دسته: مقالات حقوقی

مقالات حقوقی و قضایی در موضوعات و مسائل مختلف حقوقی

  • وضعیت اجرای تعهدات قراردادهای بانکی در دوران کرونا

    وضعیت اجرای تعهدات قراردادهای بانکی در دوران کرونا

    آیا کرونا ویروس مصداقی از فورس ماژور یا قوه قاهره در حقوق مدنی است؟

    دکتر یاسر مرادی-مدرس دانشگاه و بانک مرکزی و مسئول شبکه مشاوره حقوق بانکی

    این روزها که بسیاری از کسب‎وکارها به دلیل شیوع کرونا دچار رکود و کاهش درآمد شده‌ است، این سوال مطرح می‌شود که وضعیت بدهی ناشی از قراردادهای بانکی نیز دچار تغییر و تحولی خواهد شد یا اینکه افراد باید تمامی بدهی‌ خود به بانک‌ها را کمافی‌السابق بپردازند؟ در این میان برخی از حقوقدانان به فکر استفاده از نهاد قدیمی حقوق به نام «فورس‌ماژور» افتادند تا وضعیت موجود را بر این مبنا تحلیل کنند. در این خصوص به سراغ دکتر یاسر مرادی، مدرس دانشگاه و بانک مرکزی و نیز مسئول شبکه مشاوره حقوق بانکی رفتیم تا این موضوع را مورد واکاوی قراردهیم. مشروح این گفت‌وگو بدین شرح است:

    فورس‌ماژور دقیقا در چه زمانی مطرح می‌شود و چه آثاری دارد؟

    آنچه امروز به عنوان یک نهاد حقوقی و قانونی به حمایت از قراردادها و روابط تجاری می‌پردازد، نهاد حقوقی فورس‌ماژور است. به همین دلیل در بسیاری از قراردادهای ما این موضوع را با عنوان قوه‌قاهره یا فورس‌ماژور در نظر گرفتند که این امتیاز را به افراد می‌دهد که در شرایط بحرانی تعهدات خودشان را تا پایان آن بحران فورس‌ماژور معلق کرده و از این باب نیز خسارتی پرداخت نکنند. فورس‎ماژور به معنای عام خود، فارغ از تعاریف حقوقی، هر حادثه‌ای است که حتما خارجی بوده و نیز خارج از حیطه قدرت متعهد باشد؛ غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل اجتناب باشد و مانع از اجرای تعهد شود. فورس‌ماژور اجرای تعهد را تقریبا غیرممکن می‌کند؛ نه اینکه اجرای تعهد را دشوار کند و این با نهاد حقوقی «هاردشیپ» در حقوق کامن‌لا کاملا متفاوت است.

    فورس‌ماژور، استثنایی بر اصل لزوم وفای به تعهد یا حاکمیت اراده طرفین است و در حقیقت زمانی اعمال می‌شود که شرایط حال اجرای قرارداد با شرایط زمان انعقاد قرارداد تفاوت‌های ملموس و قابل‌توجهی داشته و این شرایط در زمان انعقاد قرارداد وجود نداشته است.

    در ایران فورس‌ماژور شامل چه مواردی می‌شود؟

    در ایران به طور کلی معمولا حوادثی مانند سیل، زلزله و حوادث طبیعی را به عنوان قوه‌قاهره و فورس‌ماژور در نظر می‌گیرند و به دلیل نادر بودن بیماری‌های مسری که کمتر اتفاق می‌افتد، به بیماری‌های خاص معمولا اشاره‌ای نمی‌‎شود.

    فورس‌ماژور در قراردادهای معمول دو نوع است. گاهی اوقات ذکر می‌شود قوه‌قاهره و عواملی که خارج از اراده باشد مانند سیل، زلزله و بلایای طبیعی؛ که این موارد تمثیل است و حوادثی مانند کرونا نیز ممکن است به آن اضافه شود. اما گاهی اوقات از باب تمثیل نیست و قید حصری دارد؛ مانند اینکه موارد در قرارداد به چند حالت خاص محصور می‌شود.

    فورس‌ماژور دقیقا با چه شرایطی محقق می‌شود و آیا با این شروط، کرونا مصداقی از آن محسوب می‌شود یا خیر؟

    فورس ماژور سه شرط کلی دارد:

    شرط اول این که، حادثه‌ای که به‌عنوان فورس‌ماژور مطرح است، باید در زمان انعقاد قرارداد غیرقابل پیش‌بینی باشد. یعنی متعهد موظف است تدابیر احتیاطی را برای اجتناب از آن اتخاد کند؛ حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا شخصی که چند ماه قبل یا یک سال قبل به انعقاد قرارداد بانکی اقدام کرده، آیا می‌توانست حادثه کرونا را پیش‌بینی کند؟ پاسخ این پرسش منفی است زیرا واقعا قابل پیش‌بینی نبوده و لذا اولین شرط فورس‌ماژور محقق می‌شود.

    شرط دوم این است که علاوه بر اینکه حادثه باید غیرقابل پیش‌بینی باشد، باید غیرقابل اجتناب نیز باشد و نتوان از آن جلوگیری کرد.

    درخصوص کرونا این شرط هم محقق است چرا که هیچ کس حتی در پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا هم نتوانست از ورود این ویروس به کشورش جلوگیری کند.

    سومین شرط این است که حتما این قوه‌قاهره باید خارج از اراده طرفین باشد؛ یعنی کنترل موضوع در اراده طرفین قرارداد نباشد.

    این امر هم در مورد کرونا مصداق دارد چراکه هیچ کدام از طرفین قرارداد در شیوع کرونا نقشی ندارند

    بنابراین با توجه به عدم قصد و اراده طرفین قرارداد در شیوع این ویروس، این حادثه به طور قطع خارج از اراده طرفین نیز هست. در نتیجه شیوع ویروس کرونا و حوادث ناشی از آن را می‌توانیم از مصادیق فورس‌ماژور بدانیم.

    فورس‌ماژور چه آثاری بر قراردادها داشته و آیا نیازی به تصریح آن در قرارداد وجود دارد یا خیر؟

    به طور کلی وقتی فورس‌ماژور اتفاق می‌افتد و این امر در قرارداد هم مورد تصریح قرار گرفته باشد، حسب مورد سقوط تعهدات، انحلال عقد یا تعلیق عقد را شاهد خواهیم بود یا ممکن است طرفین توافق کنند که اجرای قرارداد به بعد از زمان فورس‌ماژور منتقل شود؛ ولی به هر حال در دورانی که فورس‌ماژور محقق می‌شود، نمی‌توان از شخص متعهد به دلیل نقض تعهداتش طلب خسارت یا وجه التزام کرد.

    البته ناگفته نماند که اصل حاکمیت اراده در انعقاد قراردادها اقتضا می‌کند که افراد در صورتی مشمول نهاد حمایتی فورس‌ماژور شوند که در قرارداد فورس‌ماژور تصریح شده باشد اما در بسیاری از قراردادها این موضوع درج نمی‌شود یا همان‌طور که اشاره شد، مصادیقی که برای آن در نظر گرفته می‌شود، به همان سیل، زلزله و حوادث قهری خاص محدود می‌شود.

    چنین به نظر می‌رسد که در حقوق ایران حتی اگر در قرارداد «فورس ماژور» تصریح نشده باشد، ماده 229 قانون مدنی برای کلیه تعهدات، یک پیش‌بینی غیرقراردادی مطرح کرده و می‌گوید اگر متعهد به واسطه حادثه‌ای که رفع آن خارج از حیطه اقتدار اوست، نتواند از عهده تعهد خود برآید، محکوم به تادیه خسارت نخواهد بود.

