برچسب: ارکان جرم شهادت کذب

  • شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است

    شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است

    توضیح: در خصوص این که آیا شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است یا خیر، رویه قضایی واحدی میان قضات محاکم بدوی و تجدیدنظر وجود ندارد.

    اکثریت قضات نظر دارند که به علت فقدان عنصر قانونی، عمل جرم و قابل مجازات نیست. نمونه مؤید این نظر با استدلال‌های صورت گرفته را پیشتر با عنوان

    «از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب»

    در قضاوت آنلاین منتشر کردیم که می توانید آن را به همراه پرسش‌های کاربران سایت و پاسخ های آقای علیرضا مرادی – قاضی سابق و وکیل پایه یک دادگستری – که هم نظر با نظر اکثریت و چرایی جرم نبوده عمل است را  در بخش «دیدگاه» پست فوق مطالعه نمایید.

    اقلیت قضات نظر دارند که با توجه به ماده 650 قانون مجازات اسلامی تعزیرات عمل جرم و قابل مجازات است.

    آقای قدرتی- مستشار دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مقاله‌ای با عنوان «آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟» تدوین نمودند و در آن کوشیدند تا به کمک مباحث اصولی و استفاده از مواد قانونی مرتبط با موضوع، به پرسش پاسخ مثبت دهند که مؤید استدلال های دیدگاه اقلیت است.

    آقای یاسین حسنی به نقل از کانال دادبان، مقاله را جهت انتشار در قضاوت آنلاین ارسال نمودند که ضمن تشکر از ایشان، می توانید متن کامل مقاله را مطالعه نمایید.

    به این ترتیب، نظر و استدلال های دو گروه بیان شده در سایت منتشر گردید که با مطالعه هریک می توانید مشخص کنید که تابع کدام نظر قضایی می‌باشید.

    آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟

    ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات در سال ۱۳۷۵ تصویب شد. آن زمان در نظام قضایی «دادگستری ایران» به خلاف سازمان قضایی نیروهای مسلح، فقط دادگاه موجود و عهده دار تحقیقات ، محاکمه و هم اجرای حکم از بدو تا ختم پرونده بود و قانون‌گذار لاجرم نمی توانست به دادسرا؛ نهاد معدوم؛ در قانون عام تعزیرات اشاره ای داشته باشد اما حالیه این نهاد قضایی مستقر و احیاء گردیده، به نحوی که اگر امروزه مقنن در مقام تنظیم و تصویب متن و مفاد ماده مابه‌النزاع برمی آمد، عقلاً و منطقاً دیگر حکم خویش را مقید و محصور به لفظ  «دادگاه» نمی نمود چه، مقامات دادسرا بلاتردید قاضی بوده و مجری تحقیقات غالب جرایم هستند و تمسک به استدلال اصطلاح اصولی «غلبه» مصداق با دادگاه، جهت تسری حکم ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات به قضات دادسرا صحیح و صادق نیست. چون دادسرا در زمان تدوین ماده مزبور در دادگستری اساساً موجود نبوده تا مقنن از باب غلبه چنین اراده نماید بلکه غلبه به اخذ شهادت در دادسرا است نه دادگاه و رویه مستور و ملموس محاکم تالی و عالی عیناً گواه بیّن بر این مدعا است و به ملاحظه این که اولویت در تفسیر، با روح و جان کلام و منطق الفاظ مقنن و به اصطلاح با تفسیر منطقی و توضیحی است نه منطوق الفاظ، ذکر کلمه‌ی دادگاه؛ صرفاً بنا به مقتضیات زمان تصویب که همانا انتفاء و خاموشی دادسرا بوده، می باشد و مفسر در زمان تفسیر قانون، در مقام تفسیر منطقی، به مقتضیات زمان تصویب محدود و محصور نیست بلکه هنر و اهتمام وی به تطبیق و سازش قانون با وقایع حاضر با تکیه بر روح قانون در حدود تاب مدلول قانون است.

    بناء علیه، در تفسیر ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات لفظ دادگاه را مفهوماً باید معادل  «مرجع قضایی» و متصف به موصوف خود «مقام رسمی» تعبیر و تفسیر و از جمود بر لفظ پرهیز نمود تا هم مرحله تحقیقات و هم مرحله محاکمه را پوشش و حقاً از شیوع پدیده شوم و نامشروع شهادت کذب و تضییع حقوق حقه اشخاص پیشگیری نماید. با این تقریر و تفسیر ، عقلاً، منطقاً، شرعاً و شاناً حرمت شهادت کذب به دادگاه اختصاص ندارد بلکه نیز به قضات دادسرا، اشتمال دارد و در این راستا لفظ دادگاه موضوعیت و خصوصیت ندارد . این است که ماده ۲۰۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ همنوا با این تفسیر، بازپرس را مکلف به تفهیم حرمت و مجازات شهادت کذب به شاهد در مرحله اخذ شهادت در دادسرا می نماید والا چنین تفهیمی صرفاً به دوش قضات دادگاه به شرح ماده ۳۲۳ ق .آ .د.ک تحمیل و تکلیف می گردید و آن هم در مرحله محاکمه، چه در جرایمی که مستقیماً در دادگاه مطرح می شوند مشتمل بر جرایم منافی عفت و تعزیر درجه هفت و هشت و جرایم اطفال، مجری تحقیقات آن ها، همان قضات دادگاه هستند که در این جرایم ابتداء قاضی تحقیق و پس از اتمام تحقیقات و دخول در مرحله دادرسی، نقش و عنوان قاضی حاکم را دارند و دلیل موجهی جهت این که شهادت کذب در مرحله تحقیقات نزد آن ها جرم باشد اما در تحقیقات در نزد مقامات دادسرا جرم نباشد، نه تنها موجود نیست بلکه ترجیح بلامرجح است که مذموم و مردود است.

