برچسب: نقد آرای قضایی

نقد، بررسی و تحلیل آرای قضایی محاکم دادگستری، دیوان عالی کشور، شورای حل اختلاف داگاه صلح، مراجع شبکه قضایی و مراجع اداری کار، مالیاتی و عیره

  • نشریه علمی آموزه های رویه قضایی

    نشریه علمی آموزه های رویه قضایی

    معرفی فصلنامه علمی آموزه های رویه قضایی همراه با دانلود جدیدترین مقالات منتشره

    فصلنامه آموزه های رویه قضایی پژوهشگاه قوه قضاییه اولین دوره را از زمستان 1391 با عنوان فصلنامه رأی آغاز و منتشر شد و در هر دوره فعالیت خود به جز دوره اول، چهار شماره به انتشار رسانیده و میانگین تعداد مقالات هر شماره 10 ـ 12 بوده است. مقالات با فرمت‌های گوناگون در حوزه‌های موضوعی خصوصی، کیفری، عمومی و اداری، ثبت، خانواده، بورس، چک و … به چاپ رسیده است.

    پیرو تشکیل جلسه هیأت نظارت بر مجلات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با درخواست فصلنامه رأی پژوهشگاه قوه قضائیه مبنی بر تمدید مجوز این فصلنامه، موافقت به عمل آمد و از این زمان به بعد فصلنامه رأی با عنوان، فصلنامه آموزه های رویه قضایی با شماره مجوز 86547 منتشر می شود.

    قلمرو موضوعی

    آموزه های رویه قضایی در حوزه تخصصی نقد و بررسی آرای مراجع قضایی و شبه قضایی از جمله آریا دیوان عدالت اداری، دیوان عالی کشور، محاکم عادی یا تجدیدنظر حقوقی و کیفری، کمیسیون های شهرداری، مراجع حل اختلاف کار و … است.

    فرمت‌های مقالات با نام‌های نقد موضوع‌ محور، نقد رأی ‌محور، یادداشت رأی و ترجمه است که هر قالب دارای مقالات با توع موضوعی ذکرشده می‌باشد. فرمت‌های گفته شده در جهت سامان‌دهی و نظم مقالات تعیین گردیده که شامل رعایت مولفه‌های شکلی و محتوایی است تا مقاله را جهت مطالعه، از حدنصاب علمی مناسبی بهره‌مند نماید.

    مدیران فصلنامه

    مدیر مسئول: حسین اعظمی چهاربرج

    سردبیر: سیامک ره‌پیک

    مدیر نشریه: سینا رستمی

    اعضای هیأت تحریریه

    حسین اعظمی چهاربرج

    نجادعلی الماسی

    دکتر عبدالعلی توجهی

    سیامک ره‌پیک

    دکتر سیدحسین صفایی

    توکل حبیب‌زاده

    دکتر حسین مهرپور

    در وب سایت فصلنامه سطح دسترسی آزاد مقالات منتشره از دوره اول سال 1391 از شماره 1 زمستان 1391 با دانلود لینک مستقیم هر مقاله فراهم است.

    جدیدترین مقالات آموزه های رویه قضایی

    خطای RSS: WP HTTP Error: نشانی معتبر نیست.
  • آیین گفتگو، نقدی بر شیوه انتقاد قضایی حقوقدانان

    آیین گفتگو، نقدی بر شیوه انتقاد قضایی حقوقدانان

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: در پست‌های قبل دادنامه شماره 9809972214500064 مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو بخش رودهن با موضوع «برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» ، سه نقد وارده به آن با موضوعات «عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم، غیر مستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود و مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور» و دیدگاه آقای کاوه نیستانی – وکیل دادگستری در نقد انتقادات مزبور و تأیید و توجیه رأی صادره را منتشر کردیم. در پست حاضر دیدگاه آقای محمدجواد رهسپار- قاضی دادگستری را با عنوان «آیین گفتگو» مطالعه خواهیم کرد.

    در پیوند با موضوع، مقاله‌‌ای با موضوع «رویه قضایی در میزان اعتبار تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» از سوی آقای علیرضا مرادی- قاضی سابق دادگستری و وکیل پایه یک کانون وکلای  مرکز در وب سایت شخصی ایشان منتشر شد که در آن به رویکرد رویه قضایی نسبت به اعتبار دلایل اثبات جرم که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد و تحلیل موضوعه همراه با انتخاب نظر برگزیده پرداختند.

    همچنین در انجمن ادله اثبات دعوای کیفری از انجمن های زیرمجموعه آیین دادرسی کیفری در قضاوت آنلاین تاپیکی با موضوع «حدود اعتبار گزارش ضابطین دادگستری در کشف جرم جدید» از سوی یکی از اعضاء ایجاد که پاسخ‌های ارائه شده نسبت به آن مفید فایده خواهدبود.

    به این ترتیب، خواننده با دنبال‌کردن مطالب فوق، ضمن آشنایی با نظرات متعارض مرتبط با موضوع، جایگاه آرای مورد بحث برای وی مشخص و می تواند به جمع‌بندی قابل قبولی دست یابد.

    [/box]

    آیین گفتگو – محمد جواد رهسپار – قاضی دادگستری

    پس از انتشار رایی که اخیرا همکار محترم قضایی مان، جناب آقای حامد رحمانیان، به تازگی در باب “تحصیل دلیل به طریق نامشروع” نوشته اند، همکاران محترم دیگر و برخی وکلا، دانشجویان و اساتید، پیرامون آن بحث و گفتگو کردند.

    در این میان، برخی نیز در نقد رای مذکور، جانب انصاف را فرو گذاشته و به نقد و حتی جرح صاحب رای پرداختند.

    عده ای قلیل نیز توهین را – شاید به دلیل سهولت در نیل به مقصود – بر نقد ترجیح دادند!

    راقم این سطور نیز، تجربه ای مشابه داشته است! اما چند نکته را به این بهانه عرض کنم.

    یک: حسب بررسی و اطلاع، نخستین بار مرحوم دکتر حسن آقایی فر، دادیار دادسرای ارشاد تهران، در سال 1394، این طرز استدلال و نتیجه گیری را نوشته و بنیان گذاشتند.

    با قوت و ضعف ادله طرفین فعلا کاری نداریم، اما آقای دکتر حسن جعفری تبار در کتاب های “یاد استاد – در رثای دکتر ناصر کاتوزیان صفحات 106 تا 119″ و ” دیو در شیشه – در فلسفه رویه قضایی” و نیز آقای دکتر عباس تدین، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران در کتاب “تحصیل دلیل در آیین دادرسی کیفری” دراین باره بحث کرده اند که بسیار قابل استفاده است.

    دو: علاوه بر این، در سال 1396، جنبش نرم افزاری دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، نشستی علمی را ترتیب داد که آقایان دکتر عباس تدین (از دانشگاه آزاد)، دکتر محمد یکرنگی، دکتر محسن برهانی و دکتر غلامحسین الهام (از دانشگاه تهران) و آقای رسول احمد زاده قاضی دادگستری و دانشجوی دکتری، حضور داشته و به بحث و تبادل نظر پیرامون تحصیل دلیل به طریق نامشروع و ضمانت اجرای آن پرداختند که نشان از اهمیت موضوع و تازگی آن داشت.

    سه: این اشکالی تاریخی است که ما رسم نقد را نیاموخته ایم و به تعبیری به ما نیاموخته اند. فضای مجازی نیز به این مشکل دامن زده است. کافی است صفحات شخصی مقامات عالی رتبه کشور و پی نویس‌های آن را ببینید! در این خصوص دکتر سید مصطفی محقق داماد، نیز در کتاب ” در دادگاه جهل مقدس” که به تازگی منتشر کرده اند، به زیبایی هرچه تمام مطلبی مرتبط مرقوم فرموده اند.

    چهار: از حق نباید بگذریم. چنانکه قبلا نیز گفتم، در همین کانال کانون مستقل قضات ایران – در نقد پیشنهاد حبس زدایی حقیر به نقل از مرحوم بهمن کشاورز- دو تن از همکاران شریف، آقایان محمد حسنوند و مصطفی ابدالی حسنوند به ترتیب از دیوان عدالت اداری و دادگاه های تجدیدنظر استان لرستان، اثبات کردند که می توان با رعایت اخلاق و اصول نقد، حتی تندترین نقدها را مطرح کرد و در عین حال به اصول اخلاقی نقد علمی پایبند بود.

    در پایان مناسب است با ذکر خاطره ای چند بیت شعر تقدیم کنم.

    حدود ده سال پیش در استان فارس، یکی از وکلای بنام و شریف (اگر اشتباه نکنم جناب حسن اژدری عضو هیات مدیره کانون وکلای فارس) ابیاتی از دیوان حافظ را قرائت کرده و فرمودند:

    گویی حافظ این ابیات را برای وکلا سروده است!

    ضمن ادای احترام به ایشان و وکلای شریف میهنمان، عرض می کنم که

    احتمالا مراد حضرت حافظ قضات شریف دادگستری نیز بوده اند!

    تقدیم به همکار عزیزمان جناب دکتر رحمانیان و همه همکاران عزیز…

    ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم،
    جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم؛
    عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است،
    کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم؛
    رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم،
    سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم؛
    شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد،
    التفاتش به می صاف مروق نکنیم؛
    خوش برانیم جهان در نظر راهروان،
    فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم؛
    آسمان کشتی ارباب هنر می شکند،
    تکیه آن به که برین بحر معلق نکنیم؛
    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید،
    گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم؛
    حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او،
    ور به حق گفت، جدل با سخن حق نکنیم…

  • دفاع از رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی دست ساز به جهت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    دفاع از رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی دست ساز به جهت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    دلایل قانونی بودن رأی برائت متهم از اتهام حمل مشروبات الکلی دست ساز به علت تحصیل غیرقانونی دلایل اثبات جرم

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: در پست‌های قبل دادنامه شماره 9809972214500064 مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو بخش رودهن با موضوع «برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» و سه نقد وارده به آن با موضوعات «عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم، غیر مستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود و مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور» را منتشر کردیم.

    آقای کاوه نیستانی – وکیل دادگستری در نقد انتقادات مزبور و تأیید و توجیه رأی صادره نظراتی در کانون مستقل قضات مطرح که به شرح آتی می توانید مطالعه کنید. در پست بعدی دیدگاه دیگری با عنوان «آیین گفتگو» در نقد همه نظرات فوق منتشر خواهیم کرد.

    در پیوند با موضوع، مقاله‌‌ای با موضوع «رویه قضایی در میزان اعتبار تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» از سوی آقای علیرضا مرادی- قاضی سابق دادگستری و وکیل پایه یک کانون وکلای  مرکز در وب سایت شخصی ایشان منتشر شد که در آن به رویکرد رویه قضایی نسبت به اعتبار دلایل اثبات جرم که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد و تحلیل موضوعه همراه با انتخاب نظر برگزیده پرداختند.

    همچنین در ارتباط بحث حاضر، در انجمن ادله اثبات دعوای کیفری از انجمن های زیرمجموعه آیین دادرسی کیفری در قضاوت آنلاین، تاپیکی با موضوع «حدود اعتبار گزارش ضابطین دادگستری در کشف جرم جدید» از سوی یکی از اعضاء ایجاد که پاسخ‌های ارائه شده نسبت به آن مفید فایده خواهدبود.

    به این ترتیب، خواننده با دنبال‌کردن مطالب فوق، ضمن آشنایی با نظرات متعارض مرتبط با موضوع، جایگاه آرای مورد بحث برای وی مشخص و می تواند به جمع‌بندی قابل قبولی دست یابد.

    [/box]

    کاوه نیستانی – وکیل دادگستری

    بخش اول

    از بعد حقوقی به نظرم رای درست بوده. در ق‌.آ.د‌.ک جدید اصل «قانونی بودن تحصیل دلیل» که از حقوق جزای انگلستان وام گرفته شده، پذیرفته شده. خود رای هم حقوقیه و مستدل و هم مستند، لذا نیازی به تکرار مکررات نیست.

    اصل فوق الذکر از تضمینات حقوق شهروندی است و راه را بر افترای عملی و پرونده سازی می بندد.

    اما نظر مخالفان رو که می بینم تصور می کنم ریشه‌ی مخالفت مباحث حقوقی نیست، ریشه‌ی مخالفت کشمکش اصالت جامعه یا اصالت فرد است.

    در جامعه ای که انسان گرایی و فرد گرایی ارزش ندارد یا هنوز زیرساخت های آن فراهم نیست – مثل جامعه ی ما – و تمایل به اصالت دادن به جامعه هست، برای نمایندگان اون مثل دادستان و مامورین اعمال کننده قانون، پذیرش چنین رایی هایی سخته ولو اینکه کاملا قانونی هم باشه.

    اینکه در رای صادره اصالت به فرد داده شده، لزوماً به معنای تخدیش رای نیست. ملاک اعتبار یا عدم اعتبار رای نه هدف گرایی نه مصلحت سنجی و نه بحث های جامعه شناختی است. ملاک اعتبار سنجی رای فقط و فقط قانونه.

    اینکه قانون با جامعه سازگار هست یا نه و اینکه اساسا قابل اجرا هست یا نه، بحث دیگری است.
    بدیهیه که من هم با مصونیت بزهکاران و تعطیلی قانون یا تعطیلی احکام اسلام موافق نیستم اما «روش» اعمال قانون و احکام اسلام (که در قالب قانون ذکر شدن) از خود ماهیت قانون و احکام مهمتره و به این «روش» می گیم آیین دادرسی کیفری، هدف وسیله رو توجیه نمی کنه، پذیرفته نیست با هدف کشف جرم به حقوق ملت تجاوز کنیم که این خود جرمی است.

    در مورد تعیین تکلیف اشیاء مکشوفه‌ی ممنوعه با خلا قانونی مواجهیم، نه ضبط یا معدوم نمودن اشیاء مبنا داره و نه استردادش توجیه. نه اینکه برای معدوم نمودن نص نداشته باشیم اما در چنین حالتی مبنایی برای معدوم نمودن یا استرداد نداریم. مبنا نداره یعنی اینکه چطور میشه بزهکار رو تبرئه کرد اما مشروب مکشوفه از وی رو معدوم کنیم؟

    اگر عمل جرمه و جرمی به وقوع پیوسته، آثارش رو هم باید بپذیریم. یعنی فرد بزهکاره و مستحق عقوبت و مشروب هم معدوم میشه.

    اگر جرمی به وقوع نپیوسته پس فرد بزهکار نیست و مشروب رو باید استرداد کنیم.

    خلا قانونی اینجاست که حالتی رو باید تصور می کرد که، جرمی به وقوع پیوسته اما بزهکاری نداریم و مشروب هم معدوم بشه.

    ذکر نظر مخالفان و نقد آن:

    نظر مخالفان که تاکنون در فضای مجازی دیده‌ام را به طور موضوعی دسته بندی می کنم و در حد توان پاسخ می دهم:

    1- رای صادره از اساس واجد ایراد بوده و موجب تجری متهمان خواهد شد.

    پاسخ: با توجه به مقدمه ی پیش گفته، اثر و نتیجه‌ی رای و حتی تالی فاسد رای (بر فرض وجود چنین تالی فاسدی) ملاک اعتبار سنجی رای نیست و ملاک فقط قانون است و بس.

    2- به گمان حقیر جرم اتفاق افتاده! لکن در تشریفات و نحوه کشف آن قصور صورت گرفته است اینجا توسل به نحوه اقدام مأموران در کشف جرم حادث و تمسک به این موضوع! صورت مسئله را پاک نخواهد کرد و متهم مستوجب مجازات خواهد بود.

    اگر قصور مأموران هم احراز گردد، موضوعی جداگانه و قابل پیگیری است ! من حیث المجموع رای موصوف به اعتقاد حقیر کاملا سلیقه ای! و مغایر قوانین ماهوی در احکام جزایی ایران است.

    پاسخ: با توجه به سیاق ماده 137 از قانون آ د ک ضمانت اجرای تعدی و تجاوز مامورین به حقوق ملت و کشف جرم برخلاف مجوز تعریف شده‌ی قانونی، صرفاً اثبات قصور مامور و مجازات انتظامی یا کیفری وی نیست، چون قانون آیین دادرسی کیفری اساساً در مقام بیان آن نیست بلکه بحث اعتبار ادله‌ی اثبات جرم و تحصیل دلیل از طرق قانونی است. دلیلی که برخلاف طریق قانونی تحصیل شده باشد، به حکم خود معتبر نیست، فلسفه تقنین این اصل بماند.

    3- این دادنامه به زعم بنده قوانین موضوعه را به استناد تفسیر به رأی کاملا غیر حقوقی قوانین! نقض کرده است و بهتر عرض کنم که مبانی استدلال آن ضعیف و مغایر احکام اسلام بوده و از صحت حقوقی هم برخوردار نمی باشد چرا بنام شجاعت و نوآوری! احکام اسلام به فراموشی سپرده شوند محل تأمل است!

    پاسخ: در این اظهار نظر من استدلالی ندیدم که پاسخ بگم.

    بخش دوم

    4- درج عنوان دکتر از سوی قاضی محترم در ذیل رأی مبحوث عنه نیز جای بررسی دارد! چرا که بنظر بنده درج این عنوان صحیح نباشد. نکند خدای ناکرده برای تشهیر نام و مدرک علمی ! و بعبارتی کسب شهرت احکام واصول حقوق کیفری زیرپا گذارده شود .

    پاسخ: من هم با درج درجه‌ی علمی در ذیل رای مخالفم و به نظرم پسندیده نیست اما ذکر آن در ذیل رای به معنای غلط پنداشتن رای نیست.

    5- نکته ای که در رای قابل بررسی است این موضوع هست که ایشان فرمودند همکاران قضایی از غیر قانونی بودن تفتیش در جرائم غیر مشهود بی اطلاع هستن، پس شهروندان عادی هم بی اطلاع هستن که این قید بی اطلاعی همکاران قضایی نکته ای هست که جالب توجه هست؛

    اولاً: اینکه خود ایشان هم جز همکاران قضایی هستند پس چطور ایشان از این موضوع مطلع هستن ولی مابقی همکاران مطلع نیستن.

    ثانیاً: ایشان به چه نوع استقرایی به این موضوع رسیدن که همکاران قضایی از این موضوع بی اطلاع هستن؟

    ثالثاً: کمتر همکاری هست که تا الان چندین بار ماده ۵۵ و ۱۳۷ به بعد ق آ د ک رو مطالعه نکرده باشه.

    پاسخ- بر فرض که بر خلاف استدلال دادگاه، همکاران قضایی و انتظامی از قانون مطلع باشند، – هرچند وجود دادگاه تجدید نظر و آمار رای هایی که از بعد حکمی نقض می شوند، دال بر صحت استدلال دادگاه است – اما صدور رای صرفا متکی به این استدلال نیست تا با رد آن اساس رای بدون استدلال باقی مانده باشد.

    ذکر امکان عدم اطلاع همکاران قضایی مقدمه ایست بر پذیرش احتمال جهل بزهکار به حقوق خود. محور پرونده اطلاع ضابطین است نه همکاران محترم قضایی.

    من تجربه ی شخصی دال بر عدم اطلاع ضابطین از این مورد دارم و با تحلیل جامعه شناختی می پندارم که مصادیق آن بسیار باشد و هنوز از نظر ساختاری زمینه‌ی اجرای چنین قانون مترقی ای در جامعه ی ما فراهم نیست و من بعنوان نگارنده با نظر دادگاه کاملا موافقم.

    رابعاً: اگر بر اثر این تفتیش مامورین، جسدی کشف می گردید و یا چندین سلاح جنگی توسط چند تروریست کشف می شد آیا باز آقای دکتر حکم برائت صادر می کردند ؟؟؟ چون حسب موضوع رای موضوع مشمول ماده ۵۷ ق آ د ک هم نیست.

    پاسخ: اینجا نقص قانون است و خلاء داریم. نقص قانون و وجود خلاء و سکوت قانون و فقدان حکم، در قسمتی و حالتی که ممکن است پیش آید، دلیل بر تجویز نقض قانون در قسمتی که با صراحت تکلیف را مشخص کرده نیست.

    خامساً: هستند بسیاری از همکاران محترم قضایی که علی رغم رسیدگی به اتهام متهم در اینگونه موارد علیه مامور متخلف نیز اعلام جرم می کنند کما اینکه بنده در هر ماه بالغ بر چندین مورد از این قبیل اقدامات علیه مامورین متخلف انجام می دم.

    پاسخ: عمل خلاف قانون (رفتار خلاف قانون ضابط در تفتیش و کشف اشیا ممنوعه) نمی تواند منشاء و واجد آثار قانونی ( بزهکار دانستن فرد) باشد. بزهکار دانستن فرد فقط به موجب قانون است و نیازمند تقنین. مجازات انتظامی یا کیفری متجاوز به حقوق ملت دلیلی برای بزهکار دانستن مردم نیست.

    سادسا:

    1- در متن رای به صراحت اعلام شده با اجازه خود متصرف خودرو اقدام به تفتیش شده پس چگونه ایشون با استدلالی بر خلاف اوضاع پرونده و بدون جهات منطقی این عدم رضایت و احراز جهات اکراه و اضطرار اقدام به این نتیجه گیری کردن که رضایت متصرف در حکم عدم رضایت هست
    پاسخ: با مطالعه‌ی کل استدلال منظور دادگاه روشنه. منظور از رضایت اولیه ی مالک خودرو اینه که مامورین با توسل به قهر و غلبه خودرو را بازرسی نکرده اند بلکه مالک با ضابط همکاری کرده اما رضایت باطنی و واقعی نداشته.

    به نظر من استدلال دادگاه درسته چون مالک می دانسته که مشرب حمل می کند پس باطنا راضی به تفتیش نیست. به ویژه اینکه مشروب جاساز نشده.

    دیگر اینکه ماموری که برای توقف خودرو و تفتیش خود قانون را نقض می کند به حکم عقل احتمال زیاد دارد که در صورت مقاومت مالک مشکلات دیگری هم برای مالک ایجاد نماید. پرونده سازی و افترای عملی خود یکی از تالی های فاسد نپذیرفتن اصل « تحصیل دلیل از طرق قانونی» هست.

    2- مگر نه اینکه جهل به قانون مسموع نیست پس چگونه بر خلاف این فرض قانونی متهم رو جاهل به قانون فرض کردن.

    پاسخ: درسته که در مدرسه‌ی حقوق و در متون می خوانیم که جهل به قانون مسموع نیست اما اگر کسی واقعا اثبات نماید که از قانون و حقوق و تکالیف خود خبر نداشته است، مستحق عقوبت است؟ دیگر اینکه حسب مطالب پیش گفته به نظر می رسد در ما نحن فیه رضایت ظاهری و همکاری مالک خود رو با ضابط از بیم تعدی ضابط بوده باشد.

    بخش سوم

    سابعا:

    1- ایشون هیچ تعیین تکلیفی نسبت به مشروبات کشف شده به عمل نیاوردن اگر برائت پس باید به متهم مسترد میکردن آیا این اقدام منطقی هست و اگر تحویل ندادن با چه مجوز و منطقی و مستند به چه قانونی علی رغم صدور حکم بر برائت متهم ولی اموال به ایشون تحویل داده نشده در خصوص رای صادره از سوی آقای دکتر کیفری دو رودهن بفرمایید مشروب مکشوفه چه شد؟!!! اگر سه کیلوگرم مواد مخدر موضوع ماده 8 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر بود چه تصمیمی اتخاذ میفرمودید؟ اگر یک محموله مواد منفجره به قصد انجام عملیات تروریستی بود چه حکمی می دادید؟

    پاسخ من در ذیل قسمت «رابعا» تقدیم گردید.

    2- اداره جامعه و ایجاد نظم با این شعارها و پنهان شدن پشت جملات ظاهری فایده ای نخواهد داشت

    پاسخ در ذیل قسمت «نظر من در دفاع از رای» خیلی خلاصه تقدیم گردید.

    6- علی الاصول در سیستم قضایی عرف و رویه قضایی معمول و متداول است. البته عرف و رویه قضایی پس از تبادل و تداول افکار و اندیشه های مختلف که برای همه مراجع قضایی لازم الاتباع نه اختیاری و تخییری؟ در غیر که هر قاضی بزعم خود رایی صادر نماید هرج و مرج مطلق که دارای توالی فاسد بیشماری است. یک رای موجب شادمانی نیست بلکه مجموع دادگری و دادگستری حق و عدالت بایستی در بوته آزمایش قرار گیرد.

    پاسخ: رویه‌ی قضایی یا عرف قضایی نمی تواند خلاف صریح قانون باشد. اعمال و اجرای قانون، هرج و مرج قضایی نیست. عکس آن هرج و مرج است. ممکن است زیر ساخت های اعمال قانون وجود نداشته باشد و نه تنها اهداف قانون گذار محقق نشود بلکه موجب فسادی نیز بشود که البته این بحث دیگری است. و در صلاحیت قوه مقننه.

    7- خلا قانونی نداریم ، (ماده ۱۴ آیین نامه اجرایی شیوه نگهداری اموال توقیف شده که در این پرونده مشروبات الکلی مکشوفه هست در راستای اجرای ماده ۲۱۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و قانون آیین دادرسی کیفری بلافاصـله پس از نمونه برداری و در صورت لزوم اخذ نظریه آزمایشگاه، طی صورتمجلسی به دستور مقام قضایی باید معدوم گردد.) مشکل از اینجاست که دادگاه منافع فردی را به منفعت جمع ترجیح داده و این قابل رد است.

    پاسخ: به شرح پیش گفته در قسمت «نظر من در دفاع از رای»، در مانحن فیه ( و نه به طور مطلق) خلاء قانونی داریم.

  • نقد رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    نقد رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    [box type=”info” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: با توجه به انتشار دادنامه شماره 9809972214500064  مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو بخش رودهن با موضوع «برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم»، اینک سه نقد وارده به این رأی با موضوعات «عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم، غیر مستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود و مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور» برگرفته از کانون مستقل قضات را منتشر می کنیم.

    در پیوند با موضوع، مقاله‌‌ای با موضوع «رویه قضایی در میزان اعتبار تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم» از سوی آقای علیرضا مرادی- قاضی سابق دادگستری و وکیل پایه یک کانون وکلای  مرکز در وب سایت شخصی ایشان منتشر شد که در آن به رویکرد رویه قضایی نسبت به اعتبار دلایل اثبات جرم که از طریق غیرقانونی تحصیل شده باشد و تحلیل موضوعه همراه با انتخاب نظر برگزیده پرداختند.

    همچنین در انجمن ادله اثبات دعوای کیفری از انجمن های زیرمجموعه آیین دادرسی کیفری در قضاوت آنلاین تاپیکی با موضوع «حدود اعتبار گزارش ضابطین دادگستری در کشف جرم جدید» از سوی یکی از اعضاء ایجاد که پاسخ‌های ارائه شده نسبت به آن مفید فایده خواهدبود.

    در پست بعدی دیدگاهی که به دفاع از رأی مزبور پرداخته را منتشر می کنیم. به این ترتیب، خواننده با دنبال‌کردن مطالب فوق، ضمن آشنایی با نظرات متعارض مرتبط با موضوع، جایگاه آرای مورد بحث برای وی مشخص و می تواند به جمع‌بندی قابل قبولی دست یابد.

    [/box]

    سه نقد وارده به رأی برائت متهم در حمل مشروبات الکلی به علت تحصیل غیرقانونی ادله اثبات جرم

    نقد اول-عدم تعیین تکلیف مال موضوع جرم

    به قلم یکی از قضات کشور

    سلام علیکم
    در خصوص رای صادره از سوی آقای دکتر کیفری دو رودهن، بفرمایید مشروب مکشوفه چه شد؟!!!
    اگر سه کیلوگرم مواد مخدر موضوع ماده 8 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر بود، چه تصمیمی اتخاذ می فرمودید؟
    اگر یک محموله مواد منفجره به قصد انجام عملیات تروریستی بود، چه حکمی می دادید؟
    اداره جامعه و ایجاد نظم با این شعارها و پنهان شدن پشت جملات ظاهری فایده ای نخواهد داشت …

    بگذریم از این آرای سطحی و بیشتر جهت جلب توجه!!

    نقد دوم-غیرمستند بودن بی اطلاعی قضات از غیرقانونی بودن تفتیش در جرایم مشهود

    به قلم یکی از قضات کشور

    با عرض سلام و خسته نباشید

    در خصوص رای صادره از سوی دکتر رحمانیان، هر چند که این رای خیلی وقت پیش صادر شده و مجدد در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده اما نکته ای که در رای قابل بررسی است این موضوع هست که، ایشان فرمودند همکاران قضایی از غیر قانونی بودن تفتیش در جرائم غیر مشهود بی اطلاع هستن پس شهروندان عادی هم بی اطلاع هستن که این قید بی اطلاعی همکاران قضایی، نکته ای هست که جالب توجه هست.

    اولا- اینکه خود ایشان هم جز همکاران قضایی هستند، پس چطور ایشان از این موضوع مطلع هستن ولی مابقی همکاران مطلع نیستن.

    ثانیا- ایشان به چه نوع استقرایی به این موضوع رسیدن که همکاران قضایی از این موضوع بی اطلاع هستن؟

    ثالثا- کمتر همکاری هست که تا الان چندین بار ماده ۵۵ و ۱۳۷ به بعد ق.آ.د.ک رو مطالعه نکرده باشه

    رابعا- اگر بر اثر این تفتیش مامورین جسدی کشف می گردید و یا چندین سلاح جنگی توسط چند تروریست کشف می شد، آیا باز آقای دکتر حکم برائت صادر می کردند ؟؟؟ چون حسب موضوع رای موضوع مشمول ماده ۵۷ ق.آ.د.ک هم نیست.

    خامسا- هستند بسیاری از همکاران که علی رغم رسیدگی به اتهام متهم در اینگونه موارد علیه مامور متخلف نیز اعلام جرم می کنند کما این که بنده در هر ماه بالغ بر چندین مورد از این قبیل اقدامات علیه مامورین متخلف انجام میدم.

    سادسا- در متن رای به صراحت اعلام شده با اجازه خود متصرف خودرو اقدام به تفتیش شده، پس چگونه ایشون با استدلالی بر خلاف اوضاع پرونده و بدون جهات منطقی، این عدم رضایت و احراز جهات اکراه و اضطرار اقدام به این نتیجه گیری کردن که رضایت متصرف در حکم عدم رضایت هست. مگر نه اینکه جهل به قانون مسموع نیست، پس چگونه بر خلاف این فرض قانونی متهم رو جاهل به قانون فرض کردن.

    البته استدلال ایشان به بی اطلاعی همکاران قضایی بهترین دلیلی بوده که می تونسته ایشون رو به نتیجه دلخواه خودشون یعنی برائت متهم نزدیک کنه.

    سابعا- ایشون هیچ تعیین تکلیفی نسبت به مشروبات کشف شده به عمل نیاوردن. اگر برائت پس باید به متهم مسترد میکردن، آیا این اقدام منطقی هست و اگر تحویل ندادن، با چه مجوز و منطقی و مستند به چه قانونی علی رغم صدور حکم بر برائت متهم، ولی اموال به ایشون تحویل داده نشده است.

    نقد سوم-مشتبه نمودن وقوع جرم با تخلف مأمور

    به قلم یکی از وکلای دادگستری

    با سلام

    رای صادره به نظر حقیر از اساس واجد ایراد بوده و موجب تجری متهمان خواهد شد.

    این دادنامه به زعم بنده، قوانین موضوعه را به استناد تفسیر به رأی کاملا غیر حقوقی قوانین! نقض کرده است و بهتر عرض کنم که مبانی استدلال آن ضعیف و مغایر احکام اسلام بوده و از صحت حقوقی هم برخوردار نمی باشد چرا بنام شجاعت و نوآوری! احکام اسلام به فراموشی سپرده شوند، محل تأمل است!

    نتیجه آن که :

    به گمان حقیر جرم اتفاق افتاده! لکن در تشریفات و نحوه کشف آن قصور صورت گرفته است. این جا توسل به نحوه اقدام مأموران در کشف جرم حادث و تمسک به این موضوع! صورت مسئله را پاک نخواهد کرد و متهم مستوجب مجازات خواهد بود.

    اگر قصور مأموران هم احراز گردد، موضوعی جداگانه و قابل پیگیری است! من حیث المجموع رای موصوف به اعتقاد حقیر کاملا سلیقه ای! و مغایر قوانین ماهوی در احکام جزایی ایران است.

    اضافه نمایم که درج عنوان دکتر از سوی قاضی محترم در ذیل رأی مبحوث عنه نیز، جای بررسی دارد! چرا که بنظر بنده درج این عنوان صحیح نباشد اما:

    حرف آخرم راجع به اصدار این دادنامه که شاید تصورم اشتباه هم باشد این است که :

    نکند خدای ناکرده برای تشهیر نام و مدرک علمی! و به عبارتی کسب شهرت احکام و اصول حقوق کیفری زیرپا گذارده شود .

    «امیدوارم در این مسئله تصورم اشتباه باشد»

    ان شاالله سرنوشت نهایی این رای را خبرنگاران حوزه حقوق پیگیری و اطلاع رسانی کنند.

  • رقابت های جایگزین حبس

    رقابت های جایگزین حبس

    روح الله آرمند – معاون دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه

    جدیداً مسابقه ای بر سر مجازاتهای جایگزین حبس در گرفته و انگار هرچه این جایگزین بدیع‌تر باشد نشانه خوش فکری و تفاخر است. همیشه اینجور بودایم یا بیستون ساخته ایم یا چهل ستون.  با کمی تعمق برخی از این جایگزین‌ها فاقد منطق و دور اندیشی  قضایی است. بعنوان مثال نمونه ذیر:

    «شخصی  که به اتهام مداخله در اموال توقیفی پرونده وی منجر به صدور کیفرخواست گردیده در ابتدا به سه ماه حبس محکوم شده بود رییس شعبه …  به جای مجازات زندان، وی را مکلف کرد تا  بر نحوه اجرای پروژه های ساختمانی و تطابق آن‌ بر آیین نامه های ساختمانی و مقررات ملی ساختمان به میزان بیست روز نظارت داشته باشد. اداره بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و واحد اجرای  احکام کیفری شهرستان…. بر اجرای این حکم نظارت میکنند»

    1- تناسب با گذشته مجرم‌

    با کدام منطق کسی که به اتهام مداخله در اموال توقیفی تحت تعقیب قرار گرفته و لااقل عدم امانت وی محرز شده مسول نظارت بر پروژه های ساختمانی کنیم.

    2- هزینه های اجرا

    ویژگی تعیین یک جایگزین مناسب کمترین هزینه در اجرا و مداخله عوامل پیرامونی است، چرا که در غیر اینصورت مطلوب قانونگذار از جایگزین که همان هزینه فایده و هدایت خدمات مجرم به جامعه محقق نمی‌گردد.

    3- امنیت روانی جامعه

    در اموری که سر و کار آن با آسایش و امنیت روانی مردم است محول کردن کار نظارت به شخصی که نه انگیزه و چه بسا مهارت کافی این کار را ندارد شاید جایگزین حبس شود ولی مخالف روح مقررات ناظر بر ایمنی ساخت و ساز است.

    4- تعارض با حقوق ثالث

    جایگزین حبس نباید با حقوق ثالث در تعارض قرار گیرد در فرض فوق چه این فرد ناظر بر پروژهای دولتی یا خصوصی گردیده؟ در هردو فرض با حقوق اشخاص ثالث در بهرمندی از ناظر امین ناسازگار است

    تمسک به تخصص افراد در تعیین جایگزین حبس باید به نحوی باشد که موجب سلب اعتماد و آسایش فکری از مردم نگردد بعنوان مثال پزشک خاطی را اگر موظف به انجام جراحی چشم به عنوان جایگزین حبس کنیم یا مسول برج مراقبت پرواز را به عنوان جایگزین حبس موظف به هدایت پروازها کنیم، آیا خود همان قاضی صادر کننده رای حاضر است توسط همان پزشک معالجه یا با همان پرواز مسافرت کند؟!!!

    مجازات جایگزین حبس نباید بنیان‌های اعتماد عمومی و سرمایه اطمینان مردم به آن  خدمات را خدشه دار نماید. چرا که دریافت کنندگان خدمات عمومی به پشتوانه سالها خدمات مطلوب اعتمادشان جلب گردیده ممکن است، اساسا اعتماد عمومی به سختی تحصیل و به راحتی زائل میگردد.

    5- حفظ حرمت‌ها

    در تعیین جایگزین ها باید قداست‌ها نیز حفظ شود. طبعا الزام به انجام هر کاری که مطبوع فرد نباشد یا ترک عملی که مطلوب اوست اگر نگوییم نوعی مجازات، نوعلی رنج و الم بر اوست. ملزم کردن مجرم به از بر کردن اشعار حافظ یا شرکت در مراسمات مذهبی به عنوان مجازات جایگزین قداست شکنی از این اعمال است.

     ولی اعطای آزادی مشروط به عنوان پاداش شرکت در مراسمات مذهبی چون با اختیار فرد همراه و عنوان مجازات نداشته و یک نوع ارفاق است امری پسندیده میباشد

    6- منفعت عمومی

    در تعیین جایگزین حبس صرفا به نمود رسانه ای آن توجه نشود نافع بودن برای اجتماع و اثر بخش بودن برای مجرم دو شاخصه اصلی در تعیین جایگزین است.

    7- اصل جایگزینی

    دادرس پیش از جایگزین کردن مجازات خودش را در دوحالت جایگزین ارائه کننده و دریافت کننده خدمات جایگزین حبس قراردهد. به این معنی که به عنوان یک شهروند آیا این خدمات مجرم به عنوان جایگزین را می‌پذیرد و از منظر این مجرم آیا جایگزین بدتر از حبس، موجب تخفیف جایگاه اجتماعی اش نمیشود.

    8- مصلحت جامعه

    در تعیین مجازات جایگزین حبس با مجازات های اصلی همانند حبس و شلاق و… تفاوتی به ذهن میرسد. یعنی در جایگزین‌ها در دوران بین منفعت مجرم و جامعه باید منفعت جامعه را ملاک قرار داد زیرا معیاری که از مصادیق قانونی استنباط میشود اولویت منفعت اجتماع است ولی در مجازاتهای دیگر وضعیت مجرم./ رسانه رفاهی قضات

    نقض حقوق مؤلفان و مصنفان

    از ایرادات دیگری که به آن دسته از مجازات های جایگزین حبس از نوع «رونویسی از کتب نویسندگان» وارد است، نقض حقوق مولفان و مصنفان است. در همین ارتباط اعلام نظر یکی از نویسندگان و دفتر حفظ و نشر آثار  آیت‌الله خامنه‌ای به نقل از خبرگزاری ایسنا قابل توجه است:

    واکنش دفتر نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای به حکم دادگاه انقلاب: «بد سلیقگی» بود.

    در تاریخ 19 اسفند سال 1397 تصویر دادنامه صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی منتشر شد که طی آن، ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی ۷۳ ساله، علاوه بر حبس به رونویسی از سه کتاب مرتبط با اندشیه و زندگی رهبر انقلاب محکوم شده است که یکی از این کتاب‌ها، «داستان سیستان» نوشته رضا امیرخانی با موضوع سفر رهبر انقلاب به سیستان‌وبلوچستان است.

    آقای امیرخانی در پستی اینستاگرامی با اعلام نارضایتی از این حکم نوشت:

    «اگر قرار است کتاب به فهرست مجازات‌های تکمیلی افزوده شود، بهتر است پیش از آن، تغییراتی در قانونِ حقوق مولفان و مصنفان انجام پذیرد و در آن پیش‌بینی شود تا از مولفان برای این کار اجازه بگیرند… فقط فراموش نکنیم که با انتشار این سیاهه‌ی کتب، مشکلی خواهیم داشت مثل مشکل سیاهه‌ی شهر‌های محل تبعید!»

    دفتر حفظ و نشر آثار  آیت‌الله خامنه‌ای نیز در واکنش به این مجازات اعلام کرد:

    «آثار مرتبط با رهبر معظم انقلاب برای آشنایی با رأی و اندیشه و نیز زندگی و سیره اخلاقی و اجتماعی معظم‌له است و به‌کارگیری آن به عنوان مجازات یک مجرم، بدسلیقگی است.دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب هیچ توصیه ای به دادگاه هاجهت مطالعه اجباری آثار رهبر انقلاب توسط محکومان ندارد و این کار را مغایر با اثربخشی ‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌ روح‌ کار‌‌‌ فرهنگی‌ می‌داند

    منبع: قضاوت آنلاین

  • نگاهی به یک رأی تحسین برانگیز

    نگاهی به یک رأی تحسین برانگیز

    دکتر مهدی هداوند

    اصل کلی حقوقی: هیچکس نباید از دروغگویی/ کار غیراخلاقی خود نفع ببرد، و هیچکس نباید از راستگویی/کار اخلاقی خود زیان ببیند

    یا: چگونه ممکن است که چیزی به ضد خود بدل شود!

     یا: قانون، حقوق نیست یا همه حقوق نیست؛ و گاه در مقابل حقوق است و باید نادیده گرفته شود یا در پرتو اصول کلی حقوقی تعدیل شود

    دادنامه ای قابل ستایش و بسیار ارزشمند از یکی از شعب دیوان عدالت اداری دیدم که شایسته تامل و تدبر است.

    خلاصه ماجرا این بوده است که فردی صادقانه حقایق مربوط به خود را که از نظر گزینش دلیل بر عدم صلاحیت افراد می باشد، به گزینش گفته است و گزینش نیز براساس همین به اصطلاح اقاریر او، و بدون اینکه دلایل دیگری داشته باشد، صلاحیت او را برای استخدام در دولت رد کرده است.

    شعبه دیوان این تصمیم گزینش را ابطال کرده است با این استدلال کم نظیر که اجمالا میگوید :

    صداقت و راستگویی افراد نباید موجب زیان معنوی و مادی آنان گردد چون این امر باعث تشویق آحاد جامعه به عدم صداقت و بیان اظهارات خلاف واقع خواهد شد.

    این دادنامه بطور تلویحی و درحقیقت میگوید حقوق نمی تواند و نباید از دروغ گویی حمایت کند و علیه صداقت عمل کند؛ و هیچکس نباید از دروغگویی خود نفع ببرد و همچنین هیچ کس نباید از صداقت و راستگویی خود متضرر شود؛ بنابراین هر تفسیری از قوانین باید در جهت حمایت از ارزشهای اخلاقی مبنای نظام حقوقی از جمله صداقت و راستی باشد و قانون نباید به گونه ای اجراء و تفسیر شود که از ریا، نفاق، دورویی و سالوس حمایت کند و این رذائل اخلاقی را تقویت و ترویج کند.

    با اين حال قاضي در تشخيص ارزش هاي پايه حقوق آن گونه كه هواداران حقوق طبيعي مدعي آن هستند و آن طور كه در مكتب پراگماتيزم حقوقي اظهار مي شود آزاد نيست و كماكان بايد پايبند به منابع حقوق و يكپارچگي حقوق باشد و در اين ميان اصول كلي حقوقي که خود جزیی از منابع حقوق هستند، راهگشا هستند: اصولي كه از يك سو ربطي وثيق با مباني و مبادي حقوق که بنیادین ترین آنها یعنی آتانومی است دارند و منادي حق ها و ارزش هاي بنيادين حقوقي منبعث از آتانومی در قالبي حقوقي هستند و از سوي ديگر خود بخشي از منابع حقوق اند.

    يكي از همين اصول کلی حقوقي که اصل آن به زبان لاتین است، مي گويد «هيچ كس نبايد از خطا، تخلف یا عمل مجرمانه خود منتفع شود». بنابراين دروغگو نبايد از دروغ گفتن خود سود ببرد و هر حكم ديگري به جز اين به كار بردن قانون عليه حقوق است و عليه يكپارچگي حقوق و غايت نهايي حقوق در پاسداري از قواعد اخلاقی منبعث از آتونومی است.

    در همینجا می توان از اصل دیگری نیز سخن گفت که می توان گفت، دادنامه مذکور آن را شناسایی کرده است :«هیچکس نباید از اخلاقی بودن و اخلاقی رفتار کردن خود ضرر ببیند» و بنابراین راستگو نباید از راست گفتن خود متضرر شود؛ نظام حقوقي نمي تواند و نباید از عمل غیراخلاقی همچون دروغ گویی حمايت كند، زيرا با مقتضاي ذات آن در تعارض است همانند سند بيعي كه موجب تملیک نشود.

    با این که اداره های عمومي نمي توانند بدون برخورداري از اختيارات قانوني و صلاحيت هاي تشخيصي به حيات خود ادامه دهند، با اين حال كوتاهي در برقراري محدوديت و مرزهاي حقوقي موثر بر اختيارات و عملكرد اداره عمومي، يكپارچگي نظام حقوق عمومي را كه با هدف تنظيم و كنترل قدرت عمومي و ايجاد دولت محدود و حمايت از حقوق و آزادي هاي مردم طراحي شده است و همچنين تحقق حكومت قانون و نفي خودكامگي را نابود مي كند. در نظامي كه متعهد به حكومت قانون است؛ هيچ كس نمي تواند به پشتوانه اختياراتي كه قانون به او تفويض كرده است، قانون را علیه حقوق بکاربگیرد، نظم حقوقي را تباه كند، آن را ناديده بگيرد يا آن را از درون تهي كند و درصدد نابودي آن با ابزار اختيارات قانوني بر آيد. به عبارت ديگر اختيارات حاصل از قانون نبايد عليه نظام حقوقي مورد استفاده قرار گيرد در غير اين صورت اين وضعيت به منزله بازگشت دوباره به خودكامگي و استبداد است اما با روشي فريبكارانه و با پوششي از دلايل قانوني و معني آن جنگيدن با حقوق با سلاح قانون است.

    قاضي ديوان عدالت اداري در جريان بازنگري قضايي عمل اداري بايد تا چنين عمقي را بررسي كند و نبايد شريك مقام اداري در تقلب نسبت به قانون و عامل تعطيلي نظام حقوقي و تخريب كننده يكپارچگي آن شود.

    آنچه گفتیم در سطح قضاوت و اجراء بود و در باب نقش تفسیری قضات و مجریان قانون؛ حال همین سوال را در مورد اصل قانونگذاری و ایجاد نهاد هایی همچون گزینش از خود بپرسیم که این چنین نهادهایی در خدمت چه هستند و تا چه حد مردم را به سوی ارزشهایی همچون صداقت و راستی سوق می دهند و تا چه حد ممکن است از ریا، سالوس و نفاق ناخوداگاه حمایت کنند؟ آیا چنین نهادی بالذات نم یتواند به ضد خود بدل شود و بجای این که در جهت تضمین فضایل اخلاقی عمل کند به رشد، تثبیت و تقویت رذایل اخلاقی کمک کند؟

    اینجاست که قانون در مقابل حقوق عرض اندام می کند و قصد نابود سازی موجودیت، یکپارچگی و هماهنگی درونی آن را دارد. چنین آرایی مانع از قربانی شدن حقوق در پای قانون می شوند. قانون، حقوق نیست یا همه حقوق نیست؛ و گاه در مقابل حقوق است و باید نادیده گرفته شود یا در پرتو اصول کلی حقوقی تعدیل شود.

    منبع: قضاوت آنلاین