برچسب: ماده 45 قانون ثبت احوال

  • آیین نامه اجرایی تبصره ذیل ماده واحده قانون لغو انگشت نگاری عمومی مصوب 1368

    آیین نامه اجرایی تبصره ذیل ماده واحده قانون لغو انگشت نگاری عمومی مصوب 1368

    آیین نامه اجرایی تبصره ذیل قانون لغو انگشت نگاری عمومی مصوب 7 مرداد 1368 هیأت وزیران

    ۱۳۶۸.۰۵.۰۷ – .۴۵۵۳۸ت۵۱۱ – ۱۳۶۸.۰۵.۱۴ – ۹۱۲

    استخدام کشوری – بودجه – ثبت احوال – دفاع ملی و امنیت داخلی – مراجع اختصاصی – معاملات و اموال دولتی

    وزارت کشور

    هیأت وزیران در جلسه مورخ ۱۳۶۸.۵.۷ بنا به پیشنهاد شماره ۱.۴۴.۵۲۳۷ مورخ ۱۳۶۸.۴.۲۱ وزارت کشور آیین نامه اجرایی تبصره ذیل ماده واحده لغو قانون انگشت نگاری عمومی مصوب ۱۳۶۸.۳.۷ مجلس شورای اسلامی را به شرح زیر تصویب نمودند.

    آیین نامه اجرایی تبصره ذیل ماده واحده لغو قانون انگشت نگاری عمومی

    ماده ۱ – در اجرای آیین نامه مذکور از افراد مشروحه زیر انگشت نگاری به عمل خواهد آمد.

    الف – کلیه متقاضیان گواهی عدم سوء پیشینه با معرفی مراجع دولتی ذیربط.

    ب – کلیه افرادی که به استناد ماده ۴۵ قانون ثبت احوال در مورد تابعیت آنها تردید حال شده و پرونده آنان به شورای تأمین شهرستان یا استان احاله گردیده است و نیز افراد بالاتر از ۱۵ سال که فاقد اسناد سجلی هستند با معرفی ادارات ثبت احوال هر محل.

    ج – پناهندگان و آوارگان و معاودین و همچنین افراد غیر ایرانی که به هر دلیل بدون در دست داشتن گذرنامه و روادید معتبر و سایر مدار مربوطه به کشور وارد می شوند با معرفی مرجع ذیربط جهت صدور مدار اقامتی.

    د – کلیه افرادی که به تابعیت جمهوری اسلامی ایران در می آیند.

    ه – کلیه مشمولین ماده ۹۸۹ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران.

    و – گروه های دیگری که بنا به درخواست مراجع ذیصلاح و موافقت شورای امنیت کشور نیاز به ضبط اثر انگشت آنان باشد.

    ماده۲ – اداره تشخیص هویت مکلف است کلاسمان آثار انگشتان کلیه افرادی را که از آنان انگشت نگاری به عمل آورده اند در شناسنامه آنان درج و در کارت مخصوص ثبت و نگهداری نموده و یک نسخه از کلاسمان مربوطه را به اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه ارسال دارد.

    تبصره۱ – اثر انگشت سبابه دست راست افرادی که انگشت نگاری می شوند در شناسنامه آنان و همچنین در مدارک اقامتی افراد مذکور در بند ج ماده یک منعکس می شود، در صورت فقدان انگشت سبابه دست راست و یا داشتن ضایعه طبق ضوابط فنی اداره تشخیص هویت اقدام می شود.

    تبصره۲ – کلاسه آثار انگشتان افراد مشکوک التابعه به اداره ثبت احوال محل درخواست و کلاسمان آثار انگشتان افراد مذکور در بند ج ماده یک به اداره ثبت احوال امور خارجه سازمان ثبت احوال کشور اعلام می گردد.

    تبصره۳ – اثر انگشت سبابه دست راست کلیه افراد ۱۵ سال به بالا در شناسنامه آنان توسط ثبت احوال منظور می شود.

    تبصره۴ – درج کلاسه و اخذ اثر انگشت فقط بر روی شناسنامه های جدید جمهوری اسلامی به عمل می آرید.

