برچسب: ماده 690 قانون مجازات اسلامی تعزیرات

  • درجه جرم تصرف عدوانی املاک اشخاص خصوصی و مرجع رسیدگی آن (رأی 807)

    درجه جرم تصرف عدوانی املاک اشخاص خصوصی و مرجع رسیدگی آن (رأی 807)

    رأی وحدت رویه شماره 807 مورخ 14 بهمن 1399 هیأت عمومی دیوان عالی کشور با موضوع: مجازات جرم تصرف عدوانی املاک اشخاص خصوصی درجه هفت محسوب و رسیدگی به آن مستقیماً در دادگاه کیفری دو صورت می گیرد

    رأی وحدت رویه شماره ۸۰۷ هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    شماره۱۱۰/۱۵۲/۱۲۱۴۶                                                              ۱۳۹۹/۱۲/۲۷

    مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور

    گزارش پرونده وحدت‌ رویه قضایی ردیف ۶۸/۹۹ هیأت عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور با مقدمه و رأی شماره ۸۰۷ ـ ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ به شرح ذیل تنظیم و جهت انتشار ارسال می‌گردد.                  

    معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ غلامعلی صدقی

    مقدمه

    جلسه هیأت ‌عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۶۸/۹۹ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سه‌شنبه، مورخ ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ به ‌ریاست حجت ‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای سیداحمد مرتضوی مقدّم، رئیس محترم دیوان ‌‌عالی ‌‌کشور و با حضور حجت ‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای سید محسن موسوی، نماینده محترم دادستان ‌کل‌ کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای ‌معاون کلیه شعب دیوان‌عالی‌کشور، در سالن هیأت‌ عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش ‌پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌‌کننده در خصوص مورد و استماع نظر نماینده محترم دادستان ‌کل‌ کشور که به ‌ترتیب‌ ذیل منعکس ‌می‌گردد، به ‌صدور رأی وحدت‌ رویه ‌قضایی شماره ۸۰۷ ـ ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ منتهی گردید.

     الف) گزارش پرونده

    به استحضار می‌رساند، آقای غلام‌علی دهشیری، رئیس کل محترم دادگستری استان یزد، با اعلام اینکه از سوی شعب نهم و دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد، درخصوص درجه بزه تصرف عدوانی موضوع ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵و در نتیجه رسیدگی مستقیم دادگاه به آن یا پس از صدور کیفرخواست، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی کشور نموده است که گزارش امر به شرح آتی تقدیم می‌شود:

    الف) به حکایت دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۳۵۲۰۴۰۰۸۶۳ـ ۱۳۹۹/۶/۱۶ شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو ابرکوه، در خصوص شکایت خانم کوکب… علیه آقایان محمد…، حسن…، عباس… و ابوالفضل… دایر بر تصرف عدوانی نسبت به یک قطعه زمین… دادگاه چنین رأی داده است:

    «… نظر به دفاعیات متهمین و مدارک و دلایل ارائه شده از سوی ایشان… مالکیت رسمی خواهان نسبت به ملک مورد ادعا محرز نمی‌باشد فلذا این مرجع وقوع بزه مذکور را محرز نمی‌داند مستنداً به اصل سی و هفتم قانون اساسی و مواد ۴، ۲۶۵ و ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب صادر و اعلام می‌دارد. قرار صادره ظرف بیست روز قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظر استان یزد می‌باشد.»

    پس از تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد به موجب دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۰۳۹۰۰۹۹۱ـ ۱۳۹۹/۹/۳۰چنین رأی داده است:

    «… با عنایت به اوراق و محتویات پرونده هر چند در اجرای ماده ۱۱ قانون کاهش مجازات حبس تعزیری و تبصره ذیل آن مجازات حبس مذکور در ماده ۶۹۰ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی به ۱۵ روز تا ۶ ماه تقلیل یافته و از این حیث این مجازات درجه ۷ محسوب شده و به همین دلیل دادگاه محترم صادرکننده رأی رأساً و بدون طی مرحله تحقیقات مقدماتی از سوی دادسرای مربوطه و در اجرای ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی نموده لیکن با عنایت به اینکه حسب بند ۲ ماده ۳ قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین چنانچه حداقل حبس کمتر از ۹۱ روز و حداکثر آن یک‌ سال باشد دادگاه مخیر است تا در مقام تعیین مجازات یا حکم به حبس بیش از سه ماه صادر یا در اجرای تعرفه خدمات قضایی موضوع قانون بودجه کل کشور به‌جای حبس حکم به جزای نقدی از ۳۳ میلیون تا ۹۹ میلیون ریال صادر کند و مستفاد از وحدت ملاک تبصره ۳ ماده ۱۹ کتاب اول قانون مجازات اسلامی ضابطه در تعیین صلاحیت مجازات اشد می‌باشد و اینکه بنا به مراتب جزای نقدی موضوع پرونده درجه ۵ و در مقام مقایسه با مجازات حبس که درجه ۷ است اشد محسوب می‌شود و با عنایت به اینکه رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ مورخ ۱۳۹۴/۸/۱۹ هیأت محترم عمومی دیوان عالی کشور صرفاً ناظر به جرائمی است که مجازات حبس توأم با جزای نقدی باشد (مانند کلاهبرداری) در حالی که در بزه موضوع ماده ۶۹۰ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی دادگاه مخیر است یکی از مجازات‌های حبس یا جزای نقدی را به تنهایی تعیین کند و از این حیث منصرف از موضوع پرونده است و با عنایت به اینکه اصل بر آن است که کلیه پرونده‌های کیفری می‌بایست مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا را طی کند و مواردی که به صورت استثنا ابتدائاً در دادگاه صالح مورد رسیدگی قرار می‌گیرد در قانون احصاء شده، لذا صدور رأی از سوی دادگاه محترم کیفری دو شهرستان ابرکوه در خصوص بزه موضوع ماده ۶۹۰ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی که بنا بر آنچه ذکر شد درجه ۵ و از حیطه صلاحیت مستقیم دادگاه‌های کیفری خارج است وفق موازین و مقررات نبوده و عدم رعایت تشریفات دادرسی در این پرونده به درجه‌ای از اهمیت می‌باشد که موجب بی‌اعتباری رأی می‌گردد. لذا مستنداً به تبصره ماده ۴۵۵ قانون آیین دادرسی کیفری ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته پرونده جهت ارسال به دادسرای محترم عمومی و انقلاب شهرستان ابرکوه به دادگاه بدوی صادرکننده رأی اعاده می‌گردد. رأی دادگاه قطعی است.»

    ب) به حکایت قرار نهایی شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۰۵۳۰۰۵۴۵ ـ ۱۳۹۹/۵/۱۴ شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب یزد، در خصوص شکایت آقای محمد… علیه آقای خلیل… دایر بر تصرف عدوانی یک قطعه زمین، با این استدلال که

    «… مطابق قانون کاهش مجازات حبس تعزیری و تبصره الحاقی به ماده ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی بزه مذکور درجه ۷ محسوب می‌شود»

    و مستنداً به مواد ۳۱۰ و ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ به لحاظ صلاحیت و شایستگی دادگاه کیفری دو یزد، پرونده را به این دادگاه ارسال کرده است

    و شعبه ۱۱۱ دادگاه مذکور، به موجب دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۰۷۷۰۰۷۷۱ـ ۱۳۹۹/۶/۱، چنین رأی داده است:

    «… نامبرده [شاکی] به شرح صورتجلسه مورخ ۱۳۹۹/۵/۲۹ بیان نموده به موجب مبایعه‌نامه عادی مورخ ۱۳۹۴/۴/۱۰ یک قطعه زمین به مساحت ۱۴۴ مترمربع… را از آقای محمدعلی… خریداری کردم و در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲ شب هنگام با خبر شدم که عده‌ای مشغول دیوارچینی یک طرف زمین می‌باشند وقتی مراجعه کردم همگی آنها متواری شدند چون از آن زمان تا به حال کسی مراجعه نکرده شکایتی ندارم و قصد ساخت و ساز بر ملک خود [را] دارم. با توجه به مراتب دادگاه اظهارات ایشان را نوعی اعلام رضایت تلقی نموده به استناد مواد ۱۰۰ و ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی قرار موقوفی تعقیب صادر می‌نماید. قرار ظرف مدت ۲۰ روز از زمان ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر مرکز استان یزد می‌باشد.»