    بنابراین این‌گونه نیست که ما فقط فورس‌ماژور را به مواردی که در قرارداد آمده است، محدود کنیم. در بسیاری از موارد علی رغم اینکه ما در قرارداد چنین نکته‌ای را نداریم، باز هم می‌توانیم از آثار فورس‌ماژور بهره ببریم؛ این امر را در حقوق کامن‌لا، دکترین فراستریشن یا عقیم شدن قرارداد می‌نامند.

    قراردادها و تعهدات بانکی در دوران کرونا با پیش از آن چه تفاوتی دارند؟

    شما با بانک قراردادی را منعقد کردید و حال می‌خواهید ببینید که آیا باید اقساط تان را  به‌موقع پرداخت کنید یا خیر؟

    قراردادهای تسهیلات بانکی به دو دسته قراردادهای مشارکتی و قراردادهای مبادله‌ای تقسیم می‌شوند؛ اگر عقدی که با بانک منعقد کردید عقد مشارکتی مثل مشارکت مدنی و مضاربه باشد، در این شرایط طبق ذات عقد شرکت، بانک با شما در سود و زیان شریک خواهد بود؛ البته بانک شرطی قرار می‌دهد که اگر شما فارغ از فورس‌ماژور یا غیر آن، زیان کردید، باید به صورت رایگان از اموال خود، زیان را به بانک صلح کنید.

    البته بسیاری از فقها و حقوقدانان این موضوع را خلاف ذات عقد شرکت و مغایر با روح بانکداری اسلامی می‌دانند.

    بنابراین اگر به واسطه کرونا نزد مرجع قضایی اثبات کنید فورس‌ماژور به اندازه‌ای بوده است که موضوع شرکت در قراداد مشارکت یا قرارداد مضاربه منجر به تحقق سود نشده است، از اینجا به بعد دیگر بانک حق مطالبه سود از شما را نخواهد داشت چراکه سودی محقق نشده است که طرفین بخواهند در آن شریک باشند.

    آیا فورس ماژور در قراردادهای بانکی مورد تصریح قرار گرفته است؟

    در هیچ یک از قراردادهای بانکی، امری به عنوان فورس‌ماژور حتی به عنوان قوه‌قاهره هم وجود ندارد. فقط تنها نکته‌ای که وجود دارد، این است که در قراردادهایی که عملیات ناشی از قرارداد منجر به تحقق ملک یا مالی می‌شود، بیمه کردن مال موضوع عملیات ناشی از قرارداد در مقابل آتش‌سوزی، انفجار، زلزله، سیل، صاعقه و سایر خطرات مرتبط که بانک تعیین می‎کند را متوجه مشتری کردند و گفتند که حتما مشتری باید این‌ها را بیمه کند. یعنی در واقع فورس‌ماژور را فقط به این نکته محدود کردند که اگر اتفاقی برای ملک بیفتد باید بیمه باشد و چیزی غیر از این در قراردادهای بانکی وجود ندارد.

    نکته بعدی این است که گفته‎اند اگر مشتری به هر دلیلی به تعهداتش عمل نکند مثلا قسطش را نپردازد یا موضوع مشارکت را محقق نکند و مواردی از این دست، بانک حق فسخ قرارداد را دارد و در صورت عدم ایفای تعهدات مشتری، تمام دیون او حال می‌شود و بانک حق مطالبه یکجای تمامی تعهدات آینده را خواهد داشت.

    تنها جایی که می‌توان گفت تا حدودی در قرارداد بانکی اشاره مختصری به این موضوع شده، قرارداد مضاربه است. در فرم متحدالشکلی که قرارداد مضاربه بانک مرکزی ابلاغ کرده، آمده است که چنانچه به تشخیص بانک یا موسسه اعتباری، عامل بنا به دلایلی خارج از اراده قادر به انجام موضوع قرارداد یا اتمام آن نباشد، بانک می‌تواند نسبت به فسخ قرارداد اقدام کند و در این صورت بعد از اقدام به فسخ بانک، عامل مکلف به بازپرداخت سرمایه مضاربه و در صورت تحصیل سود، پرداخت سهم بانک از سود مکتسبه است. یعنی در صورت کسب سود، عامل باید سهم خودش را به بانک پرداخت کند. اما در صورت محقق نشدن سود، دیگر بانک حق دریافت چیزی را نخواهد داشت.

    آیا وضعیت تسهیلات غیرمشارکتی مانند فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک و مرابحه نیز همین‌طور است؟

    در عقود مبادله‌ای ما چند دسته قرارداد داریم؛ در حال اول فرض کنید کالایی را با مرابحه یا فروش اقساطی یا اجاره به شرط تملیک از بانک خریداری کرده‌اید. اینجا سود از ابتدا در قالب قیمت تمام‌شده کالا محقق شده و همین که کالایی به شما فروخته یا مرابحه شده، یعنی سود محقق شده است و شما دیگر نمی‌توانید به این موضوع که بر اساس شرایط کرونا سودی محقق نشده است، استناد کنید.

    در چنین مواردی به استناد فورس‌ماژور نمی‌توان از پرداخت سود معاف شد اما یک نظر مترقی وجود دارد که می‌گوید اگر شما در دوران فورس‌ماژور، به واسطه اینکه کسب و کارتان خوابیده است و از آن ملک یا کالا فعلا درآمدی کسب نمی‌کنید، دچار اعسار شدید، در این صورت بانک امکان مطالبه سود از شما را در دوران اعسار نخواهد داشت.

    البته این سود بر ذمه شماست اما موقتا بانک امکان مطالبه آن را در دوران کرونا و فورس ماژور ندارد. بنابراین بعد از تمام شدن قوه‌قاهره مجددا این دین بر گردن شما محقق خواهد بود.

    حال فرض کنید که قرارداد به اتمام رسیده و دیگر به قرارداد سود تعلق نمی‌گیرد و بانک از شما وجه التزام مرکب از سود پس از سررسید و 6 درصد جریمه را مطالبه می‌کند.

    به نظر می‌رسد با توجه به اینکه فلسفه وجه التزام این است که مشتری را ملزم به ایفای تعهد طرف مقابلش کند، وقتی به واسطه قوه‌قاهره موضوعا تحقق ایفای تعهد منتفی می‌شود،اصلا دیگر زمینه‌ای برای دریافت وجه التزام وجود ندارد. در واقع تمکنی برای مدیون وجود ندارد تا بتوان وجه التزام دریافت کرد.

    بنابراین اساسا حق مطالبه وجه التزام برای بانک وجود نخواهد داشت. چه در قرارداد مشارکتی و چه در قرارداد مبادله‌ای اما سود محقق شده و قابلیت مطالبه بعد از فورس‌ماژور را خواهد داشت.

    حال که در شروط قراردادهای بانکی هیچ نکته‌ای درخصوص فورس‌ماژور وجود ندارد، بنابراین اگر فردی بخواهد به این امر استناد کند، باید اظهارنامه قضایی داده و به ماده 229 قانون مدنی استناد کند که اثبات این ادعا مستلزم رسیدگی قضایی است.