    شایان ذکراست، در ماده ۱۰۳ لایحه قانون تعزیرات در دست بررسی کلمه‌ی دادگاه محذوف و فقط به مقام قضایی اشاره شده است. بدیهی است صرف صدور حکم دادگاه به خلاف شهادت موجود در پرونده، دلیل کذبیت شهادت مزبور نیست و برابر عمومات قانونی، کذب بودن شهادت مستلزم احراز و اثبات است مگر این که مفاد دادنامه مدلولاً متضمن این معنا باشد که دادگاه شهادت شهود را به علت احراز کذب بودن نپذیرفته و براین اساس مردود اعلام کرده باشد و الا فلا.

    نتیجه:

    لفظ  «دادگاه» مندرج در ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات مفهوماً انصراف به مرجع قضایی دارد و افاده نوع می کند و لذا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا و دادگاه (مرجع قضایی) جرم است و در نزد مقامات و مراجع غیر قضایی جرم نیست مگر این که قانون‌گذار نصاً خطاب مخصوص داشته باشد. مثل ماده ۱۰ قانون تصدیق انحصار وراثت، ماده ۴۹ قانون ثبت احوال ، ماده ۲ قانون تخلفات ،جرایم و مجازات های مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه، ماده ۱۵ قانون راجع به ورود واقامت اتباع خارجه در ایران.

    نظریه مشورتی: شهادت کذب جرم مطلق است که شامل شهادت دروغ در دادسرا می شود
  • شهادت کذب در دادگاه جرم و قابل مجازات است

    شهادت کذب در دادگاه جرم و قابل مجازات است

    توضیح: در خصوص این که آیا شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است یا خیر، رویه قضایی واحدی میان قضات محاکم بدوی و تجدیدنظر وجود ندارد.

    اکثریت قضات نظر دارند که به علت فقدان عنصر قانونی، عمل جرم و قابل مجازات نیست. نمونه ای مؤید این نظر با استدلال‌های صورت گرفته را با عنوان «از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب» می توانید مطالعه نمایید.

    اقلیت قضات نظر دارند که با توجه به ماده 650 قانون مجازات اسلامی تعزیرات عمل جرم و قابل مجازات است. آقای قدرتی- مستشار دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مقاله‌ای با عنوان «آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟» تدوین نموده و در آن کوشیدند تا به کمک مباحث اصولی و استفاده از مواد قانونی مرتبط با موضوع، به پرسش پاسخ مثبت دهند که مؤید استدلال های دیدگاه اقلیت است. مقاله را می توانید در اینجا مطالعه نمایید.

    نظریه مشورتی: شهادت کذب جرم مطلق است که شامل شهادت دروغ در دادسرا می شود

    به این ترتیب، نظر و استدلال های هر دو گروه مزبور در سایت منتشر گردید که با مطالعه هریک می توانید مشخص کنید که شما تابع کدام نظر قضایی می‌باشید.

    از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب

    چکیده: شرط تحقق بزه شهادت کذب آن است که شهادت در دادگاه ایراد شود نه در دادسرا.

    شماره دادنامه: 344
    تاریخ صدور: 1392/03/07
    مرجع صدور: شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران

    رای دادگاه بدوی

    در خصوص اتهام 1- آقای ب.ت. فرزند ح.، متولد 1341، با سواد، اهل شهریار، فاقد سابقه محکومیت کیفری، با وکالت آقای م.ب. و خانم ه.د.، دایر بر جعل و استفاده از سند مجعول قرارداد تنظیمی 204 مورخه 23/01/84 تنظیمی در آژانس مسکن م. موضوع شکایت شاکی آقای د.الف. و اتهام آقایان 2- ع.ح. فرزند الف.، 35 ساله، ساکن شهرستان رزن استان همدان، با وکالت م.ب. و ه.د. 3- م.ش. فرزند ق.، 52 ساله، ساکن شهریار 4- ش.ق. فرزند م.، سه نفر اخیر دایر بر شهادت کذب راجع به مبایعه‌نامه مذکور در شعبه 11 بازپرسی دادسرای ناحیه 10 موضوع شکایت آقای د.الف. و کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیه 10 تهران؛ با این شرح که شاکی اظهار نموده متهم ردیف اول قرارداد مذکور 204 مورخه 23/01/84 را جعل، سپس آن را به شعبه 11 بازپرسی دادسرای ناحیه 10 تهران ارائه و نامبرده را به اتهام انتقال مال غیر تحت تعقیب قرار داده و متهمان اخیرالذکر موصوف ردیف 2-3-4 نیز در شعبه بازپرسی شهادت بر بیع علیه شاکی داده‌اند که با بررسی و تحقیقات انجام شده منع تعقیب وی صادر شده است؛ دادگاه با بررسی محتویات پرونده شکایت شاکی کیفرخواست صادره از دادسرا – نظریه هیئت سه نفره کارشناسی مبنی بر عدم اصالت سند مذکور مبایعه‌نامه فی‌مابین آقای ب.ت. و د.الف. – ملاحظه مدارک ابرازی – سند مورد ادعا منضم به پرونده و ارائه سند مذکور به شعبه بازپرسی و تعقیب شاکی و نهایتاً منع تعقیب وی و انکار بلاوجه متهم ردیف اول اتهام وی به نظر دادگاه محرز بوده و به استناد مواد 523 – 536 قانون مجازات اسلامی [تعزیرات] در مورد جعل به دو سال حبس و در مورد استفاده به دو سال حبس محکوم می‌نماید. سند مورد ادعای جعل نیز پس از قطعیت رأی معدوم گردد. در خصوص اتهام سه نفرآقایان ع.ح. – م.ش. و ش.ق. مبنی بر شهادت کذب نظر به صراحت ماده 650 قانون مجازات اسلامی[تعزیرات] که شهادت در دادگاه نزد مقامات رسمی قید شده، در حالی که شهادت افراد مذکور در دادگاه نبوده و در دادسرا بوده است به لحاظ فقد عنصر قانونی صرف‌نظر از صحت و سقم موضوع مستنداً به ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مستفاد از ماده 650 قانون مجازات اسلامی رأی بر برائت سه نفر اخیرالذکر صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره حضوری محسوب و ظرف 20 روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.

    رئیس شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران

    شماره رای نهایی: 9309970223900718
    تاریخ رای نهایی: 1393/06/08
    مرجع صدور: شعبه 39 دادگاه تجدید نظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    تجدیدنظرخواهی آقای ب.ت. فرزند ح.، متولد 41، از قسمتی از دادنامه شماره 344 مورخه 07/03/92 صادره از شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران که تجدیدنظرخواه بر حسب شکایت آقای د.الف. از حیث اتهام جعل قرارداد شماره 204 مورخه 23/01/84 و استفاده از آن جمعاً به تحمل 2 سال حبس تعزیری و معدوم نمودن قرارداد جعلی محکوم شده که پس از صدور رأی طی لایحه‌ای در تاریخ 15/05/92 به رأی دادگاه اعتراض داشته و در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای د.الف. نسبت به قسمت دیگر از دادنامه که آقایان ع.ح. فرزند الف. و م.ش. فرزند ق. و ش.ق. فرزند م. از حیث اتهام شهادت کذب تحت تعقیب و منتهی بر برائت  نامبردگان شده که آقای الف. به رأی دادگاه اعتراض که پرونده پس از اعتراض به دادگاه  تجدیدنظر استان و این شعبه ارجاع شده که در جریان رسیدگی در مرحله تجدیدنظر آقای ح.ق. به عنوان وکیل آقای د.الف. به دادرسی حاضر شده و آقای م.الف. و خانم  ف.ر. به عنوان وکیل آقای ت. در رسیدگی حضور پیدا کردند و نامبردگان در جلسات دادگاه حاضر شده و در دفاع از موکلین خود لایحه تنظیم و تقدیم دادگاه نموده‌اند که دادگاه پس از بررسی و استماع اظهارات  و ملاحظه اوراق قضایی و اصل قولنامه و اظهارنظر کارشناسی که حکایت از ساختن یک قولنامه داشته و بر جعلی بودن آن اظهارنظر شده و از سوی وکیل تجدیدنظرخواه آقای ت. دلایلی برای نقض رأی در باب محکومیت به اتهام جعل و استفاده از سند مجعول ارائه نشده و موجباتی برای نقض رأی وجود ندارد، فلذا دادگاه ضمن رد تقاضای تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته در امر محکومیت آقای ت. و معدوم نمودن قرارداد جعلی به استناد بند الف از ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری عیناً تأیید می‌گردد. و اما دادگاه مدت 4 سال حبس تجدیدنظرخواه آقای ت. را به استناد بند الف از ماده 37 و بند پ از ماده 38 قانون مجازات اسلامی به لحاظ اوضاع خاص اجتماعی و خانوادگی و فقدان سابق کیفری مؤثر به دو سال تقلیل داده که میزان محکومیت تجدیدنظرخواه در امر جعل یک سال و استفاده از سند مجعول هم یک سال خواهد بود. و اما در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف. نسبت به برائت متهمین به شهادت بر کذب و لایحه دفاعیه وکیل او و بررسی به عمل آمده و با توجه به استدلال رأی بدوی دادنامه معترض‌عنه در قسمت برائت تجدیدنظرخواندگان ضمن رد تقاضای تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته در باب برائت عیناً تأیید و استوار می‌گردد. رأی صادره حضوری و قطعی است.

    مستشاران شعبه 39 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    نقل از بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه