برچسب: نظریات مشورتی در اجرای احکام مدنی

نظریات مشورتی در اجرای احکام مدنی شامل نظریات اداره حقوقی، اداره کل حقوقی و اداره کل تدوین و قوانین قوه قضاییه، کارگروه دادستانی کل کشور و دادسرهای نظامی

  • ساختمان در حال ساخت جزء مستثنیات دین نیست (نظریه 642)

    ساختمان در حال ساخت جزء مستثنیات دین نیست (نظریه 642)

    ساختمان در حال ساخت تکمیل نشده منزل مسکونی تلقی نشده و جزء مستثنیات دین نیست

    استعلام:

    شخصی ساخت منزل مسکونی خود را نود درصد تکمیل کرده است و در شرف نقل مکان برای سکونت است؛ اما محکوم‌له آن را توقیف می‌کند، آیا این ملک در زمره مستثنیات دین است؟

    نظریه مشورتی شماره  7/98/642 تاریخ 1399/01/17 اداره کل حقوقی قوه قضاییه

    مطابق بند «الف» ماده 24 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب 1394، منزل مسکونی در شأن محکوم‌علیه در حالت اعسار جزء مستثنیات دین است و منظور از منزل مسکونی، محلی است که برای محکوم‌علیه و افراد تحت تکفل قابلیت سکونت داشته باشد؛ بنابراین ساختمان در حال ساخت که تکمیل نشده، منزل مسکونی تلقی نمی‌شود تا جزء مستثنیات دین باشد.

    مقاله مرتبط: آیا اجاره داده منزل مسکونی یا سکونت در خانه سازمانی باعث خروج آن از مستثنیات دین است؟

    همچنین اموال مشمول مستثنیات دین همان‌‌گونه که در صدر ماده 24 این قانون تأکید شده، حصری و استثنایی بوده و قابل تسری به دیگر اموال محکوم‌علیه نیست و با عنایت به اصل استیفای دین و محکوم‌به، مستثنیات دین را باید محدود و مضیق تفسیر کرد.

    آرشیو بانک اطلاعات حقوقی علیرضا مرادی

  • انتفاء فروش مازاد رهن و حبس محکوم علیه (نظریه 3688)

    انتفاء فروش مازاد رهن و حبس محکوم علیه (نظریه 3688)

    توضیح: با توجه به این که، حکم ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1377/8/10 در مواد 1 و 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1394/3/23 مجمع تشخیص مصلحت نظام تکرار گردید، قطع نظر از ماده 29 قانون اخیر، نظریه مشورتی حاضر کما و کان قابلیت استناد پذیری دارد.

    در صورت منتفی شدن استفاده از مازاد عین مرهونه، اعمال مقررات ماده 3 قانون نحوه اجرای محکوميت های مالی بلامانع است

    استعلام

    در فرضی که با وصف در رهن بودن ملک (شش دانگ ملک) [برای مرتهن اول]، مازاد آن بابت محکومٌ به [مرتهن دوم] توقیف شده و پس از آن به لحاظ افزایش خسارت مرتهن [اول]، مازادی نمانده باشد، آیا اعمال ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در مورد محکوم ٌعلیه وجاهت دارد؟

    نظریه مشورتی شماره 7/89/3688 مورخ 1389/3/24 اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    در فرض مطروحه که به لحاظ افزايش خسارت مرتهن اول، مازادي براي مرتهن دوم از مال مرهونه باقي نمانده، با منتفي شدن رهن براي مرتهن دوم، اعمال مقررات ماده 2 قانون نحوه اجراي محکوميت هاي مالی [مصوب 1377/8/10] بلامانع است.

  • آیا حقوق و مزایای مستمر و غیرمستمر کارمند قابل توقیف است؟ (نظریه 554)

    آیا حقوق و مزایای مستمر و غیرمستمر کارمند قابل توقیف است؟ (نظریه 554)

    تعریف حقوق و مزایا کارمند، مزایای مستمر و غیرمستمر و کدام یک بابت محکوم به قابل توقیف است

    دريافتي هاي مستخدم كه مربوط به پست سازماني باشد قابل توقیف است ولی دريافتي هاي ‌مربوط به كار و فعاليت بيشتر از حد تكليف و وظايف قانوني و وجوهي كه وزارتخانه يا سازمان مربوطه‌ علاوه بر دريافتي هاي ماهانه به او مي‌پردازند، قابل توقیف نیست.

    «اضافه كار، حق تدريس، حق تأليف، پاداش، عيدي و كمك خواربار كلاً قابل توقيف نيست، در حالي كه حقوق، فوق العاده و بدي آب و هوا مشمول مقررات ماده (96) قانون اجراي احكام مدني است»

    سؤال‌:

    در مورد توقيف حقوق و مزاياي مستخدمين دولت در قبال محكوم به، اختلاف نظر وجود دارد. بعضي مزاياي شغلي اعم از مستمر و غيرمستمر از جمله دوري از مركز، بدي آب وهوا، صعوبت كار و شيفت و غيره قابل توقيف است و بعضي ديگر توقيف را فقط شامل مزاياي ‌مستمر مي‌دانند و مزاياي غير مستمر را قابل توقيف نمي‌داند، سؤال اين است كه با توجه به‌ مقررات قانوني چه نوع مزايايي قابل توقيف است و كدام يك قابل توقيف نيست‌؟

    نظريه مشورتی شماره 554/7 مورخ 1/2/1373 اداره کل حقوق قوه قضاییه:

    «هر چند در قانون استخدام كشوري و يا قانون نظام پرداخت كاركنان دولت و قانون‌ كار به طور صريح از انواع مزايا اسم برده نشده ولي از مجموع مواد 41، 43، 71 و 136 و تبصره‌هاي 4 و 6 ماده 137 قانون استخدام كشوري چنين برمي‌آيد كه از مجموع دريافتي هاي ‌مستخدم‌، آنچه كه مربوط به كار و فعاليت بيشتر از حد تكليف و وظايف قانوني مي‌باشد مانند اضافه كار، حق تدريس‌، حق تأليف و غيره و همچنين وجوهي كه وزارتخانه يا سازمان مربوطه‌ علاوه بر دريافتي هاي ماهانه مستخدم مانند پاداش و عيدي و كمك خواربار و غيره به او مي‌پردازند جزء مزاياي مستمر يا غيرمستمر نبوده و در نتيجه مشمول مقررات ماده 96 قانون‌اجراي احكام مدني نيست‌، بقيه دريافتي هاي مستخدم كه مربوط به پست سازماني او مي‌باشد ازجمله فوق العاده شغل‌، فوق العاده خارج از مركز يا كشور، بدي آب و هوا، صعوبت كار يا شيفت ‌و غيره مشمول مقررات ماده 96 قانون اجراي احكام مدني بوده‌، ثلث و ربع آن قابل توقيف‌ است‌.

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از مجموعه نظرهاي مشورتي اداره كل حقوقي و تدوين قوانين قوه قضاييه در مسائل مدني از سال 1363 تا 1380، غلامرضا شهری و محمد خرازی، ش163، صص111-110

  • دولت از پرداخت نیم عشر اجرایی معاف نیست اما زمان تعلق آن هیجده ماه است (نظریه 809)

    دولت از پرداخت نیم عشر اجرایی معاف نیست اما زمان تعلق آن هیجده ماه است (نظریه 809)

    ۴۳۴

    شماره پرونده ۳۵۳ ـ ۱/۳ ـ ۹۴

    سؤال

    به مـوجب ماده دوم قانون معافیـت ادارات دولتـی از پرداخـت حـق الثبت و نیم عشر اجرایی مصوب ۱۳۳۴، در کلیه مواردی که بر طبق مقررات موجود پرداخت نیم عشراجرایی به عهده صندوق دولت می‌باشد، ادارات دولتی از پرداخت نیم عشر معاف خواهند بود، نظـر به این که هیـچ قانونی به طور صـریح، قـانون یاد شده را نسخ نکرده است، مع الوصف اجرای احکام دادگستری در عمل به نسخ قانون مورد بحث به موجب ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی توسل جسته و ادعا می‌کنند قانون اجرای احکام مدنی، قانون معافیت ادارات دولتی از پرداخت حق الثبت و نیم عشر اجرایی را نسـخ کرده است. لذا اعلام نظر مشورتی درخصوص اعتبار قانون یاد شده مورد استدعا است.

    نظریه مشورتی شماره ۸۰۹/۹۴/۷ ـ ۱/۴/۱۳۹۴ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    با توجه به این که برابر ذیل ماده ۱۸۰ قانون اجرای احکام مدنی، کلیه قوانینی که مخالف این قانون باشد ملغی است، بنابراین، معافیت دولت از پرداخت نیم عشر اجرائی در اجرای احکام دادگاهها موضوع قانـون معافیت ادارات دولتی از پرداخت حق الثبت و نیم عشر اجرایی مصوب ۱۳۳۴، نیز ملغی می‌باشد و نظریه‌های قبلی این اداره کل مورد تأیید است؛ اما با توجه به مهلت هجده ماهه مقرر در قانون نحوه پرداخت محکومٌ‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب ۱۳۶۵، تا قبل از انقضاء مهلت یادشده به وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی مشمول قانون اخیرالذکر، نیم عشر اجرایی تعلق نمی‌گیرد.

    منبع: قضاوت آنلاین، روزنامه رسمی، سال هفتاد و دو، شماره 20702، ویژه نامه شماره 859، دوشنبه 16 فروردین 1395

  • مفهوم و مصادیق سایر هزینه های اجرای احکام مدنی (نظریه 17)

    مفهوم و مصادیق سایر هزینه های اجرای احکام مدنی (نظریه 17)

    ۱۲۷

    شماره پرونده ۱۹۷۶ ـ ۱/۳ ـ ۹۲

    سؤال

    احتراماً نظر به اینکه در بند ۲ ماده ۱۵۸ قانون اجرای احکام مدنی مصادیق هزینه­ های اجرایی به صورت تمثیلی بیان شده است خواهشمند است نظر مشورتی آن مرجع محترم را در خصوص اینکه آیا هزینه ­های زیر نیز از مصادیق هزینه­ های یاد شده می­باشد یا خیر اعلام فرمایید:

    ۱ـ در صورتی که مال موضوع مزایده حق سرقفلی بوده و مالک به صورت کلی موافقت خود را با فروش سرقفلی اعلام نموده باشد آیا مالک حسب عرف حاکم بر نقل و انتقال سرقفلی می­ تواند درصدی از مبلغ معامله را جهت حضور در دفترخانه مطالبه نماید علاوه بر آن آیا مالک می­ تواند اعلام موافقت خود را برای فروش سرقفلی به دریافت درصدی از مبلغ معامله مشروط نماید در صورت مثبت بودن پاسخ میزان دریافتی بر چه مبنایی خواهد بود.

    ۲ـ آیا منظور از هزینه ­های مندرج در بند ۲ ماده ۱۵۸ قانون اجرائی احکام مدنی هزینه­ هایی است که مستند آن سند رسمی است و یا آنکه اسناد غیر رسمی نیز می‌تواند مبنای کسر این هزینه­ ها از مبلغ معامله باشد به طور مثال اگر صاحبان مغازه و مسئول پاساژ به موجب سند عادی درخواست پرداخت حقوق سرایداری و… را نماید آیا اجرای احکام می‌تواند با استناد به این اسناد عادی مطالبات یاد شده را از آن کسر و پرداخت نماید و یا آنکه این دست مطالبات به رسیدگی قضایی و صدور حکم نیاز دارد؟

    نظریه مشورتی شماره ۱۷/۹۳/۷ ـ ۱۶/۱/۱۳۹۳ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    ۱ـ وجهی که مالک در عرف برای واگذاری سرقفلی به غیر، از مستأجر خواستار است از حیطه هزینه‌های اجرائی موضوع بند ۲ ماده ۱۵۸ قانون اجرای احکام مدنی خارج است.

    ۲ـ هزینه‌هایی مشمول بند ۲ ماده ۱۵۸ قانون اجرای احکام مدنی می‌شود که اجرای حکم مستلزم تحمل این هزینه‌هاست؛ بنابراین پرداخت حقوق سرایداری اعم از اینکه مستند به سند رسمی ‌باشد یا غیررسمی، از شمول بند یادشده خارج است. با این حال تشخیص مصداق برعهده مرجع قضایی رسیدگی‌کننده است.

    منبع: قضاوت آنلاین، به نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد، شماره 20253، ویژه نامه شماره 716، سه شنبه 25 شهریور 1393

  • مبداء احتساب مرور زمان اجراییه حکم و موانع وصول حق الاجراء (نظریه 3143)

    مبداء احتساب مرور زمان اجراییه حکم و موانع وصول حق الاجراء (نظریه 3143)

    شماره پرونده ۱۰۷۷ ـ ۱/۳ ـ ۹۳

    سؤال

    ۱ـ آیا حق ­الاجرایی که در پرونده­ های اجرای احکام به دلیلی وصول نمی ­شود و در حین عملیات اجرا محکوم‌له گذشت می‌کند و یا اینکه از تعقیب محکوم ­علیه منصرف می ­شود و یا اینکه به نحوی در اجرا کاهلی می ­کند و عملیات اجرا معلق می­ شود و موضوع مشمول مرور زمان ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی می‌شود، از چه تاریخی مرور زمان شروع می­ شود؟ از تاریخ صدور اجرائیه؟ از تاریخ تعلیق اجرای حکم و پیگیری پرونده؟ از تاریخ انصراف محکوم له؟

    ۲ـ آیا به علت کوتاهی و قصور کارکنان اجرای احکام (مثلاً گم شدن پرونده و فراموش شدن صدور دستور وصول) پرونده مشمول مرور زمان می‌شود یا خیر و آیا عذر مذکور را می‌توان مانع شمول مرور زمان مال مذکور تلقی کرد یا خیر؟

    ۳ـ مفهوم و ملاک عدم تعقیب اجرای حکم چیست؟ آیا اگر محکوم‌له فقط درخواست اجرای حکم یا اعمال ماده ۲ (بازداشت محکوم‌علیه) را کرده باشد و دیگر تا پنج سال حاضر نشود، از این تاریخ محاسبه می ­شود و یا اینکه مقصود حضور فیزیکی در اجرای احکام و پیگیری­ه ای قضایی است؟

    نظریه مشورتی شماره ۳۱۴۳/۹۳/۷ ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۳ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

    ۱ـ در مورد اجرائیه ­ای که به تقاضای محکومٌ­له صادر ولی پس از صدور آن، محکومٌ ­له هیچگونه مراجعه ­ای به دایره اجراء نداشته و عملیات اجرائی شروع نشده است، با گذشت ۵ سال از تاریخ صدور اجرائیه، به تجویز ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی، آن اجرائیه الغاء و بلااثر می­ شود ولی چنانچه اجرائیه صادر و عملیات اجرائی شروع شده باشد، اعم از این که عدم تعقیب پرونده اجرائی از ناحیه محکومٌ­ له باشد و یا غیرآن، مورد از شمول ماده فوق ­الذکر خارج می ­باشد.

    ۲ـ ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی، ناظر به مواردی است که عدم تعقیب عملیات اجرائی، مستند به محکومٌ­ له باشد و شامل مواردی مانند موردی که به علّت گم شدن پرونده باشد، نیست.

    ۳ـ صرف درخواست اجرای حکم یا درخواست ­های دیگر از سوی محکوم­ له، به معنای شروع عملیات اجرایی نیست.

    روزنامه رسمی، سال هفتاد و یک، شماره 20622، ویژه نامه شماره 834، سه شنبه 1 دی  1394