    با توجه به این شرایط حادث‌شده از کرونا، دولت برای اصلاح قراردادهای بانکی چه اقدامی انجام داده است؟

    به واسطه مصوبات ستاد ملی کرونا، مقرر شده است دریافت 3 ماه اقساط بانک‌ها و موسسات اعتباری برای اسفند، فروردین و اردیبهشت توسط بانک عقب بیفتد. به این معنا که آنهایی که تا اول بهمن 98 اقساط معوق نداشتند و تسهیلاتشان قرض‌الحسنه بوده یا جزو 10 اولویت اعلام‌شده توسط بانک مرکزی و نیز جزو کسب و کارهایی هستند که ناشی از کرونا لطمه دیدند، در این شرایط اگر به بانک خود مراجعه کنند، نیازی نیست اقساط این 3 ماه را پرداخت کنند؛ البته بعد از این 3 ماه یعنی در پایان اردیبهشت باید هر 3 قسط را به صورت یک‎جا بپردازنند و اصل و سود کماکان به قوت خود باقی خواهد بود؛ اما بابت این 3 ماه تاخیر 6 درصد از وجه التزام دریافت نخواهد شد. یعنی در واقع این مصوبه بانک مرکزی مزیت خاصی برای افراد در نظر نگرفته است و اگر افراد واقعا می‌توانند فورس‎ماژور خودشان را اثبات کنند، این قابلیت وجود دارد که به استناد شرایط حاکم بر قرارداد مشارکت، پرداخت سود و وجه التزام را با حکم دادگاه معلق کند./ گفت‌وگوی مورخ 1399/02/17 حمایت با دکتر یاسر مرادی

  • فهرست انواع تخلفات انتظامی کارشناسان رسمی دادگستری

    فهرست انواع تخلفات انتظامی کارشناسان رسمی دادگستری

    فهرست انواع تخلفات انتظامی کارشناسان کانون کارشناسان رسمی دادگستری و مرکز کارشناسان رسمی قوه قضاییه به همراه مواد قانونی هر تخلف و درجه مجازات آن‌ها

    تخلفات و مجازات‌های انتظامی کارشناسان «کانون کارشناسان رسمی دادگستری» تابع بندهای الف و ب ماده 26 قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب 18 فروردین 1381 مجلس شورای اسلامی است ولی کارشناسان «کانون ملی مشاوران حقوقی، وکلا و کارشناسان قوه قضاییه» با ارجاع ماده 27 آیین نامه اجرایی ماده 187 قانون سوم توسعه مصوب 13 شهریور 1381 رئیس قوه قضاییه با الحاقیه بعدی تابع قانون صدرالذکر می باشد، با این قید که تا قبل از «دستورالعمل اجرایی تبصره ماده 27 آیین نامه اجرایی ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه مصوب 24 تیر 1386 رئیس قوه قضاییه» این کانون تشکیلات منسجم انتظامی نداشت و به موجب تبصره ماده 27 آیین نامه فوق، مرکز هیأت موضوع ماده (2) آیین‌نامه مرجع اعمال این تنبیهات بود اما بعد از دستورالعمل ذکرشده و تشکیل دادسرا و دادگاه انتظامی – که مؤید تشکیلاتی مشابه کانون کارشناسان رسمی دادگستری است- این مراجع مسئول کشف تخلف، تعقیب انتظامی کارشناس متخلف و اعمال مجازات های انتظامی نسبت وی شدند.

    نحوه بیان درجات مجازات های انتظامی در ماده 26 قانون کارشناسان رسمی دادگستری به لحاظ عدم قید آن‌ها در مقابل مجازات هریک و وجود عنصر قانونی یکی از تخلفات در آیین نامه اجرایی قانون کارشناسان رسمی دادگستری و ارجاع آن به ماده 26 این قانون کمی کار انطباق هر مورد تخلف و تعیین مجازات انتظامی آن را مشکل نموده است، در نتیجه به منظور سهولت تمییز هریک از انواع تخلفات و تعیین درجه مجازات انتظامی آن‌ها با انطباق آن با عنصر قانونی مرتبط، این موارد در جدولی تهیه گردید.

    جدول انواع تخلفات انتظامی کارشناسان رسمی دادگستری و قوه قضاییه همراه با درجه مجازات هریک و عنصر قانونی مربوطه

    ردیف نوع تخلف عنصر قانونی نوع مجازات انتظامی
    1 سوء رفتار يا ارتكاب اعمال منافي با شئون و حيثيت كارشناسي به شكايت وزير دادگستري يا رئيس قضائيه يا سه نفر اعضاي هيات مديره كانون ماده 25 قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب 18 فروردین 1381 مجلس شورای اسلامی درجه 1 تا 3
    2 عدم حضور در مرجع صالحه در وقت مقرر بدون عذر موجه بند 1 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 1 تا 3
    3 توسل به معاذيري كه خلاف بودن آن بعداً ثابت مي‌شود. بند 2 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 1 تا 3
    4 مسامحه و سهل‌انگاري در اظهار نظر بند 3 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 1 تا 3
    5 تسليم اسناد و مدارك به اشخاصي كه قانوناً حق دريافت آن را ندارند و يا امتناع از تسليم اسناد و مدارك به اشخاصي كه قانوناً حق دريافت آن را دارند بند 4 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 3 تا 5
    6 سوء رفتار و اعمال خلاف شئونات شغلي بند 5 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 3 تا 5
    7 نقض قوانين و مقررات در اظهار نظر كارشناسي بند 6 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 3 تا 5
    8 انجام كارشناسي و اظهار نظر در صورت وجود جهات رد قانوني بند 7 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    9 انجام كارشناسي و اظهار نظر در اموري كه خارج از صلاحيت كارشناس است بند 8 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    10 انجام كارشناسي و اظهار نظر بر خلاف واقع و تباني بند 9 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    11 انجام كارشناسي با پراونه‌اي كه اعتبار آن منقضي شده باشد. بند 10 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    12 افشاء اسرار و اسناد محرمانه بند 11 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    13 اخذ مال يا وجه يا قبول خدمت مازاد بر تعرفه دستمزد و هزينه مقرر در قوانين يا دستورات مراجع صلاحيت‌دار بند 12 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي درجه 5 تا 6
    14 انجام كارشناسي و اظهار نظر در زمان تعليق يا محروميت از حقوق اجتماعي يا اثبات فقد شرايط قانوني در اخذ پروانه بند 13 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي محكوميت درجه 6
    15 عدم تمديد پروانه كارشناسي بند 2 ماده 26 قانون كانون كارشناسان رسمي محكوميت به سه بار مجازات انتظامي ظرف سه سال
    16 احراز زوال شرايط:
    1- تدين به اسلام يا يكي از اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي2- داشتن وثاقت
    3- داشتن تابعيت ايراني
    4- نداشتن پيشينه كيفري
    5- نداشتن اعتياد
    6- عدم عضويت در گروههاي غيرقانوني
    ماده 27 قانون كانون كارشناسان رسمي  توسط‌‌ كارشناس، توسط هيأت مديره هر كانون عدم تمديد پروانه و ارسال پرونده به دادگاه انتظامي
    17 اظهار نظر خلاف واقع يا عدم ذكر تمام ماوقع يا تفسير در چيزي كه براي آزمايش در دسترس كارشناس گذاشته شده با سوء نيت ماده 37 قانون كانون كارشناسان رسمي  مجازات جاعل در اسناد رسمي به شرح قانون مجازات اسلامی تعزیرات 1375
    18 عدم پرداخت 5% حق‌الزحمه كارشناسي در صندوق كاركنان تبصره 2 ماده 69 آیین نامه اجرایی قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب 7 اردیبهشت 1382 هیأت وزیران  درجه 3 تا 5
  • تاملی در مفهوم ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور

    تاملی در مفهوم ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور

    تاملی در مفهوم «ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور» در بند ۱۰ اصل سوم قانون اساسی

    دکتر مهدی هداوند – استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

    مقدمه

    «ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور» که در بند ۱۰ اصل سوم قانون اساسی به عنوان یکی از وظایف دولت بیان شده است؛ از دو جزء تشکیل شده که به طور مستقل قابل بررسی هستند.

    جزء اول این بند، به اصول و ارزش‌های ماهوی و محتوایی نظام اداری و غایاتی که نظام اداری باید دنبال کند، اشاره دارد ؛
    و جزء دوم به ساختار شکلی نظام اداری و قلمرو فعالیت و نفوذ دولت در جامعه و مناسبات اجتماعی و اقتصادی تاکید کرده است.
    با این حال نباید فراموش کرد که این دو جزء مکمل و مقوم یکدیگر هستند.

    اول- مفهوم نظام اداری صحیح

    برای درک مفهوم نظام اداری صحیح باید به خود قانون اساسی مراجعه کرد. قانون اساسی در مورد «ایجاد نظام اداری صحیح» به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بیان مفاهیم و ارزش‌هایی همچون «قانونی بودن اعمال اداره»، «عدالت اداری»، «احقاق حقوق مردم»، «محو هرگونه استبداد و خودکامگی»، «رفع تبعیضات ناروا» و «مشارکت عمومی در تصمیم گیری و اداره امور کشور» پرداخته است و عباراتی که در این خصوص در قانون اساسی آمده، نشان‌دهنده‌ نگرانی‌های قوه موسس در زمینه ایجاد نظام اداری صحیح است.

    نظام اداری صحیح یک عبارت کلی است که متضمن بسیاری از ارزش‌ها است و نباید آن را به حد مفاهیمی همچون مبارزه با کاغذبازی فروکاست و تنزل داد.

    به عنوان مثال به موجب اصل ۲۲ قانون اساسی «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردی که قانون تجویز کند». هدف از تصویب این اصل در قلمرو نظام اداری مقید کردن اداره به قانون و در نهایت ایجاد اداره‌ای است که خود‌کامه نباشد.

    «اداره خودکامه» اداره‌ایست که مقید به قواعد حقوقی از پیش تعیین شده نیست، بلکه بر اساس منافع شخصی و مصلحت‌بینی‌های فردی و به صورت خودسرانه تصمیم می‌گیرد.

    با توجه به اصول ۱۷۰ و ۱۷۳ قانون اساسی که به تاسیس دیوان عدالت اداری و اهداف آن اشاره دارد، هدف از تاسیس دیوان در دو مورد خلاصه شده است: اول «احقاق حقوق مردم» و دوم «برقراری عدالت اداری » که این دو هدف از طریق ابطال اقدامات و تصمیمات خلاف قانون و خارج از حدود صلاحیت یا ناشی از سوءاستفاده از اختیارات دنبال می‌شود که در انتها منجر به ایجاد نظام اداری صحیح می شود و پیامد آن نفی هر گونه خودکامگی و جلوگیری از استقرار نظام اداری خودکامه است. این ارزش‌ها از طریق وضع و اجرای قوانین عادی می‌توانند درجامعه اجرایی شوند.

    عدالت اداری نیز در «مفهوم پیشینی» آن مستلزم تعیین نقطه تعادل میان مقتضیات نظام اداری و حقوق و منافع شهروندان از طریق قانونگذاری است به گونه‌ای که این دو به طور همزمان محقق شوند و تعارض میان آنها به حداقل کاهش یابد و در «مفهوم پسینی یا تعقیبی» آن، عدالت اداری، مستلزم جبران خطای نظام اداری (‌به دلیل ارتکاب اقدامات و تصمیمات خلاف قانون و خارج از حدود صلاحیت یا ناشی از سوءاستفاده از اختیارات است که منجر به تضییع حقوق اشخاص شده) است؛ خطایی که منجر به بر هم خوردن نقطه تعادل مقرر شده در قانون شده و قاضی اداری در دیوان عدالت اداری با صدور حکم قضایی، وضعیت به وجود آمده ناشی از خطای اداره را به وضعیت پیش از خطای اداره و نقطه تعادل مورد نظر مقنن باز می‌گرداند به‌نحوی که احقاق حقوق تضییع شده اشخاص را در پی داشته باشد.

    در مورد ایجاد نظام اداری صحیح، ضعف‌هایی وجود دارد، زیرا ایران بر‌خلاف کشور‌های دیگر «قانون اداری» ندارد قانونی که بیان‌کننده مجموعه‌ای از اصول و قواعد مشترک حاکم بر فعالیت‌های اداره و روابط اداره با شهروندان باشد.

    البته ما قوانینی همچون قانون مدیریت خدمات کشوری داریم که صرفا معطوف به یکی از حوزه‌های نظام اداری یعنی حقوق استخدامی است و قانون عام اداری محسوب نمی‌شود. یا قانون دیوان عدالت اداری داریم که صرفا مربوط به بازنگری قضایی اعمال دولت و دادرسی اداری می‌شود و این قانون هم قانون عام اداری محسوب نمی‌شود و همچنین قانون محاسبات عمومی که منحصر در موضوعات حقوق مالیه عمومی است.

    با این حال، حتی این قوانین در قلمرو خاص خود نیز ضعیف و ناکارآمد هستند. به طور مثال قانون مدیریت خدمات کشوری در مقایسه با قانون استخدام کشوری از جامعیت بهتری برخوردار است اما کامل نیست و در نحوه نگارش و استفاده از تجربیات دیگر کشور‌ها و رویکرد به موضوعات اداری نواقصی دارد و بعضی از نها‌دهایی که در آن آمده به ویژه تکالیف دولت و حقوق مردم در‌آن شعار‌گونه است. در بعضی موارد نیز به فرض مثال گفته شده که باید با مردم به انصاف رفتار شود. اما منظور از انصاف را بیان نکرده است و الزامات آن را مشخص نکرده است.

    ضعف‌هایی نیز که در مورد آن وجود دارد، بحث‌هایی مانند گزینش است که هنوز به قوت خود باقی است. نمونه آن را می‌توان شکایت‌های مردم از نهادهای گزینشی در دیوان عدالت اداری ذکر کرد که نشان‌دهنده مشکلات ناشی از این نهاد است و نارضایتی‌های زیادی را ایجاد کرده است.

    بخشی از این قانون به ساختار اداری پرداخته و بر اساس ذهنیت خصوصی‌سازی تدوین شده است. در صورتی که این قانون، قانون مادر در حقوق استخدامی است.

    در مورد ورود به خدمت عمومی یا مکانیزم ارتقا یا خاتمه خدمت نیز تعارضات جدی وجود دارد و با ارزش‌های قانون اساسی برای تحقق نظام اداری صحیح در تعارض آشکار است. به طورمثال در قانون مدیریت خدمات کشوری به مقامات اجازه داده شده که حکم اشخاصی که در دوره آزمایشی خدمت می‌کنند را لغو کنند و این اجازه بدون تعیین حدود و معیارها یا آیین‌های مشخص می‌تواند منجر به سوءاستفاده از اختیارات و رفتار خودکامانه از سوی اداره شود.

    هدف باید تامین نیازمندی‌های عمومی و حمایت از مستخدمان دولت باشد. اما این قانون حتی در نحوه انشا نیز عقب‌ماندگی دارد که به حوزه قانون‌گذاری بازمی‌گردد.

    در واقع اگر قانونی به خوبی تدوین شود، دست افراد برای اجرای آن بر اساس سلیقه‌های شخصی و غیرعادلانه بسته خواهد شد. اگر‌چه نحوه اجرا نیز موثر است.

    دوم- مفهوم حذف تشکیلات غیر ضرور

    در نگاه اول، کلمه «حذف» ماهیت سلبی دارد، اما منظور این است که اساسا ماهیت و قلمرو حضور و مداخلات دولت باید به گونه‌ای باشد که دولت، دولت حداقلی باشد و به تعبیر من «دولت اکل میته» باید باشد یعنی در حد ضرورت و نه بیشتر. من روی کلمه «در حد ضرورت» تاکید دارم که در بند ۱۰ اصل سوم در قالب عبارت سلبی «حذف تشکیلات غیر ضرور» بیان شده است.

    دولت حداکثری که دولتی بزرگ، فربه، فضول و فضولی و مزاحم باشد با اصول قانون اساسی مغایرت دارد. دولت باید مداخلات خود را در مناسبات اقتصادی و اجتماعی به حداقل ممکن کاهش دهد و به حد ضرورت کفایت کند.

    مداخله ضروری، مداخله‌ای است که در مناسبات اجتماعی و اقتصادی نارسایی وجود داشته باشد و دولت اثبات کند که مداخله او بهتر از مکانیزم‌های طبیعی اقتصادی و اجتماعی خواهد بود و بار اثبات هم بر عهده دولت است.

    چنین دولتی، بر اساس حداقل‌ها و ضرورت‌ها، تشکیلات خود را سامان می‌دهد و تشکیلات غیر ضروری خود را حذف می‌کند. کوچک و چابک بودن و در عین حال کارآمد و پاسخگو بودن، هدف از این عبارت است.

    جلوگیری از ضرر و اضرار به عموم که روی دیگر آن منفعت عمومی یا خیر عمومی است، تنها معیار و ضابطه ماهوی موجه کننده حضور دولت ها و مداخلات آن ها در روابط اجتماعی است و بر این اساس، اصل وجود دولت و مداخلات آن حداقلی و خلاف اصل و از باب ضرورت و گاه اضطرار است. طبعا تشکیلات اداری و عِده (کارکنان) و عُده (اموال و دارایی ها) در چنین دولتی نیز کمینه و مینیمال است.

  • آیین گفتگو، نقدی بر شیوه انتقاد قضایی حقوقدانان

    آیین گفتگو، نقدی بر شیوه انتقاد قضایی حقوقدانان

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: در پست‌های قبل دادنامه شماره 9809972214500064 مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو بخش رودهن با موضوع «برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» ، سه نقد وارده به آن با موضوعات «عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم، غیر مستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود و مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور» و دیدگاه آقای کاوه نیستانی – وکیل دادگستری در نقد انتقادات مزبور و تأیید و توجیه رأی صادره را منتشر کردیم. در پست حاضر دیدگاه آقای محمدجواد رهسپار- قاضی دادگستری را با عنوان «آیین گفتگو» مطالعه خواهیم کرد.

    در پیوند با موضوع، مقاله‌‌ای با موضوع «رویه قضایی در میزان اعتبار تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» از سوی آقای علیرضا مرادی- قاضی سابق دادگستری و وکیل پایه یک کانون وکلای  مرکز در وب سایت شخصی ایشان منتشر شد که در آن به رویکرد رویه قضایی نسبت به اعتبار دلایل اثبات جرم که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد و تحلیل موضوعه همراه با انتخاب نظر برگزیده پرداختند.

    همچنین در انجمن ادله اثبات دعوای کیفری از انجمن های زیرمجموعه آیین دادرسی کیفری در قضاوت آنلاین تاپیکی با موضوع «حدود اعتبار گزارش ضابطین دادگستری در کشف جرم جدید» از سوی یکی از اعضاء ایجاد که پاسخ‌های ارائه شده نسبت به آن مفید فایده خواهدبود.

    به این ترتیب، خواننده با دنبال‌کردن مطالب فوق، ضمن آشنایی با نظرات متعارض مرتبط با موضوع، جایگاه آرای مورد بحث برای وی مشخص و می تواند به جمع‌بندی قابل قبولی دست یابد.

    [/box]

    آیین گفتگو – محمد جواد رهسپار – قاضی دادگستری

    پس از انتشار رایی که اخیرا همکار محترم قضایی مان، جناب آقای حامد رحمانیان، به تازگی در باب “تحصیل دلیل به طریق نامشروع” نوشته اند، همکاران محترم دیگر و برخی وکلا، دانشجویان و اساتید، پیرامون آن بحث و گفتگو کردند.

    در این میان، برخی نیز در نقد رای مذکور، جانب انصاف را فرو گذاشته و به نقد و حتی جرح صاحب رای پرداختند.

    عده ای قلیل نیز توهین را – شاید به دلیل سهولت در نیل به مقصود – بر نقد ترجیح دادند!

    راقم این سطور نیز، تجربه ای مشابه داشته است! اما چند نکته را به این بهانه عرض کنم.

    یک: حسب بررسی و اطلاع، نخستین بار مرحوم دکتر حسن آقایی فر، دادیار دادسرای ارشاد تهران، در سال 1394، این طرز استدلال و نتیجه گیری را نوشته و بنیان گذاشتند.

    با قوت و ضعف ادله طرفین فعلا کاری نداریم، اما آقای دکتر حسن جعفری تبار در کتاب های “یاد استاد – در رثای دکتر ناصر کاتوزیان صفحات 106 تا 119″ و ” دیو در شیشه – در فلسفه رویه قضایی” و نیز آقای دکتر عباس تدین، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران در کتاب “تحصیل دلیل در آیین دادرسی کیفری” دراین باره بحث کرده اند که بسیار قابل استفاده است.

    دو: علاوه بر این، در سال 1396، جنبش نرم افزاری دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، نشستی علمی را ترتیب داد که آقایان دکتر عباس تدین (از دانشگاه آزاد)، دکتر محمد یکرنگی، دکتر محسن برهانی و دکتر غلامحسین الهام (از دانشگاه تهران) و آقای رسول احمد زاده قاضی دادگستری و دانشجوی دکتری، حضور داشته و به بحث و تبادل نظر پیرامون تحصیل دلیل به طریق نامشروع و ضمانت اجرای آن پرداختند که نشان از اهمیت موضوع و تازگی آن داشت.

    سه: این اشکالی تاریخی است که ما رسم نقد را نیاموخته ایم و به تعبیری به ما نیاموخته اند. فضای مجازی نیز به این مشکل دامن زده است. کافی است صفحات شخصی مقامات عالی رتبه کشور و پی نویس‌های آن را ببینید! در این خصوص دکتر سید مصطفی محقق داماد، نیز در کتاب ” در دادگاه جهل مقدس” که به تازگی منتشر کرده اند، به زیبایی هرچه تمام مطلبی مرتبط مرقوم فرموده اند.

    چهار: از حق نباید بگذریم. چنانکه قبلا نیز گفتم، در همین کانال کانون مستقل قضات ایران – در نقد پیشنهاد حبس زدایی حقیر به نقل از مرحوم بهمن کشاورز- دو تن از همکاران شریف، آقایان محمد حسنوند و مصطفی ابدالی حسنوند به ترتیب از دیوان عدالت اداری و دادگاه های تجدیدنظر استان لرستان، اثبات کردند که می توان با رعایت اخلاق و اصول نقد، حتی تندترین نقدها را مطرح کرد و در عین حال به اصول اخلاقی نقد علمی پایبند بود.