    پس از تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد به موجب دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۰۷۳۰۰۶۹۳ مورخ ۱۳۹۹/۶/۲۷ چنین رأی داده است:

    «… نظر به محتویات پرونده و اینکه اظهارات تجدیدنظرخواه در دادگاه بدوی رضایت محسوب نمی‌گردد چرا که حسب ماده ۱۰۱ قانون مجازات اسلامی رضایت باید منجز باشد. بنابراین تجدیدنظرخواهی را وارد و مستنداً به بند ب ماده ۴۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری ضمن نقض قرار تجدیدنظرخواسته پرونده جهت ادامه رسیدگی و اتخاذ تصمیم قانونی به دادگاه بدوی اعاده می‌گردد. این رأی قطعی است.»

    چنانکه ملاحظه می‌شود، شعب نهم و دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد، در خصوص درجه‌ بزه تصرف عدوانی موضوع ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و در نتیجه رسیدگی مستقیم دادگاه به آن یا پس از صدور کیفرخواست، آراء متفاوت صادر نموده‌اند به گونه‌ای که شعبه نهم بزه مذکور را درجه پنج و در نتیجه رسیدگی به آن در دادگاه را مستلزم صدور کیفرخواست از سوی دادسرا دانسته، اما شعبه دوازدهم با وجود اینکه پرونده بدون کیفرخواست در دادگاه بدوی مطرح و این دادگاه با پذیرش استدلال دادسرا به طور مستقیم به موضوع رسیدگی و مبادرت به صدور رأی (قرار) کرده است. قرار تجدیدنظرخواسته را از این حیث واجد اشکال ندانسته، بلکه از جهت دیگری آن را نقض و جهت ادامه رسیدگی به دادگاه بدوی اعاده کرده است که رسیدگی به تجدیدنظر خواهی و اتخاذ تصمیم موصوف حکایت دارد. شعبه مذکور بزه موصوف را از حیث درجه و در نتیجه امکان رسیدگی مستقیم در دادگاه از جرائم موضوع ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ دانسته است.

    بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط از قانون محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می‌گردد.

    معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامعلی صدقی

    ب) نظریه نماینده دادستان کل کشور

    احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویه قضایی ردیف ۹۹ / ۶۸ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح آتی اظهار عقیده می‌گردد:

    برابر ماده ۳۰۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ در رسیدگی به جرائم اصل بر صلاحیت محاکم کیفری دو است مگر آن مواردی که قانوناً استثناء شده و مرجع خاصی تعیین شده باشد.

    بزه تصرف عدوانی به موجب ماده ۶۹۰ از قانون تعزیرات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ با توجه به میزان مجازات (یک ماه تا یک سال) جزء جرائم درجه ۶ بوده که با توجه به ماده ۱۱ از قانون کاهش مجازات‌های تعزیری و تبصره ذیل آن مصوب اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ مجازات آن به ۱۵ روز تا ۶ ماه تقلیل یافته و فعلاً از جرائم درجه ۷ می‌باشد.

    و با عنایت به منطوق تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی که اشاره به یک قاعده و اصل دارد که در مقام تردید مجازات حبس شدیدتر است و از طرفی رأی وحدت رویه ۷۴۴ جای هیچ تفسیر مخالف این اصل باقی نگذاشته است و با استدلال به اینکه اولاً جزای نقدی بدل و جایگزین مجازات حبس است و ثانیاً به لحاظ ماهیتی مناسب‌تر و خفیف‌تر است. مجازات حبس را شدیدتر دانسته، لذا با توجه به مراتب معنونه چون مجازات حبس آثار ترذیلی و ترهیبی دارد.

    بنابراین جزای نقدی به هر میزان چه به همراه حبس باشد چه نباشد اخف از مجازات حبس به هر میزان تشخیص داده می‌شود و از طرفی قاضی رسیدگی کننده برابر ماده ۶۶ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مکلف به تعیین مجازات جایگزین حبس است و به موجب ماده ۷۵ این قانون همراه بودن سایر مجازات‌ها با مجازات حبس مانع از صدور حکم به مجازات جایگزین حبس نیست و از طرفی برابر ماده ۷۶ آن قانون ملاک تعیین صلاحیت در رسیدگی و تجدیدنظر خواهی از حکم صادره مجازات قانونی تعیین شده برای آن جرم از سوی قانونگذار در متن قانون است و با عنایت به مواد ۱۰ و ۱۱ قانون مجازات اسلامی اولاً قوانین مربوط به صلاحیت (قواعد شکلی) عطف به ماسبق می‌شوند. ثانیاً مقررات قانونی جدید که از نظر اراده مقنن به تقلیل مجازات استوار است می‌بایست در مورد متهم یا محکوم‌علیه اجرا گردد.

