دسته: نظریات مشورتی

نظریات مشورتی اداره حقوقی وزارت دادگستری، اداره کل حقوقی قوه قضاییه، اداره کل تدوین و قوانین قوه قضاییه، کارگروه دادستانی کل کشور و دادسرهای نظامی

  • مرجع رسیدگی به جرم خودداری کارفرما از اجرای احکام قطعی هیأت های حل اختلاف و تشخیص قانون کار (نظریه 2634)

    مرجع رسیدگی به جرم خودداری کارفرما از اجرای احکام قطعی هیأت های حل اختلاف و تشخیص قانون کار (نظریه 2634)

    تاریخ: 1395/10/15

    شماره: 7/95/2634

    شماره پرونده: 1774-1/186-95 ک

    وفق ماده 340 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، جرایم تعزیری درجه هفت و هشت به طور مستقیم در دادگاه مطرح می شود. معیار و ملاک تشخیص درجه جرم و تعیین مرجع صالح جهت رسیدگی به آن، مجازات قانونی جرم است که بر اساس شاخص های ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مشخص می گردد. البته مجازات قانونی جرم ممکن است در ماده خاص مشخص شده باشد یا در مواد دیگری نظیر بندهای 1 و 2 ماده 3 قانون وصول برخی ازدرآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین [تغییر مبالغ بندهای یک و دو بشرح جدول شماره 16 قانون بودجه کل کشور سال 1395 است].

    با عنایت به اینکه مجازات مرتکب بزه موضوع ماده 181 قانون کار، حبس از 91 روز تا 180 روز است، اولاً جرم مذکور با عنایت به میزان حبس مقرر در ماده اخیرالذکر از جرایم موضوع بند های 1 و 2 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین نیست. ثانیاً با انطباق مجازات قانونی این جرم با شاخص های مقرر در ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و لحاظ تبصره 2 این ماده، جرم مزبور، جرم تعزیری درجه هفت محسوب می گردد و باید طبق ماده 340 قانون صدرالذکر در دادگاه مطرح شود.

  • اهدای جداگانه تخمک یا اسپرم به زوجین نابارور نیازمند حکم دادگاه خانواده نیست (نظریه 202)

    اهدای جداگانه تخمک یا اسپرم به زوجین نابارور نیازمند حکم دادگاه خانواده نیست (نظریه 202)

    تاریخ: 26/8/1393

    شماره: 2022/93/7

    شماره پرونده: 956-16/9-93

    نظریه مشورتی شماره 202/92/7 کمیسیون قوانین مدنی اداره کل حقوقی قوه قضاییه (بیشتر…)

  • دایره شمول رأی وحدت رویه شماره 672 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در خلع ید و اثبات مالکیت (نظریه 730)

    دایره شمول رأی وحدت رویه شماره 672 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در خلع ید و اثبات مالکیت (نظریه 730)

    سؤال:

    آيا رأي وحدت رويه شماره 672 ـ 1383/10/01 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در كليه دعاوي خلع‌يد ‏قابل استناد است؟

    ‏2ـ آيا باستناد قولنامه مي‌توان دادخواست خلع‌يد مطرح كرد؟

    ‏3ـ آيا رأي وحدت رويه مذكور در دادگاه تجديدنظر نيز قابل استناد است؟

    ‏4ـ آيا براي اثبات مالكيت نيز رأي وحدت رويه مورد بحث كاربرد دارد؟ 

    نظريه مشورتی شماره 7/730 ـ 1384/02/11 اداره كل امور حقوقي قوه قضائيه

    اولاً: با توجه به اينكه رأي وحدت رويه شماره 672 ـ 1383/10/01 هيأت ‏عمومي ديوان عالي كشور راجع به دعاوي خلع‌يد صادر شده است، اين ‏رأي در كليه دعاوي خلع‌يد، اعم از اين كه در مورد اراضي يا اعيان ‏باشد، لازم‌الرعايه است.‏

