برچسب: آرای قضایی در آیین دادرسی مدنی

آرای قضایی در آیین دادرسی مدنی

  • تجدیدنظرخواهی از حکم اعتراض ثالث اجرایی (رأی 725)

    تجدیدنظرخواهی از حکم اعتراض ثالث اجرایی (رأی 725)

    رأی وحدت رویه شماره 725 مورخ 1391/4/20 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد قابلیت تجدیدنظر آرای دادگاههای عمومی در مقام رسیدگی به اعتراض معترض ثالث اجرایی

    شماره 1/7161/152/110                                                                                                          ۱۴/۵/۱۳۹۱
    مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
    گزارش پرونده وحدت رویه ردیف 89/46 هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می گردد.

    معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ ابراهیم ابراهیمی

    الف: مقدمه
    جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف 89/46 رأس ساعت 9 روز سه شنبه مورخ 20/4/1391 به ریاست حضرت آیت ا… احمد محسنی گرکانی رئیس دیوان عالی کشور و حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محسنی اژیه دادستان کل کشور و شرکت کلیه اعضای شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل و پس از تلاوت آیاتی از کلام ا… مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظریه جناب آقای دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره 725ـ 20/4/1391 منتهی گردید.

    ب : گزارش پرونده
    احتراماً به استحضار می رساند که براساس گزارش رسیده شعب پنجم و نهم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان در مورد قابلیت تجدیدنظر آرائی که دادگاه های عمومی در مقام رسیدگی به اعتراض معترض ثالث اجرائی موضوع ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی صادر کرده، آراء مختلفی صادر کرده اند که جریان پرونده ها را ذیلاً به عرض می رساند:

    به موجب پرونده شماره 1422 شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان آقای مسعود کریمی به عنوان معترض ثالث اجرائی به استناد یک قولنامه نسبت به توقیف یک باب منزل مسکونی در پرونده اجرایی شماره 88/238 شعبه اول دادگاه عمومی گرگان که به تقاضای خانم انسیه قربانی ـ محکوم‌لهای اجرائیه ـ صورت گرفته، اعتراض کرده است. شعبه مزبور به اعتراض نامبرده رسیدگی نموده و طبق دادنامه شماره 01758 ـ 5/11/1388 مالکیت او را بر منزل توقیف شده محرز ندانسته و حکم به رد دعوی معترض ثالث صادر کرده است. بر اثر تجدیدنظرخواهی معترض پرونده در شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر گلستان مطرح رسیدگی قرار گرفته و این شعبه برابر دادنامه شماره 00048 ـ 16/1/1389 چنین رأی داده است: «… نظر به اینکه دادنامه تجدیدنظرخواسته در مقام رسیدگی به اعتراض تجدیدنظرخواه به عنوان ثالث و در راستای مواد 146 و 147 قانون اجرای احکام مدنی صادرشده و مستفاد از سیاق عبارت مذکور در ماده 147 قانون مذکور که به اعتراضات موصوف بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه و به هر نحو و در هر محل که دادگاه لازم بداند رسیدگی می شود، رسیدگی به موضوع تابع تشریفات و مقررات آیین دادرسی مدنی نمی باشد و تصمیم نهایی دادگاه نیز رأی تلقی نمی شود تا تابع مقررات مزبور از جمله تجدیدنظرخواهی باشد و هر چند دادگاه مبادرت به صدور حکم نموده لکن از آنجا که اثر آن صرفاً در حد یک تصمیم اداری است و مبنای آثار حکم نمی باشد قابلیت تجدیدنظرخواهی نداشته و غیرقابل اعتراض است و بدین لحاظ قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر و اعلام می گردد…»

    حسب پرونده شماره 890095 شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان آقایان حمیدرضا آزادمهر و محمد خواجه علی جهان تیغ هر یک جداگانه و به استناد یک برگ قولنامه نسبت به توقیف یک قطعه زمین که در اجرای حکم صادر شده از شعبه ششم دادگاه عمومی گرگان و به درخواست محکوم‌لهای حکم صورت گرفته اعتراض کرده‌اند، شعبه یادشده به اعتراض آنان رسیدگی نموده و برابر دادنامه شماره 01658 ـ 7/11/1388 قولنامه های ابرازی نامبردگان را به عنوان دلیل مالکیت نپذیرفته و حکم به رد اعتراض آنان صادر کرده است. معترضان از این رأی درخواست تجدیدنظر کرده‌اند. پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارجاع گردیده و این شعبه به تجدیدنظرخواهی رسیدگی و مطابق دادنامه شماره 00325ـ 20/5/1389 با قبول اعتراض نامبردگان و احراز مالکیت آنان نسبت به دو قطعه زمین توقیف شده، حکم بر نقض رأی تجدیدنظرخواسته و نتیجتاً رفع توقیف از دو قطعه زمین مزبور صادر کرده است.

    با توجه به مراتب فوق ملاحظه می فرمایید که شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان رأی دادگاه عمومی گرگان را که به استناد ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی صادر شده، رأی به مفهوم مقرر در قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ندانسته، بلکه آن را یک تصمیم اداری و غیرقابل تجدیدنظر تشخیص داده ولی شعبه نهم همان دادگاه در مورد مشابه رأی را قابل تجدیدنظر دانسته و به تجدیدنظرخواهی رسیدگی کرده است، لذا در اجرای ماده 270 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی دارد.

    معاون قضائی دیوان عالی کشورـ حسینعلی نیّری

    ج: نظریه دادستان کل کشور:
    تأیید رأی شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان

    د: رأی وحدت رویه شماره 725 ـ 1391/4/20 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
    به نظر اکثریت قریب به اتفاق اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور، احکام دادگاه‌ها در مقام رسیدگی به شکایت مذکور در قسمت اخیر فراز اول ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی مصوّب 1356 و تعیین تکلیف نهایی آن، مطابق مقررات کلی آیین دادرسی، قابل تجدیدنظر بوده و رأی شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان که بر این اساس صادر گردیده است صحیح و قانونی تشخیص می گردد. این رأی مطابق ماده 270 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، برای کلیه دادگاه ها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه لازم الاتباع است.

    هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    منبع: روزنامه رسمی

  • زمان نقض آرای خلاف بین شرع یا قانون دیوان عدالت اداری (رأی 429)

    زمان نقض آرای خلاف بین شرع یا قانون دیوان عدالت اداری (رأی 429)

    رأی شماره ۴۲۹ مورخ 1395/7/6 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع:

    نسبت به آرای قبل از صدور رأی وحدت رویه دیوان عدالت اداری نیز می توان یک بار به علت خلاف بین شرع یا قانون اعاده دادرسی نمود

    شماره هـ/۷۴۴/۹۵                                           ۱۳۹۵/۷/۱۸

    بسمه تعالی

    جناب آقای جاسبی
    مدیرعامل محترم روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران

    با سلام
    یک نسخه از رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ۴۲۹ مورخ ۱۳۹۵/۷/۶ با موضوع: «پس از صدور رأی وحدت رویه، نسبت به آرایی که قبل از صدور رأی وحدت رویه صادرشده است، اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری از سوی رئیس قوه قضائیه و یا رئیس دیوان عدالت اداری بلامانع است» جهت درج در روزنامه رسمی به پیوست ارسال می‌گردد.

    مدیرکل هیأت عمومی و سرپرست هیأتهای تخصصی دیوان عدالت اداری ـ مهدی دربین

    تاریخ دادنامه: ۱۳۹۵/۷/۶
    شماره دادنامه: ۴۲۹
    کلاسه پرونده : ۷۴۴/۹۵

    مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری

    موضوع : رفع تعارض بین آراء شعب دیوان عدالت اداری ناظر بر پذیرش و عدم پذیرش اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری در فرض وجود رأی وحدت رویه نسبت به آرایی که قبل از صدور رأی وحدت رویه صادر شده‌اند و این آراء مبنای صدور رأی وحدت رویه نبوده‌اند.

    اعلام‌کننده تعارض : آقای رحیم باقری زیاری، معاون قضایی دیوان عدالت اداری در امور شعب و استانها

    گردش کار:

    ۱ـ به موجب رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ۶۷۴ ـ۱۳۹۱/۱۰/۴ مقرر شده در تعیین حقوق بازنشستگی اشخاصی که در اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت با لحاظ سنوات ارفاقی بازنشسته شده‌اند، میانگین دو سال آخر سنوات واقعی باید مبنای محاسبه تعیین شود و نه میانگین ۲ سال آخر سنوات ارفاقی.