    بنابراین صرف‌نظر از اینکه به موجب قانون کاهش مجازات‌های تعزیری مصوب ۱۳۹۹ بزه تصرف عدوانی از جرائم قابل گذشت اعلام شده و معنی و مفهوم آن این است تا زمانی که مدعی میل و اراده به تعقیب جرم نداشته باشد مرجع قضایی حق ورود ندارد. معتقدم در حال حاضر محاکم کیفری دو مستقیماً با توجه به مفاد ماده ۳۴۰ از قانون آیین دادرسی کیفری و اینکه جرم از جرائم درجه ۷ می‌باشد محاکم کیفری دو صالح به رسیدگی می‌باشند.

    لذا به زعم اینجانب رأی شعبه ۱۲ با اعتقاد به رسیدگی تشخیص بزه تصرف عدوانی در محاکم کیفری دو با نظر مقنن منطبق و قابل تأیید می‌باشد .

     ج) رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۰۷ ـ ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

    جزای نقدی که در برخی از مقررات قانونی مانند بند ۲ ماده ۳ قانون وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۱۳۷۳/۱۲/۲۸ با اصلاحات بعدی، به عنوان بدیل حبس و به منظور رعایت حال متهم پیش‌بینی شده است، ملاک تعیین درجه جرم نیست؛ بلکه در این موارد درجه جرم بر اساس مجازات حبس مقرر در قانون مربوط تعیین می‌شود. بر این اساس و با عنایت به ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، به لحاظ آنکه مجازات حبس مقرر در ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ در خصوص مواردی که املاک و اراضی متعلق به اشخاص خصوصی باشد، به موجب ماده ۱۱ قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب ۱۳۹۹/۲/۲۳، به نصف تقلیل یافته و درجه ۷ است، به بزه مذکور به طور مستقیم در دادگاه کیفری دو رسیدگی می‌شود. بنا به مراتب، رأی شعبه دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

    هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

    روزنامه رسمی، سال هفتاد و هفت شماره 22153، ویژه نامه شماره 1392، مورخ شنبه 21 فروردین 1400

  • ایجاد مزاحمت در آپارتمان (نظریه 4675)

    ایجاد مزاحمت در آپارتمان (نظریه 4675)

    ایجاد مزاحمت در آپارتمان ها، از مصادیق ایجاد مزاحمت ملکی نیست

    نظریه مشورتی شماره 7/90/4675 مورخ 1390/11/16 اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    ایجاد مزاحمت در آپارتمان ها از مصادیق مزاحمت ملکی موضوع ماده 690 قانون مجازات اسلامی نمی باشد.

    متذکر می گردد مزاحمت از طریق کشیدن اشیاء بر کف ساختمان و کوبیدن سقف و…. می تواند مشمول بند 21 ماده دوم آیین نامه امور خلافی مصوب 1354/5/22 باشد و برای آن مجازات تعیین نمود و مرجع صالح برای رسیدگی شورای حل اختلاف می باشد.

  • حکم نصب دروبین مداربسته در مشاعات آپارتمان (نظریه 1484)

    حکم نصب دروبین مداربسته در مشاعات آپارتمان (نظریه 1484)

    نصب دوربین مداربسته در مشاعات آپارتمان با تصویب مجمع عمومی یا هیأت مدیره مجاز ولی توسط ساکنین ممنوع است

    سئوال:

    آیا … نصب دوربین در مشاعات ساختمان، وصف كیفری دارد؟

    آیا می توان این موارد را از مصادیق ماده 690 قانون مجازات اسلامی دانست.؟

    نظریه مشورتی شماره 7/91/1484 مورخ 1391/7/18 اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    …در خصوص نصب دوربین در قسمت های مشاعی با تصویب مجمع عمومی یا هیأت مدیره در مجتمع ها فاقد اشکال قانونی است لکن نصب دوربین بوسیله ساكن یک آپارتمان در قسمت مشاعی غیر قانونی است و مالک یا مالکین دیگر چنانچه اقدام مذكور را منافی حقوق خود بدانند، می توانند به مراجع ذیصلاح جهت اقدام مقتضی و برچیدن آن مراجعه نمایند.

  • مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول در تصرف عدوانی

    مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول در تصرف عدوانی

    مالکیت شاکی نسبت به مال غیرمنقول از شرایط تحقق رکن قانونی جرم تصرف عدوانی است

    چکیدهدر صورت عدم مالکیت طرفین دعوی بر زمین مورد نزاع و ملی بودن آن، طرح شکایت مبنی بر رفع تصرف عدوانی با اشکال مواجه است.

    شماره رای: 9109970908401156
    تاریخ صدور رای: 1391/12/15
    مرجع صدور: شعبه 24 دیوانعالی کشور

    خلاصه جریان پرونده
    به حکایت اوراق پرونده پیوست آقای م. ج. در 20/2/89 شکایتی مبنی بر تصرف عدوانی تسلیم دادسرای شهرستان کوهدشت می‌نماید. پرونده بدواً به شورای حل اختلاف ارسال می‌گردد. شاکی در شورای حل اختلاف شکایت خود را مطرح و مدعی است در مدت پنجاه سال گذشته زمین در تصرف وی بوده از بایر به دایر تبدیل و در آن کشاورزی نموده است که مشتکیٌ‌‌عنه ع. ط. آن را تصرف نموده است. مشتکیٌ‌‌عنه نیز پس از احضار و حضور در شورای حل اختلاف می‌گوید زمین متعلق به او می‌باشد و در اثبات ادعای خود می‌گوید سند مالکیت دارد هر یک از طرفین شهودی بر اثبات مالکیت خود معرفی می‌کنند و در نهایت شورای حل اختلاف به صلاحیت محاکم عمومی کوهدشت قرار عدم صلاحیت صادر می‌نماید.

    پس از تحقیقات محلی پاسگاه انتظامی؛ به حکایت گزارش مورخه 26/5/86 پاسگاه زمین مورد اختلاف در تصرف و مالکیت م. ج. بوده است که به اجاره به آقایان ص. و م. هر دو گ. واگذار می‌شود. در غیاب مستأجران از طرف آقای ع. ط. و فرزندش ش. و غیره تصرف می‌گردد که مورد کشت نخود قرار می‌دهند و به علت اختلاف طرفین محصول نخود هنوز برداشت نشده است.

    پرونده در شعبه دوم دادسرای کوهدشت مورد رسیدگی قرار می‌گیرد و قرار کارشناس در 17/5/86 صادر می‌گردد. آقای ق.ح. به عنوان کارشناس از محل بازدید و در نهایت مالکیت زمین را متعلق به شاکی و برادرانش دانسته که به وسیله مشتکیٌ‌‌عنهم مورد کشت نخود قرار گرفته و مورد تصرف غیر قانونی از طرف مشتکیٌ‌‌عنهم قرار گرفته است. شهود تعرفه شده نیز تعلق زمین مورد اختلاف را به شاکی تأیید نموده‌اند. آقای دادیار پس از تحقیق از شاکی و گواهان وی و با توجه به نظر کارشناس منتخب در 21/6/86 از ع. ط. تحقیق و تفهیم اتهام تصرف عدوانی می‌نماید. متهم می‌گوید هیچ تجاوزی به زمین شاکی نکرده‌ام – اختلاف در تعیین حدود داریم شاکی دروغ می‌گوید اعتراض به نظر کارشناسی ندارم. سپس دادیار قرار تأمین کفیل برای متهم صادر می‌نماید که با معرفی کفیل آزاد می‌گردد. آنگاه قرار مجرمیت صادر که پس از موافقت دادستان کیفرخواست صادر و بر طبق ماده 690 قانون مجازات اسلامی درخواست کیفر وی می‌شود.