    ماده۴ – ادارات ثبت احوال مکلفند کلاسمان آثار انگشتان اعلام شده از طریق اداره تشخیص هویت را در اسناد سجلی مربوطه ثبت و در مواقع اصلاح یا تعویض در شناسنامه آنان درج نمایند.

    ماده۵ – در صورت عدم تطبیق مشخصات مندرج در کارت انگشت نگاری با مشخصات مندرج در اسناد سجلی مراتب از سوی اداره ثبت احوال محل کتباً به شهربانی جمهوری اسلامی و یا به اداره تشخیص هویت جهت اصلاح و تکمیل کارت انگشت نگاری و یا پیگیری موضوع اعلام می گردد.

    ماده۶ – هر گاه اداره تشخیص هویت و مراکز ذیصلاح ( مربوطه) به دو یا چند کارت انگشت نگاری متعلق به شخص واحدی که از مشخصات متفاوت سجلی استفاده نموده برخورد نمایند مکلفند مراتب را با ذکر مشخصات کامل به ثبت احوال محل صدور شناسنامه اعلام دارند.

    ماده۷ – ادارات ثبت احوال مکلفند مشخصات کامل و کلاسمان آثار انگشتان شهدا و متوفیان ثبت شده را به اداره تشخیص هویت اعلام دارند.

    ماده۸ – کلیه وزارتخانه ها و سازمانها و مؤسسات دولتی که به نحوی از ارباب رجوع و متقاضیان خود خواهان انگشت نگاری هستند موظف به ایجاد تسهیلات و هماهنگی و همکاری های لازمه با اداره تشخیص هویت می باشند.

    ماده۹ – چنانچه در مراحل اجرای این آیین نامه با موارد پیش بینی نشده ای برخورد شود، کمیسیونی مرکب از نمایندگان وزارت کشور و سازمان ثبت احوال و شهربانی مسئول رسیدگی و حل قانونی موضوع بوده و تصمیمات متخذه توسط این کمیسیون با تصویب وزیر کشور قابل اجرا خواهد بود.

    ماده۱۰ – همزمان با اجرای این آیین نامه شهربانی جمهوری اسلامی ایران مقدمات کامپیوتری نمودن بایگانی انگشت نگاری اشخاص را فراهم خواهد آورد.

    ماده۱۱ – پرسنل تجهیزات و امکانات و اعتبارات لازمه جهت اجرای این آیین نامه به پیشنهاد وزارت کشور از طریق دولت تأمین و در اختیار شهربانی جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد.

    ماده۱۲ – از تاریخ ابلاغ این مصوبه کلیه آیین نامه ها و مقررات مغایر با آن ملغی خواهد بود.

    میرحسین موسوی – نخست وزیر

    [ghazavatonline]

  • ابطال تصمیمات شورای تأمین شهرستان و هیأت اختلاف ثبت احوال در رد تابعیت در دادگاه و الزام به صدور شناسنامه ایرانی

    ابطال تصمیمات شورای تأمین شهرستان و هیأت اختلاف ثبت احوال در رد تابعیت در دادگاه و الزام به صدور شناسنامه ایرانی

    موضوع: ابطال آراء مراجع ثبت احوال در مورد تابعیت ایرانی در صورت احراز نسب ایرانی در دادگاه
    چکیده: با اثبات نسب به پدر ایرانی در دادگاه خانواده و نیز احراز ایرانی بودن خواهان، تصمیم شورای تأمین شهرستان و هیأت حل اختلاف ثبت احوال در غیر ایرانی بودن مدعی تابعیت ایرانی، ابطال و حکم به الزام به صدور شناسنامه ایرانی علیه ثبت احوال صادر می گردد. (بیشتر…)

  • مرجع رسیدگی به اعتراض از تصمیم هیأت حل اختلاف ثبت احوال (رأی 658)

    مرجع رسیدگی به اعتراض از تصمیم هیأت حل اختلاف ثبت احوال (رأی 658)