    ۲ـ پس از صدور رأی وحدت رویه شماره ۶۷۴ ـ۱۳۹۱/۱۰/۴، رئیس دیوان عدالت اداری با استناد به مستندات قانونی رأی مذکور و با لحاظ این نکته که رأی ۶۷۴ ـ۱۳۹۱/۱۰/۴ هیأت عمومی نیز مؤید این معنی است که ۲ سال آخر سنوات واقعی باید ملاک تعیین حقوق بازنشستگی قرار گیرد و نه ۲ سال آخر سنوات ارفاقی، نسبت به آرایی که در آنها قبل از رأی وحدت رویه مذکور، سازمان تأمین اجتماعی ملزم شده در تعیین حقوق بازنشستگی اشخاص موضوع قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت، میانگین ۲ سال آخر سنوات ارفاقی را ملاک تعیین قرار دهد را در اجرای ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ شایسته نقض اعلام می‌کند و پرونده جهت رسیدگی به شعب تجدیدنظر دیوان عدالت اداری ارجاع می‌شود.

    ۳ـ شعب تجدیدنظر در خصوص پذیرش اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری آرایی به وارد دانستن و غیر‌وارد دانستن اعمال ماده ۷۹ قانون مذکور صادر می‌کنند.

    ۴ـ مفاد آراء به شرح زیر است:

    الف ـ آراء صادر شده مبنی بر وارد دانستن اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری

    الف ـ۱ ـ شعبه هشتم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب آراء شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۶۶ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۶۸ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۷۱ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲  و ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۷۴ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:

    بر اساس ماده ۶ قانون اصلاح پاره‌ای از مقررات مربوط به حقوق بازنشستگی، بانوان شاغل، خانواده‌ها و سایر کارکنان مصوب ۱۳۷۹/۲/۱۳ ناظر بر مادتین ۱ و ۲ قانون نظام هماهنگ حقوق بازنشستگی و وظیفه مصوب ۱۳۷۲/۶/۲۳ معدل تمامی حقوق و مزایای دریافتی که ملاک کسور بازنشستگی است در دو سال آخر خدمت با اعمال آخرین ضریب حقوق سال بازنشستگی مبنای تعیین حقوق بازنشستگی یا وظیفه خواهد بود. بنابراین حقوق ۲ سال آخر فرضی یعنی سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ که دریافت نشده است نمی‌تواند ملاک تعیین حقوق مستمری قرار گیرد. همچنین ماده ۷۷ قانون تأمین اجتماعی مصوب ۱۳۵۴/۴/۳ ملاک در تعیین میزان مستمری بازنشستگی را متوسط مزد یا حقوق بیمه شده تعیین کرده که مسلماً منصرف از سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ که خدمتی در آن سالها انجام نداده و حقوقی دریافت نکرده است می‌باشد رأی وحدت رویه اخیرالصدور هیأت عمومی این دیوان نیز به شماره ۶۷۴ ـ ۱۳۹۱/۱۰/۴ مؤید همین استدلال است. علی هذا محاسبه حقوق بازنشستگی بر اساس سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ ارفاقی فاقد مبنای قانونی بوده و رأی معترضٌ‌عنه صادره مبنی بر اشتباه بوده لذا به استناد ماده ۱۸ قانون دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۸۵ و دادنامه شماره ۶۴۱-۱۳۹۲/۹/۱۸ هیأت عمومی این دیوان و ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۸۲ ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به رد شکایت شاکی صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره قطعی است.

    الف ـ۲ـ شعبه پنجم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری نیز به موجب رأی شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۵۰۲۴۷۱ ـ ۱۳۹۳/۱۲/۱۰ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:

    نظر به این که مطابق ماده ۹ قانون اصلاح پاره‌ای از مقررات مربوط به حقوق بازنشستگی، بانوان شاغل در خانواده‌ها و سایر کارکنان سال ۱۳۷۹ مبنای حقوق بازنشستگی یا وظیفه مستخدمان مشمول عبارت است از معدل تمامی حقوق و مزایای دریافتی آنان در ۲ سال آخر خدمت که ملاک کسور بازنشستگی است و در ماده ۷۷ قانون تأمین اجتماعی میزان مستمری بازنشستگی تابعی از متوسط مزد یا حقوق شناخته شده است و به موجب بند ۵ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی مصوب سال ۱۳۵۴ مزد یا حقوق عبارت است از هر گونه وجه یا مزایای نقدی و غیر‌نقدی مستمر که در قبال کار به بیمه شده داده می‌شود و در ایامی که سنوات ارفاقی در اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد دولت مصوب ۱۳۸۶/۶/۵ اعطاء شده است حقوق اشتغال پرداخت نمی‌شود تا مبنای تعیین میزان مستمری قرار گیرد و از طرفی به موجب قانون اخیرالذکر صرفاً به سنوات خدمت انجام شده مستخدم حداکثر ۵ سال اضافه می‌شود که در میزان مستمری مورد محاسبه قرار می‌گیرد و تاثیری در تعیین میانگین دستمزد دو سال آخر خدمت ندارد لذا بنا به جهت فوق تقاضای اعمال ماده ۷۹ قانون دیوان از ناحیه ریاست محترم دیوان عدالت اداری دادنامه شماره ۲۲۰۲ـ۱۳۹۰/۷/۲۲ صادره از شعبه مقرون به صحت تشخیص و ضمن نقض دادنامه مذکور با اجازه حاصله از ماده ۷۹ و با رعایت رأی وحدت رویه شماره ۶۷۴ ـ ۱۳۹۱/۱۰/۴ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری حکم به رد شکایت صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره قطعی است.

    ب ـ آراء صادر شده مبنی بر غیر‌وارد دانستن اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری

    ب ـ ۱ـ شعبه چهارم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب آراء شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۶۷۰ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۰، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۶۹۱ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۰، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۶۹۶ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۰، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۷۱۵ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۰، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۷۸۰ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۸۱۲ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ ، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۸۱۳ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ ، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۸۷۰ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶،۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۱۰۵۷ ـ ۱۳۹۲/۱۲/۲۱، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۲۶۱ ـ ۱۳۹۳/۲/۲۸، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۲۷۲ ـ ۱۳۹۳/۲/۲۸، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۳۰۶ ـ ۱۳۹۳/۲/۲۹، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۴۱۵ ـ ۱۳۹۳/۳/۲۴، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۴۵۷ ـ ۱۳۹۳/۳/۲۶، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۵۱۱ ـ ۱۳۹۳/۳/۲۷، ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۴۰۰۶۱۴ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۰، به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:

    نظر به این که دادنامه مورد اعتراض منطبق با مقررات و رعایت اصول دادرسی صادر شده است و درخواست اداره طرف شکایت مبنی بر اعمال ماده ۷۹ (۱۸ سابق) متضمن دلایل و مدارکی که موجبات نقض رأی را فراهم نماید نیست مضافاً این که اعطای حقوق بازنشستگی بر اساس دو سال آخر خدمت ارفاقی با توجه به دریافت حق بیمه آن منع قانونی ندارد و رأی صادره از هیأت عمومی هم با توجه به تاریخ صدور آن موجب الزام شعبه در تبعیت آن نیست و مجلس شورای اسلامی هم طی استفساریه مورخه ۱۳۹۲/۷/۱۴ که لازم‌الاجرا شده است پرداخت حقوق کارکنان مشمول مقررات تأمین اجتماعی که با سنوات ارفاقی بازنشسته می‌شوند با در نظر گرفتن حقوق دو سال آخر خدمت ارفاقی منظور در نظر قرار داده است لذا اعمال ماده ۷۹ (۱۸ سابق) قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری وجاهت نداشته حکم به رد دادخواست صادر و اعلام می‌گردد. »

    ب ـ ۲- شعبـه ۷ تجـدیـدنظـر دیـوان عـدالت اداری بـه مـوجب آراء شمـاره ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۷۰۰۹۳۶ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ و ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۷۰۰۹۴۱ـ ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:

    با توجه به محتویات پرونده، عمده دلیل استنادی جهت اعمال ماده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ به منظور نقض دادنامه موضوع خواسته وجود رأی وحدت رویه شماره ۶۷۴ ـ ۱۳۹۱/۱۰/۴ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری می‌باشد. علی‌هذا نظر به این که برابر ماده ۸۹ قانون یاد شده اثر آرای وحدت رویه نسبت به آینده است و تسری آن به گذشته مبنای قانونی ندارد از طرفی رأی مورد اعتراض ضمن آن که قبل از رأی وحدت رویه مزبور، انشاء گردیده، در زمان صدور هم بر اساس مقررات قانونی اصداریافته است افزون‌تر این که به جز رأی وحدت رویه فوق دلیل یا مدرک قانونی و متقن دیگری که موجبات فسخ و گسیختن دادنامه‌های معترضٌ‌عنه را ایجاب کند ارائه و تحصیل نشده است لذا هیأت شعبه موجبی برای پذیرش درخواست اعمال ماده ۷۹ قانون مرقوم متصور نداشته آن را رد و دادنامه مورد اعتراض را تأیید و ابرام می‌نماید. این رأی قطعی است.

