دسته: نظریات مشورتی

نظریات مشورتی اداره حقوقی وزارت دادگستری، اداره کل حقوقی قوه قضاییه، اداره کل تدوین و قوانین قوه قضاییه، کارگروه دادستانی کل کشور و دادسرهای نظامی

  • سازمان بازرسی کل کشور اعلام کننده جرم بوده و نه شاکی خصوصی و حق تجدیدنظرخواهی ندارد (نظریه 257)

    سازمان بازرسی کل کشور اعلام کننده جرم بوده و نه شاکی خصوصی و حق تجدیدنظرخواهی ندارد (نظریه 257)

    سئوال:

    نظر به اینکه مطابق ماده ۵۷ آیین نامه اجرایی قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور و از بند “د” قانون مذکور، بازرسی کل کشور می تواند در مواردی که ر‌أی مرجع قضایی مبنی بر برائت، منع و موقوفی تعقیب و یا مغایر با قانون باشد، قبل از انقضای مهلت قانونی دلایل و مستندات مخدوش بودن رأی را به دادستان جهت اقدام قانونی مبنی بر تقاضای تجدید نظر اعلام نماید و از آنجا که قراره‌های منع یا موقوفی تغییر درغالب موارد از سوی مقام‌های قضایی دادسرا (دادیار و بازپرس) صادر و مورد موافقت دادستان یا معاون دادستان و یا دادیار اظهارنظر به جانشینی از ئی قرار می‌گیرد، با وصف مراتب و عنایت به موافقت قبلی جانشین دادستان با قرار های نهایی مذکور، تکلیف تجدیدنظرخواهی موضوع ماده یاد شده به چه نخواهد بود، آیا دادستان در فرض اشاره شده، مکلف به تجدیدنظرخواهی است یا خیر؟

    نظریه مشورتی شماره 257 مورخ 1396/7/15 کارگروه دادستانی کل کشور:

    با توجه به این که طبق ماده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی کیفری اعتراض به قرارهای منع و موقوفی تعقیب صادره در دادسرا، حق شاکی  است و شاکی در ماده ۱۰ قانون مذکور تعریف شده و شامل سازمان بازرسی که فقط اعلام کننده جرم است، نمی شود و با عنایت به این که وفق ماده ۱۱ این قانون، اقامه دعوی عمومی وظیفه دادستان است و موافقت وی با قرار منع یا موقوفی تعقیب، مفهوم عدم احراز اقامه دعوای عمومی است و نظر به اینکه مطابق تبصره بند “د” ماده ۲ قانون تشکیل سازمان بازرسی، اقامه دعوای مطالبه خسارت در پرونده های متشکله در راستای گزارش های سازمان بازرسی، پس از احراز ورود خسارت توسط دادستان، برعهده دادستان است و چنانچه سازمان بازرسی، شاکی محسوب می‌شد، این حق به خودِ این سازمان اعطاء می گردید و توجهاً به این که بر اساس ماده ۵۷ آیین نامه قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور، آن چه از دادستان خواسته شده، اقدام قانونی مبنی بر تقاضای تجدید نظر است و این به معنی سلب و نفی اختیارات و وظایف کلی دادستان به موجب قوانین دیگر از جمله قانون آیین دادرسی کیفری نمی باشد. بنابراین در صورتی که قرار منع یا موقوفی تعقیب در دادسرا صادر شده و دادستان با آن موافقت کرده باشد و سازمان بازرسی کل کشور به قرار مذکور اعتراض کند، دادستان تکلیفی به تبعیت از سازمان بازرسی ندارد و ماده ۵۷ آیین نامه اجرایی قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور منصرف از قرارهای صادره در دادسرا است و اعتراض سازمان بازرسی بعد از صدور قرار نهایی و موافقت دادستان یا معاون وی یا دادیار اظهارنظر، نمی‌توانند محملی برای عدول دادستان از موافقت قبلی تلقی شود. بنابراین تکلیف سازمان بازرسی به پیگیری گزارش های خود به شرح مقرر در ماده ۲ قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور، این سازمان را مشمول عنوان شاکی و دارای حقوق اختیار شاکی قرار نمی‌دهد./س ت.

