان به پیشنهاد معاون حل اختلاف استان با حكم رئیس كل دادگستری منصوب می شود و ضمن نظارت بر عملكرد شوراهای استان و انجام بازرسی های دوره ای و موردی، شكایت اشخاص علیه كاركنان و اعضای شورا را بررسی و پیشنهادهای لازم را برای بهبود عملكرد به رئیس شورا اعلام می دارد. در صورت وقوع جرم یا تخلف، مراتب توسط رئیس شورا به مراجع ذی صلاح اعلام می شود. رئیس شورا گزارش نتیجه اقدامات انجام شده را هر 6 ماه یكبار به مسئول واحد بازرسی اعلام می كند.

    تبصره ـ نحوه نظارت و بازرسی از شوراها به موجب شیوه نامه ای است كه توسط مركز تهیه و به تصویب رئیس قوه قضاییه می رسد.

    فصل چهارم ـ دادگاه صلح

    ماده ۱۹ـ در هر حوزه قضایی شهرستان ، شعب دادگاه صلح به تعداد مورد نیاز تعیین و تشكیل می شود. این شعب در حدود صلاحیت مذكور در قانون رسیدگی می كنند. در صورت ضرورت و بنا به نیاز حوزه قضایی بخش، رئیس قوه قضاییه می تواند در حوزه قضایی بخش دادگاه صلح تشكیل دهد. در صورت عدم تشكیل دادگاه صلح، دادگاه بخش به دعاوی و امور در صلاحیت دادگاه صلح نیز رسیدگی می كند.

    تبصره ـ تشكیل شعب دادگاه صلح حتی الامكان از محل حذف شعب فعلی دادگاه های نخستین صورت خواهد گرفت. در این صورت شعب مذكور تا تعیین تكلیف همه پرونده های موجود به فعالیت ادامه داده و بعد از اتمام پرونده ها منحل می شود.

    ماده ۲۰ـ ریاست و نظارت دادگاه صلح در استان با رئیس كل دادگستری استان و در حوزه قضایی شهرستان و بخش با رئیس حوزه قضایی است.

    ماده ۲۱ـ جذب، به كارگیری، ارتقاء، انتصاب، نقل و انتقال و امور مربوط به قضات دادگاه صلح تابع مقررات مربوط به قضات دادگستری است.

    تبصره ـ سایر قضات شاغل قوه قضاییه نیز در صورت تمایل می توانند با حفظ سمت و با ابلاغ رئیس قوه قضاییه در ایام تعطیل و ساعات غیراداری به عنوان دادرس علی البدل در دادگاه های صلح انجام وظیفه نمایند.

    ماده ۲۲ـ تمام دعاوی، جرایم و امور در صلاحیت دادگاه صلح كه تا تاریخ تشكیل دادگاه های صلح در سایر دادگاه ها ثبت شده است، كماكان در همان مرجع رسیدگی و تصمیم گیری خواهد شد. دادسرا پرونده های موضوع این ماده را از تاریخ تشكیل این دادگاه به دادگاه صلح ارسال خواهد كرد.

    ماده ۲۳ـ نیروی اداری مورد نیاز دادگاه های صلح از كاركنان دادگستری و یا نیروهای استخدامی موضوع ماده (۶) قانون تأمین می شود.

    ماده ۲۴ـ رؤسای كل دادگستری استان در اجرای ماده (۵۶۶) قانون آیین دادرسی كیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی می توانند به منظور رسیدگی به موضوعات خاص، شعب یا مجتمع تخصصی دادگاه صلح تشكیل دهند و اعضای شورا یا شعبه شورا در معیت آن مستقر شوند.

    ماده ۲۵ـ استقرار دادگاه صلح در مجتمع های شورای حل اختلاف با توجه به امكانات و نیازهای موجود با موافقت رئیس كل دادگستری استان بلامانع است.

    ماده ۲۶ـ ارسال پرونده ها به منظور صلح و سازش از دادگاه صلح یا سایر مراجع قضایی به شعب شورا یا اعضای شورا در اجرای تبصره (۲) ماده (۱۲) قانون با تعیین وقت نظارت و بدون كسر از آمار شعبه صورت می گیرد.

    تبصره ـ مركز آمار و فناوری اطلاعات در راستای این ماده حداكثر ظرف مدت ۴۵ روز از تاریخ تشكیل دادگاه صلح اقدامات زیر را انجام می دهد:

    الف ـ امكان تهیه گزارش جهت شناسایی عدم رعایت این ماده در سامانه نظارت الكترونیكی (سنا)؛

    ب ـ امكان دریافت آمار رسیدگی ها در شورا.

    ماده ۲۷ـ تحقق صلح و سازش در دادگاه صلح و سایر مراجع قضایی، در ارزشیابی، پرداخت پاداش بهره وری قضات و فوق العاده كارآیی و عملكرد كاركنان و رتبه بندی دادگستری استان ها مؤثر است.

    تبصره ـ معاونت راهبردی قوه قضاییه شاخص های متناسب با این ماده در ارزیابی و رتبه بندی دادگستری كل استان ها را با همكاری مركز پیش بینی می كند.

    فصل پنجم ـ سایر مقررات

    ماده ۲۸ـ دفاتر خدمات الكترونیك قضایی و ضابطان در صورت طرح دعاوی و شكایات در صلاحیت دادگاه صلح، مكلفند موضوع را به دادگاه صلح ارسال كنند. در صورتی كه موضوعات فوق در سایر مراجع قضایی مطرح شود، مقام ارجاع موضوع را فوراً با دستور اداری به دادگاه صلح ارسال می نماید.

    ماده ۲۹ـ مركز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه علاوه بر تكالیف مقرر در تبصره ماده (۲۶)، اقدامات زیر را انجام می دهد:

    الف ) ایجاد زیرساخت های لازم، تأمین تجهیزات و اتصال شعب دادگاه صلح و شورا به سامانه های قضایی؛

    ب ) هوشمندسازی فرآیندها؛

    پ ) تهیه اطلاعات آماری و نتایج نظرسنجی ها و ارائه به معاونت راهبردی قوه قضاییه و مركز حل اختلاف و سایر مبادی ذیربط بر اساس نیازهای اعلام شده.

    ماده ۳۰ـ قوه قضاییه مكلف است از محل اعتبارات موضوع ماده (۳۸) قانون نسبت به پرداخت پاداش قضات و كاركنان اداری دادگاه صلح از جمله قضات و كاركنانی كه در ساعات غیراداری و روزهای تعطیل فعالیت می كنند، اقدام نماید.

    ماده 31ـ مركز و معاونت مالی، پشتیبانی و امور عمرانی قوه قضاییه مكلف اند از محل درآمد اختصاصی موضوع ماده (38) قانون و اعتبارات عمومی شورا موضوع ماده (39) قانون ، هزینه های شورا را به تشخیص رئیس قوه قضاییه در كلیه امور اعم از حقوق و پاداش، تأمین لوازم مصرفی و اقلام اداری، اجاره بهای ساختمان ها، تجهیزات و امكانات اداری و انفورماتیك، احداث، خرید ساختمان و توسعه فضاهای اداری، امور آموزشی، فرهنگی، تأمین خودرو، امور پشتیبانی و رفاهی تأمین نمایند.

    تبصره ـ در صورتی كه اعتبارات مذكور بابت امكانات اداری و تجهیزات و مكان و امور مالی و پشتیبانی شوراها در این ماده برای تأمین هزینه ها كافی نباشد، به تشخیص رئیس قوه قضاییه مطابق ماده ۳۹ قانون و ذیل آن عمل می شود.

    ماده ۳۲ـ در اجرای ماده (۱۳) قانون، در صورت عدم حصول صلح و سازش و تقاضای خواهان یا مدعی خصوصی مبنی بر ارسال پرونده به مرجع قضایی صالح، چنانچه مبلغ پرداخت شده به عنوان هزینه دادرسی كافی نباشد، مابه التفاوت آن مطابق مقررات مربوط قبل از شروع رسیدگی در مرجع صالح اخذ می گردد.

    ماده 33ـ در اجرای تبصره (3) ماده (20) قانون در صورت حصول سازش بین طرفین، معاون مالی، پشتیبانی و امور عمرانی قوه قضاییه مكلف است پس از دریافت گزارش ماهانه مركز مبنی بر حصول سازش، معادل صد درصد هزینه دادرسی همان مرحله را به حساب درآمد اختصاصی مركز حواله نماید تا مركز در اجرای تكلیف قانونی خود، نصف آن را به پرداخت كننده هزینه دادرسی بازگرداند.

    ماده ۳۴ـ فرآیند و نحوه رسیدگی هیأت موضوع ماده (۲۹) قانون، مطابق شیوه نامه ای است كه ظرف دو ماه پس از تصویب این آیین نامه، به تصویب رئیس مركز می رسد.

    تبصره ـ فوق العاده جذب هیأت های بدوی و تجدیدنظر رسیدگی به تخلفات اعضاء و كاركنان شورا همانند فوق العاده جذب هیأت رسیدگی به تخلفات كاركنان دولت می باشد.

    ماده ۳۵ـ مركز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه در راستای وظایف ذاتی خود موظف است امور مربوط به صیانت كاركنان، حفاظت اسناد، اطلاعات، اماكن و سایر امور حفاظتی مربوط به شورا را انجام دهد.

    ماده ۳۶ـ معاون اول قوه قضاییه ضمن هماهنگی با روسای كل دادگستری استانها و رئیس مركز تمهیدات لازم را به نحوی فراهم می نماید كه در مهلت مقرر در ماده (۴) قانون ، دادگاه صلح در هر یك از استانها تشكیل شود.

    این آیین نامه توسط معاونت حقوقی و امور مجلس قوه قضاییه با همكاری وزارت دادگستری و مركز تهیه و در (36) ماده و (9) تبصره در تاریخ 1403/3/16 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسیده و از تاریخ ابلاغ لازم الاجر است.

    رئیس قوه قضائیه ـ غلامحسین محسنی اژیه

    نقل از روزنامه رسمی

  • قانون شورای حل اختلاف مصوب 1402

    قانون شورای حل اختلاف مصوب 1402

    قوه قضاپیه

    وزارت دادگستری

    در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پیوست «قانون شوراهای حل اختلاف» که در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ بیست و دوم شهریورماه یکهزار و چهارصد و دو مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۱۲/۷/۱۴۰۲ به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۶۴۹۱۲/۱۱- ۳۵۴ مورخ ۱۳/۸/۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی واصل گردیده است، جهت اجراء ابلاغ می‌گردد.

    سید ابراهیم رئیسی- رئیس جمهور

    قانون شورای حل اختلاف مصوب 22 شهریور 1402 مجلس شورای اسلامی

    فصل اول – ساختار و تشكیلات

    ماده 1 – به‌ منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، شوراهای حل اختلاف كه در این قانون به اختصار «شورا» نامیده می ‏شوند، زیر نظر قوه ‌قضائیه و با شرایط مقرر در این قانون تشكیل می ‏گردند.

    ماده 2 – برنامه ‏ریزی و راهبری شوراها توسط مركز حل اختلاف كه در این قانون به اختصار «مركز» نامیده می ‏شود، انجام می ‏گیرد.

    تبصره – مركز، زیر نظر رئیس قوه قضائیه اداره می ‏شود و رئیس مركز با حكم رئیس قوه ‌قضائیه منصوب می شود.

    ماده ۳ – حوزه فعالیت شوراها تابع حوزه قضائی بخش یا شهرستان مربوط است.

    تبصره ۱ – شعب شوراها در شهرها و در صورت لزوم در مراكز دهستان ها و روستاها به تشخیص رئیس قوه قضائیه به تعداد لازم تشكیل می ‏گردد. رئیس قوه قضائیه می ‏تواند این امر را به رئیس مركز تفویض كند.

    تبصره 2 – برای رسیدگی به امور فنی و صنفی در دعاوی و شكایات فی‌ مابین اصناف، «شوراهای حل اختلاف تخصصی» قابل تشكیل است. در صورت تشكیل شوراهای حل اختلاف تخصصی مذكور و عدم رد صلاحیت تخصصی خود، دعاوی مربوط منحصراً در این شعب بر اساس احكام این قانون رسیدگی می ‌شود. همچنین برای رسیدگی به امور و دعاوی مربوط به احوال شخصیه فی ‌مابین اقلیت‌های دینی موضوع اصل سیزدهم (13) قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌ایران به‌ ترتیب مقرر در این قانون، شوراهای حل اختلاف تخصصی [اقلیت های دنی] قابل تشكیل است كه تشكیل این شوراها مانع از مراجعه اقلیت ‌های دینی مذكور به دیگر شوراهای همان حوزه قضائی نیست.

    ماده 4 – قوه قضائیه مكلف است حداكثر ظرف یك سال از تاریخ لازم ‌الاجرا شدن این قانون، در هر حوزه‌ قضائی شهرستان، شعبه یا شعبی از دادگاهها را تحت مدیریت و نظارت رئیس آن حوزه قضائی به عنوان دادگاه صلح تعیین كند.

    در حوزه قضائی بخش، وظایف و اختیارات و صلاحیت های دادگاه صلح می ‌تواند بر عهده دادگاه بخش باشد كه بر اساس احكام این قانون رسیدگی می ‌كند.

    ریاست و نظارت دادگاههای صلح و شوراهای حل اختلاف در استان بر‌ اساس آیین نامه ماده (40) این قانون تعیین می شود.

    ماده ۵ – هر شعبه شورا دارای رئیس، یك نفر عضو اصلی و حسب مورد یك‌ نفر عضو علی ‌البدل است. جلسات شورا با حضور دو نفر رسمیت می ‌یابد.

    تبصره ۱ – در هر حوزه قضائی حسب مورد تعدادی عضو علی البدل تعیین می شود كه در صورت غیبت رئیس شورا یا عضو اصلی یا در صورت عدم وحدت نظر دو عضو شورا، به دستور رئیس شورای حوزه قضائی مربوط، عضو علی‌ البدلی جایگزین یا اضافه می شود.

    تبصره ۲ – برای هر شعبه در مناطق شهری (متناسب با حجم كار و تعداد پرونده ‌ها) حداكثر دو نفر و در شعب مناطق روستایی درصورت نیاز یك نفر نیروی اداری و دفتری شورا بكار گرفته می شود.

    تبصره ۳ – تأمین كاركنان اداری و خدماتی مورد نیاز شوراهایی كه به صورت تخصصی در اتحادیه های صنفی و یا اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و كشاورزی ایران و اتاق تعاون ایران و نظیر آنها مستقر هستند، در صورت امكان بر عهده نهادهای محل استقرار شورا می باشد. كاركنان مذكور با معرفی نهادهای محل استقرار و حكم مركز منصوب شده و تأمین هزینه های كاركنان مذكور و تأمین مالی و پشتیبانی از این كاركنان بر عهده نهادهای محل استقرار است.

    ماده 6 – قوه قضائیه می ‌تواند برای اجرای این قانون حداكثر ده هزار نفر نیروی انسانی لازم را ظرف پنج سال از میان اشخاص واجد شرایط استخدام از طریق آزمون عمومی و تخصصی به صورت پیمانی یا قرارداد كار معین بكارگیری نماید. كاركنان تمام وقت شورای حل ‌اختلاف (اعم از اعضا یا سایر كاركنان) كه تا تاریخ بیست و نهم اسفند ماه سال 1401، در شوراها مشغول به كار شده اند، در اولویت استخدام هستند. اولویت‌ های استخدام بر اساس معیارهای توانمندی، سوابق همكاری، تخصص، مدرك تحصیلی و حچسن [حُسن] رفتار در آیین ‌نامه ‌ای كه ظرف سه ماه پس از لازم ‌الاجرا شدن این قانون به ‌تصویب رئیس قوه قضائیه می ‌رسد، تعیین می ‌شود.

    زیرنویس

    -ایراد تایپی در درج کلمه «حچسن» بجای «حسن» در متن ماده از روزنامه رسمی می باشد.

    -آیین نامه موضوع ماده با عنوان «آیین نامه تعیین اولویت های استخدامی كاركنان شوراهای حل اختلاف» در تاریخ 1403/08/20 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

    تبصره ۱ – قوه قضائیه می ‌تواند افرادی را كه به ‌موجب این قانون استخدام می ‌شوند، همزمان در شعب دادگاههای صلح و همچنین شعب شوراها به جای كاركنان فعلی شوراها بكارگیری نماید.

    تبصره ۲ – سوابق اشتغال در شورا به حداكثر سن قانونی اضافه می ‌شود.

    تبصره ۳ – منابع مالی مورد نیاز برای استخدام موضوع این ماده، از محل اعتبارات مصوب مركز و همچنین از محل درآمدهای اختصاصی موضوع ماده (۳۸) و افزایش درآمدهای حاصل از اجرای مواد (۱۲)، (۱۴) و (۱۹) و كاهش هزینه های ماده (۵) این قانون تأمین می ‌شود.

    تبصره ۴ – دولت مكلف است شناسه استخدام اشخاص موضوع این ماده را در اختیار قوه قضائیه قرار دهد.

    تبصره ۵ – از تاریخ لازم ‌الاجرا شدن این قانون، عضویت جدید در شوراهای حل ‌اختلاف، افتخاری، داوطلبانه و تبرعی بوده و هرگونه استخدام و بكارگیری اعضای جدید تحت هر عنوان در شوراها و پرداخت هرگونه حق بیمه برای آنها ممنوع است. مركز می ‌تواند صرفاً به تناسب فعالیت از آنها تقدیر به عمل آورد.

    تبصره ۶ – قوه ‌قضائیه مجاز است از بازنشستگان دستگاههای اجرائی از جمله بازنشستگان قوه ‌قضائیه به عنوان عضو، در شوراها استفاده نماید.

    ماده ۷ – اعضای شورا باید دارای شرایط زیر باشند:

    ۱ – متدین به دین مبین اسلام و مذهب رسمی كشور

    تبصره – در مواردی كه طرفین یا اطراف دعوی از پیروان سایر مذاهب مصرح در اصل دوازدهم (12) قانون اساسی باشند، تدین به دین مبین اسلام كفایت می‌ كند.

    2 – تابعیت جمهوری اسلامی‌ ایران

    ۳ – التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقه فقیه

    ۴ – دیانت، امانت و صحت عمل و اشتهار به آنها

    ۵ – عدم استفاده از مشروبات الكلی و عدم استعمال و اعتیاد به مواد مخدر یا روانگردان

    ۶ – دارا بودن كارت پایان‌ خدمت وظیفه عمومی یا معافیت (دائم یا موقت) از خدمت وظیفه عمومی برای مشمولان

    ۷ – دارا بودن حداقل مدرك تحصیلی كارشناسی یا سطح دو حوزه علمیه برای تمام اعضای شعب شهری شورا و مدرك تحصیلی دیپلم و بالاتر برای اعضای شعب روستایی شورا

    تبصره – برای اشخاصی كه سابقه عضویت در شوراهای حل اختلاف تا قبل از تصویب این قانون را داشته اند، شرط حداقل مدرك تحصیلی موضوع این بند برای عضویت در شعب روستایی شورا اعمال نمی شود.

    ۸ – داشتن حداقل سی سال سن كه برای دارندگان مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد و بالاتر، پنج سال از میزان یاد شده كسر می شود.

    ۹ – نداشتن سابقه محكومیت مؤثر كیفری و عدم محرومیت از حقوق اجتماعی

    ۱۰ – متأهل بودن

    ۱۱ – داشتن شرایط مذكور در بند «ز» ماده (۴۲) قانون مدیریت خدمات كشوری مصوب ۸ /۷ /۱۳۸۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی

    ۱۲ – سابقه سكونت در حوزه شورا حداقل به مدت شش ماه شمسی و تداوم سكونت در آن حوزه پس از عضویت در شورا

    ۱۳ – نداشتن سوء سابقه امنیتی و عدم وابستگی به گروههای غیرقانونی

    ۱۴ – مؤثر نبودن در تحكیم رژیم سابق و عدم وابستگی به آن

    تبصره ۱ – اعضای شورای حل اختلاف اقلیت‌ های دینی موضوع اصل سیزدهم (۱۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌ایران باید متدین به دین خود باشند.

    تبصره ۲ – برای عضویت در شورا، دارندگان مدرك حوزوی و یا دارندگان مدرك دانشگاهی در رشته ‌های حقوق یا الهیات با گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی در اولویت هستند و حداقل یك ‌نفر از اعضای شعب شهری شورا باید از میان دارندگان مدارك تحصیلی یاد شده باشد.

    تبصره ۳ – احراز شرایط مذكور در این ماده توسط مركز انجام می شود.

    ماده ۸ – قضات، كاركنان دادگستری، وكلای دادگستری (اعم از وكلای عضو كانون های وكلا یا مركز وكلا، كارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه)، كارشناسان رسمی دادگستری، نیروهای نظامی، انتظامی‌ و اطلاعاتی اعم از نیروهای وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حراست‏ و حفاظت دستگاههای اجرائی، صاحبان امتیاز خدمات الكترونیك قضائی و سردفتران، داوران و میانجی گران، در زمان اشتغال حق عضویت در شورا را ندارند.

    ماده ۹ – اعضای شورا به پیشنهاد رئیس كل دادگستری استان و با حكم رئیس مركز منصوب می­­شوند.

    ماده ۱۰ – اعضای شورا قبل از شروع به ‌كار مكلفند مطابق سوگندنامه ‌ای كه توسط مركز تهیه می ‌شود و به تأیید رئیس قوه‌ قضائیه می‌ رسد، سوگند یاد كنند.

    فصل دوم – حدود صلاحیت دادگاه صلح و شوراها

    ماده ۱۱ – دعاوی زیر حتی با توافق طرفین قابل طرح در شورا نیست:

    ۱ – اختلاف در اصل نكاح، اصل طلاق، بطلان نكاح، فسخ و انفساخ نكاح، بذل مدت و انقضای آن، رجوع، نسب، ولایت قهری و قیمومت

    ۲ – اختلاف در اصل وقفیت و وصیت و تولیت

    ۳ – دعاوی راجع به حجر و ورشكستگی

    ۴ – دعاوی راجع به وجوه و اموال عمومی و دولتی و انفال

    ۵ – اموری كه به موجب قوانین دیگر در صلاحیت مراجع اختصاصی یا مراجع قانونی غیردادگستری می ‌باشد.

    ماده ۱۲ – صلاحیت‌ های دادگاه صلح به ‌شرح زیر است:

    ۱ – دعاوی مالی تا نصاب یك میلیارد (۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال

    تبصره – رئیس قوه قضائیه می ‏تواند نصاب مذكور در این بند را هر سه‌ سال یك ‌بار با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه كه از سوی بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می ‏شود، تعدیل كند.

    ۲ – دعاوی حقوقی تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق

    3 – دعاوی راجع به جهیزیه، مهریه و نفقه تا نصاب مقرر در بند (1) این ماده در صورتی كه مشمول ماده (29) قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/1 نباشد.

    ۴ – دعاوی و درخواست ‌های مربوط به تخلیه عین مستأجره و تعدیل اجاره بها بجز دعاوی مربوط به سرقفلی و حق كسب یا پیشه یا تجارت

    5 – اعسار از پرداخت محكومٌ‌ به در صورتی كه دادگاه صلح نسبت به اصل دعوا رسیدگی كرده باشد.

    ۶ – حصر ورثه، تحریر تركه، مهر و موم و رفع آن

    ۷ – تأمین دلیل

    8 – تقاضای سازش موضوع ماده (186) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب (در امور مدنی) مصوب 1379/1/21

    ۹ – جنبه عمومی و خصوصی كلیه جرائم غیرعمدی ناشی از كار یا تصادفات رانندگی

    ۱۰ – جرائم عمدی تعزیری مستوجب مجازات درجه هفت و هشت

    ۱۱ – دعاوی اصلاح شناسنامه، استرداد شناسنامه، اصلاح مشخصات مدرك تحصیلی (به استثنای مواردی كه در صلاحیت دیوان عدالت اداری است)، الزام به اخذ پایان كار، اثبات رشد، الزام به صدور شناسنامه، تصحیح و تغییر نام

    تبصره ۱ – به كلیه جرائم مذكور در این ماده مستقیماً و بدون نیاز به كیفرخواست در دادگاه صلح رسیدگی می ‌شود.

    تبصره 2 – دادگاه صلح با حضور رئیس یا دادرس علی ‌البدل رسمیت می‌ یابد. دادگاه صلح با رضایت طرفین، پرونده را برای حصول سازش به عضو یا اعضای شورا كه در دادگاه مستقر می ‌باشند یا شعبه شورا یا میانجی‌ گری ارجاع می ‌دهد. چنانچه حداكثر ظرف دو ماه موضوع منتهی به سازش شود، مراتب صورتجلسه و جهت اتخاذ تصمیم به قاضی دادگاه صلح اعلام می‌ شود تا طبق مقررات اقدام كند. در صورت عدم حصول سازش، قاضی دادگاه صلح مطابق قانون، به موضوع رسیدگی كرده و مبادرت به صدور رأی می ‌نماید.

    تبصره ۳ – دادگاه صلح می ‌تواند در ساعات غیراداری و یا در روزهای تعطیل نیز به دعاوی رسیدگی نماید و استقرار آن در محل شورا بلامانع است.

    تبصره ۴ – در صورت حدوث اختلاف بین دادگاههای صلح و همچنین سایر مراجع قضائی و غیرقضائی به ‌ترتیب زیر اقدام می ‌شود:

    الف – در مورد دادگاههای صلح واقع در حوزه‌ های قضائی شهرستان ‌های یك استان و نیز اختلاف بین دادگاه صلح با دادسراها یا دادگاههای حقوقی یا كیفری یا بخش حوزه قضائی یك استان، حل‌ اختلاف با دادگاه تجدید نظر آن استان است.

    ب – در مورد دادگاههای صلح واقع در حوزه‌ های قضائی دو استان و نیز اختلاف بین دادگاه صلح و دادسراها یا دادگاههای حقوقی یا كیفری یا بخش حوزه قضائی دو استان، حل ‌اختلاف با شعبه اول دادگاه تجدید نظر استانی است كه مرجع قضائی آن استان آخرین قرار عدم‌ صلاحیت را صادر نموده است.

    پ – در مواردی كه دادگاه صلح به صلاحیت مراجع غیرقضائی، از خود نفی صلاحیت كند، پرونده برای تعیین صلاحیت به دادگاه تجدید نظر استان ارسال می ‌شود، تشخیص آن مرجع لازم ‌الاتباع است.

    تبصره ۵ – آرای دادگاه صلح، قطعی است مگر در موارد زیر كه قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه تجدید نظر استان است:

    الف – دعاوی موضوع بند (۱) این ماده در صورتی كه خواسته بیشتر از نصف نصاب مذكور در آن بند باشد.

    ب – موارد موضوع بند (۹) این ماده نسبت به دیه یا ارش، در صورتی كه میزان یا جمع آنها بیش از یك ‌دهم دیه كامل یا معادل آن باشد.

    پ – موارد مذكور در بندهای (۲)، (۳) و (۴) این ماده؛

    ت – موارد موضوع بند (۵) این ماده مشروط به اینكه اصل دعوا قابل اعتراض باشد.

    ث – جنبه عمومی جرائم غیرعمدی موضوع بند (۹) در صورتی ‌كه مجازات قانونی آن درجه شش یا بیشتر باشد.

    ج – جرائم عمدی تعزیری كه مجازات قانونی آنها حبس درجه هفت باشد.

    ماده ۱۳ – شوراها در موارد زیر حسب مورد با درخواست خواهان یا مدعی خصوصی یا شاكی برای صلح و سازش اقدام می ‌نمایند:

    ۱ – كلیه امور مدنی و حقوقی.

    ۲ – جنبه خصوصی جرائم غیرقابل گذشت.

    ۳ – كلیه جرائم قابل گذشت

    تبصره – در صورتی كه رسیدگی شورا با درخواست یكی از طرفین صورت پذیرد و طرف دیگر تا پایان جلسه اول عدم تمایل خود را برای رسیدگی در شورا اعلام نماید، شورا درخواست را بایگانی و طرفین را به مرجع صالح راهنمایی می نماید.

    ماده ۱۴ – از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون به دعاوی و جرائم مندرج در این قانون در دادگاه صلح رسیدگی می‌ شود و شورا صرفاً در امر صلح و سازش مطابق احكام این قانون اقدام می ‌كند.

    ماده ۱۵ – در كلیه جرائم قابل گذشت به استثنای مواردی كه متهم، متواری یا مجهول المكان است، اختلافات و دعاوی خانوادگی و سایر دعاوی مدنی و حقوقی كه به طور مستقیم در مرجع قضائی طرح می شود، مقام رسیدگی كننده و اجراكننده و همچنین مقام ارجاع قبل از ارجاع پرونده به شعبه و ثبت آن، پس از اتخاذ تصمیم در خصوص امور فوری، می‏ توانند حسب مورد با توجه به كیفیت موضوع و امكان حل و فصل آن از طریق صلح و سازش و با لحاظ ترتیباتی جهت حفظ ادله جرم، جلوگیری از فرار متهم و رعایت حقوق شاكی و نظم عمومی و در صورت ضرورت انجام تحقیقات لازم، پرونده را با ذكر دلیل به شورا ارجاع نمایند.

    تبصره – مقام رسیدگی كننده و اجراكننده و همچنین مقام ارجاع قبل از ارجاع پرونده به شعبه و ثبت آن، مكلفند قبل از ارجاع پرونده به شورا از عدم مخالفت طرفین پرونده با ارجاع پرونده به شورا اطمینان حاصل كنند و شورا قبل از شروع به رسیدگی پرونده های موضوع این ماده، طرف یا طرفین پرونده را از حق مخالفت با ارجاع پرونده به شورا مطلع سازد.

    فصل سوم – ترتیب رسیدگی و اقدامات سازشی

    ماده ۱۶ – در موارد مقرر در ماده (۱۳) این قانون، شروع رسیدگی در شورا با درخواست كتبی یا شفاهی است. درخواست شفاهی در صورتمجلس قید می شود و به امضای خواهان یا متقاضی می ‌رسد.

    تبصره – درخواست رسیدگی باید متضمن موارد زیر باشد:

    1 – نام و نام خانوادگی، نام پدر، نام شخص حقوقی، شناسه ملی و اقامتگاه طرفین دعوی.

    2 – موضوع خواسته و همچنین تقویم آن در دعاوی مالی.

    3 – موضوع درخواست یا شكایت.

    4 – دلایل و مستندات خواسته، درخواست و یا شكایت.

    ماده ۱۷ – در مواردی كه در این قانون حكمی تعیین نشده است، آیین دادرسی و ترتیبات رسیدگی، صدور رأی و اجرای احكام دادگاه صلح حسب مورد تابع قوانین و مقررات حاكم بر دادگاههای حقوقی و كیفری است.

    تبصره – ترتیب اقدامات سازشی در شورا مطابق آیین ‌نامه ‌ای تعیین می شود كه ظرف سه ماه پس از لازم‌ الاجرا شدن این قانون توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز تهیه می‌ شود و به‌ تصویب رئیس قوه‌ قضائیه می ‌رسد.

    زیرنویس

    آیین نامه اجرایی موضوع تبصره با عنوان «آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف» در تاریخ 1403/05/21 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

    ماده ۱۸ – طرفین دعوی می ‌توانند شخصاً در شورا حضور یافته یا از وكیل دادگستری استفاده نمایند. در موارد صلح و سازش استفاده از وكیل مدنی نیز در شورا مجاز است.

    ماده ۱۹ – هزینه دادرسی در دادگاههای صلح حسب مورد مطابق هزینه دادرسی در محاكم دادگستری است و هزینه دادرسی شورا در موارد موضوع ماده (۱۳) این قانون، در دعاوی كیفری و دعاوی حقوقی غیرمالی معادل هزینه دادرسی در محاكم دادگستری و در دعاوی مالی هزینه دادرسی معادل پنجاه درصد (۵۰ %) هزینه دادرسی در محاكم دادگستری است.

    تبصره – در صورتی كه پرونده از سوی مرجع قضائی جهت صلح یا سازش به شورا ارجاع شود، چنانچه هزینه دادرسی پرداخت شده باشد، هزینه دادرسی مجدد دریافت نمی شود.

    ماده ۲۰ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون، شورا پس از دعوت خوانده یا مشتكی عنه نسبت به تشكیل جلسه، اقدام و در صورت حصول سازش میان طرفین، مبادرت به صدور گزارش اصلاحی می ‏كند و در موارد موضوع ماده (13) این قانون، پرونده در شورا بایگانی و در موارد موضوع ماده (15) این قانون، نتیجه به همراه تصویری از گزارش اصلاحی به آن مرجع قضائی ارسال می شود تا مرجع مزبور نسبت به مختومه كردن پرونده با دستور اداری اقدام كند.

    تبصره ۱ – چنانچه توافق و سازش طرفین متضمن حق، تكلیف یا تعهدی باشد، موارد در گزارش اصلاحی به صورت صریح و مشخص با قید حقوق و تعهدات طرفین و نحوه و زمان اجرای تعهد ذكر می شود.

    تبصره ۲ – در مواردی كه طرفین، سازش خود را منوط به نظر كارشناس مرضی الطرفین، داور یا میانجی می كنند، شورا ضمن ارجاع، نظریه اشخاص مذكور را اخذ و در صورت عدم مغایرت با قوانین و مقررات و التزام طرفین به آن، مفاد آن را در گزارش اصلاحی منعكس می كند. نظرات اشخاص مذكور بدون انعكاس در گزارش اصلاحی قابلیت اجرا ندارد.

    تبصره ۳ – در كلیه دعاوی مالی ارجاعی از مراجع قضائی كه هزینه دادرسی در مرجع مذكور پرداخت شده است، در صورت حصول سازش بین طرفین، هزینه دادرسی به نصف كاهش می یابد و مازاد به خواهان بازگردانده می شود و مابقی به عنوان درآمدهای موضوع ماده (۳۸) این قانون محسوب می شود. دولت مكلف است ساز و كار اجرائی این تبصره را در قوانین بودجه سنواتی پیش بینی كند.

    تبصره ۴ – رسیدگی به دعاوی راجع به اموال غیرمنقول كه فاقد سند رسمی هستند، صرفاً در صلاحیت مرجع صالح قضائی است.

    ماده ۲۱ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون، در صورتی كه شورا با برگزاری حداقل دو جلسه ظرف سه ماه موفق به ایجاد صلح و سازش بین طرفین نشود، پرونده در شورا بایگانی و در صورت درخواست خواهان یا مدعی خصوصی به مرجع قضائی صالح ارسال می ‏گردد. چنانچه پرونده از مراجع قضائی ارجاع شده باشد، گزارش اقدامات و نتیجه به آن مرجع ارسال می شود.

    ماده ۲۲ – در صورت استرداد درخواست یا دعوی از سوی خواهان یا مدعی خصوصی، شورا اقدام به بایگانی پرونده می ‌نماید. چنانچه پرونده از مراجع قضائی ارجاع شده باشد، مراتب به آن مرجع اعلام می شود.

    ماده ۲۳ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون رئیس شورا شخصاً یا از طریق یكی از اعضا، علاوه بر رسیدگی به دلایل طرفین، می‌ تواند مطابق ضوابط قانونی تحقیق محلی و معاینه محل را انجام دهد.

    ماده 24 – هر گاه در تنظیم یا نوشتن گزارش اصلاحی و دیگر تصمیمات شورا سهو قلم رخ بدهد مانند از قلم افتادن یا اضافه شدن كلمه ‏ای و یا در محاسبه، اشتباه صورت گرفته باشد، تصحیح گزارش یا تصمیم مذكور رأساً یا با درخواست ذی نفع، توسط دادگاه صلح انجام می شود. گزارش یا تصمیم تصحیح‌ شده به طرفین ابلاغ می‌ شود. تسلیم رونوشت گزارش یا تصمیم اصلی بدون الصاق گزارش یا تصمیم تصحیح‌ شده ممنوع است.

    ماده 25- اعتراض طرفین پرونده به تصمیم شورا و نیز اعتراض ثالث نسبت به گزارش اصلاحی و تصمیم شورا قابل طرح در دادگاه صلح همان حوزه قضائی است و چنانچه تصمیم یا گزارش اصلاحی توسط مرجع رسیدگی به اعتراض نقض شود، مرجع مذكور موظف است رأساً به پرونده رسیدگی و رأی صادر كند.

    تبصره – گزارش اصلاحی قطعی است. در صورتی كه یكی از طرفین به دلیل عدم تطابق گزارش اصلاحی با توافق صورت گرفته، به گزارش اصلاحی اعتراض داشته باشد، با دستور دادگاه صلح اجرای گزارش اصلاحی متوقف و در همان دادگاه به اعتراض رسیدگی می‌ شود.

    ماده ۲۶ – گزارش اصلاحی موضوع ماده (۲۰) این قانون پس از تأیید قاضی دادگاه صلح مطابق قوانین و مقررات جاری كشور اجرا می گردد.

    ماده 27 – چنانچه متعهد پیش از صدور دستور اجرا نسبت به اجرای گزارش اصلاحی یا اخذ رضایت اقدام كند، از پرداخت نیم عشر اجرائی معاف است و اگر ظرف یك ماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه اقدام كند، از پرداخت نصف نیم عشر اجرائی معاف است.

    فصل چهارم – ترتیب رسیدگی به تخلفات اعضای شورا

    ماده ۲۸ – چنانچه اعضا، كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، مرتكب تخلف شوند، به شكایت شاكی، گزارش رئیس شورا در حوزه قضائی مربوط، واحد بازرسی یا واحد حفاظت و اطلاعات، موضوع در هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات [اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا] مطرح می شود.

    تبصره – به تخلفات كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی دارند، مطابق قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب 1372/9/7 رسیدگی می ‌شود.

    ماده 29 – هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات هر استان با حضور سه عضو شامل رئیس شوراهای حل اختلاف استان، یكی از قضات و یكی از اعضای شوراهای حل اختلاف آن استان به پیشنهاد رئیس كل دادگستری استان تشكیل می شود.

    تبصره‌ 1 – اعضای قاضی هیأت با پیشنهاد رئیس مركز و حكم رئیس قوه قضائیه و سایر اعضای هیأت، با حكم رئیس مركز برای مدت سه سال منصوب می شوند و انتصاب مجدد آنان بلامانع است.

    تبصره 2 – در صورت ضرورت، با تشخیص رئیس مركز، هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات در هر استان قابل افزایش به دو یا چند هیأت است.

    ماده 30 – ارتكاب موارد زیر توسط اعضا، كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، تخلف محسوب می‏ شود:

    ۱ – اعمال و رفتار خلاف شؤون

    ۲ – عدم رعایت قوانین و مقررات مربوط

    ۳ – هرگونه سوء رفتار یا رفتار مغایر كرامت انسانی با مراجعه كنندگان كه منجر به نارضایتی در آنان می ‏شود.

    ۴ – عدم انجام وظایف قانونی یا تأخیر بدون دلیل در انجام آنها

    ۵ – تبعیض یا اعمال غرض یا برقراری روابط خارج از عرف اداری با مراجعه ‌كنندگان

    ۶ – ترك خدمت در خلال ساعات موظف بدون مجوز یا عذر موجه

    7- غیبت غیرموجه سه جلسه به ‌صورت متوالی یا پنج جلسه به صورت متناوب در طول یك ماه، تكرار در تأخیر ورود به محل كار یا تكرار در تعجیل خروج از آن بدون كسب مجوز

    ۸ – كم‌ كاری یا سهل ‌انگاری در انجام وظایف محول ‌شده

    ۹ – عدم رعایت شؤون و شعائر اسلامی

    10 – اخذ هرگونه وجه، مال یا امتیاز در قبال اظهار نظر یا اتخاذ تصمیم به نفع یكی از طرفین دعوی و گرفتن وجوهی غیر از آنچه در قوانین و مقررات تعیین شده یا اخذ هرگونه مالی كه در عرف رشوه ‌خواری تلقی می شود.

    ۱۱ – تسامح در حفظ اموال و اسناد و ایراد خسارت به اموال بیت ‌المال

    ۱۲ – ارائه گواهی یا گزارش خلاف واقع در امور مربوط به شورا

    13 – تسلیم مدارك به اشخاصی كه حق دریافت آن را ندارند یا خودداری از تسلیم مدارك به اشخاصی كه حق دریافت آن را دارند.

    ۱۴ – ایراد تهمت و افترا، هتك حیثیت

    ۱۵ – اخاذی

    ۱۶ – اختلاس

    ۱۷ – افشای اسرار و اسناد محرمانه اداری

    ۱۸ – افشای اطلاعات خصوصی و محرمانه طرفین پرونده و شهود

    ۱۹ – ارتباط و تماس غیرمجاز با اتباع بیگانه

    20 – سرپیچی از اجرای دستورهای مقامهای بالاتر در حدود وظایف اداری

    21 – اختفا، نگهداری، حمل، توزیع و خرید و فروش مواد مخدر

    ۲۲ – استعمال مواد مخدر یا اعتیاد به آن

    23 – هر نوع سوء استفاده و استفاده غیرمجاز از شؤون یا موقعیت شغلی در شورا و امكانات و اموال شورا

    ۲۴ – جعل یا مخدوش نمودن و دست بردن در اسناد و اوراق رسمی یا دولتی

    ۲۵ – توقیف، اختفا، بازرسی یا باز كردن پاكتها و محمولات پستی یا معدوم كردن آنها و استراق سمع بدون مجوز قانونی

    26 – كارشكنی و شایعه ‌پراكنی، وادار ساختن یا تحریك دیگران به كارشكنی یا كم‌ كاری و ایراد خسارت به اموال دولتی و اعمال فشارهای فردی ‌برای تحصیل مقاصد غیرقانونی

    27 – شركت در تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی، یا تحریك به برپایی تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی و اعمال فشارهای گروهی ‌برای تحصیل مقاصد غیرقانونی

    28 – عضویت در یكی از فرقه‌ های ضاله كه از نظر اسلام مردود شناخته شده‌ اند.

    29 – عضویت در سازمان هایی كه مرامنامه یا اساسنامه آنها مبتنی بر نفی ادیان الهی است یا طرفداری و فعالیت به نفع آنها

    ۳۰ – عضویت در گروههای غیرقانونی

    ماده 31 – چنانچه هیأت رسیدگی‌ كننده بدوی پس از دعوت از عضو یا كارمند یا نیروی اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارد و شنیدن اظهارات و دفاعیات، تخلف وی را احراز نماید به تناسب عمل ارتكابی در مورد ارتكاب به تخلفات موضوع بندهای (1) تا (9) ماده (30) این قانون برای بار اول و دوم مرتكب را به یكی از مجازات ‌های بندهای (1) تا (3) این ماده و در مورد تخلفات موضوع بندهای (10) تا (30) ماده (30) این قانون و تكرار تخـلفات موضوع بنـدهای (1) تا (9) ماده مذكور در بار سـوم، مـرتكب را به یكـی از مجازات‌ های بندهای (4) و (5) این ماده محكوم می ‌كند:

    ۱ – اخطار كتبی بدون درج در پرونده

    ۲ – توبیخ كتبی با درج در پرونده

    ۳ – كسر پاداش تا یك ‌سوم به مدت یك ‌ماه تا یك ‌سال

    ۴ – محرومیت از فعالیت در شورا از یك ‌ماه تا یك ‌سال

    5 – محرومیت دائمی از عضویت در شورا یا اخراج از شورا حسب مورد

    ماده 32 – آرای صادر شده از هیأت بدوی در مورد مجازات ‌های مقرر در بندهای (1) تا (3) ماده (31) این قانون قطعی و در مورد مجازات ‏های موضوع بندهای (4) و (5) ماده مذكور ظرف بیست روز پس از ابلاغ، در هیأت تجدیدنظر رسیدگی‌ كننده به تخلفات اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، موضوع ماده (33) این قانون، قابل تجدید نظرخواهی است.

    ماده 33 – هیأت تجدید نظر رسیدگی ‌كننده به تخلفات اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، در مركز تشكیل می ‌شود و مركب از سه عضو اصلی شامل رئیس مركز یا یكی از معاونان وی، یك قاضی دادگاه تجدید نظر و یكی از اعضای شورا با پیشنهاد رئیس مركز است كه تمامی آنان با ابلاغ رئیس قوه قضائیه برای مدت سه سال منصوب می‌ شوند و انتصاب مجدد آنان بلامانع است.

    ماده 34 – چنانچه عضو شورا در مقابل دریافت وجه یا سند پرداخت وجه یا مال یا ارائه خدمت به نفع یكی از طرفین اظهار نظر كند، رفتار وی جرم، محسوب و به مجازات بزه موضوع ماده (588) كتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌ های بازدارنده) مصوب 1375/3/2 محكوم می ‌شود.

    ماده 35 – هرگاه تخلف عضو، كارمند و نیروی اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارد، عنوان یكی از جرائم مندرج در قوانین را نیز داشته باشد هیأت رسیدگی به تخلفات مكلف است مطابق ‌این قانون به تخلف وی رسیدگی و رأی قانونی، صادر و مراتب را برای رسیدگی به اصل جرم به مرجع قضائی صالح ارسال كند. هرگونه تصمیم مراجع ‌قضائی مانع از اجرای مجازات‏ های اداری موضوع این قانون نخواهد بود. چنانچه تصمیم مراجع قضائی مبنی بر برائت باشد، هیأت رسیدگی به تخلفات مجدداً به موضوع رسیدگی و تصمیم مناسب اتخاذ می ‌‏كند.

    فصل پنجم – سایر مقررات

    ماده 36 – تا زمان تشكیل دادگاههای صلح، به دعاوی و شكایات مطابق قوانین و مقررات جاری كشور از جمله قانون شوراهای حل ‌اختلاف مصوب 1394/9/16 با اصلاحات و الحاقات بعدی رسیدگی می شود.

    ماده ۳۷ – چنانچه عضو شورا در آزمون وكالت دادگستری (اعم از كانون‌ های وكلا و مركز وكلا، كارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه) یا كارشناس رسمی ‌دادگستری پذیرفته شود و حسن سابقه او در شورا به تأیید رئیس كل دادگستری استان برسد، مدت كارآموزی وی در هر یك از این موارد به شرح زیر تقلیل می ‏یابد:

    1 – سه تا پنج ‌سال سابقه همكاری با شورا، یك سوم دوره كارآموزی

    ۲ – بیش از پنج ‌سال سابقه همكاری با شورا، نصف دوره كارآموزی

    تبصره – نیروهای شاغل در شوراها تا زمان لازم الاجرا شدن این قانون متناسب با سنوات همكاری تمام وقت آنان در صورت داشتن شرایط احراز مشاغل، برای استخدام در قوه قضائیه و دستگاههای تابع از اولویت برخوردار خواهند بود. دستورالعمل نحوه احتساب سنوات خدمت تمام وقت، اعمال اولویت و امتیاز برای این دسته از افراد با پیشنهاد مشترك قوه قضائیه و سازمان اداری و استخدامی كشور به تصویب شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی خواهد رسید.

    ماده ۳۸ – درآمد حاصل از هزینه دادرسی و نیم ‌عشر اجرائی گزارش اصلاحی موضوع این قانون و سایر موارد قانونی به خزانه ‌داری كل كشور واریز و معادل صد درصد (۱۰۰ %) مبلغ واریزی از محل اعتبار خاصی كه به همین منظور هر ساله در قانون بودجه كل كشور منظور می ‏شود به عنوان درآمد اختصاصی به شوراها اختصاص داده می ‏شود. دولت مكلف است معادل مبالغ پیش ‏بینی شده در قانون بودجه هر ساله كل كشور را پرداخت نماید تا در موارد زیر هزینه گردد:

    ۱ – پرداخت حقوق و پاداش

    2- هزینه ساخت، اجاره و تعمیرات ساختمان و تجهیزات و هزینه‏ های اداری با تشخیص مركز

    ۳ – بیمه تأمین اجتماعی كاركنان استخدامی

    ماده 39 – دولت مكلف است هر ساله بودجه مورد نیاز شوراها را بر اساس بودجه پیشنهادی قوه قضائیه در قالب ردیف مستقل پیش ‏بینی ‏كند. تأمین امكانات اداری و تجهیزات و مكان و امور مالی و پشتیبانی شوراها بر‌ عهده قوه‌ قضائیه است.

    ماده ۴۰ – آیین‏ نامه اجرائی این قانون ظرف سه ماه از تاریخ تصویب آن، توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه‌ قضائیه می‌ رسد.

    زیرنویس

    ایین نامه اجرایی موضوع ماده با عنوان «آیین نامه اجرایی قانون شورای حل اختلاف» در تاریخ 1403/3/16 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید.

    ماده 41 – قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1394/9/16 با رعایت ماده (36) این قانون نسخ می شود.

    قانون فوق مشتمل بر چهل و یك ماده و هفت تبصره كه گزارش آن توسط كمیسیون قضائی و حقوقی به صحن علنی تقدیم شده بود، پس از تصویب در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ بیست و دوم شهریور ماه یكهزار و چهارصد و دو مجلس، در تاریخ 1402/7/12 به تأیید شورای نگهبان رسید.

    رئیس مجلس شورای اسلامی – محمدباقر قالیباف

    نقل از روزنامه رسمی

  • مواجهه حضوری شاکی، متهم، شاهد و مطلع در دادسرا

    مواجهه حضوری شاکی، متهم، شاهد و مطلع در دادسرا

    توضیح

    پست حاضر شامل نشست های قضایی در ارتباط با مواجهه حضوری شاکی، متهم، شهود و مطلعین در دادسرا است که بر حسب تاریخ صدور از قدیم به جدید آورده شد. در نظر است نشست های آتی مرتبط نیز در همین پست منتشر شود تا بانک نشست های قضایی در مواجهه حضوری در دادسرا را تشکیل دهد.

    مواجهه حضوری شاکی، متهم، شاهد و مطلع با یکدیگر در دادسرا در آیینه نشست های قضایی قضات

    مواجهه حضوری شاکی، متهم و شاهد در جرائم غیر قابل گذشت در دادسرا منافاتی با غیر علنی و انفرادی بودن تحقیقات مقدماتی ندارد

    کد نشست ۱۳۹۸-۶۴۱۲

    تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۰۷

    حوزه قضایی تهران

    موضوع: مواجهه حضوری بین شاکی، متهم و شهود در جرایم غیرقابل گذشت

    پرسش: با توجه به صراحت ماده 91 قانون آیین دادرسی کیفری که مقرر داشته «تحقیقات مقدماتی به صورت محرمانه صورت می گیرد» و همچنین ماده 192 همان قانون که اشعار می دارد «تحقیق از شاکی و متهم غیرعلنی و انفرادی است مگر در جرائم قابل گذشت که به آنها در دادسرا حتی‌الامکان به صورت ترافعی رسیدگی می‌شود»

    آیا در جرایم غیرقابل گذشت مواجهه حضوری بین شاکی، متهم و شهود در مرحله دادسرا محمل قانونی دارد؟

    نظر اکثریت: انجام مواجهه حضوری در دادسرا که عهده دار امر تحقیق است بین طرفین پرونده اعم از شاکی و متهم و حتی شهود به معنای این نیست که رسیدگی در دادسرا ترافعی شده است و بلکه در راستای انجام تحقیقات و رفع ابهامات و حتی بعضا شناسایی دقیق متهم است(به عنوان مثال در منازعه که ضربات متعدد با دست یا سلاح به فردی وارد شده است لزوم دارد تا مواجهه بر قرار شود تا نسبت به تعیین اینکه چه کسی چه نوع ضرباتی با چه وسیله ای به چه فردی وارد کرده است مشخص شود) لذا مواجهه حضوری در دادسرا منافاتی با مفاد ماده 192 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 نداشته و هر یک در مجرای خود قابل اعمال است. لیکن در اجرای مواجهه حضوری می بایست مقرره بند الف ماده 214 قانون اخیرالذکر نیز رعایت شود.

    نظر اقلیت: دادسرا حکم قوه قاهره و یک طرف پرونده را دارد و خود مقام تحقیق در واقع یکی از طرفین دعواست و از این باب است که وفق ماده 91 و 192 قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی ترافعی در دادسرا معنا نداشته و مربوط به مرحله دادگاه می باشد. بنابراین در مرحله دادسرا به عنوان مدعی العموم دلایل مجرمیت جمع آوری و در مرحله دادگاه با رسیدگی ترافعی بین دلایل دادسرا و دفاعیات متهم رسیدگی می شود.

    نظر هیأت عالی: نظریه اکثریت قضات محترم دادگستری تهران، موجه و مورد تأیید است. ضمناً نظریه مشورتی شماره 7/97/2618 مورخ 1397/9/19 اداره کل حقوقی قوه قضاییه بشرح زیر مؤید این استنتاج است:

    ( انجام مواجهه حضوری بین شاکی، متهم و شهود به معنای رسیدگی ترافعی نمی باشد و منافاتی نیز با مفاد ماده 192 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 در انجام تحقیق غیرعلنی و انفرادی ندارد و هریک در مجرای خود قابلیت اعمال دارد. بدیهی است که در انجام مواجهه حضوری رعایت مقررات بند الف ماده 214 قانون فوق الذکر ضرورت دارد. )

    نقل از سامانه نشست های قضایی قضات

    مواجهه حضوری شاکی و متهم در دادسرا منافاتی با محرمانه بودن تحقیقات مقدماتی ندارد

    کد نشست ۱۳۹۹-۷۳۱۳

    تاریخ ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

    حوزه قضایی رودان

    موضوع: امکان مواجهه حضوری شاکی و متهم در دادسرا

    پرسش: آیا دادسرا از لحاظ قانونی می تواند بین شاکی و متهم مواجهه حضوری برگزار کند و به صورت ترافعی رسیدگی کند؟

    نظر اکثریت: نحوه و شکل رسیدگی در دادسرا با دادگاه متفاوت است در دادگاه به موجب تکلیف مقرر در ماده 359 قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی به صورت ترافعی است و اصل ترافعی در دادگاه حاکم است بر خلاف دادسرا که طبق نص ماده 192 قانون مذکور اصل بر غیر ترافعی و انفرادی بودن است مگر در جرائم قابل گذشت و ماده 198 قانون موصوف ناظر بر تحقیق از متهمان است نه تحقیق از متهم و شاکی چون از واژه متهمان استفاده کرده است ولی واژه شاکی استعمال نشده است لذا در دادسرا بین شاکی و متهم نمی توان مواجهه حضوری برگزار کرد مگر در جرائم قابل گذشت.

    نظر اقلیت: ماده 198 قانون آیین دادرسی کیفری اطلاق دارد و بازپرس برای کشف جرم هر گونه تحقیقی که لازم بداند را می تواند انجام دهد و در برخی موارد مواجهه حضوری بین طرفین در کشف حقیقت بسیار موثر است لذا در صورت نیاز به مواجهه حضوری بین طرفین این امر مانعی ندارد.

    نظر هیأت عالی: در صورتی که مواجهه حضوری در دادسرا برای کشف حقیقت لازم باشد فاقد منع قانونی است و این امر منافاتی با انجام تحقیق غیر علنی و انفرادی ندارد و هر کدام در مجرای خود قابلیت اعمال دارد، نتیجتاٌ نظریه اقلیت که با این استنتاج موافق می باشد صحیح اعلام می شود.

    نقل از سامانه نشست های قضایی قضات

  • حکم معامله وکیل بدون رعایت غبطه و مصلحت موکل (رأی 847)

    حکم معامله وکیل بدون رعایت غبطه و مصلحت موکل (رأی 847)

    رأی وحدت رویه شماره 847 – 1403/2/25 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در خصوص غیر نافذ بودن معامله وکیل به علت عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل

     مقدمه

    جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۳/۲ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورخ ۲۵/۰۲/۱۴۰۳ به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کل کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۴۷  ـ ۲۵/۰۲/۱۴۰۳ منتهی گردید.

    الف) گزارش پرونده

    به استحضار می رساند، بر اساس آراء واصله به این معاونت، با توجه به اینکه از سوی شعب پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد و پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی، آراء مختلف صادر شده است، جهت طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور گزارش امر به شرح آتی تقدیم می شود:

    الف) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۰۴۱۳۹۰۰۰۱۷۷۰۰۰۷ ـ ۱۳/۱۰/۱۴۰۰ شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی گچساران، در خصوص دادخواست آقای علی اکبر… و خانم کوکب… با وکالت آقای محمد… به طرفیت آقایان محمد… و بنیامین… به خواسته اعلان بطلان قرارداد بیع رسمی به جهت عدم رعایت مصلحت موکلین …، چنین رأی داده است:

    «… دادگاه با عنایت به مفاد دادخواست تقدیمی، اظهارات وکیل خواهان و دفاعیات خوانده ردیف دوم و ملاحظه سند رسمی شماره … که حکایت [از] اعطای وکالت از طرف خواهان ها در خصوص اراضی موضوع خواسته به صورت مطلق و با قید اعطاء اختیار به وکیل جهت هر نوع معامله به خود یا به هر شخص دیگری با هر قیمت می باشد و با عنایت به اصل آزادی و اصل صحت و اصل لزوم قراردادها، خواسته خواهان را وارد ندانسته و مستنداً به مواد ۱۰، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۶۵۶، ۶۶۰، ۶۶۳ و ۶۶۷ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان … صادر و اعلام می دارد …»

    با تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۰۴۱۳۹۰۰۰۲۲۸۴۱۱۰ ـ ۲۵/۱۲/۱۴۰۰، چنین رأی داده است:

    «… هیأت دادگاه با بررسی لایحه تجدیدنظرخواهی تقدیمی … وکیل وظیفه داشته مصلحت موکل را مراعات نماید که با انتقال ملک به قیمت ناچیز ۳۵۰ هزار تومان، قطعاً مصلحت موکلین رعایت نگردیده و خریدار نیز با توجه به این مبلغ از عدم حسن نیت معامل آگاه بوده، علی هذا حسب مراتب مزبور اعتراض تجدیدنظرخواه را وارد تشخیص داده، به استناد مواد ۶۶۷ و ۱۲۵۷ قانون مدنی و مواد ۳۵۸ ، ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی[دادگاه های عمومی و انقلاب در امور] مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به اعلام بطلان قرارداد بیع مورد اشاره و پرداخت خسارات دادرسی مرحله بدوی و تجدیدنظر شامل هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل در حق خواهان ها…» صادر نموده است.

    ب) به حکایت دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۳۷۸۰۰۲۹۱ـ ۲/۴/۱۳۹۴ شعبه پنجاهم دادگاه عمومی حقوقی تهران، در خصوص دعوای آقای علی… با وکالت آقای جواد … و خانم سارا… به طرفیت آقای حسین… به خواسته ابطال سند رسمی به لحاظ عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل، چنین رأی داده است:

    «…. دادگاه با مداقه در محتویات … به این نتیجه رسیده: اوّلاً، برابر ماده ۱۰ قانون مدنی قراردادهای خصوصی در صورتی که مخالف صریح قانون یا نظم عمومی نباشد در حق طرفین نافذ است و اینکه حسب محتوی وکالتنامه تنظیمی، موکل عبارت به هر مبلغی ولو خود را به کار برده است که حسب قاعده فقهی اقدام، در صورت عدم رعایت فرض غبطه، نامبرده علیه خود اقدام نموده است. ثانیاً، هیچ گونه ادعای انکار یا تردید نسبت به امضاء ذیل وکالتنامه ای که خواهان اختیار تعیین ثمن را به خوانده داده است از ناحیه وکلای خواهان وارد نشده است. ثالثاً، جهات ادّعای بطلان برای خواهان یعنی عدم پرداخت ثمن نفیاً یا اثباتاً وجاهت نداشته و حسب ماده ۱۹۰ قانون مدنی که از زمان عقد، صحیح و بطلان را تمیز می نماید منصرف از عدم پرداخت ثمن می باشد و همچنین عدم رعایت غبطه موکل با عنایت به اینکه نامبرده خود صراحتاً وکیل را آزاد در تعیین هرگونه قیمت گذاشته مفید در معنا نمی باشد چرا که در معاملات فضولی مالک خبری از معامله انجام شده نداشته و پس از [انجام معامله در مورد] قیمت یا نوع فروش، اظهارنظر می نماید این در حالی است که در مانحن فیه خواهان اخذ هر قیمت را قبل از انتقال سند برای خوانده مجاز دانسته لذا تنفیذ یا عدم تنفیذ این معامله نیز مصداق نداشته است. رابعاً، مصلحت عرفی با توجه به ماده ۹۵۹ قانون مدنی که صراحتاً سلب حق به طور جزئی برای اشخاص را نافذ دانسته و تعیین قیمت برای خوانده با عنایت به اینکه خواهان این اختیار را به خوانده داده است خود نوعی سلب حق به طور جزئی بوده قانونگذار بر اساس مواد قانونی و اصول فقهی (قاعده اقدام) پذیرفته است. خامساً، در صورت عدم توافق در قیمت می توانست قیمت عرفی را در وکالتنامه قید کند که این تعیین را استفاده ننموده اند لذا دادگاه دعوی خواهان را صحیح ندانسته و مستنداً به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم به بطلان دعوی نامبرده صادر و اعلام می دارد. …»

    با تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۷۰۴۰۰۹۶۰ ـ ۱۸/۸/۱۳۹۴، چنین رأی داده است:

    «… با دقت در محتویات پرونده نظر به اینکه به موجب وکالتنامه رسمی شماره … مورخ ۷/۶/۱۳۶۸ … تجدیدنظرخواه انتقال … تمامی حقوق متصوره آپارتمان مزبور را به هر مبلغی به تجدیدنظرخوانده اعطا نموده است و انتقال آپارتمان مزبور بر اساس اختیارات اعطایی در وکالتنامه به تجدیدنظرخوانده نیز بر همین اساس صورت گرفته است لذا بر این پایه نظر به اینکه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجّهی که نقض دادنامه را ایجاب نماید به عمل نیاورده و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز ایراد و اشکالی به دادنامه موصوف به نظر نمی رسد بنابراین به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه تجدیدنظرخواسته عیناً تأیید می گردد.»

    چنانکه ملاحظه می شود، شعب پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد و پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران، در خصوص اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی، اختلاف نظر دارند به طوری که شعبه پنجم با احراز عدم رعایت مصلحت موکلین حکم به بطلان قرارداد بیع صادر کرده، اما شعبه پنجاه و نهم انتقال تمامی حقوق متصوره را بر اساس اختیارات اعطایی در وکالتنامه به وکیل دانسته و رأی به بطلان دعوی خواهان صادر کرده است.

    بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می گردد.

    معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامرضا انصاری

     ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور

    احتراماً، درخصوص پرونده وحدت رویه شماره۱۴۰۳/۲ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می نمایم:

    حسب گزارش ارسالی ملاحظه می گردد اختلاف رویه حادث شده بین شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویر احمد از یک طرف و شعبه پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران از طرفی دیگر درخصوص «اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل» با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی است، به گونه ای که شعبه پنجم با احراز عدم رعایت مصلحت موکل حکم به بطلان قرارداد بیع را صادر کرده ، لیکن شعبه پنجاه و نهم برخلاف نظر شعبه پنجم انتقال تمامی حقوق متصوره را بر اساس اختیارات اعطائی در وکالتنامه به وکیل دانسته و رأی بر بطلان دعوی خواهان صادر نموده است.

     لذا با بررسی گزارش ارسالی، نکته ای که در ابتدا باید به آن توجه شود، این است که با توجه به مفاد دادنامه های صادره که در متن گزارش به آن تصریح شده است، موضوع دعاوی مطرح شده فرضی است که در متن وکالتنامه، عبارت «فروش به هر مبلغ» قید گردیده باشد و اختلاف شده است که در این فرض رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل ضرورت دارد یا خیر و آیا این عبارت موجب معافیت وکیل از رعایت غبطه و مصلحت عرفی موکل است یا خیر، بنابراین باید موضوع رأی وحدت رویه تنقیح شده و به: «بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل در فرضی که در وکالتنامه عبارت فروش به هر مبلغ قید شده و موکل آن را تنفیذ نکرده» تصحیح شود و با لحاظ این تصحیح:

    اوّلاً: مستفاد از مواد ۶۶۶ و ۶۶۷ و ۱۰۷۳ و ۱۰۷۴ قانون مدنی، قاعده عمومی این است که وکیل باید در حدود اختیارات تفویض شده به وی اقدام نموده و در تصرفات و اقدامات خود مصلحت و غبطه موکّل را مراعات نماید و در صورت تجاوز از حدود وکالت و یا عدم رعایت مصلحت موکل، عمل وکیل فضولی محسوب و مطابق مواد ۲۴۷ به بعد قانون مدنی متوقف بر تنفیذ موکل خواهد بود.

    ثانیاً : این قاعده عمومی در هر حال باید مراعات شود و در صورت تردید در خصوص ضرورت رعایت یا عدم رعایت این تکلیف، باید به اصل رجوع شود و به لزوم رعایت آن حکم نمود. بر این اساس، در فرضی که در متن وکالتنامه عبارت «به هر مبلغ یا به هر قیمت» و یا عباراتی از این قبیل درج شده باشد، و تردید شود که غبطه و مصلحت موکل باید رعایت شود یا نه، باید به اصل رجوع نمود و این عبارات به معنای معافیت وکیل از رعایت غبطه و مصلحت موکل نخواهد بود، بلکه به دلالت التزامی در هر حال وکیل ملزم است حداقل های عرفی را مراعات نموده و در اقدامات خود مصلحت و غبطه موکل را در حدود عرف در نظر داشته باشد، و قید عباراتی از قبیل به هر قیمت یا به هر مبلغ به هیچ عنوان به معنای تجویز اقدام برخلاف آنچه که متعارف و معقول است نخواهد بود.

    فقهای عظام نیز بر اقدامات متعارف در این خصوص تأکید دارند که به جهت جلوگیری از اطاله کلام از بیان فرمایش فقها خودداری می کنم.

    لازم به ذکر است که دادگاه های غرب نیز حسب دادنامه های بیشمار و با شدت هرچه تمام تر با این گونه سوء استفاده ها و معاملات و قراردادهای نامتعارف و با شروط غیرمنصفانه مبارزه می کنند.

    تجربه محاکم ما هم نشان می دهد که این گونه معاملات در سال های اخیر به شدت دردسر ساز گردیده و باید توسط دیوان عالی کشور جلوی آن را که به نوعی کلاهبرداری نیز هست، گرفت خصوصاً با وکالت های فرمی که در دفاتر اسناد تنظیم می شود و محتوای آن به اشخاص تفهیم نمی گردد.

    فلذا رأی شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان استان کهگیلویه و بویر احمد به جهات فوق الذکر قابل تأیید است.

    ج) رأی وحدت رویه شماره ۸۴۷ ـ ۲۵/۰۲/۱۴۰۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    طبق ماده ۲۴۷ قانون مدنی مصوب ۱۳۰۷/۲/۱۸ انجام معامله نسبت به مال دیگری از طریق وکالت تجویز شده است. از سوی دیگر مطابق ماده ۶۶۷ همان قانون وکیل موظف است در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را رعایت نماید و از آنچه موکل صراحتاً به او اختیار داده و یا بر حسب قرائن، عرف و عادت  که داخل در اختیارات اوست تجاوز نکند.

    بنابراین هرگاه شخصی وکالت فروش مال خود را به دیگری تفویض کند و در وکالتنامه قید نماید که وکیل اختیار دارد مال او را به هر قیمتی معامله کند عبارت «به هر قیمت یا به هر شخص ولو به خود» محمول بر قیمت متعارف خواهد بود و چنانچه وکیل آن مال را به قیمت کم که عرفاً ثمن بخس و غیر قابل قبول باشد به خود یا دیگری بفروشد، اقدام وی فضولی محسوب و با وحدت ملاک از ماده ۱۰۷۳ قانون مدنی معامله انجام شده بدون تنفیذ موکل محکوم به بطلان است. بدیهی است موضوع رأی، شامل مواردی که قبل از تنظیم وکالتنامه، معامله ای صورت گرفته باشد، نمی گردد.

    بنا به مراتب، رأی شعبه پنجم دادگاه تجدید نظر استان کهگیلویه و بویراحمد تا حدی که با این نظر انطباق دارد، با اکثریت آراء اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می شود و این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

    هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    روزنامه رسمی، سال هشتاد شماره 23067، ویژه نامه شماره 1832، چهارشنبه 16 خرداد 1403