    در پایان مناسب است با ذکر خاطره ای چند بیت شعر تقدیم کنم.

    حدود ده سال پیش در استان فارس، یکی از وکلای بنام و شریف (اگر اشتباه نکنم جناب حسن اژدری عضو هیات مدیره کانون وکلای فارس) ابیاتی از دیوان حافظ را قرائت کرده و فرمودند:

    گویی حافظ این ابیات را برای وکلا سروده است!

    ضمن ادای احترام به ایشان و وکلای شریف میهنمان، عرض می کنم که

    احتمالا مراد حضرت حافظ قضات شریف دادگستری نیز بوده اند!

    تقدیم به همکار عزیزمان جناب دکتر رحمانیان و همه همکاران عزیز…

    ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم،
    جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم؛
    عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است،
    کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم؛
    رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم،
    سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم؛
    شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد،
    التفاتش به می صاف مروق نکنیم؛
    خوش برانیم جهان در نظر راهروان،
    فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم؛
    آسمان کشتی ارباب هنر می شکند،
    تکیه آن به که برین بحر معلق نکنیم؛
    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید،
    گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم؛
    حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او،
    ور به حق گفت، جدل با سخن حق نکنیم…

  • مشروب ساز خودکار انسان

    مشروب ساز خودکار انسان

    راه های تشخیص مشروب ساز خودکار بدن یا سندرم ABS و نحوه درمان آن

    ارسالی دکتر حسین داودی – فوق تخصص اطفال

    پزشکان در روده مردی که سوگند می‌خورد رانندگی حین مستی نداشته، یک مشروب‌ساز خودکار یافتند!

    به تازگی در نشریه معتبر پزشکی BMJ در بخش بیماری‌های دستگاه گوارش، یک گزارش مورد یا کیس ریپورت جالب و عجیب منتشر شده است.

    شرح ماوقع

    داستان از آنجا شروع می‌شود که، یک مرد ۴۶ ساله بعد از آسیب انگشت شست دست خود، مجبور شد به مدت مدت ۳ هفته تمام سفالکسین بخورد.

    یک هفته بعد از پایان دوره درمان دارویی، اطرافیان او متوجه تغییرات شخصیتی عجیب در او – که پیش از آن سابقه نداشت – شدند. او دچار دوره‌های سرخوشی و افسردگی و رفتارهای خشونت‌آمیز می‌شد.

    با توجه به این علایم پزشکان به او مدتی داروی ضد افسردگی دادند. مصرف این داروها ادامه داشت تا اینکه یک بار به خاطر تخلف رانندگی، پلیس‌ها خودروی او را متوقف کردند و طبعا تست الکل روی او انجام شد و نشان داد که رانندگی حین مستی داشته است.

    بررسی بیشتر نشان داد که سطح الکل خون ۲۰۰ میلی گرم در دسی لیتر بوده که به میزان قابل ملاحظه‌ای از آستانه مجاز بالاتر بود اما این مرد اصرار داشت که اصلا الکلی مصرف نکرده است.

    تشخیص علت

    سرانجام «عمه» این مرد که حرفش را باور کرد، یک دستگاه پرتابل آنالیز تنفس که میزان تقریبی الکل خون را نشان می‌دهد، برای او خرید و این دو متوجه شدند که بسیار اوقات میزان الکل بدن این شخص بالاست!

    چه اتفاقی افتاده بود، آیا مرد سر همه کلاه می‌گذاشت و مخفیانه الکل می‌خورد و اصلا چرا این را مخفی می‌کرد یا داستانی دیگر در کار بود؟

    آنها به ناچار به نزد پزشکی در اوهایو رفتند، پزشکی که قبلا مورد مشابهی داشت.

    مشخص شد که مخمرهایی در درون روده باریک و بخشی از روده بزرگ به نام سکوم مرد، جا خوش کرده‌اند و به صورت طبیعی کار تخمیر و تبدیل کربوهیدرات به الکل را انجام می‌دهند.

    بررسی‌های اولیه نشان داد که دو میکروارگانیسم Saccharomyces cerevisiae و S. boulardii در درون روده او هستند.

    آزمایش‌های نشان دادند که در پی دادن غذاهای حاوی کربوهیدرات، این مخمرها فعال می‌شوند و ظرف ۸ ساعت، سطح الکل ۵۷ میکروگرم در دسی لیتر را در بدن او باعث می‌شوند!

    چیزی که رخ داده بود، این بود که، آنتی بیوتیک سفالکسین میکروب‌های نرمال روده این مرد را تغییر را داده بود و با کشتن عده‌ای از آنها، شرایط را برای جایگزین شدن مخمر در بدن او فراهم کرده بود!

    به این مورد، سندرم ABS یا سندرم مشروب‌سازی خودکار یا سندرم تخمیر روده‌ای می‌گویند.

    شیوه‌های درمان

    برای درمان اولیه دستور محدود کردن غذاهای کربوهیدارتی و داروهای ضدمخمر به او داده شد. اما این درمان موفقیت‌آمیز نبود.

    درست همین جا بود که، این مرد به نویسندگان کیس ریپورت نشریه BMJ معرفی شد.

    آنها ارگانیسم‌های دیگری مانند کاندیدا آلبیکنس و C. parapsilosis را هم پیدا کردند، داروهای ضد مخمر را عوض کردند و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را هم تجویز کردند. این درمان به تدریج پاسخ داد و حالا که یک سال و نیم از آن زمان می‌گذرد، کارخانه مشروب‌سازی داخل بدن بیمارشان از کار افتاده است!

    البته این نخستین گزارش مورد این سندرم عجیب نبوده است.

  • دفاع از رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی دست ساز به جهت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    دفاع از رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی دست ساز به جهت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    دلایل قانونی بودن رأی برائت متهم از اتهام حمل مشروبات الکلی دست ساز به علت تحصیل غیرقانونی دلایل اثبات جرم

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: در پست‌های قبل دادنامه شماره 9809972214500064 مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو بخش رودهن با موضوع «برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» و سه نقد وارده به آن با موضوعات «عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم، غیر مستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود و مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور» را منتشر کردیم.

    آقای کاوه نیستانی – وکیل دادگستری در نقد انتقادات مزبور و تأیید و توجیه رأی صادره نظراتی در کانون مستقل قضات مطرح که به شرح آتی می توانید مطالعه کنید. در پست بعدی دیدگاه دیگری با عنوان «آیین گفتگو» در نقد همه نظرات فوق منتشر خواهیم کرد.

    در پیوند با موضوع، مقاله‌‌ای با موضوع «رویه قضایی در میزان اعتبار تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» از سوی آقای علیرضا مرادی- قاضی سابق دادگستری و وکیل پایه یک کانون وکلای  مرکز در وب سایت شخصی ایشان منتشر شد که در آن به رویکرد رویه قضایی نسبت به اعتبار دلایل اثبات جرم که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد و تحلیل موضوعه همراه با انتخاب نظر برگزیده پرداختند.

    همچنین در ارتباط بحث حاضر، در انجمن ادله اثبات دعوای کیفری از انجمن های زیرمجموعه آیین دادرسی کیفری در قضاوت آنلاین، تاپیکی با موضوع «حدود اعتبار گزارش ضابطین دادگستری در کشف جرم جدید» از سوی یکی از اعضاء ایجاد که پاسخ‌های ارائه شده نسبت به آن مفید فایده خواهدبود.