    رأی وحدت رویه شماره 658 مورخ 1381/1/20 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در صلاحیت دادگاه‌های عمومی حقوقی در رسیدگی به اعتراض از تصمیم هیأت حل اختلاف در ابطال شناسنامه

    شماره 6/22 هـ 8/3/1381
    پرونده وحدت رویه ردیف: 80/36 هیأت عمومی
    هیأت عمومی محترم دیوان‌عالی کشور

    احتراماً به عرض می‌رساند: مدیرکل ثبت احوال استان خراسان طی نامه شماره 72150/1/19 مورخ 26/4/1380 تصویر دو فقره دادنامه شماره 320/17 مورخ 15/11/1376 صادره از شعبه 17 دیوان‌عالی کشور و دادنامه شماره 192/9 مورخ 27/7/1376 صادره از شعبه 9 دیوان‌عالی کشور را ارسال و اعلام داشته است که در مورد صلاحیت دادگاه‌های دادگستری را برای رسیدگی به امر تابعیت و دخالت قضایی در آن، در شعب 9 و 17 دیوان‌عالی کشور اختلاف‌نظر در استنباط قانونی حادث گردیده است با بررسی احکام مزبور و سوابق امر در پرونده‌های مربوطه خلاصه جریان کار توصیف و تهافت احکام تشریح می‌گردد.

    1- در پرونده کلاسه 74/1115-13 آقای عبدالحسین غفاری دوست به شرح دادخواست تقدیمی در شعبه 13 دادگاه عمومی مشهد به تصمیم شماره 897 9/9/1374 هیأت حل اختلاف اداره ثبت احوال مشهد مبنی بر ابطال شناسنامه خود و فرزندانش معترض و درخواست ابطال تصمیم یاد شده را می‌نماید.

    خوانده طرف دعوی (اداره ثبت احوال مشهد) اقدامات خود را مبتنی بر تصمیم مورخه 24/8/1374 شورای تأمین شهرستان مشهد اعلام و ضمن بیان ایرادات خود، درخواست رد اعتراض خواهان را می‌نماید.

    شعبه 13 دادگاه عمومی مشهد به موجب دادنامه شماره 93-288 21/4/1375 ضمن رد اعتراض خواهان، حکم بر تأیید رأی هیأت حل اختلاف ثبت احوال مشهد صادر می‌نماید.

    پس از درخواست تجدیدنظر خواهان موضوع در شعبه 11 دادگاه تجدید نظر استان خراسان مطرح و شعبه مذکور طی دادنامه شماره 1041/58-24/11/1375 با استدلال به این که ( تجدید‌نظر خواه ساکن ایران بوده و دلیلی بر افغانی بودن وی از طرف تجدیدنظر خوانده اقامه نشده و به موجب بند 1 ماده 976 قانون مدنی ایرانی تلقی می‌گردد) با نقض حکم صادره از شعبه 6 دادگاه عمومی مشهد نهایتاً بی‌اعتباری تصمیم هیأت حل اختلاف را اعلام [و] دستور استرداد کلیه شناسنامه‌های تجدیدنظر خواه و فرزندانش را صادر می‌نمایند.

    بر اثر درخواست اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب موضوع در شعبه 17 دیوان‌عالی کشور مطرح شعبه مذکور به شرح آتی اتخاذ تصمیم می‌نماید:
    اعتراضات تجدیدنظر خواه وارد نیست و رأی شعبه 11 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان بنا به جهات و دلایلی که در آن ذکر گردیده با توجه به اوضاع و احوال قضیه مغایرتی با موازین شرعی و قانونی ندارد و از لحاظ رعایت اصول و قواعد رسیدگی نیز بر دادنامه اشکالی وارد نیست، نتیجتاً رد تقاضای اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب اعلام می‌گردد.

    2- در پرونده کلاسه 73/2662-33 آقای سید محمد طاهر حسینی به شرح دادخواست تقدیمی در شعبه 33 دادگاه عمومی مشهد به تصمیم شماره 2981 مورخه 4/10/1373 هیأت حل اختلاف اداره ثبت احوال مشهد مبنی بر ابطال شناسنامه خود و فرزندانش معترض و درخواست ابطال تصمیم یاد شده را می‌نماید.