    منبع: قضاوت آنلاین

  • مدت اعتبار قرار عدم دسترسی به اوراق و مدارک پرونده (نظریه 777)

    مدت اعتبار قرار عدم دسترسی به اوراق و مدارک پرونده (نظریه 777)

    ۴۲۲

    شماره پرونده ۳۹۴ ـ ۱/۱۶۸ ـ ۹۴

    سؤال: آیا قرار عدم دسترسی را که در ماده ۱۹۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ ذکرشده است، مـی‌توان تا پایان تحقیقات در دادسرا صادر نمود؟ یا اینکه باید مقید به زمان معین مثلاً یک هفته یا یک ماه باشد؟

    نظریه مشورتی شماره ۷۷۷/۹۴/۷ ـ ۳۱/۳/۱۳۹۴ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    صرف نظر از این که صدور قرار «عدم دسترسی به اوراق پرونده و مدارک منضم به آن» از ناحیه بازپرس به نحوی که در ماده ۱۹۱ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ آمده، قابل اعتراض از ناحیه ذینفع می­باشد، لکـن از اطلاق ماده، استنباط می­گردد که این قرار مقید به زمان محدود نمی­باشد و تا تکمیل تحقیقات ادامه خواهد داشت.

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و دو، شماره 20693، ویژه نامه شماره 856، پنج شنبه 27 اسفند 1394

  • مرجع صالح تبدیل جزای نقدی به خدمات عمومی یا حبس (نظریه 1400)

    مرجع صالح تبدیل جزای نقدی به خدمات عمومی یا حبس (نظریه 1400)

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: سه سئوال موضوع نظریه حاضر از سوی دادستان عمومی و انقلاب استان قزوین در کارگروه علمی دادستانی کل کشور مطرح گردید که نظریه کارگروه فوق طی نامه شماره 9000/10558/1396/1400 مورخ 1396/5/15 معاون اول دادستان کل کشور به دادستان مزبور اعلام شد. سئوالات پیرامون تبدیل جزای نقدی به خدمات عمومی رایگان یا حبس است. نظرات مشورتی کارگروه علمی دادستان کل کشور برای اولین بار از سوی قضاوت‌آنلاین در فضای مجازی منتشر می‌شود، لطفاً هنگام اشتراک‌گذاری، قضاوت‌آنلاین را به عنوان ناشر الکترونیکی نظر ذکر نمایید.

    [/box]

    سئوالات:

    سئوال1- مطابق ماده‌ی 529 قانون آیین دادرسی کیفری، تبدیل جزای نقدی مورد حکم به خدمات عمومی رایگان یا حبس بندهای «الف» و «ب» ماده اخیر در خصوص محکومان مستکف از پرداخت جزای نقدی که مالی از آن ها شناسایی نشده است، در اختیار کدام مرجع است، اجرای احکام یا دادگاه و اگر از اختیارات دادگاه است، دادگاه نخستین یا صادره کننده حکم قطعی؟

    [is_logged_in]

    نظریه مشورتی1: با توجه به مواد 13،12، 23، 24، 64، 77 و صدر ماده 79 قانون مجازات اسلامی و نیز ماده 537 قانون آیین دادرسی کیفری که تنها اجرای آرای لازم الاجراء دادگاه‌های کیفری را بر عهده اجرای احکام گذاشته است و تبدیل جزای نقدی به خدمات عمومی، نوعی تغییر در ماهیت مجازات صادره می باشد، بنابراین تبدیل نوع خدمت در اختیار دادگاه صادر کننده جزای نقدی است که حسب مورد می تواند دادگاه نخستین یا تجدیدنظر باشد.