    به این ترتیب، خواننده با دنبال‌کردن مطالب فوق، ضمن آشنایی با نظرات متعارض مرتبط با موضوع، جایگاه آرای مورد بحث برای وی مشخص و می تواند به جمع‌بندی قابل قبولی دست یابد.

    [/box]

    کاوه نیستانی – وکیل دادگستری

    بخش اول

    از بعد حقوقی به نظرم رای درست بوده. در ق‌.آ.د‌.ک جدید اصل «قانونی بودن تحصیل دلیل» که از حقوق جزای انگلستان وام گرفته شده، پذیرفته شده. خود رای هم حقوقیه و مستدل و هم مستند، لذا نیازی به تکرار مکررات نیست.

    اصل فوق الذکر از تضمینات حقوق شهروندی است و راه را بر افترای عملی و پرونده سازی می بندد.

    اما نظر مخالفان رو که می بینم تصور می کنم ریشه‌ی مخالفت مباحث حقوقی نیست، ریشه‌ی مخالفت کشمکش اصالت جامعه یا اصالت فرد است.

    در جامعه ای که انسان گرایی و فرد گرایی ارزش ندارد یا هنوز زیرساخت های آن فراهم نیست – مثل جامعه ی ما – و تمایل به اصالت دادن به جامعه هست، برای نمایندگان اون مثل دادستان و مامورین اعمال کننده قانون، پذیرش چنین رایی هایی سخته ولو اینکه کاملا قانونی هم باشه.

    اینکه در رای صادره اصالت به فرد داده شده، لزوماً به معنای تخدیش رای نیست. ملاک اعتبار یا عدم اعتبار رای نه هدف گرایی نه مصلحت سنجی و نه بحث های جامعه شناختی است. ملاک اعتبار سنجی رای فقط و فقط قانونه.

    اینکه قانون با جامعه سازگار هست یا نه و اینکه اساسا قابل اجرا هست یا نه، بحث دیگری است.
    بدیهیه که من هم با مصونیت بزهکاران و تعطیلی قانون یا تعطیلی احکام اسلام موافق نیستم اما «روش» اعمال قانون و احکام اسلام (که در قالب قانون ذکر شدن) از خود ماهیت قانون و احکام مهمتره و به این «روش» می گیم آیین دادرسی کیفری، هدف وسیله رو توجیه نمی کنه، پذیرفته نیست با هدف کشف جرم به حقوق ملت تجاوز کنیم که این خود جرمی است.

    در مورد تعیین تکلیف اشیاء مکشوفه‌ی ممنوعه با خلا قانونی مواجهیم، نه ضبط یا معدوم نمودن اشیاء مبنا داره و نه استردادش توجیه. نه اینکه برای معدوم نمودن نص نداشته باشیم اما در چنین حالتی مبنایی برای معدوم نمودن یا استرداد نداریم. مبنا نداره یعنی اینکه چطور میشه بزهکار رو تبرئه کرد اما مشروب مکشوفه از وی رو معدوم کنیم؟

    اگر عمل جرمه و جرمی به وقوع پیوسته، آثارش رو هم باید بپذیریم. یعنی فرد بزهکاره و مستحق عقوبت و مشروب هم معدوم میشه.

    اگر جرمی به وقوع نپیوسته پس فرد بزهکار نیست و مشروب رو باید استرداد کنیم.

    خلا قانونی اینجاست که حالتی رو باید تصور می کرد که، جرمی به وقوع پیوسته اما بزهکاری نداریم و مشروب هم معدوم بشه.

    ذکر نظر مخالفان و نقد آن:

    نظر مخالفان که تاکنون در فضای مجازی دیده‌ام را به طور موضوعی دسته بندی می کنم و در حد توان پاسخ می دهم:

    1- رای صادره از اساس واجد ایراد بوده و موجب تجری متهمان خواهد شد.

    پاسخ: با توجه به مقدمه ی پیش گفته، اثر و نتیجه‌ی رای و حتی تالی فاسد رای (بر فرض وجود چنین تالی فاسدی) ملاک اعتبار سنجی رای نیست و ملاک فقط قانون است و بس.

    2- به گمان حقیر جرم اتفاق افتاده! لکن در تشریفات و نحوه کشف آن قصور صورت گرفته است اینجا توسل به نحوه اقدام مأموران در کشف جرم حادث و تمسک به این موضوع! صورت مسئله را پاک نخواهد کرد و متهم مستوجب مجازات خواهد بود.

    اگر قصور مأموران هم احراز گردد، موضوعی جداگانه و قابل پیگیری است ! من حیث المجموع رای موصوف به اعتقاد حقیر کاملا سلیقه ای! و مغایر قوانین ماهوی در احکام جزایی ایران است.

    پاسخ: با توجه به سیاق ماده 137 از قانون آ د ک ضمانت اجرای تعدی و تجاوز مامورین به حقوق ملت و کشف جرم برخلاف مجوز تعریف شده‌ی قانونی، صرفاً اثبات قصور مامور و مجازات انتظامی یا کیفری وی نیست، چون قانون آیین دادرسی کیفری اساساً در مقام بیان آن نیست بلکه بحث اعتبار ادله‌ی اثبات جرم و تحصیل دلیل از طرق قانونی است. دلیلی که برخلاف طریق قانونی تحصیل شده باشد، به حکم خود معتبر نیست، فلسفه تقنین این اصل بماند.

    3- این دادنامه به زعم بنده قوانین موضوعه را به استناد تفسیر به رأی کاملا غیر حقوقی قوانین! نقض کرده است و بهتر عرض کنم که مبانی استدلال آن ضعیف و مغایر احکام اسلام بوده و از صحت حقوقی هم برخوردار نمی باشد چرا بنام شجاعت و نوآوری! احکام اسلام به فراموشی سپرده شوند محل تأمل است!

    پاسخ: در این اظهار نظر من استدلالی ندیدم که پاسخ بگم.

    بخش دوم

    4- درج عنوان دکتر از سوی قاضی محترم در ذیل رأی مبحوث عنه نیز جای بررسی دارد! چرا که بنظر بنده درج این عنوان صحیح نباشد. نکند خدای ناکرده برای تشهیر نام و مدرک علمی ! و بعبارتی کسب شهرت احکام واصول حقوق کیفری زیرپا گذارده شود .

    پاسخ: من هم با درج درجه‌ی علمی در ذیل رای مخالفم و به نظرم پسندیده نیست اما ذکر آن در ذیل رای به معنای غلط پنداشتن رای نیست.

    5- نکته ای که در رای قابل بررسی است این موضوع هست که ایشان فرمودند همکاران قضایی از غیر قانونی بودن تفتیش در جرائم غیر مشهود بی اطلاع هستن، پس شهروندان عادی هم بی اطلاع هستن که این قید بی اطلاعی همکاران قضایی نکته ای هست که جالب توجه هست؛

    اولاً: اینکه خود ایشان هم جز همکاران قضایی هستند پس چطور ایشان از این موضوع مطلع هستن ولی مابقی همکاران مطلع نیستن.

    ثانیاً: ایشان به چه نوع استقرایی به این موضوع رسیدن که همکاران قضایی از این موضوع بی اطلاع هستن؟

    ثالثاً: کمتر همکاری هست که تا الان چندین بار ماده ۵۵ و ۱۳۷ به بعد ق آ د ک رو مطالعه نکرده باشه.

