برچسب: علل تأیید آرا در دادگاه تجدیدنظر

  • حداکثر مدت اعلام شرط فاسخ عقد محدود به مهلت عرفی است

    حداکثر مدت اعلام شرط فاسخ عقد محدود به مهلت عرفی است

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: همانگونه که در ارتباط با ماهیت حقوقی شرط فاسخ -در این که آیا شرط فعل است یا شرط نتیجه- میان قضات اختلاف نظر وجود دارد، در پیوند با اعمال شرط فاسخ و نحوه اثرگذاری آن در عقد -که ارتباط تنگاتنگی با مدت زمان اعتبار این شرط دارد-  و حقوق مشروط له در بعد از تحقق معلق علیه نیز رویه قضایی واحد نیست.

    عده‌ای از قضاوت نظر دارند که با حصول معلق‌علیه، شرط مقرر در قرارداد محقق شده و دیگر نیازی به اعلام آن به طرف مقابل نیست و در نتیجه عقد از این تاریخ منفسخ شده و مشروطه له می‌تواند اعلام آن را از دادگاه بخواهد. اینان ماهیت حقوقی شرط فاسخ عقد را، شرط نتیجه می‌دانند و آثار این شرط را بر آن بار می‌کنند. برای ملاحظه رویه قضایی که مؤید این نظر است «دادنامه شماره ٩٢٠٩٩٧٠٢٢٠٣٠١٤٧٦ مورخ ١٣٩٢/١٠/٢٥ شعبه 3 دادگاه تجدیدنظر استان تهران» را مطالعه نمایید.

    برخی دیگر از قضات عقیده دارند که حتی اگر معلق علیه حاصل شود ولی مشروطه له در مدت زمان متعارف مراتب را به طرف مقابل اعلام نکند و یا درخواست صدور حکم به انحلال قرارداد را از دادگاه نخواهد، این امر به منزله انصراف وی از شرط فاسخ بوده و در نتیجه عقد به قوت خود باقی خواهدبود. این عده ماهیت حقوقی شرط فاسخ عقد را، شرط فعل دانسته و آثار این شرط را بر آن بار می‌کنند. «دادنامه شماره 9309970221301275 مورخ 1393/09/26 شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان تهران» که اینک منتشر می شود، متضمن این نظر است.

    [/box]

    آیا شرط فاسخ عقد یا انفساخ قرارداد محدود به مهلت معین است؟

    چکیده: هرگاه شرط شود که در صورت پرداخت نشدن قسمتی از ثمن، معامله منفسخ می شود و بخشی از ثمن به موقع پرداخت نشود، امّا بایع تا مدت طولانی واکنشی نشان ندهد، متعاقباً نمی‌تواند با تمسک به عدم پرداخت جزء کوچکی از ثمن، در مقام اعلام انفساخ و استرداد مبیع برآید.

    دادنامه شماره: 402
    تاریخ صدور: 1393
    مرجع صدور: شعبه 27 دادگاه عمومی حقوقی تهران

    رای دادگاه بدوی

    آقای م.ش. به ‌وکالت از م. و ن.الف. به ‌طرفیت م. و ر.ت. و ش.ک. دعوای اعلام انفساخ قرارداد عادی شماره 65 سال 1378 و خسارات دادرسی را اقامه نمودند. در جریان دادرسی خانم‌ها ن.ع. و پ.ح. به ‌وکالت از خواهان و آقای ح.م.د به‌ وکالت از خواندگان تحصیل سمت نمودند. دادگاه اظهارات وکلای ارجمند طرفین دعوا را استماع نمود. مبنای اقامه دعوای خواهان آن است که چک‌های ثمن معامله پرداخت نشده است و با عنایت به تبصره 2 از بند 2-4 معامله، اعلام انفساخ آن مورد استدعاست. وکیل خواندگان اظهار داشتند که معامله 14 سال پیش انجام شد و قیمت مغازه ده‌ها برابر شده‌ است و دو نفر از ورّاث، تقاضای فسخ کرده‌اند و فروشنده به‌لحاظ بدهی‌های تجاری مغازه، چک را به بانک نبرد. دادگاه توجه دارد که اولاً: با انقضای حدود 15 سال از تاریخ معامله و تصرف خواندگان و عدم اقدام عملی خواهان‌ها، مبنایی برای انحلال ماهیت حقوقی احراز نشد. ثانیاً: خریدار از کل ثمن معامله که حدود 61 میلیون تومان بوده است، 50 میلیون تومان را همزمان با وقوع قرارداد پرداخت نموده است و اینگونه نبوده است که ثمن معامله پرداخت نشده باشد، بلکه جزء اندکی از آن پرداخت نشده است. ثالثاً: فروشنده در هنگام معامله و پس از تاریخ سررسید چک‌ها که باقیمانده ثمن معامله بوده‌اند، در قید حیات بودند و چک‌ها را در سررسید یا ظرف مدت 15 روز پس از آن، به بانک محالٌ‌علیه ارائه نکردند، بلکه یکسال بعد آن را به بانک ارائه کردند و اراده طرفین و مقتضیات عرفی هرگز دلالت بر آن ندارد که دارنده چک تا هر زمانی که دلش خواست به بانک مراجعه و گواهینامه عدم پرداخت دریافت نماید و آنگاه به استناد عدم پرداخت وجه آن متمسک به انفساخ شوند. رابعاً: با استماع اظهارات گواهان، احراز شد که دفاع وکیل خواندگان، دائر بر اینکه به‌لحاظ بدهی مغازه به برخی ارگانهای دولتی مثل بیمه و شهرداری، خود فروشنده صلاح دانستند که چک‌ها را به بانک ارائه نکنند، محمول بر صحت و مطابق با واقع می‌باشد. در نتیجه دادگاه به استناد مواد 10 و 219 و 231 قانون مدنی و ماده 241 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، حکم بر بطلان دعوای خواهان‌ها صادر و اعلام می‌دارد. حکم صادرشده حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.

    مستشار دادگاه تجدیدنظر استان و قاضی مأمور در دادگاه عمومی حقوقی تهران – کلانتریان

    شماره رای نهایی: 9309970221301275
    تاریخ رای نهایی: 1393/09/26
    مرجع صدور: شعبه 13 دادگاه تجدید نظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه با وکالت خانم ها ع. و ص. به طرفیت تجدیدنظرخواندگان خانم ها ع. و ص. نسبت به دادنامه شماره 402/93 صادره از شعبه 27 دادگاه عمومی حقوقی تهران، که به موجب آن حکم بر بطلان دعوی خواهان‌های بدوی به‌شرح دادنامه تجدیدنظرخواسته صادر گردیده است، وارد نمی‌باشد. زیرا دادنامه تجدیدنظرخواسته براساس محتویات پرونده و دلایل و مدارک ابرازی صحیحاً و مطابق مقررات قانونی و خالی از هرگونه اشکال صادر شده و تجدیدنظرخواه، در این مرحله از رسیدگی دلیل یا مدرک قانع کننده و محکمه پسندی که نقض و بی اعتباری دادنامه معترضٌ‌عنه را ایجاب نماید، ابراز ننموده و لایحه اعتراضیه متضمن جهت موجه نیست و تجدیدنظرخواهی با هیچیک از شقوق ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مطابقت ندارد. لذا دادگاه ادعای تجدیدنظرخواه را وارد و محمول بر صحت تشخیص نداده و دادنامه مورد اعتراض را منطبق با مقررات و اصول دادرسی می‌داند؛ مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی، دادنامه تجدیدنظرخواسته را عیناً تأیید می‌نماید. رأی صادره قطعی است.

    رئیس و مستشار شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان تهران – حجازی‌فر – قیصری

    نقل از بانک داده آراء پژوهشگاه قوه قضاییه

  • قانون حاکم بر دعوای مطالبه دیه ناشی از تصادفات رانندگی، قانون مجری در زمان وقوع جرم است

    قانون حاکم بر دعوای مطالبه دیه ناشی از تصادفات رانندگی، قانون مجری در زمان وقوع جرم است

    قانون حاکم بر پرداخت دیه ناشی از تصادفات رانندگی از سوی صندوق تأمین خسارت های بدنی شرکت بیمه ایران

    چکیده: در دعاوی مطالبه دیه ناشی از تصادفات رانندگی، قانون حاکم در زمان حادثه معیار است. بنابراین حوادث ایجاد شده در اثر تصادف رانندگی مقدم بر تصویب قانون‌ بيمه‌ اجباري‌ مسئوليت‌ مدني دارندگان‌ وسايل‌ نقليه‌ موتوري زميني در مقابل‌ شخص‌ ثالث‌ مصوب 16 تیر 1387 مجلس شورای اسلامی [و قانون بیمه اجباری خسارات وارده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه مصوب 20 اردیبهشت 1395 مجلس شورای اسلامی]، مشمول قانون‌ بيمه‌ اجباري‌ مسئوليت‌ مدني دارندگان‌ وسايل‌ نقليه‌ موتوري زميني در مقابل‌ شخص‌ ثالث‌ مصوب 26 تیر 1347 مجلس شورای ملی خواهد بود.

    شماره دادنامه: 9109970226900836

    تاریخ صدور: 1391/8/28

    مرجع صدور: شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی تهران

    رای دادگاه بدوی

    در خصوص دعوی 1ـ م.م. 2ـ ص.پ. 3ـ م.ع. 4ـ م.م. 5ـ ح. 6ـ ح. 7ـ ع. 8ـ م. همگی م. (ردیف‌های 5 تا 8 با قیمومت م.م.) با وکالت م.س. به طرفیت 1- ب. [بیت المال «وزارت دادگستری»] و ص. [صندوق تأمین خسارت‌های بدنی] به خواسته مطالبه دو فقره دیه کامل مقوم به 000/000/300/1 ریال و خسارات دادرسی، نظر به این‌که حادثه منجر به فوت ناشی از بی‌احتیاطی در امر رانندگی بوده لذا دعوی متوجه خوانده ردیف اول نیست و مستنداً به ماده 89 قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به بند 4 ماده 84 همان قانون قرار رد آن صادر و اعلام می‌شود و اما نسبت به خوانده ردیف دوم، نظر به این‌که قبلاً در این خصوص رأی کیفری با محکومیت صندوقِ [تأمین خسارت های بدنی] خوانده ردیف دوم صادر ولی تعهد صندوق را تا میزان تعهدات مربوطه اعلام شده است و رسیدگی مجدد با طرح دعوی حقوقی، در واقع همان دعوای کیفری بوده و نتیجه آنها یکی است لذا در این قسمت نیز مستنداً به ماده 2 قانون مذکور قرار رد صادر و اعلام می‌شود. رأی صادر شده حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.

    رئیس شعبه 9 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ مؤمنی

    شماره دادنامه: 9209970223700350

    تاریخ صدور: 1392/04/22

    مرجع صدور: شعبه 37 دادگاه تجدید نظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    تجدیدنظرخواهی خانم‌ها و آقایان م.م. و ص.پ. و م.ع. و م.م. و ح. و ف. و ع. و م. شهرت همگی م. ردیف‌های 5 الی 8 با قیمومیت م.م. به طرفیت بیت المال «وزارت دادگستری» صندوق تأمین خسارت‌های بدنی از دادنامه شماره 9109970226900836 مورخ 28/8/1391 صادره از شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن دادخواست بدوی تجدیدنظرخواهان به خواسته مطالبه دو فقره دیه کامل مقوم به 000/000/300/1 ریال و خسارات دادرسی مطرح گردید که بر طبق دادنامه معترض‌عنه نسبت به تجدیدنظرخوانده ردیف اول به لحاظ این‌که دعوی متوجه تجدیدنظرخواه موصوف نبوده قرار رد دعوی صادر گردید و نسبت به تجدیدنظرخوانده ردیف دوم با استدلال این‌که قبلاً در این خصوص رأی کیفری با محکومیت صندوق خوانده ردیف دوم صادر ولی تعهد صندوق را تا میزان تعهدات مربوطه اعلام شده است و رسیدگی مجدد با طرح دعوی حقوقی، در واقع همان دعوای کیفری بوده و نتیجه آنها یکی است، قرار رد دعوی نیز در این قسمت صادر شده است. از توجه به محتویات پرونده و مفاد لایحه اعتراضی تجدیدنظرخواهان و تجدیدنظرخوانده ردیف دوم نظر به این‌که، تاریخ وقوع حادثه موضوع دعوی 20/4/87 بوده لذا موضوع مشمول قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب 1347 «قانون حاکم در زمان حادثه» می‌باشد و قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مصوب 1387 در تاریخ 20/6/87 لازم‌الاجرا گردیده و در قانون مذکور اشاره‌ای به اثر این قانون به ماقبل نشده است و با عنایت به مصوبه هیأت وزیران، سقف و صلاحیت صندوق از تاریخ 19/11/85 لغایت تاریخ اجرایی شدن قانون اصلاح قانون بیمه اجباری 20/6/87 مبلغ 000/000/160 ریال است که نسبت به پرداخت آن به تجدیدنظرخواهان اقدام گردید لذا با استناد به مراتب فوق و ماده 4 قانون مدنی و با عنایت به دادنامه شماره 500268 مورخ 19/2/89 شعبه 35 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، چون اعتراض تجدیدنظرخواهان به نحوی نیست که موجب نقض و گسیختن دادنامه فوق‌الاشعار را ایجاب نماید با رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده مستنداً به صدر ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی در نهایت دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید می‌نماید. این رأی قطعی است.

     رئیس و مستشار شعبه 37 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    نقل از بانک داده آرای قضایی