    سئوال2– چنانچه محکوم علیهی که عواقب عدم تعرفه مال (یعنی محبوس شدن) به او تفهیم نشده، به صراحت اظهار نمایند که هیچ مالی برای وصول جزای نقدی ندارد، با توجه به قاعده فقهی «اقدام» و «اقرار العقلاء علی انفسهم نافذه» آیا همچنان اقدام برای شناسایی اموال احتمالی وی ضرورت دارد؟

    نظریه مشورتی2: اخبار به نداشتن مال در مقام اجرای محکومیت، اقرار علیه خود محسوب نمی گردد و بایستی وفق مقررات ماده 529  قانون آیین دادرسی کیفری عمل شود.

    سئوال3-در صورت خودداری محکوم علیه از انجام خدمات عمومی رایگان، چه اقدامی و از سوی جه مرجعی باید انجام شود؟

    نظریه مشورتی3: با توجه به قسمت اخیر بند «ب» ماده 529 قانون آیین دادرسی کیفری، در صورت عدم شرایط اجرای بند «الف»، محکوم علیه به دستور دادگاه به ازای هر سیصد هزار ریال یک روز حبس می شود.

    [/is_logged_in]

    منبع: قضاوت آنلاین

  • نسخ کامل قانون راجع به محاکمات و مجازات مأمورین به خدمات عمومی (نظریه 10563)

    نسخ کامل قانون راجع به محاکمات و مجازات مأمورین به خدمات عمومی (نظریه 10563)

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت‌آنلاین: خاستگاه اولیه نظرات مشورتی، به اداره حقوقی وزارت دادگستری و متعاقب آن به سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور، نشست‌های قضایی کشور و در سنوات اخیر، به كارگروه های علمی که دوره آغازین آن به زمان اجرای قانون شورای حل اختلاف، بر می‌گردد. متعاقب این نظرات، چند کارگرو از جمله در دادسرای عمومی و انقلاب تهران و اخیراً دادستانی کل کشور تشکیل شد که قضات ابهامات خود پیرامون قوانین کشور ار در قالب  استعلام های حقوقی از این گروه‌ها مطرح و قضات آن گروه علمی هم در قالب نظرات مشورتی اقدام به اعلام نظر می‌نمایند که می‌تواند راهگشا باشد. با توجه به برنامه سال دوم فعالیت سایت، در صدد برآمدیم در راستای کاربردی‌‌تر نمودن محتوای سایت، نظرات مشورتی کارگروه علمی دادستان کل کشور را برای اولین بار در فضای مجازی جهت استفاده بازدیدکنندگان سایت منتشر کنیم. امروز دومین نظریه مشورتی این گروه را ملاحظه خواهید کرد. برای مشاهده اولین نظریه به ضوابط صدور قرار تأمین کیفری در خسارت مازاد بر دیه مراجعه نمایید. لطفاً به هنگام اشتراک گذاری، قضاوت‌آنلاین را به عنوان ناشر الکترونیکی نظرات ذکر نمایید.

    [/box]

    سئوال: صرف نظر از نظریه‌ی مشورتی اداره‌ی حقوقی قوه قضاییه به شماره 7/95/466 مورخ 1395/3/4 مبنی بر نسخ صریح قانون راجع به محاکمه و مجازات مأمورین به خدمات عمومی مصوب 1315، مطابق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری، آیا می توان قائل به نسخ صریح قانون اخیر، تنها [با استناد به عبارت] “موارد مغایر با قانون ناسخ” طبق ذیل ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری 92 شد و بر این اساس نتیجه گرفت که موارد تنها مغایر در قانون مزبور که مربوط به صلاحیت دیوان جزای عمال دولتی در رسیدگی به جرائم مذکور در فصل چهارم از باب دوم مجازات می شود با ماده 308 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 مغایرت داشته و منتفی شده است و در سایر بخش ها، قانون مزبور به وقوت خود باقی است؟

    [is_logged_in]

    نظریه مشورتی شماره 9000/10563/1396/14 مورخ 1396/5/18 کارگروه علمی دادستانی کل کشور

    با توجه به این که منطوق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری، صراحتاً قانون راجع به محاکمات و مجازات مأموران به خدمات عمومی مصوب 1315/2/6 را نسخ کرده است، لذا عبارت “سایر قوانین در موارد مغایر” شامل قانون مذکور نمی شود.

    زیرنویس:

    قانون راجع به محاکمه و مجازات مأمورین به خدمات عمومی ‌مصوب 6 اردیبهشت ماه 1315 مجلس شورای ملی

    ماده اول – مأمورین به خدمات عمومی از حیث جرائم مذکور در فصل چهارم از باب دوم قانون مجازات عمومی و از حیث صلاحیت دیوان جزای ‌عمال دولت در حکم مأمورین دولتی خواهند بود.

    ماده دوم – محاکم اداری مأمورین به خدمات عمومی مطابق نظامنامه خواهد بود که به تصویب هیأت وزراء می‌رسد.

    ماده سوم – مأمورین به خدمات عمومی کسانی هستند که در مؤسسات ذیل خدمت می‌کنند:

    1 – مؤسسات خیریه که بر حسب ترتیب وقف یا وصیت تولیت آنها با پادشاه عصر است.

    2 – مؤسسات خیریه و مؤسسات عام‌المنفعه که دولت یا شهرداری اداره می‌کند و یا تحت نظر دولت اداره می‌شود.

    3 – مؤسسات انتفاعی دولت یا مؤسسات انتفاعی دیگر که تحت نظر دولت اداره می‌شود.

    ‌این قانون که مشتمل بر سه ماده است در جلسه ششم اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و پانزده به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

    ‌رییس مجلس شورای ملی – حسن اسفندیاری

    [/is_logged_in]

    منبع: قضاوت آنلاین

  • ضوابط صدور قرار تأمین کیفری در خسارت مازاد بر دیه (نظریه مشورتی 1651)

    ضوابط صدور قرار تأمین کیفری در خسارت مازاد بر دیه (نظریه مشورتی 1651)

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوتآنلاین: خاستگاه اولیه نظرات مشورتی به اداره حقوقی وزارت دادگستری و متعاقب آن به سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور، نشست‌های قضایی کشور و در سنوات اخیر، به كارگروه های علمی که دوره آغازین آن به زمان اجرای قانون شورای حل اختلاف، بر می‌گردد. متعاقب این نظرات، چند کارگرو از جمله در دادسرای عمومی و انقلاب تهران و اخیراً دادستانی کل کشور تشکیل شد که قضات ابهامات خود پیرامون قوانین کشور ار در قالب  استعلام های حقوقی از این گروه‌ها مطرح و قضات آن گروه علمی هم در قالب نظرات مشورتی اقدام به اعلام نظر می‌نمایند که می‌تواند راهگشا باشد. با توجه به برنامه سال دوم فعالیت سایت، در صدد برآمدیم در راستای کاربردی‌‌تر نمودن محتوای سایت، نظرات مشورتی کارگروه علمی دادستان کل کشور را برای اولین بار در فضای مجازی جهت استفاده بازدیدکنندگان سایت منتشر کنیم. امروز نخستین نظریه مشورتی این گروه را ملاحظه خواهید کرد. لطفاً به هنگام اشتراک گذاری، قضاوت‌آنلاین را به عنوان ناشر الکترونیکی نظرات ذکر نمایید.

    [/box]

    سئوال از: دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه

    آيا برای تضمین پرداخت ديات ناشی از صدمات مازاد بردیه کامل که از حدود تعهدات شرکت های بیمه‌گر خارج است، به هنگام صدور قرار تامین کیفری، باید ضرابط  کلی ناظر بر صدور قرار تامین کیفری مد نظر قرار گیرد یا کماکان مقررات  تبصره ۳ ماده  ۲۱۷ قانون آئین دادرسی کیفری مرعی است؟

    [is_logged_in]

    نظریه مشورتی شماره ۱/۱۶۵۱/۲۰۰۰ مورخ ۱۳۹۶/۵/۱۷ كارگروه علمی دادستان کل کشور

    بر اساس بخشنامه شماره ۹۰۰۰/۱۵۸۲۱/۱۳۹۵/۱۴۰ مورخ 1395/۱۰/۱۵ دادستان کل کشور که منطبق با قانون است، جرایم غیرعمدی که علاوه بر دیه مشمول مجازات نيز می‌باشد، از شمول تبصره ۳ ماده ۲۱۷ قانون آيين دادرسی خارج است و نیز در مواردى که به هر علت، تمام یا بخشی از دیه مقرر از محل تعهدات شرکت بیمه یا صندوق تامین خسارت های بدنی قابل تامین نباشد، مشمول  تبصره اخير نمی شود زیرا شرط اعمال این تبصره، تضمین حقوق بزه‌دیده است و احراز آن بر عهده  مقام قضایی است.

    [/is_logged_in]

    منبع: قضاوت‌آنلاین

  • تعریف مسئول دولتی و مأمور رسمی و تفاوت آن ها (نظریه 297)

    تعریف مسئول دولتی و مأمور رسمی و تفاوت آن ها (نظریه 297)

    ۳۹۹

    شماره پرونده ۲۳۱۸ ـ ۷۶ ـ ۹۳

    سؤال

    الف : منظور از عبارت «مسئول دولتی» در مواد ۵۳۲  و ۵۳۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ چه اشخاصی می‌باشند؟ آیا الزاماً باید این اشخاص رابطه استخدامی با دولت داشته باشند؟

    ب: آیا مسئول دولتی مذکور در این موارد با عبارت مأمور رسمی مذکور در ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی دارای معنای مترادف می‌باشند؟

    ج: منظور از مأمور رسمی در ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی چه اشخاصی است؟

    د: آیا سردفتران و دفتریاران و یا اعضاء هیات مدیره کانون وکلا و یا اعضاء هیات مدیره کانون کارشناسان رسمی که قانونگذار به آنها اجازه صدور پروانه وکالت یا کارشناسی را داده است، به عنوان مأمور رسمی و یا مسئول دولتی شناخته می‌شوند؟

    نظریه مشورتی شماره ۲۹۷/۹۴/۷ ـ ۵/۲/۱۳۹۴ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    الف) با توجه به مواد ۱، ۲ و ۴ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی، منظور از «مسئول دولتی» در مواد ۵۳۲ و ۵۳۳ قانون­ مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵،آن دسته از افراد شاغل در وزارت‌خانه­ ها و مؤسسات دولتی و نیز شرکتهای دولتی است که در دستگاه های یاد شده دارای سمت های مدیریتی می ­باشند؛ اعم از این که دارای رابطه استخدامی نظیر رسمی، پیمانی و امثال آن با دستگاههای مذکور بوده و یا به موجب مقررات قانونی به خدمت در این دستگاهها مشغول می­ باشند، بدون این که مستخدم واحدهای دولتی فوق ­الذکر محسوب شوند.

    ب و ج) منظور از «مأمورین رسمی» مذکور در ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی، کسانی هستند که از طرف مقام صلاحیت‌دار برای تنظیم سند رسمی معین شده باشند که ممکن است مستخدم دولت نباشند؛ مانند سردفتران اسناد رسمی. بنابراین، مأمورین رسمی مزبور لزوماً در ادارات دولتی مشغول به کار نمی ­باشند و یا در خدمت دولت انجام وظیفه نمی ­نمایند؛ لذا «مأمورین رسمی» می ­توانند متفاوت از «مسئول دولتی» نیز باشند زیرا مسئول دولتی در ادارات دولتی انجام وظیفه می­ کند، ولو این که دارای رابطه استخدامی با ادارات مزبور نباشد.

    د) اشخاص ذکرشده در فرض سؤال، ممکن است «مأمور رسمی» شناخته شوند، لکن «مسئول دولتی» نمی ­باشند.

    نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و یک، شمار 20624، ویژه نامه شماره 835، پنج شنبه 3 دی  1394