    پاسخ- بر فرض که بر خلاف استدلال دادگاه، همکاران قضایی و انتظامی از قانون مطلع باشند، – هرچند وجود دادگاه تجدید نظر و آمار رای هایی که از بعد حکمی نقض می شوند، دال بر صحت استدلال دادگاه است – اما صدور رای صرفا متکی به این استدلال نیست تا با رد آن اساس رای بدون استدلال باقی مانده باشد.

    ذکر امکان عدم اطلاع همکاران قضایی مقدمه ایست بر پذیرش احتمال جهل بزهکار به حقوق خود. محور پرونده اطلاع ضابطین است نه همکاران محترم قضایی.

    من تجربه ی شخصی دال بر عدم اطلاع ضابطین از این مورد دارم و با تحلیل جامعه شناختی می پندارم که مصادیق آن بسیار باشد و هنوز از نظر ساختاری زمینه‌ی اجرای چنین قانون مترقی ای در جامعه ی ما فراهم نیست و من بعنوان نگارنده با نظر دادگاه کاملا موافقم.

    رابعاً: اگر بر اثر این تفتیش مامورین، جسدی کشف می گردید و یا چندین سلاح جنگی توسط چند تروریست کشف می شد آیا باز آقای دکتر حکم برائت صادر می کردند ؟؟؟ چون حسب موضوع رای موضوع مشمول ماده ۵۷ ق آ د ک هم نیست.

    پاسخ: اینجا نقص قانون است و خلاء داریم. نقص قانون و وجود خلاء و سکوت قانون و فقدان حکم، در قسمتی و حالتی که ممکن است پیش آید، دلیل بر تجویز نقض قانون در قسمتی که با صراحت تکلیف را مشخص کرده نیست.

    خامساً: هستند بسیاری از همکاران محترم قضایی که علی رغم رسیدگی به اتهام متهم در اینگونه موارد علیه مامور متخلف نیز اعلام جرم می کنند کما اینکه بنده در هر ماه بالغ بر چندین مورد از این قبیل اقدامات علیه مامورین متخلف انجام می دم.

    پاسخ: عمل خلاف قانون (رفتار خلاف قانون ضابط در تفتیش و کشف اشیا ممنوعه) نمی تواند منشاء و واجد آثار قانونی ( بزهکار دانستن فرد) باشد. بزهکار دانستن فرد فقط به موجب قانون است و نیازمند تقنین. مجازات انتظامی یا کیفری متجاوز به حقوق ملت دلیلی برای بزهکار دانستن مردم نیست.

    سادسا:

    1- در متن رای به صراحت اعلام شده با اجازه خود متصرف خودرو اقدام به تفتیش شده پس چگونه ایشون با استدلالی بر خلاف اوضاع پرونده و بدون جهات منطقی این عدم رضایت و احراز جهات اکراه و اضطرار اقدام به این نتیجه گیری کردن که رضایت متصرف در حکم عدم رضایت هست
    پاسخ: با مطالعه‌ی کل استدلال منظور دادگاه روشنه. منظور از رضایت اولیه ی مالک خودرو اینه که مامورین با توسل به قهر و غلبه خودرو را بازرسی نکرده اند بلکه مالک با ضابط همکاری کرده اما رضایت باطنی و واقعی نداشته.

    به نظر من استدلال دادگاه درسته چون مالک می دانسته که مشرب حمل می کند پس باطنا راضی به تفتیش نیست. به ویژه اینکه مشروب جاساز نشده.

    دیگر اینکه ماموری که برای توقف خودرو و تفتیش خود قانون را نقض می کند به حکم عقل احتمال زیاد دارد که در صورت مقاومت مالک مشکلات دیگری هم برای مالک ایجاد نماید. پرونده سازی و افترای عملی خود یکی از تالی های فاسد نپذیرفتن اصل « تحصیل دلیل از طرق قانونی» هست.

    2- مگر نه اینکه جهل به قانون مسموع نیست پس چگونه بر خلاف این فرض قانونی متهم رو جاهل به قانون فرض کردن.

    پاسخ: درسته که در مدرسه‌ی حقوق و در متون می خوانیم که جهل به قانون مسموع نیست اما اگر کسی واقعا اثبات نماید که از قانون و حقوق و تکالیف خود خبر نداشته است، مستحق عقوبت است؟ دیگر اینکه حسب مطالب پیش گفته به نظر می رسد در ما نحن فیه رضایت ظاهری و همکاری مالک خود رو با ضابط از بیم تعدی ضابط بوده باشد.

    بخش سوم

    سابعا:

    1- ایشون هیچ تعیین تکلیفی نسبت به مشروبات کشف شده به عمل نیاوردن اگر برائت پس باید به متهم مسترد میکردن آیا این اقدام منطقی هست و اگر تحویل ندادن با چه مجوز و منطقی و مستند به چه قانونی علی رغم صدور حکم بر برائت متهم ولی اموال به ایشون تحویل داده نشده در خصوص رای صادره از سوی آقای دکتر کیفری دو رودهن بفرمایید مشروب مکشوفه چه شد؟!!! اگر سه کیلوگرم مواد مخدر موضوع ماده 8 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر بود چه تصمیمی اتخاذ میفرمودید؟ اگر یک محموله مواد منفجره به قصد انجام عملیات تروریستی بود چه حکمی می دادید؟

    پاسخ من در ذیل قسمت «رابعا» تقدیم گردید.

    2- اداره جامعه و ایجاد نظم با این شعارها و پنهان شدن پشت جملات ظاهری فایده ای نخواهد داشت

    پاسخ در ذیل قسمت «نظر من در دفاع از رای» خیلی خلاصه تقدیم گردید.

    6- علی الاصول در سیستم قضایی عرف و رویه قضایی معمول و متداول است. البته عرف و رویه قضایی پس از تبادل و تداول افکار و اندیشه های مختلف که برای همه مراجع قضایی لازم الاتباع نه اختیاری و تخییری؟ در غیر که هر قاضی بزعم خود رایی صادر نماید هرج و مرج مطلق که دارای توالی فاسد بیشماری است. یک رای موجب شادمانی نیست بلکه مجموع دادگری و دادگستری حق و عدالت بایستی در بوته آزمایش قرار گیرد.

    پاسخ: رویه‌ی قضایی یا عرف قضایی نمی تواند خلاف صریح قانون باشد. اعمال و اجرای قانون، هرج و مرج قضایی نیست. عکس آن هرج و مرج است. ممکن است زیر ساخت های اعمال قانون وجود نداشته باشد و نه تنها اهداف قانون گذار محقق نشود بلکه موجب فسادی نیز بشود که البته این بحث دیگری است. و در صلاحیت قوه مقننه.

    7- خلا قانونی نداریم ، (ماده ۱۴ آیین نامه اجرایی شیوه نگهداری اموال توقیف شده که در این پرونده مشروبات الکلی مکشوفه هست در راستای اجرای ماده ۲۱۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و قانون آیین دادرسی کیفری بلافاصـله پس از نمونه برداری و در صورت لزوم اخذ نظریه آزمایشگاه، طی صورتمجلسی به دستور مقام قضایی باید معدوم گردد.) مشکل از اینجاست که دادگاه منافع فردی را به منفعت جمع ترجیح داده و این قابل رد است.

    پاسخ: به شرح پیش گفته در قسمت «نظر من در دفاع از رای»، در مانحن فیه ( و نه به طور مطلق) خلاء قانونی داریم.