    ثانياً: صدور حكم بر خلع‌يد و قلع و قمع بنا به استناد سند عادي ‏بيع‌نامه بدون اين كه رأي قطعي بر صحت آن صادرشده باشد، توجيه ‏قانوني ندارد. لذا در صورتي كه مدعي خلع‌يد فاقد سند رسمي مالكيت ‏باشد، قبل از طرح دعوي خلع‌يد بايد مالكيت قانوني خود را ثابت و ‏مسجل نمايد. اما رأي وحدت رويه مذكور مانع از آن نيست كه در غير ‏دعاوي خلع‌يد دادگاه ادعاي خواهان را مورد رسيدگي و صدور حكم ‏قرار دهد.‏

    ثالثاً: رأي وحدت رويه شماره 672 ـ 1383/10/01 همانطور كه در بند 1 ‏بيان شد، در كليه دعاوي خلع‌يد لازم‌الرعايه است. صرف‌نظر از اين كه ‏پرونده در دادگاه عمومي يا دادگاه تجديدنظر مطرح باشد.‏

     رابعاً: با توجه به اينكه دعوي اثبات مالكيت با دعوي خلع‌يد تفاوت ‏دارد، رأي وحدت رويه مذكور در دعوي اثبات مالكيت قابليت استناد ‏ندارد. لذا در فرض استعلام، دعوي بايد طبق قانون مورد رسيدگي و ‏اتخاذ تصميم قرار گيرد. بديهي است در مورد قلع و قمع بنا نيز مدعي ‏در وهله اول بايد مالكيت قانوني خود را ثابت نمايد. بنابراين در صورتي ‏كه مالكيت مدعي مستند به ادله و مستندات قانوني نباشد، اين دعوي ‏قابل‌پذيرش نخواهدبود.‏

    روزنامه رسمی

  • آثار و احکام جلسه اول دادرسی پس از صدور قرار قبولی واخواهی (نظریه 288)

    آثار و احکام جلسه اول دادرسی پس از صدور قرار قبولی واخواهی (نظریه 288)

    سئوال-در صورت واخواهی از رأی غیابی آیا جلسه‌ای که پس از صدور قرار قبولی واخواهی برای رسیدگی به واخواهی تشکیل می‌شود، آثار و احکام جلسه اول دادرسی را دارد؟

    نظریه مشورتی شماره ۷/۹۵/۲۸۸ ـ ۱۳۹۵/۲/۱۵ اداره کل حقوقی قوه قضائیه
    با توجه به ماده ۱۳۶ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ که مقرر می دارد «…محکوم علیه غیابی در صورتی که بخواهد درخواست جلب شخص ثالث را بنماید باید دادخواست جلب را با دادخواست اعتراض توأماً به دفتر دادگاه تسلیم کند معترض علیه نیز حق دارد در اولین جلسه رسیدگی به اعتراض، جهات و دلایل خود را اظهار کرده و ظرف سه روز دادخواست جلب شخص ثالث را تقدیم دادگاه نماید… و با عنایت به ذیل ماده ۲۱۷ همان قانون که مقرر می دارد «… در مواردی که رأی دادگاه بدون دفاع خوانده صادر می شود، خوانده ضمن واخواهی از آن انکار یا تردید خود را به دادگاه اعلام می دارد، نسبت به مدارکی که در مرحله واخواهی مورد استناد واقع می شود نیز اظهار تردید یا انکار باید تا اولین جلسه دادرسی به عمل آید… به نظر می رسد حقوق خوانده در اولین جلسه دادرسی باید توسط وی (واخواه) همزمان با تقدیم دادخواست واخواهی اعمال شود و خواهان باید حقوق خود و نیز افزایش خواسته را در اولین جلسه دادرسی که قبل از صدور رأی غیابی تشکیل شده است، اعمال نماید مگر مواردی مانند ذیل مواد یاد شده که در اولین جلسه دادرسی که پس از واخواهی تشکیل می شود، امکان اعمال خواهد داشت.

    منبع: روزنامه رسمى مورخه١٣٩٥/١١/٢٦

  • اعتبار حقوقی چک بدون امضاء و تکلیف بانک نسبت به آن (نظریه 2934)

    اعتبار حقوقی چک بدون امضاء و تکلیف بانک نسبت به آن (نظریه 2934)

    شماره پرونده ۱۸۴۰ ـ ۸۸ ـ ۹۳
    سؤال: چنانچه چکی بدون امضاء اصاحب حساب (عمداً یا سهواً) به دیگری منتقل گردد:

    اولاً: آیا بانک محال علیه مجاز به صدور گواهی عدم پرداخت می‌باشد یا خیر؟

    ثانیاً: در فرض صدور گواهی مذکور توسط بانک، آیا چک دارای ارزش و اعتبار حقوقی بوده و می توان آنرا بعنوان چک بلامحل تلقی کرد؟ (بیشتر…)

  • مبداء احتساب مرور زمان اجراییه حکم و موانع وصول حق الاجراء (نظریه 3143)

    مبداء احتساب مرور زمان اجراییه حکم و موانع وصول حق الاجراء (نظریه 3143)

    شماره پرونده ۱۰۷۷ ـ ۱/۳ ـ ۹۳

    سؤال

    ۱ـ آیا حق ­الاجرایی که در پرونده­ های اجرای احکام به دلیلی وصول نمی ­شود و در حین عملیات اجرا محکوم‌له گذشت می‌کند و یا اینکه از تعقیب محکوم ­علیه منصرف می ­شود و یا اینکه به نحوی در اجرا کاهلی می ­کند و عملیات اجرا معلق می­ شود و موضوع مشمول مرور زمان ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی می‌شود، از چه تاریخی مرور زمان شروع می­ شود؟ از تاریخ صدور اجرائیه؟ از تاریخ تعلیق اجرای حکم و پیگیری پرونده؟ از تاریخ انصراف محکوم له؟

    ۲ـ آیا به علت کوتاهی و قصور کارکنان اجرای احکام (مثلاً گم شدن پرونده و فراموش شدن صدور دستور وصول) پرونده مشمول مرور زمان می‌شود یا خیر و آیا عذر مذکور را می‌توان مانع شمول مرور زمان مال مذکور تلقی کرد یا خیر؟

    ۳ـ مفهوم و ملاک عدم تعقیب اجرای حکم چیست؟ آیا اگر محکوم‌له فقط درخواست اجرای حکم یا اعمال ماده ۲ (بازداشت محکوم‌علیه) را کرده باشد و دیگر تا پنج سال حاضر نشود، از این تاریخ محاسبه می ­شود و یا اینکه مقصود حضور فیزیکی در اجرای احکام و پیگیری­ه ای قضایی است؟

    نظریه مشورتی شماره ۳۱۴۳/۹۳/۷ ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۳ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    ۱ـ در مورد اجرائیه ­ای که به تقاضای محکومٌ­له صادر ولی پس از صدور آن، محکومٌ ­له هیچگونه مراجعه ­ای به دایره اجراء نداشته و عملیات اجرائی شروع نشده است، با گذشت ۵ سال از تاریخ صدور اجرائیه، به تجویز ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی، آن اجرائیه الغاء و بلااثر می­ شود ولی چنانچه اجرائیه صادر و عملیات اجرائی شروع شده باشد، اعم از این که عدم تعقیب پرونده اجرائی از ناحیه محکومٌ­ له باشد و یا غیرآن، مورد از شمول ماده فوق ­الذکر خارج می ­باشد.

    ۲ـ ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی، ناظر به مواردی است که عدم تعقیب عملیات اجرائی، مستند به محکومٌ­ له باشد و شامل مواردی مانند موردی که به علّت گم شدن پرونده باشد، نیست.

    ۳ـ صرف درخواست اجرای حکم یا درخواست ­های دیگر از سوی محکوم­ له، به معنای شروع عملیات اجرایی نیست.

    روزنامه رسمی، سال هفتاد و یک، شماره 20622، ویژه نامه شماره 834، سه شنبه 1 دی  1394