    پرونده در شعبه 102 دادگاه جزایی کوهدشت مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. در مورخه 19/ 9/86 دادگاه رسیدگی می‌نماید. متهم در دادگاه ضمن تکذیب شکایت شاکی مدعی عدم ابلاغ نظر کارشناس می‌گردد. دادگاه پرونده را جهت رفع نقص و ابلاغ نظر کارشناس به دادسرا اعاده می‌نماید. آقای دادیار شعبه دوم دستور ابلاغ نظر کارشناسی را به متهم می‌دهد که در مورخه 22/2/87 متهم پس از ابلاغ نظر کارشناسی به آن اعتراض می‌کند. با توجه به اعتراض متهم قرار ارجاع به هیأت سه نفره کارشناسی صادر می‌شود. هیأت کارشناسان با معاینه از محل و سوابق امر و تحقیقات محلی در 20/4/87 مورد اختلاف را ملی و متعلق به هیچ یک از طرفین ندانسته‌اند. پس از نظر هیأت کارشناسی هر یک از طرفین مدعی مالکیت گردیده اند. شعبه دوم دادیاری در مورخه 15/7/87 با توجه به نظر هیأت کارشناسی و عدم مالکیت هر دو طرف قرار منع تعقیب صادر می‌نماید. با اعتراض شاکی، پرونده به دادگاه ارسال می‌گردد.

    دادگاه با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست قبلی و اعاده پرونده برای رفع نقص، صدور قرار منع تعقیب بعدی را فاقد وجاهت قانونی دانسته، پرونده را جهت ابلاغ قرار منع تعقیب به دادسرا اعاده می‌نماید که آقای دادیار در مورخه 12/2/88 با عدول از قرار منع تعقیب پرونده را با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست و تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می‌نماید.

    دادگاه در مورخه 24/3/88 به لحاظ کیفرخواست صادره و عدم حضور متهم در دادگاه با احراز بزهکاری متهم وی را به شش ماه حبس غیابی و رفع تصرف از مورد اختلاف محکوم می‌نماید. رأی صادره در مرحله واخواهی تأیید می‌گردد. پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان جهت رسیدگی تجدیدنظر ارجاع می‌شود. شعبه به جهت معلوم نبودن زمان ابلاغ و روشن شدن تجدیدنظرخواهی در مدت قانونی یا خارج از آن به دادگاه صادرکننده حکم بدوی جهت بررسی و اعلام تاریخ ابلاغ اعاده می‌نماید.

    دادگاه [بدوی] با بررسی و اقدام لازم تاریخ ابلاغ دادنامه را 30/11/88 اعلام می‌نماید. پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال در 26/7/89 پرونده به دادگاه عمومی شعبه 102 از طرف دادگاه تجدیدنظر با اعلام اینکه پرونده کلاسه 88/ 102/ 736 شعبه دوم دادگاه جزایی کوهدشت به انضمام 3 برگ دادنامه به‌شماره 890/621 دادگاه تجدیدنظر که بر تأیید دادنامه بدوی می‌باشد، به شعبه صادر کننده حکم اعاده می‌گردد. پس از آن اقدامات اجرای احکام منعکس است که آخرین برگ آن در جلب سیار محکومٌ‌علیه می‌باشد. آقای م. م. به وکالت از محکومٌ‌علیه درخواست اعاده دادرسی می‌نماید. پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی در مورخه 8/5/91 به این شعبه ارجاع می‌شود. پرونده‌های محاکماتی مطالبه پس از وصول مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و جریان محاکماتی به شرح بالا تنظیم شده است.

    رای دیوان

    درخصوص درخواست اعاده دادرسی آقای ع.ط. با وکالت آقای م.م. با توجه به محتویات پرونده، نظر هیأت کارشناسان به مورخه 20/4/87 ص 77 پرونده دایر بر عدم مالکیت طرفین بر مورد اختلاف و ملی بودن زمین مورد نزاع و با عنایت به مندرجات ماده 690 قانون مجازات اسلامی که اصل و اساس رکن قانونی تحقق جرم تصرف عدوانی را مالکیت شاکی مقرر داشته، در حالی که در مانحن‌فیه حسب نظر هیأت کارشناسان شاکی فاقد مالکیت می‌باشد و لذا مستنداً به بند 6 از ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست متقاضی پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر هم‌عرض محاکم تجدیدنظر استان لرستان ارجاع می‌گردد. بدیهی است اجرای حکم با عنایت به مندرجات ماده 275 قانون مرقوم در بالا تا اعاده دادرسی و صدور حکم مجدد معوق خواهد ماند. اضافه می‌نماید در صورت شکایت منابع طبیعی علیه متصرفین موضوع قابل رسیدگی مجدد در دادسرای محل خواهد بود.