    خوانده طرف دعوی (اداره ثبت احوال مشهد) اقدامات خود را مبتنی بر تصمیم مورخه 18/8/1373 شورای تأمین شهر مشهد دایر بر عدم تأیید تابعیت ایرانی برای نامبرده اعلام و ضمن بیان ایرادات و مدافعات خود درخواست رد اعتراض خواهان را می‌نماید.
    شعبه 33 دادگاه عمومی مشهد به موجب دادنامه شماره 1847/128 مورخه 19/11/1374 ضمن رد اعتراض خواهان حکم بر تأیید رأی هیأت حل اختلاف ثبت احوال مشهد صادر می‌نماید.

    پس از تجدیدنظر خواهی خواهان موضوع در شعبه 8 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان مطرح، شعبه مذکور طی دادنامه شماره 668/108- 30/7/1375 با استدلال به این که (هر چند تجدیدنظر خواه و وکیل وی مدعی هستند که فرزندان تجدیدنظر خواه در ایران متولد شده‌اند و طبق بند 4 ماده 976 قانون مدنی تابعیت ایرانی دارند و هر چند که عدم تأیید تابعیت فرزندان از ناحیه شورای تأمین شهرستان مشهد قابل تأمل است لیکن دخالت دادگاه‌ها در امر تابعیت وجاهت ندارد و مصوبه شماره 46894/1/6 هـ ش مورخه 23/12/1367 شورای امنیت کشور مؤید این امر است، موضوع تابعیت فقط در مرجع شورای تأمین شهرستان قابل رسیدگی و اظهار نظر می‌باشد که قانوناً هم غیر قابل اعتراض و قطعی است و نتیجتاً هیأت حل اختلاف اداره ثبت احوال مکلف به ابطال شناسنامه‌های مزبور بوده است علیهذا رأی تجدیدنظر خواسته منطبق با موازین است و قابل تأیید می‌باشد. و رأی بر تأیید و ابرام آن صادر و اعلام می‌گردد.)

    پس از درخواست اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب موضوع در شعبه 9 (نهم) دیوان‌عالی کشور مطرح و شعبه مذکور به شرح آتی اتخاذ تصمیم می‌نماید:

    (تجدیدنظرخواهی مجدد … موجه به نظر نمی‌رسد زیرا صرف‌نظر از این که سمت ولایت متقاضی تجدیدنظر نسبت به چند نفر از فرزندان خود به لحاظ رسیدن به سن بلوغ و رشد زایل شده و نامبرده فاقد سمت می‌باشد اساساً نظر به این که به صراحت مقررات ماده 45 قانون ثبت احوال تنها مرجع صالح برای احراز هویت اشخاص مشکوک‌الهویه مأمورین انتظامی و امنیتی و ایضاً تنها مرجع صالح برای رد یا قبول تابعیت و تشخیص تابعیت اشخاص مشکوک‌الهویه شورای تأمین شهرستان می‌باشد و به لحاظ این که شورای تأمین شهرستان مشهد باستناد گزارش مأمورین انتظامی و اطلاعاتی مشهد که اعلام کرده‌اند سید محمد طاهر حسینی رضایی فرزند سیداحمد حسینی بلخی و اهل قریه آبخور شهرستان سنچارک ولایت جوزجان افغانستان است به موجب تصمیم متخذه در جلسه مورخ 18/8/1372خود هویت و تابعیت ایرانی سید محمد طاهر حسینی رضائی و فرزندانش را احراز و تأیید نکرده است و براین اساس هیأت حل اختلاف اداره ثبت احوال مشهد اقدام به ابطال اسناد سجلی شش نفر از فرزندان تجدیدنظر خواه را نموده است و با توجه به این که نامبرده قبل از تحصیل تابعیت جمهوری اسلامی با ارتکاب جرم و ایرانی قلمداد کردن خود موفق به اخذ شناسنامه برای خود و فرزندانش شده و لذا بنا به جهات اشعاری تجدیدنظر خواهی مجدد نامبرده و دادسرای دیوان‌عالی کشور موجه نبوده و مردود اعلام می‌گردد.

