برچسب: قوانین و مقررات در آیین دادرسی کیفری

قوانین و مقررات در آیین دادرسی کیفری

  • آیین نامه میانجی گری در امور کیفری مصوب 1394

    آیین نامه میانجی گری در امور کیفری مصوب 1394

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: آیین‌نامه میانجی‌گری در امور کیفری باید به موجب قسمت دوم ماده 84 قانون آیین داردسی کیفری از سوی وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضاییه برسد و متعاقب آن هیأت وزیران آن را تأیید و پس از انقضای مهلت 15 روز از تاریخ انتشار در روزنامه رسمی، لازم الاجراء گردد.

    با وصف فوق، آنچه در عمل اتفاق افتاد، این است که « آیین ‏نامه ‏میانجی‌‏گری در امور کیفری مصوب 1394/9/8  رئیس قوه قضاییه»  از سوی وزیر دادگستری و متعاقب آن به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید ولی بدون تصویب هیأت وزیران در روزنامه رسمی منتشر گردید و به موجب ماده 38 آن، از تاریخ تصویب رئیس قوه قضاییه لازم الاجراء اعلام گردید!

    بنابراین، آیین نامه حاضر به جهت عدم طی مراحل قانونی، قابلیت اجرایی نداشته و باید بر آن بود که اولین آیین نامه اجرایی قسمت دوم ماده 84 قانون آیین دادرسی کیفری «ماده 38 آیین نامه میانچی گری در امور کیفری مصوب 28 مهر 1397 هیأت وزیران» است.

    در هر حال، اجرای «آیین ‏نامه ‏میانجی‌‏گری در امور کیفری مصوب 1394/9/8  رئیس قوه قضاییه» از جهت ذکرشده و یا از حیث تصویب آیین نامه مؤخر منتفی است.

    [/box]

    آیین ‏نامه ‏میانجی‏ گری در امور کیفری مصوب 8 آذر 1394 رئیس قوه قضاییه

    در اجراي ماده 84 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحيه آن و به پيشنهاد وزير دادگستري “آيين نامه ميانجي گري در امور كيفري” به شرح مواد آتي است.

     فصل اول ـ تعاریف و اصطلاحات

    ماده 1 ـ در این آیین ‏نامه‏، عبارات و اصطلاحات در معانی ذیل به کار می ­روند.

    الف ـ میانجی‏گری؛ فرایندی است که طی آن بزه‏ دیده‏ و متهم با مدیریت میانجی‏گر در فضای مناسب در خصوص علل، آثار و نتایج جرم انتسابی و نيز راه هاي جبران خسارات ناشی از آن نسبت به بزه ‏دیده‏ و متهم گفتگو نموده و در صورت حصول سازش، تعهدات و حقوق طرفین تعیین می ­گردد.

    ب ـ میانجی­گر؛ میانجی‏گر، شورای حل اختلاف، شخــص یا مؤسسـه ­ای است که فرایند گفتگو و ایجاد سازش بین طرفین امر کیفری را مدیریت و تسهیل می­ نماید.

    پ ـ جرم؛ در این آیین ‏نامه، مطابق ماده 82 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 شامل جرایم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است، می­ باشد.

    ت ـ مؤسسه میانجی‏گر ـ مؤسسه ­ای است که به این منظور طبق قوانین و مقررات حاکم بر مؤسسات غیرتجاری تأسیس می­ گردد یا سایر مؤسسات به تشخیص مقام قضایی ارجاع ­دهنده می­ باشد.

    ث ـ فرآیند میانجی‏گری؛ مجموعه اقداماتی است که طی آن با مدیریت میانجی­گر و با حضور بزه ‏دیده‏ و متهم و در صورت ضرورت سایر اشخاص مؤثر در حصول سازش از قبیل اعضای خانواده، دوستان یا همکاران آنها و نیز حسب مورد اعضای جامعه محلی، نهادهای ذی­ربط رسمی، عمومی و یا مردم ­نهاد، برای حل و فصل اختلاف کیفری با یکدیگر به گفتگو و تبادل نظر پرداخته، در صورت حصول توافق، موافقت­نامه ­ای را تنظیم و برای مقام قضایی مربوط ارسال می ‏شود.

    ج ـ جامعه محلی؛ عبارت از کلیه اشخاص یا نهادهایی است که ممکن است به دلیل ارتباط با متهم، بزه ‏دیده و یا تأثیرپذیری از جرم و نتایج آن، بتوانند در فرایند پاسخ­ دهی به جرم، مسئولیت­ پذیر­کردن متهم و جلب رضایت بزه‏ دیده تأثیرگذار باشند.

    چ ـ موافقت­نامه یا صورتمجلس سازش؛ متنی است که به امضای میانجی­گر و طرفین اختلاف می ­رسد. در موافقت­نامه جزئیات توافق طرفین و از جمله حقوق و تکالیف آنها به روشنی مورد تصریح قرار می ­گیرد.

    فصل دوم ـ تشکیلات و نحوه ارجاع به ميانجي گر

    ماده 2 ـ امور مربوط به میانجی‏گری می­ تواند در هر دادسرا یا دادگاه، زیر نظر دادستان عمومی و انقلاب یا رئیس حوزه قضایی محل ساماندهی شود. دادستان یا رئیس حوزه قضایی می ­تواند این وظیفه را به احد از معاونین خود ارجاع دهد.

    ماده 3 ـ ارجاع به میانجی‏گری در مواردی که ادارات و دستگاه­های دولتی شاکی هستند با رعایت قوانین و مقررات مربوط بلامانع است.

    ماده 4 ـ جهت ارجاع امر کیفری به میانجی­گر، مقام قضایی باید موضوع اختلاف، صلاحیت، تخصص و مقبولیت وی نزد طرفین اختلاف را مورد توجه قرار دهد.

    ماده 5 ـ در صورت تمایل و توافق طرفین اختلاف به معرفی میانجی­گر و موافقت میانجی­گر مرضی­ الطرفین آنها میانجی‏گری پس از تاييد مقام قضايي با وی خواهد بود. در صورت عدم تعیین میانجی­گر توسط طرفین، مقام قضایی می­ تواند رأساً اقدام کند.

    ماده 6 ـ توافق طرفین اختلاف جهت ارجاع امر به میانجی‏گری، توسط مقام قضایی صورتمجلس شده، به امضای آنها می ­رسد.

     فصل سوم ـ انتخاب میانجی­گر و شرایط آن

    ماده 7 ـ میانجی­گر می­ تواند از میان معتمدان محلی یا دانش آموختگان رشته­ های مختلف با اولویت مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه ‏شناسی، حقوق و فقه و مبانی حقوق انتخاب شود.

    ماده 8  ـ مقام قضایی می­ تواند موضوع کیفری را به مؤسسه ­ای برای میانجی‏گری ارجاع دهد در این صورت مسئول مؤسسه مزبور در قبال امر میانجی‏گری به قاضی مربوط پاسخگو می ­باشد.

    ماده 9 ـ فهرستی از اشخاص واجد صلاحیت میانجی‏گری در هر حوزه قضایی توسط رئیس حوزه قضایی محل تهیه می ­گردد. تهیه این فهرست صرفاً جهت تعیین اولویت بوده و مانع از ارجاع امر ميانجي گري به سايرين نمي باشد.

    ماده 10 ـ احراز صلاحیت میانجی­گر پس از توافق طرفین با مقام قضایی رسیدگی کننده می­باشد. میانجی­گرها باید از میان کسانی انتخاب شوند که دارای شرایط مشروح زیر باشند ـ

    الف ـ داراي وثاقت

    ب ـ تابعیت جمهوری اسلامی ایران برای میانجی­گری در مورد اتباع ایرانی

    پ ـ نداشتن سوء شهرت

    ت ـ دارای حداقل 25 سال تمام شمسی

    فصل چهارم ـ شرایط مؤسسات میانجیگری

    ماده 11  ـ  افراد دارای صلاحیت به شرح مقرر در ماده 12 این آیین نامه می­ توانند با نظارت قوه قضاییه و رعایت مقررات قانونی مربوط به ثبت مؤسسات غیرتجاری جهت ایجاد مؤسسه میانجی گری اقدام کنند.

    ماده 12  ـ  افراد متقاضی ایجاد مؤسسه میانجیگری علاوه بر دارا بودن شرایط مقرر در ماده 10 این آیین نامه و فقدان سابقه محکومیت مؤثر کیفری باید دارای مدرک کارشناسی در یکی از رشته­ های مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روان شناسی، جامعه شناسی، حقوق و فقه و مبانی حقوق باشند.

    تبصره ـ کارکنان شاغل در قوه قضاییه اعم از قضایی و اداری و همچنین ضابطان دادگستری نمی­توانند متقاضی ایجاد مؤسسه میانجی گری شوند.

    ماده 13 ـ فارغ التحصیلان هر کدام از رشته های مذکور، باید آموزش های لازم جهت میانجی‏گری در امور کیفری را طی نمایند.

    تبصره 1 ـ کیفیت آموزش میانجی‏گران و مواد آموزش آنها، مهارتها و دانش لازم برای میانجی‏گری باید توسط معاونت منابع انسانی قوه قضاییه با همکاری گروههای علمی و دانشگاهی ذیربط، تهیه شده و به متقاضیان میانجی‏گری آموزش داده می ‏شود.

    تبصره 2 ـ مؤسسات و مراکز آموزشی دولتی و غیردولتی نيز مي توانند بر اساس سرفصل های مصوب اداره آموزش قوه قضاییه و تحت نظارت آن نسبت به آموزش میانجی‏ها اقدام نمایند.

    تبصره 3 ـ میانجی باید در خصوص مفاهیم مربوط به جرم، مسئولیت کیفری، مسئولیت مدنی، انواع جرایم، آثار جرم و بزه ‏دیده‏، بزهکار و اجتماع، روش های میانجی‏گری و مهارتهای مربوطه، وظایف و تکالیف میانجی، آیین رسیدگی به جرایم، چگونگی مدیریت جلسات رسیدگی به اختلافات طرفین در امور کیفری و سایر موارد آموزش های لازم را فرا بگیرند.

    تبصره 4 ـ مدت، شیوه و موضوعات آموزش میانجی‏گری به موجب دستورالعملي است كه به تصويب معاون منابع انسانی قوه قضاییه مي رسد.

    تبصره 5 ـ در پایان دوره آموزشی میانجی‏گری در امور کیفری و گذراندن توأم با موفقیت آموزش ها، «گواهی میانجی‏گری» به میانجی داده می شود.

    تبصره 6 ـ مدت اعتبار این گواهی 3 سال است و تمدید آن از طرف مرجع صادر کننده گواهی، بلامانع است.

    تبصره 7 ـ در صورت تشخیص مرجع صدور گواهی میانجی‏گری به تجدید دوره آموزش میانجی‏گران و بازآموزی آنها، میانجی‏گران موظف به شرکت در دوره های مذکور و اخذ گواهی مربوط می باشند.

    ماده 14  ـ به منظور احراز صلاحیت مؤسسه و صدور پروانه ميانجي گري، هماهنگی، برنامه ­ریزی، ایجاد وحدت رویه و نظارت بر فعالیت مؤسسات میانجی گری و ابطال پروانه مذكور،‌ در سراسر کشور، مرکز امور میانجی گری در معاونت منابع انساني قوه قضاییه تشکیل می ­شود.

    تبصره  ـ مؤسسه میانجی گری صرفاً باید در محلی که در مجوز درج گردیده دایر گردد.

    فصل پنجم ـ وظایف و اختیارات میانجی­گرها

    ماده 15 ـ  میانجی­گر‏ موظف است وظایف میانجی‏گری را در اسرع وقت پس از ارجاع موضوع از طرف مقام قضایی شروع نماید و جلسه یا جلسات میانجی‏گری را حداکثر در مهلت معین شده توسط مقام قضایی تشکیل دهد و گزارش فعالیت خود و اظهارات طرفین و نتیجه آن را صورت­مجلس نماید.

    ماده 16  ـ میانجی­گر‏ باید اهداف، آثار میانجی‏گری و نیز موضوع اختلاف یا جرمی را که موجب میانجی‏گری شده برای شاکی‏ و متهم به طور صریح و شفاف توضیح دهد و زمینه استماع، اظهارنظر و مذاکرات طرفین اختلاف را فراهم نماید.

    ماده 17  ـ در فرایند میانجی‏گری، اصل بر گفتگوی میان طرفین و تلاش آنها برای تبادل نظر و رسیدن به توافق است. میانجی‏گر وظیفه مدیریت این فرایند و تسهیل آن را بر عهده دارد. میانجی­گر باید در کمال بی­طرفی و در حدود اختیارات قانونی وظایف خود را انجام دهد و نباید هیچ کدام از طرفین را به منظور رسیدن به توافق و امضای آن در معرض تهدید یا اجبار قرار دهد و در مدیریت جلسات میان شاکی و متهم، به ترتیبی عمل نماید که بزه‏ دیده‏ مجدداً دچار بزه‏ دیدگی نشده و طرفین با رعایت احترام و بدون توسل به تهدید و خشونت با یکدیگر گفتگو کنند.

    ماده 18 ـ  جلسات میانجی‏گری با حضور طرفین تشکیل می­ گردد. در صورت تمایل شخص بزه‏ دیده به حضور شخص متهم در جلسه، متهم شخصاً باید حاضر شود. حضور سایر اشخاص به تشخیص میانجی‏گر با رعایت ماده 20 بلامانع است.

    تبصره  ـ در صورتي كه حضور شخص متهم لازم باشد و وي در بازداشت باشد، تشكيل جلسه در خارج از بازداشتگاه يا زندان بايد با دستور مقام قضايي و رعايت جهات تاميني معمول باشد.

    ماده 19 ـ در صورت ضرورت، میانجی­گر می­ تواند از اعضای خانواده، دوستان، همکاران، همسایگان و سایر اشخاص از جمله جامعه محلی که بنا به تشخیص میانجی‏گر یا تقاضای هر کدام از طرفین حضورشان در جلسه میانجی‏گری مفید است، دعوت به حضور نماید.

    ماده 20 ـ  میانجی‏گر نسبت به حفــظ تمام اطلاعات و اســراری که از طرفین در جریان میانجی‏گری به دست می آورد، حسب مورد مسؤول است.

    ماده 21 ـ دریافت یا وعده دریافت هرگونه مال، وجه، منفعـت یا امتیاز از طرفین اختلاف توسط میانجی­گر به جز موارد مقرر در اين آيين نامه ممنوع است و علاوه بر توجه مسؤولیت­ های قانونی،‌ موجب سلب صلاحیت وي براي ميانجي گري می ­شود.

    ماده 22 ـ کلیه مطالب و اظهارات طرفین در فرایند میانجی‏گری جنبه محرمانه دارد.

    ماده 23 ـ میانجی­گر مي تواند اسناد و اطلاعات مورد نیاز را از طرفین مطالبه کند. طرفين در صورت تمايل مي توانند اطلاعات و اسناد خود را راساً و يا به تقاضاي ميانجي گر ارائه دهند. عدم ارایه اسناد و اطلاعات خواسته شده، مانع تشکیل جلسه میانجی‏گری نخواهد شد.

    تبصره  ـ ارائه اطلاعات و اسنادي كه جنبه محرمانه و سري دارد، ممنوع است.

    ماده 24  ـ در صورت عدم حصول توافق بین طرفین، میانجی‏گر ارجاع مجدد قضیه به فرایند رسمی رسیدگی کیفری را به آنها اعلام می ­نماید.

    ماده 25 ـ میانجی‏گر باید مفاد صورت­جلسات میانجی‏گری را تنظیم و گفتگوهای طرفین را به طور خلاصه منعکس و به امضای آنها برساند. در صورت امتناع هر یک از طرفین، مراتب توسط میانجی‏گر در صورت ­مجلس قید ‏می ­شود.

    تبصره1 ـ در گزارش میانجی­گر باید وضعیت کلی بزه دیده و آثار روانی، جسمانی و مالی جرم نسبت به وی، مراتب ندامت یا عذرخواهی متهم و همچنین تلاش یا عدم تلاش وی جهت جبران آثار جرم و التیام بخشیدن به آلام بزه‏دیده‏، مورد اشاره قرار گیرد.

    تبصره 2 ـ میانجی‏گر موظف است مشروح توافق طرفین را با ذکر کلیه جزئیات، تعهدات و حقوق آنها، به صورت مکتوب و بدون ابهام تنظیم نموده و پس از تفهیم به طرفین،‌ به امضای آنها برساند.

    ماده 26 ـ در صورتی که طرفین اختلاف یا یکی از آنها کمتر از 18 سال داشته باشد، حضور ولی یا سرپرست وی الزامی است. در صورت عدم حضور ولی یا سرپرست، میانجی­گر مراتب را برای تعیین تکلیف به مقام قضایی اعلام می ­نماید.

    ماده 27 ـ هرگونه توافق در امور مالی توسط شخص کمتر از 18 سال و در امور غیرمالی هرگونه توافق توسط اطفال غیر بالغ در فرایند میانجی‏گری منوط به تأیید ولی یا سرپرست وی است و در صورت امتناع ولی یا سرپرست یا عدم دسترسی به او، مراتب برای تعیین تکلیف به مقام قضایی مربوط اعلام می­ شود.

    ماده 28 ـ میانجی­گر‏ می ­تواند بنا به تشخیص خود، در مورد اتهامات اشخاص کمتر از 18 سال در فرایند میانجی‏گری و نیز در مواردی­ که بزه­ دیده شخص کمتر از 18 سال است، حسب مورد از مدرسه یا سایر نهادهای ذی­ربط از جمله آموزش و پرورش و سازمان­های موضوع ماده 66 قانون آیین دادرسی کیفری دعوت به عمل آورد. در صورت درخواست سازمان­ های مذکور دعوت از آنها با رعایت مقررات ماده مزبور بلامانع است.

    ماده 29 ـ میانجی­گر‏ موظف است با توجه به ماده 82 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 نسبت به تشکیل جلسات میانجی‏گری و تلاش برای تعیین تکلیف آن در فرصت 3 ماهه اقدام و نتيجه را به مقام ارجاع كننده گزارش كند. در صورت ضرورت تمدید آن، مقام قضایی می‏ تواند به طور مستقل یا حسب درخواست میانجی­گر‏ یا طرفین اختلاف، اقدام به تمدید آن حداکثر به مدت 3 ماه دیگر نماید.

    ماده 30 ـ تعلل و تأخیر غیرموجه میانجی­گر‏ در تشکیل جلسات میانجی‏گری، در مورد دارندگان پروانه میانجی‏گری موجب تذکر کتبی، در مرتبه دوم توبیخ کتبی و در صورت تکرار، ابطال پروانه (مجوز) میانجی‏گر خواهد شد. در مورد اشخاص  فاقد پروانه، کوتاهی در امر محوله به تشخیص مقام قضایی ارجاع دهنده موجب خروج وی از فهرست مربوط خواهد شد و در مورد شوراها طبق مقررات مربوط عمل خواهد شد.

    ماده 31 ـ احراز و اعمال مجازات­های انضباطی مذکور در ماده فوق توسط هیأت رسیدگی به تخلفات که در مرکز امور میانجی­گری معاونت منابع انساني قوه قضاییه تشکیل می­ شود به عمل می­ آید.

    تبصره ـ نحوه تشكيل هيات و ساير مقررات مربوط به امور انضباطي و تعداد شعب و محل هاي استقرار آن به موجب دستورالعملي است كه توسط معاونت منابع انساني به تصويب مي رسد.

    ماده 32 ـ در صورت ابطال پروانه میانجی‏گری یا خروج از فهرست میانجی‏گران، میانجی‏گر بعد از انقضاء 3 سال از تاریخ شروع محرومیت می تواند مجدداً تقاضای صدور پروانه و میانجی‏گری نماید.

    فصل ششم ـ هزینه­ های میانجی‏گری

    ماده 33 ـ پرداخت دستمزد میانجی­گری به عهده متقاضی و در صورت درخواست طرفین بالمناصفه به عهده آنها می ­باشد.

    ماده 34 ـ دستمزد میانجی‏گر در اجرای ماده 10 قانون مدنی بر حسب توافق خواهد بود. حداكثر دستمزد، هر ساله توسط معاونت منابع انساني قوه قضاييه پيشنهاد به تصويب رئيس قوه قضاييه مي رسد.

    فصل هفتم ـ نظارت بر فرایند میانجی‏گري

    ماده 35 ـ نظارت بر فرایند میانجی­گری حسب مورد به عهده مقام قضایی ذیربط که پرونده کیفری نزد او مطرح است، می ­باشد.

    ماده 36 ـ طرفین اختلاف می­ توانند مراتب عدم صلاحیت و تعلل در پی­گیری میانجی­گر‏ را به اطلاع مقام قضایی ذیربط برسانند.

    ماده 37 ـ در صورت عدم حضور طرفین در جلسات میانجی‏گری و گزارش میانجی‏گر مبنی بر عدم امکان برگزاری جلسات میانجی‏گری، مقام قضایی ارجاع کننده به میانجی‏گری، باید نسبت به لغو آن اقدام و رسیدگی را ادامه دهد.

    ماده 38 ـ‌ این آیین‏ نامه‏ در 38 ماده و 14 تبصره با پیشنهاد وزیر دادگستری در تاریخ 94/9/8 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید و از تاريخ تصويب لازم الاجرا است.

    منبع: روزنامه رسمی، سال هفتاد و یک،شماره 20607، ویژه نامه شماره 830، سه شنبه 10 آذر 1394

  • مسئولیت و نحوه اخذ یا ضبط یک چهارم وجوه التزام، کفاله و وثیقه

    مسئولیت و نحوه اخذ یا ضبط یک چهارم وجوه التزام، کفاله و وثیقه

    بخشنامه شماره 19475/201 مورخ 1394/8/25 دادستان دادسرای عمومی و انقلاب تهران به معاونان و سرپرستان نواحی

    معاونان محترم و سرپرستان نواحی دادسرای عمومی و انقلاب تهران

    سلام علیکم

    در اجرای ماده 236 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 موضوع اخذ یا ضبط تا یک چهارم از وجه التزام، وجه الکفاله یا وثیقه، نکات لازم الاجرا به شرح زیر اعلام می گردد: (بیشتر…)

  • آیین نامه اجرایی احراز عنوان ضابط دادگستری مصوب 1394

    آیین نامه اجرایی احراز عنوان ضابط دادگستری مصوب 1394

    [box type=”warning” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: آیین نامه حاضر به موجب «ماده 22 آیین نامه احراز عنوان ضابط دادگستری مصوب 1 شهریور 1398 رئیس قوه قضاییه» نسخ صریح شد و صرفاً جهت امور تحقیقاتی و پژوهشی در سایت قراردارد.

    [/box]

    آیین نامه اجرایی احراز عنوان ضابط دادگستری شماره۱۰۰/۴۶۹۸۹/۹۰۰۰ مصوب 1394/7/1 رئیس قوه قضاییه مربوط به تبصره ۲ ماده ۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 و اصلاحیه آن

    فصل اول ـ تعاریف

     ماده۱ـ واژگان به کار رفته در این آیین نامه به شرح زیر می باشد:

    الف ـ ضابطان دادگستری: کلیه فرماندهان، افسران، درجه داران نیروی انتظامی آموزش دیده، مقامات و مأمورانی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محول شده ضابط محسوب می شوند.

     ب ـ کارت ویژه ضابط دادگستری: کارتی است متحدالشکل که حاوی عکس و هویت، شماره شناسائی اختصاصی، حوزه محل اشتغال و تاریخ صدور و امضاء دادستان می باشد و معرف آن است که صاحب کارت، مجاز به انجام وظایف محوله به عنوان ضابط دادگستری می باشد.

    پ ـ دوره های آموزشی: مجموعه آموزش هایی است که برای کسب مهارت های لازم و انجام وظایف قانونی برای ضابطان دادگستری برگزار می شود.

    ت ـ دادستان: دادستان عمومی و انقلاب حوزه قضائی شهرستان.

    ماده۲ـ فرماندهان و افسران و درجه داران نیروهای انتظامی با یک برنامه ریزی تعیین شده از سوی فرمانده نیروی انتظامی هر حوزه قضایی جهت احراز عنوان ضابط دادگستری باید به دادستان و در بخش ها به رئیس حوزه قضایی بخش معرفی گردند تا دوره های آموزشی تعیین شده را طی نمایند و کارت ویژه ضابط دادگستری را درصورتی که واجد شرایط مقرر در ماده ۳۰ قانون مذکور باشند، دریافت کنند.

    ماده۳ـ مأمورانی که گزارش آنان به موجب قانون به منزله گزارش ضابطان دادگستری است از قبیل مأموران شهرداری و مأموران جهادکشاورزی و همچنین مأمورانی که در قانون صراحتاً به ضابط بودن آنها اشاره نشده، اما قانوناً تکالیفی مشابه ضابطان دادگستری به آنها محول گردیده، نظیر بازرسان و کارشناسان مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی و بازرسان وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، مشمول این آیین نامه نبوده و حسب مورد مشمول قوانین خاص خود می باشند.

    ماده۴ـ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران موظف است به تعداد کافی برای انجام وظایف مربوط به امور ضابطان افراد واجد شرایط مورد نیاز را تأمین و در اختیار یگانهای تابعه در استانها و شهرستانهای سراسر کشور قرار دهد. دادستانهای حوزه های قضائی مرکز استانها موظفند هر شش ماه یک بار وضعیت ضابطان، کمبودها و نیازهای آنان را برای انعکاس به فرماندهی نیروی انتظامی و سایر مراجع ذیربط به دادستان کل کشور اعلام نمایند تا در جهت هماهنگی و پیگیری لازم اقدام نمایند.

    فصل دوم: آموزش

     ماده۵ ـ معاونت منابع انسانی قوه قضائیه دوره های آموزش خاص ضابطان دادگستری را با لحاظ اهداف ذیل طراحی می نماید:

    ۱ـ ارتقاء دانش حقوقی.

    ۲ـ توانمندسازی و افزایش مهارت شغلی.

    ۳ـ کمک به افزایش سطح کیفی مرحله کشف جرم در نظام دادرسی کیفری.

    ۴ـ کمک به سرعت و دقت در رسیدگی های کیفری.

    ۵ ـ آموزش مهارت های رفتاری از قبیل رعایت حقوق شهروندی و کرامت انسانی اشخاص.

    ۶ ـ آموزش سامانه مدیریت پرونده قضایی (سمپ) در زمینه ورود اطلاعات و مکاتبات مکانیزه با مراجع قضایی.

    ماده۶ ـ از طریق دوره های آموزشی مربوط دانش آموختگان باید به توانایی های لازم از جمله موارد زیر نائل گردند:

    ۱ـ شناخت موضوعات مهم و اساسی حقوق کیفری ماهوی.

    ۲ـ شناخت موضوعات مربوط به صلاحیت و تشکیلات سازمان های کیفری.

    ۳ـ توانایی تشخیص نحوه تفکیک جرایم مشهود از غیرمشهود.

    ۴ـ تشخیص نوع وظایف و اختیارات آنها در جرایم مشهود و غیرمشهود.

    ۵ ـ توانایی تشخیص مسئولیت های کیفری و مدنی ناشی از اعمال زیان بار ضابطان.

    ۶ ـ توانایی و شناخت لازم جهت همکاری و تعاون با سایر مراجع قضائی در امور کیفری.

    ۷ـ شناخت ادله اثباتی جرم و آثار آن.

    تبصره ـ تعیین مواد درسی و سرفصل های آموزشی به عهده معاونت منابع انسانی قوه قضاییه می باشد.

    ماده۷ـ آموزش ضابطان نظامی و صدور کارت برای آنان، براساس آیین نامه موضوع تبصره ماده ۶۰۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ است.

    ماده۸ ـ دادستان مکلف است به طور مستمر دوره های آموزش حین خدمت را جهت کسب مهارتهای لازم و ایفاء وظایف قانونی برای ضابطان دادگستری برگزار نماید. دادستان می تواند دوره های آموزشی ضابطان را به معاونت منابع انسانی قوه قضاییه واگذار نماید.

    ماده۹ـ هریک از دستگاهها، در موارد مصرح قانونی، ضابطان خاص خود که وثاقت و مورد اعتماد بودن آنان براساس قوانین و مقررات تعیین صلاحیت شغلی کارکنان، مورد تأیید باشد را تعیین و جهت آموزش اولیه به دادستان معرفی می نماید.

    تبصره ـ با توجه به محدود بودن تعداد ضابطان خاص، محل آموزش آنان می تواند به صورت متمرکز در تهران یا مراکز استانها باشد.

    ماده۱۰ـ معاونت منابع انسانی قوه قضائیه می تواند برای کسانی که به معرفی دادستان، به صورت حضوری و یا مجازی در برنامه آموزشی ضابطان شرکت و در آزمون مربوط نمره قبولی کسب نمایند، گواهی گذراندن دوره آموزش و قبولی در آزمون صادر نماید.

    ماده۱۱ـ مرجع آموزش ضابطان دادگستری می تواند به کسانی که در برنامه آموزشی ضابطان شرکت کنند ولی نمره قبولی کسب ننمایند، دو ماه مهلت دهد تا خود را برای آزمون مجدد آماده کنند و درصورت قبولی، گواهی گذراندن دوره آموزشی و قبولی در آزمون صادر نماید و درصورت عدم قبولی باید به دستگاه متبوع آنان اعلام گردد یا از ضابط بودن آنان صرف نظر شود و یا حداقل پس از یکسال درصورت احراز آمادگی جهت آزمون (سوم) معرفی شوند.

    فصل سوم: صدور کارت ویژه ضابط دادگستری

     ماده۱۲ـ صدور کارت ویژه ضابط دادگستری منوط به دریافت گواهینامه گذراندن دوره آموزشی و تأیید دادستان خواهد بود.

    ماده۱۳ـ نمونه متحدالشکل کارت ویژه ضابط دادگستری توسط دادستان کل کشور تهیه و به دادسراهای کل کشور ابلاغ خواهد شد.

    ماده۱۴ـ مدت اعتبار کارت ویژه ضابط دادگستری از تاریخ صدور سه سال است. سازمانهای متبوع ضابطان برای تمدید کارت مذکور، باید حداقل دو ماه قبل از انقضای اعتبار آن، تعویض و تمدید اعتبار آن را به مرجع صادرکننده پیشنهاد تا کارت جدید صادر شود.

    تبصره۱ـ تمدید کارت مذکور منوط به شرکت ضابطان در دوره های آموزشی حین خدمت و قبولی در این دوره می باشد.

    تبصره۲ـ درصورت انتقال ضابط از یک حوزه قضایی به حوزه قضایی دیگر، استمرار انجام وظایف ضابطیت منوط به تأیید دادستان و صدور کارت مذکور در حوزه جدید خواهد بود.

    ماده۱۵ـ چنانچه ضابطانی که برای آنان کارت ویژه ضابط دادگستری صادر گردیده، فاقد شرایط قانونی گردند، به تشخیص دادستان و پس از تأیید رئیس کل دادگستری استان نسبت به ابطال کارت آنان اقدام خواهد شد.

    تبصره ـ کارت مذکور در مواردی از قبیل بازنشستگی، فوت، اخراج، از دست دادن صلاحیت (حسب نظر سازمان متبوع) و یا تغییر سمت و انتصاب ضابطان در مشاغلی که بنا به تشخیص سازمان متبوع نیازی به ضابط بودن آنان نباشد، باید توسط سازمان متبوع اخذ و جهت ابطال به دادستان تحویل گردد.

    فصل چهارم ـ مسائل اجرایی

     ماده۱۶ـ در راستای تحقق کامل اهداف قانونگذار و همچنین به منظور ایجاد هماهنگی و فراهم کردن زمینه اجرای دقیق و صحیح این آیین نامه، واحد نظارت و ارزیابی آموزش ضابطان دادگستری در دادستانی کل کشور تشکیل خواهد شد. دادستان کل کشور مکلف است با همکاری نیروی انتظامی و نهادهای مربوط به ضابطان خاص سالانه گزارشی از فعالیت ها و اقدامات انجام شده و اثربخشی آن تهیه و به رئیس قوه قضائیه ارائه نماید.

    ماده۱۷ـ مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه با هماهنگی دادستان کل کشور و دستگاههای مربوط و رعایت ملاحظات حفاظتی و امنیتی، بانک اطلاعات ضابطان دادگستری را به گونه ای که مقامات قضائی مرتبط با ضابطان بتوانند به آن دسترسی داشته باشند در سامانه پرونده قضایی (cms) پیش بینی و ایجاد می نماید.

    تبصره ـ ارسال اطلاعات، گزارش ها و مکاتبات ضابطان دادگستری با مراجع قضایی با هماهنگی سازمان متبوع، از طریق این سامانه انجام خواهد شد.

    ماده۱۸ـ به منظور رعایت ملاحظات حفاظتی و امنیتی مراحل معرفی و صدور کارت ضابطان دادگستری، دادستان کل کشور با همکاری دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نظیر وزارت اطلاعات، پلیس اطلاعات و امنیت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، پلیس فضای تبادل اطلاعات (فتا)، پلیس مبارزه با مواد مخدر و با هماهنگی دستگاه های متبوع آنان، در چارچوب قوانین و مقررات جاری و مفاد این آیین نامه، دستورالعملی که تأمین کننده جنبه های حفاظتی و امنیتی امور ضابطان و دستگاه های متبوع آنان باشد، تهیه و به رئیس قوه قضاییه پیشنهاد می کنند تا پس از تصویب براساس آن اقدام گردد.

    ماده۱۹ـ هزینه دوره های آموزشی نظیر حق التدریس، تهیه و تکثیر منابع درسی و همچنین وسایل کمک آموزشی، بنا به پیشنهاد دادستان کل کشور و معاونت منابع انسانی قوه قضاییه در اجرای ماده ۵۶۷ قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب ۱۳۹۲، همه ساله جهت درج در بودجه کل کشور از طریق معاونت راهبردی قوه قضاییه اقدام می شود.

    ماده۲۰ـ نظارت بر حسن اجرای این آیین نامه بعهده معاون اول قوه قضاییه است. چنانچه مقامات قضایی و یا دستگاه های ذیربط در خلال اجرای این آیین نامه با موارد اختلافی، مبهم و یا مسکوت مواجه گردند که مستلزم اصلاح آیین نامه باشد، موضوع را به معاون اول قوه قضاییه منعکس و مقام مذکور عنداللزوم مراتب را در اجرای تبصره ۲ ماده ۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب ۱۳۹۲ به وزیر دادگستری اعلام می کند.

    ماده۲۱ـ این آیین نامه در ۲۱ ماده و ۶ تبصره در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۹۴ به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید و از تاریخ تصویب لازم الاجراء است.

    منبع: روزنامه رسمی، سال هفتاد و یک، شماره 20553، ویژه نامه 812، دوشنبه 6 مهر 1394

  • قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی

    قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی

    توضیح

    قانون آیین دادرسی کیفری در تاریخ 4 اسفند 1392 به تصویب کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی رسید و در بحبویه جدی شدن اجرای آن، موادی از این قانون در تاریخ 24 خرداد 1394 مورد اصلاح کمیسیون فوق قرار گرفت و در نهایت این قانون با اصلاحات صورت گرفته از تاریخ 1 تیر 1394 لازم‌الاجراءشد.

    مطابق شیوه انحصاری قضاوت آنلاین که برای اولین در تنقیح قوانین در فضای مجازی مورد استفاده گرفت،  تمامی تغییرات پیش گفته در متن قانون منقح حاضر لحاظ و متن مواد سابق نیز با خط بطلان به رنگ قهوه ای روی آن، به عنوان زیر نویس مواد مربوطه درج  تا در بررسی تاریخچه تحولات تقنینی، جهت مطالعه تطبیقی مواد سابق با جدید، امور تحقیقاتی و پژوهشی مورد استفاده قرارگیرد. هر گونه تغییر بعدی نیز به همین منوال در آیین نامه اعمال خواهدشد.

    گرچه «قانون آیین دادرسی جرائم نیروهای مسلح و دادرسی الکترونیکی مصوب 1393/7/8 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی» در زمان مؤخر بر «قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي» تصویب و مستقلاً در روزنامه رسمی کشور منتشر شد اما چون ادامه مواد قانون اخیر است، در قضاوت آنلاین به صورت یکجا آورده شده است.

    قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 4 اسفند 1392 کميسيون قضايی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با اصلاحات و الحاقات بعدی

    بخش اول- کليات

    فصل اول- تعريف آيين دادرسي کيفري و اصول حاکم بر آن

    ماده 1- آيين دادرسي کيفري مجموعه مقررات و قواعدي است که براي کشف جرم، تعقيب متهم، تحقيقات مقدماتي، ميانجيگري، صلح ميان طرفين، نحوه رسيدگي، صدور رأي، طرق اعتراض به آراء، اجراي آراء، تعيين وظايف و اختيارات مقامات قضائي و ضابطان دادگستري و رعايت حقوق متهم، بزه ديده و جامعه وضع مي شود.

    ماده 2- دادرسي کيفري بايد مستند به قانون باشد، حقوق طرفين دعوي را تضمين کند و قواعد آن نسبت به اشخاصي که در شرايط مساوي به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقيب قرار ميگيرند، به صورت يکسان اعمال شود.

    ماده 3- مراجع قضائي بايد با بي‌طرفي و استقلال کامل به اتهام انتسابي به اشخاص در کوتاه ترين مهلت ممکن، رسيدگي و تصميم مقتضي اتخاذ نمايند و از هر اقدامي که باعث ايجاد اختلال يا طولاني شدن فرآيند دادرسي کيفري ميشود، جلوگيري کنند.

    ماده 4- اصل، برائت است. هرگونه اقدام محدودکننده، سالب آزادي و ورود به حريم خصوصي اشخاص جز به حکم قانون و با رعايت مقررات و تحت نظارت مقام قضائي مجاز نيست و در هر صورت اين اقدامات نبايد به گونهاي اعمال شود که به کرامت و حيثيت اشخاص آسيب وارد کند.

    ماده 5- متهم بايد در اسرع وقت، از موضوع و ادله اتهام انتسابي آگاه و از حق دسترسي به وکيل و ساير حقوق دفاعي مذکور در اين قانون بهره‌مند شود.

    ماده 6- متهم، بزه ديده، شاهد و ساير افراد ذيربط بايد از حقوق خود در فرآيند دادرسي آگاه شوند و سازوکارهاي رعايت و تضمين اين حقوق فراهم شود.

    ماده 7 (اصلاحي 1394/3/24)– در تمام مراحل دادرسي کيفري، رعايت حقوق شهروندي مقرر در” قانون احترام به آزادي هاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي مصوب 1383/2/15” از سوي تمام مقامات قضايي، ضابطان دادگستري و ساير اشخاصي که در فرايند دادرسي مداخله دارند، الزامي است. متخلفان، علاوه بر جبران خسارت وارده، به مجازات مقرر در ماده 570 قانون مجازات اسلامي (تعزيرات و مجازتهاي بازدارنده مصوب 2/3/1375) محکوم مي شوند، مگر آنکه در ساير قوانين، مجازت هاي شديد تري مقرر شده باشد.

    زیرنویس

    ماده 7 (قبل از اصلاح)- در تمام مراحل دادرسي کيفري، رعايت حقوق شهروندي مقرر در «قانون احترام به آزادي‌هاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي مصوب 15/2/1383» از سوي تمام مقامات قضائي، ضابطان دادگستري و ساير اشخاصي که در فرآيند دادرسي مداخله دارند، الزامي است. متخلفان علاوه بر جبران خسارات وارده، به مجازات مقرر در ماده (570) قانون مجازات اسلامي (تعزيرات و مجازات‌هاي بازدارنده) مصوب 4/4/1375 محکوم مي‌شوند، مگر آنکه در ساير قوانين مجازات شديدتري مقرر شده باشد

    فصل دوم – دعوای عمومی و دعوای خصوصی

    ماده 8- محکوميت به کيفر فقط ناشي از ارتکاب جرم است و جرم که داراي جنبه الهي است، مي تواند دو حيثيت داشته باشد:

    الف- حيثيت عمومي از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهي يا تعدي به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومي

    ب- حيثيت خصوصي از جهت تعدي به حقوق شخص يا اشخاص معين

    ماده 9- ارتکاب جرم ميتواند موجب طرح دو دعوي شود:

    الف- دعواي عمومي براي حفظ حدود و مقررات الهي يا حقوق جامعه و نظم عمومي

    ب- دعواي خصوصي براي مطالبه ضرر و زيان ناشي از جرم و يا مطالبه کيفرهايي که به موجب قانون حق خصوصي بزهديده است مانند حد قذف و قصاص

    ماده 10- بزه ديده شخصي است که از وقوع جرم متحمل ضرر و زيان ميگردد و چنانچه تعقيب مرتکب را درخواست کند، «شاکي» و هرگاه جبران ضرر و زيان وارده را مطالبه کند، «مدعي خصوصي» ناميده مي شود.

    ماده 11- تعقيب متهم و اقامه دعوي از جهت حيثيت عمومي بر عهده دادستان و اقامه دعوي و درخواست تعقيب متهم از جهت حيثيت خصوصي با شاکي يا مدعي خصوصي است.

    ماده 12- تعقيب متهم در جرائم قابلگذشت، فقط با شکايت شاکي شروع و در صورت گذشت او موقوف ميشود.

    تبصره – تعيين جرائم قابل گذشت به موجب قانون است.

    قانون آیین دادرسی جرائم نیروهای مسلح و دادرسی الکترونیکی 1393

    ماده 13- تعقيب امر کيفري که طبق قانون شروع شده است و همچنين اجراي مجازات موقوف نميشود، مگر در موارد زير:

    الف- فوت متهم يا محکومٌعليه

    ب- گذشت شاکي يا مدعي خصوصي در جرائم قابل گذشت

    پ – شمول عفو

    ت – نسخ مجازات قانوني

    ث – شمول مرور زمان در موارد پيشبيني شده در قانون

    ج – توبه متهم در موارد پيشبيني شده در قانون

    چ – اعتبار امر مختوم

    تبصره 1- درباره ديه مطابق قانون مجازات اسلامي عمل ميگردد.

    تبصره ۲ (اصلاحي 1394/3/24) – هرگاه مرتکب جرم پیش از صدور حکم قطعی مبتلا به جنون شود، تا زمان افاقه، تعقیب و دادرسی متوقف می شود. مگر آنکه در جرائم حق الناسی شرائط اثبات جرم به نحوی باشد که فرد مجنون یا فاقد هوشیاری در فرض افاقه نیز نتواند از خود رفع اتهام کند. در این صورت به ولی یا قیم یا سرپرست قانونی وی ابلاغ می‌شود که ظرف مهلت پنج روز نسبت به معرفی وکیل اقدام نماید. درر صورت عدم معرفی، صرفنظر از نوع جرم ارتکابی و میزان مجازات آن وفق مقررات برای وی وکیل تسخیری تعیین می‌شود و تعقیب و دادرسی ادامه می‌یابد.

    زیرنویس

    تبصره 2 (قبل از اصلاح) هرگاه مرتکب جرم پيش از صدور حکم قطعي مبتلا به جنون شود، تا زمان افاقه، تعقيب و دادرسي متوقف ميشود. مگر آنکه ادله اثبات جرم به نحوي باشد که فرد در حالت افاقه نيز نميتوانست از خود رفع اتهام کند. در اين صورت به ولي يا قيم وي ابلاغ ميشود که ظرف مهلت پنج روز نسبت به معرفي وکيل اقدام نمايد. درصورت عدم معرفي، صرف نظر از نوع جرم ارتکابي و ميزان مجازات آن وفق مقررات براي ويي وکيل تسخيري تعيين ميشود و تعقيب و دادرسي ادامه مي يابد.

    ماده 14- شاکي ميتواند جبران تمام ضرر و زيانهاي مادي و معنوي و منافع ممکن‌الحصول ناشي از جرم را مطالبه کند.

    تبصره 1- زيان معنوي عبارت از صدمات روحي يا هتک حيثيت و اعتبار شخصي، خانوادگي يا اجتماعي است. دادگاه مي تواند علاوه بر صدور حکم به جبران خسارت مالي، به رفع زيان از طرق ديگر از قبيل الزام به عذرخواهي و درج حکم در جرايد و امثال آن حکم نمايد.

    تبصره 2- منافع ممکن الحصول تنها به مواردي اختصاص دارد که صدق اتلاف نمايد. همچنين مقررات مرتبط به منافع ممکن‌الحصول و نيز پرداخت خسارت معنوي شامل جرائم موجب تعزيرات منصوص شرعي و ديه نمي شود.

    ماده 15- پس از آنکه متهم تحت تعقيب قرار گرفت، زيان ديده از جرم مي تواند تصوير يا رونوشت مصدق تمام ادله و مدارک خود را جهت پيوست به پرونده به مرجع تعقيب تسليم کند و تا قبل‏ از اعلام‏ ختم‏ دادرسي، دادخواست ضرر و زيان خود را تسليم دادگاه کند. مطالبه ضرر و زيان و رسيدگي به آن، مستلزم رعايت تشريفات آييندادرسي مدني است.

    برگه‌ها: 1 2