    رییس شعبه 24 دیوان‌عالی کشور – مستشار            لشکری – شوشتری

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از بانک داده آرای مرکز پژوهشگاه قوه قضاییه

  • پارک خودرو در حیاط مشاعی ساختمان جرم تصرف عدوانی است (مشاوره قضایی 2)

    پارک خودرو در حیاط مشاعی ساختمان جرم تصرف عدوانی است (مشاوره قضایی 2)

    مجازات قانونی پارک خودرو در حیاط مشاعی ساختمان برابر ماده 690 قانون مجازات اسلامی جرم تصرف عدوانی است

    سئوال از آقای سجاد:

    با سلام

    بنده مالك واحدي (واحد شماره 4) 86 متري در طبقه دوم يك آپارتمان 9 واحدي هستم. مجتمع داراي سه پاركينگ با پلاك ثبتي مي باشد كه دو تا از پاركينگ ها مستقل بوده و ورودي مختص به خود از خيابان اصلي دارند و يكي از انها در سند واحد بنده واگذار شده و استفاده از دو پاركينگ ديگر از بنده سلب شده است.

    پاركينگ دوم هم به صورت مشابه به واحد  (واحد 6)ديگري واگذار شده و پاركينگ سوم كه قسمت مسقف در همكف كنار واحد شماره 1 تعريف شده و راه ورود به حياط و ايستگاه پله را هم شامل مي شود و گنجايش 5 خودرو را دارد، به صورت مشاع به ساير واحدها (شايد تمامي 7 واحد باقي مانده) واگذار شده است. از 7 واحد باقي مانده، 5 واحد خودرو دارند كه چهار نفر در قسمت مسقف پارك مي كنند ( واحد 5 ادعا مي كند محوطه پاركينگ من بين ايستگاه پله و نرده حياط است و خودم مي توانم 2 خودرو پارك كنم) و يك خودرو در حياط. واحد 1 و 5 و 8 هر كدام دو خودرو دارند و واحد 1 و 8 خودرو دوم خود را در داخل حياط پارك مي كنند و واحد 5 هم خودرو دوم خود را در محوطه كه ادعا دارد، پارك مي كنند. بنده هم خودرو خود را در حياط پارك مي كنم كه ساكنين معترض شده و مي گويند شما حق پارك كردن خودرو در حياط را نداري. آيا ادعاي آنها قانوني مي باشد؟ در صورتي كه من از فضاي مشاعي مثل سه واحد ديگر استفاده مي كنم.

    پاسخ ما:

    مطابق قانون تملک آپارتمان ها مصوب ۱۶ اسفند ۱۳۴۳ با اصلاحات و با الحاقات بعدی‌ و آيين‌نامه اجرايي قانون تملك آپارتمانها مصوب ۸ ارديبهشت ماه ۱۳۴۷ هيأت وزيران با اصلاحات بعدي‌، جزئیات نقاط و مشخصات فضاهای اختصاصی، مشاعی و پارکینک هر یک از واحدها در صورتمجلس تفکیکی بطور مشخص ذکر می شود و اصولاً به هر واحد یک پارکینک اختصاص داده می شود.

    از آنجایی که در سئوال شما اشاره ای به صورتمجلس تفکیکی نشده است، اظهارنظر دقیق مسیر نیست ولی علی‌اصول استفاده هریک از ساکنین از فضای مشاعی به عنوان فضای اختصاصی مانند این که در بخشی از حیاط، خودرو شخصی پارک نماید یا لوازم شخصی قراردهد به نحوی که این امر بدون اجازه حتی یکی از ساکنین ساختمان باشد، از مصادیق تصرف عدوانی در مشاعات محسوب گردیده که مطابق ماده 690 قانون تعزیرات و مجازات های بازدارنده مصوب ۱۳۷۵ با آخرین اصلاحات و الحاقات بعدی جرم وقابل تعقیب است.