    ملاحظه می‌شود شعبه 17 دیوان‌عالی کشور با تأیید دادنامه صادر شده از شعبه 11 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان صلاحیت دادگاه را برای رسیدگی به امر تابعیت احراز و شعبه 9 دیوان عالی کشور با احراز صلاحیت شورای تأمین شهرستان برای تأیید رد و تشخیص تابعیت صلاحیت دادگاه را نفی نموده است.

    لذا همان‌طوری که مدیر کل ثبت احوال استان خراسان اعلام نموده با تحقق اختلاف موضوع مشمول مقررات ماده 270 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری است و اقتضاء دارد هیأت عمومی محترم دیوان‌عالی کشور نسبت به موضوع مختلف فیه اظهار رأی و نظر فرمائید.

    معاون اول دادستان کل کشور- محمد جعفر منتظری

    به تاریخ روز سه‌شنبه: 20/1/1381 جلسه وحدت رویه قضایی هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور به ریاست حضرت آیت‌الله محمد محمدی گیلانی رئیس دیوان‌عالی کشور و با حضور جناب آقای محمدجعفر منتظری معاون اول دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان، رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقی و کیفری دیوان‌عالی کشور تشکیل گردید.

    پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و استماع عقیده جناب آقای محمدجعفر منتظری معاون اول دادستان محترم کل کشور مبنی بر: «در خصوص پرونده وحدت رویه ردیف: 80/36 به شرح ذیل اظهارنظر می‌شود:

    هرچند طبق ماده 45 قانون ثبت احوال مصوب 1355 و اصلاحات بعدی آن اثبات تابعیت اشخاص به شورای تأمین شهرستان تفویض شده است و شورای تأمین شهرستان مشهد نسبت به تابعیت خواهان‌ها اتخاذ تصمیم نموده و تابعیت آنان را نسبت به کشور جمهوری اسلامی ایران منتفی دانسته و متعاقب آن جهت ابطال شناسنامه‌های صادره به هیأت حل اختلاف موضوع ماده 3 همان قانون ارجاع داده است لکن به موجب ماده 4 قانون مزبور رسیدگی به شکایات اشخاص ذی‌نفع از تصمیمات هیأت حل اختلاف که در مهلت ده روز از تاریخ ابلاغ تقدیم شود در صلاحیت دادگاه شهرستان محل اقامت خواهان به عمل می‌آید و رأی دادگاه هم فقط پژوهش پذیر است.

    علیهذا صرف نظر از صحت و سقم رأی شعبه 11 تجدیدنظر استان خراسان، رأی شعبه 17 دیوان‌عالی کشور از این نظر که دادگاه صالح به رسیدگی دانسته مورد تأیید می‌باشد» مشاوره نموده و اکثریت قریب بهاتفاق بدین شرح رأی داده‌اند:

    رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان‌عالی کشور

    به موجب ماده 45 قانون اصلاح ثبت احوال مصوب 1355 هرگاه تابعیت فردی مورد تردید واقع شود شورای تأمین شهرستان موضوع را بررسی و اداره ثبت احوال براساس گزارش شورای مذکور مبادرت به اتخاذ تصمیم می‌نماید و در صورت اعتراض متعرض هیأت حل اختلاف مقرر در ماده سوم قانون ثبت احوال نسبت به موضوع رسیدگی و اظهارنظر می‌کند و تصمیم هیئت برطبق ماده چهار قانون مذکور قابل اعتراض در دادگاه عمومی است.

    بنا به رأی شعبه 17 دیوان‌عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد به اکثریت آراء اعضاء هیأت عمومی صحیح و قانون تشخیص می‌شود. این رأی وفق ماده 270 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان‌عالی کشور و دادگاه‌ها لازم الاتباع است.

    به نقل از روزنامه رسمی، شماره 16679 مورخ 18/3/1381