    ب ـ ۳ – شعـبه ۹ تجدیدنـظر دیوان عدالـت اداری به موجـب رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۵۹۰۰۷۳ ـ ۱۳۹۴/۳/۹ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:

    با مداقه در اوراق و محتوای پرونده، بر مبنای مواد ۸۹ ، ۲۰، ۱۳ قانون دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۸۵ و ۱۳۹۲ اثر رأی وحدت رویه از زمان صدور رأی هیأت عمومی بوده و تسری آن به گذشته فاقد مجوز قانونی است، نظر به این که دادنامه شماره ۱۵۹۳ ـ ۱۳۹۰/۵/۲۶ صادره از شعبه ۱۷ دیوان و دادنامه ۸۱۳ ـ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ صادره از شعبه ۴ تجدیدنظر دیوان در موقع صدور با رعایت تشریفات قانونی اصداریافته و دلیل قانونی بر نقض آن وجود نداشته و از جانب متقاضی هم دلیلی بر مخدوش بودن دادنامه مورد بحث ارائه نشده است بنابراین موجبی بر پذیرش درخواست اعمال ماده ۷۹ قانون دیوان وجود ندارد لذا شعبه نهم تجدیدنظر دیوان با در نظر گرفتن مراتب فوق‌البیان و با اجازه و اختیار حاصلـه از مـاده ۷۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسـی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ و ملاحظـه رأی وحدت رویه شماره ۶۷۴ ـ ۱۳۹۱/۱۰/۴ صادره از هیأت محترم عمومی دیوان با تأیید دادنامه فوق‌الاشعار مبنی بر اعمال سنوات ارفاقی تطبیق و برابری حقوق و مزایای محکومٌ‌له با افرادی که در شرایط مساوی دارای سی سال سابقه بیمه پردازی دارند حکم به رد درخواست اعمال ماده ۷۹ قانون یاد شده صادر و اعلام می‌کند. رأی اصداری قطعی است.

    هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۶ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.

    رأی هیأت عمومی

    اولاً : تعارض در آراء مذکور محرز است.

    ثانیاً : حکم مقرر در ماده ۸۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال۱۳۹۲ مبنی بر این که « اثر آراء وحدت رویه نسبت به آینده است و موجب نقض آراء سابق نمی‌شود.» به این معنی است که رأی وحدت رویه، آراء شعب دیوان که پیش از صدور رأی وحدت رویه و مغایر استدلال قانونی مصرح در آن صادر شده است را قهراً نقض نمی‌کند. از طرفی مطابق ماده ۷۹ قانون مذکور، در صورتی که رئیس قوه قضاییه یا رئیس دیوان عدالت اداری رأی قطعی شعب دیوان را خلاف بین شرع یا قانون تشخیص دهند، می‌توانند برای رسیدگی ماهوی و صدور رأی به مرجع صالح ارجاع کند. بنا به مراتب اعمال ماده ۷۹ قانون یاد شده در فرض وجود رأی وحدت رویه مغایر حکم ماده ۸۹ آن قانون نیست، زیرا حکم ماده ۸۹ ناظر بـر منع قهری تسری رأی وحدت رویه به گذشته است و مانع اعمال اختیارات رئیس قوه قضائیه و رئیس دیوان عدالت اداری مطابق ماده ۷۹ نیست و محدودیتی در این زمینه ایجاد نکرده است. در نتیجه رأی شعبه پنجم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۵۰۲۴۷۱ـ۱۳۹۳/۱۲/۱۰ و آراء شعبه هشتم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه‌های ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۶۶ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۶۸ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۷۱ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲، ۹۳۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۹۷۴ ـ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲ که در آنها استدلال رئیس دیوان عدالت اداری مبنی بر این که آراء شعب مغایر قوانین مربوط به بیمه و بازنشستگی صادر شده و هیأت عمومی در خصوص موضوع نیز رأی صادر کرده است را پذیرفته‌اند و با استناد به ماده ۷۹ قانون یاد شده آراء شعب دیوان عدالت اداری را نقض کرده‌اند صحیح و موافق مقررات تشخیص شد. این رأی به استناد بند ۲ ماده ۱۲ و ماده ۸۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ برای شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

    رئیس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدکاظم بهرامی

    منبع: روزنامه رسمی، سال هفتاد و دو، شماره 20860، ویژه نامه شماره 906، چهارشنبه 28مهر 395