برچسب: اخبار روانشناسی

اخبار روانشناسی

  • تئوری توطئه باوری، آثار و مقابله با آن

    تئوری توطئه باوری، آثار و مقابله با آن

    توضیح: دیدگاه سیمون کی ، پژوهشگر نظریه های سیاسی و مدرس توطئه باوری در کینگز کالج دانشگاه لندن نسبت به توطئه باوری، نحوه شکل گیری نظریه های توطئه، آثار و پیامدها و راه های مقابله با آن ها در پاسخ به چند پرسش از صادق صبا بیان گردید که خواندنی است.

    تعریف و عناصر توطئه، نحوه شکل گیری نظریه های توطئه باوری و راه های مقابله با آن

    چرا بعد از شیوع همه گیری ویروس کرونا، این همه نظریه های توطئه مطرح شد؟

    قبل از هر چیزی باید بدانیم که این یک بحران متفاوتی است. مردم روزانه با این بحران درگیرند. بنابراین حضور این بحران در زندگی مردم آنی، نزدیک و بی واسطه است و بر زندگی شخصی شان تأثیر دارد.

    علاوه بر آن، بحران طولانی تری هم است.و بر خلاف یک حمله تروریستی، در طول یک یا دو روز اتفاق نمی افتد بلکه در حالی که این بحران ادامه دارد ما در واکنش به همه اطلاعات متناقضی که در اختیار مان قرار می گیرد، زندگی مان را داریم تغییر می دهیم و پیوسته در حال حضم کردن و واکنش نشان داده هم هستیم.

    بنابراین فکر می کنم که این بسیار قابل پیش بینی است بود که مردم در واکنش به بحران همه گیری کرونا به نظریه های توطئه روی آورند.

    نظر شما در مورد این واقعیت که، ویروس کرونا از چین شروع شده و چین یک بازیگر اصلی در اقتصاد و سیاست جهان است، ممکن است به گسترش این نظریه های توطئه کمک کرده باشد، چیست؟

    خیلی از نظریه های توطئه که در مورد کوید 19 ساخته شد، آن مؤلفه بین اللملی را در خودش دارد و تعدادشان هم خیلی زیاد است. این را در خیلی از نظریه های توطئه می توان دید. حتی گرایبش هایی وجود دارد که با توجه به نگرانی ها مردم در باره محیط زیست از آن برای ساختن این نوع نظریه ها استفاده می کنند.

    بنابراین اگر یک دسیسه بزرگ بین ابرقدرت های جهانی در حال وقوع باشد، می توان انتظار داشت که در شکل گیری نظریه های توطئه هم نقش بازی کند. این که دولت های مختلف هم در سراسر دنیا در مواجهه با این همه گیری به شکل های متفاوتی عمل می کنند، کمکی به این موضوع نمی کند.

    شما در کینگز کالج موضوع توطئه باوری را درس می دادید، آیا یک تعریف کوتاه در مورد این نظریه وجود دارد، یک نظریه توطئه باید دارای چه عنصرهایی داشته باشد که برای مردم باور پذیر باشد؟

    متأسفانه پاسخ کوتاهی که همه را راضی کند، برای این سئوال نیست اما چیزی که می توان گفت این است که، نظریه توطئه در اساس برای توضیح دادن رویدادها یا اتکاء بر این اجزاء است:

    افراد قدرتمندی، مخفیانه مشغول به کارهای هستند که به ضرر مردم و به سود خودشان است. بنابراین نظریه توطئه باید خودخواهانه ، مخفیانه و مضر برای عموم باشد و باید افراد قدرتمندی پشت آن باشند.

    آیا نظریه های توطئه معمولاً در نتیجه شایعات بی ضرر و حرف های معمولی مردم ساخته می شود یا آدم های شرور و هدف دار و یا دولت ها و گروه های که منافع مشخصی دارند عمداً و آگاهانه آن ها را می سازند؟

    چندین نوع نظریه توطئه داریم. گاهی به شکل خیلی طبیعی، به دلیل کمبود اطلاعات این نظریه ها از درون هرج و مرج و آشوب پدیدار می شوند.

    خیلی از آن ها نوعی تلاش طبیعی انسان ها است که به آشوب و بی نظمی، یک نظمی بدهند و در واقع دنبال قصد و نیتی در اتفاقاتی می گردند که در واقع چنین چیزی وجود ندارد.

    در وضعیتی مثل یک همه گیری جهانی، یک نوع حس هرج و مرج آشفتگی وجود دارد. این یک واکنش روانی طبیعی انسان است که با انداختن تقصیر به گردن دیگری، تلاش کند تا در این آشفتگی، نظمی بوجود آوردند.

    هم زمان، برخی دولت ها از این گرایش های طبیعی مردم سوء استفاده می کنند. افراد قدرتمندی هم تلاشم می کنند تا نظریه های توطئه را رواج دهند چون که تردید و سردرگمی می تواند ابزار سیاسی نیرومندی باشد.

    این روزها سلبریتی ها و آدم های سرشناس هم نظریه های توطئه را رواج می دهند، این گونه نیست که تنها گروه های کم اهمیت و حاشیه ای دنبال این نظریه ها باشند بلکه جریان های اصلی و آدم های محترم و موجه هم توطئه باور شدند، چرا این گونه است؟

    در چند دهه گذاشته یک روند عمومی در راستای رواج بیشتر توطئه باوری وجود داشته و یکی از دلایل آن این است که در چند مورد بسیار معروف، نظریه های توطئه ای که باره آن ها بوجود آمده بود و در ابتداء دور از ذهن به نظر می رسد، بعداً معلوم شد که واقعی است.

    نقش شخصیت های معروف و سلبریتی ها در گسترش این چیزها، همان نقشی است که از آن ها انتظار می رود. این ها افراد خاصی نیستند، به هیچ وجه، آن ها در مواجهه با اطلاعات غلط و دروغ پراکنی همانقدر آسیب پذیرند که ما هستیم. پس وقتی یکی از آن ها فریب می خورد و گرفتار یک نظریه توطئه می شود و بعد آن را همرسانی می کند، تأثیر گذاری بیشتری دارد و ممکن است درصد کوچکی از مردم که او را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند بتواند قانع کند تا آن افکار مشکل ساز را باور کنند.

    برخی از این نظریه های توطئه واقعا زیان آور است. می بینیم که نهادهای ناظر و رسانه ها در بریتانیا علیه کانال های تلویزیونی که این نظریه ها را پخش می کنند، دست به اقدام می زنند یا از شبکه های اجتماعی خواسته می شود که نظریه های توطئه را حذف کنند. آیا این نظریه ها واقعا زیان آورند، مثلا چطور می توانند به مبارزه جاری علیه همه گیری ویروس کرونا صدمه بزند؟

    این نکته بسیار مهمی است، چون اگر مردم نتوانند درک کنند که عامل اصلی بیماری آنان چیست، آن وقت لزوما اقدامات عمومی ضروری برای نابودی ویروس و جلوگیری از گسترش آن را رعایت نمی کنند. بنابراین آسیب های عمومی مشهودی در پیش خواهد بود.

    اگر مردم به افکار عجیب و غریبی روی آورند مثل این که ویروسی در کار نیست و این مربوط می شود به دکل های مخابراتی 5G، چیزی که در بریتانیا شایع شده بود. نظریه توطئه ای که ظهور کرد این بود که شبکه های 5G روی سلامت مردم اثر دارد و در نتیجه برخی از مردم به سوی این دکل های هجوم بردند و سعی کردند آن ها را آتش بزنند.

    ضرری که به کمپانی مخابراتی وارد شدT قابل جبران است ولی خسارت واقعی آن آنجایی است که همه کسانی  که این حرف های بی اساس را باور می کنندT دست از اقداماتی که برای محافظت از سلامی خودشان و اطرافیانشان لازم است، بر می دارند.

    به نظر می رسد که هیچ راه مؤثری برای بی اعتبار کردن این نظریه های وجود ندارد، گرچه خیلی ها می خواهند جلوی این نظریه ها را بگیرند ولی آن ها همچنان گسترش شان ادامه دارد. به نظر شما بهترین با موثرترین راه های برای مقابله یا این نظریه های توطئه چیست؟

    پرسش خیلی دشواری است، زیرا یک پدیده روان شناختی وجود دارد به نام اثر پس زنی، معنی این است که وقتی حقایق را برای کسی که به نظریه توطئه باور دارد، بر می شمارید، ممکن است که این کار باعث شود آن فرد در اعتقادش به نظریه توطئه راسخ تر شود، زیرا صرفا می بیند که فرد معتبر و با نفوذی وقت گذاشتند و دارد تلاش می کند دیدگاه او را رد کند. به همین دلیل مقابله با این نوع نظریه های توطئه از طریق روش های معمول خیلی دشوار است.

    باید با این افراد با ذهن باز وارد گفتگو شد و آنها را مسخره نکرد. نشان دادن رویکرد همدلانه در مقابل افراد توطئه باور و اشاره کردن به این موضوع که یک نظام ارزشی اساسی وجود دارد که روی قضاوت افراد تأثیری گذارد، معمولا ابزار قدرتمندی برای مبارزه با نظریه های توطئه است.

    منبع: برنامه آخر هفته با صادق صبا

  • چگونه با آثار روانی بعد از بلایای طبیعی برخورد کنیم؟

    چگونه با آثار روانی بعد از بلایای طبیعی برخورد کنیم؟

    این مطلب توسط یک روانشناس ایرانی در دانشگاه لایپزیک آلمان تهیه شده است که تز دکتری وی در مورد آثار روانی بعد از بلایای طبیعی بود.

    ایران ما بنا به جایگاه جغرافیایی خاص جز ده کشور بلاخیز جهان به شمار می رو و به این جهت .بر اثر سوانح و بلایا ، افراد زیادی از نظر جسمی و روانی آسیب می بینند. آسیب دیدگان بلایا رنج و فشار زیادی را تجربه کرده و نیازمند حمایتهای روانی هستند.
    متاسفانه در کشور ما به مسائل روانی افراد قبل و بعد از حادثه اهمیت داده نمی شود و آموزش جدی هم در این زمینه وجود ندارد ، .به همین دلیل بعد از هر حادثه ای با تعداد زیادی از افراد رو به رو می شویم که از نظر روانی دچار مشکلاتی مثل افسردگی، اضطراب، اختلال بعد از سانحه و مشکلات بی خوابی …شده اند. منظور از حمایت های اولیه روانی-اجتماعی برای آسیب دیدگان، اقداماتی نظیر زیر می باشد:

    ۱- در درجه اول با آسیب دیدگان ارتباط صحیح برقرار کنیم. یعنی نباید با آسیب دیدگان مثل شئی برخورد کرد بلکه باید برای ارتباط با آنها وقت گذاشت و ارتباط باید در حدی باشد که ایجاد وابستگی نکند، چون افراد در شرایط بحرانی به شدت نیاز به وابستگی دارند.

    ۲- سعی کنیم دقیقا آنچه را می دانیم منتقل کنیم. وقتی خبر بدی داریم آن را به تدریج و حتی الامکان در جمع مطرح کنیم. قرار دادن شخص داغدار در جمع گروهی از افراد داغدار شبیه خودشان تحمل درد را آسان می کند.
    روحانی تیم می تواند با حمایت معنوی و اجرای مراسم دینی رنج داغدیدگی را در آسیب دیدگان کاهش دهد.

    ۳- به افراد اطلاعات صحیح بدهیم. مثلا از ما ممکن است بپرسند، آیا پدر من زنده است؟
    گاهی وسوسه می شویم به خاطر آن که طرف مقابل ناراحت نشود، به او دروغ بگوییم، این کار درست نیست زیرا علاوه براین که غیر اخلاقی است اعتماد مردم به ما و سایر نیروهای امدادی را کاهش می دهد و نگرانی عمومی را بالا می برد.

    ۴- افراد را از دیدن جنازه عزیزانشان محروم نکنیم.

    دیدن جنازه عزیزان موجب می شود تا فرد داغدار واقعیت مرگ عزیزان خودش را بهتر بپذیرد. اگر اطلاعاتی راجع به چگونگی فوت و علت مرگ عزیزانشان داریم می توانیم آن را با بازماندگانشان در میان بگذاریم. فقط در مواردی که جنازه یا صحنه مرگ وحشتناک باشد بخش آسیب دیده جنازه را محدود کنید و فقط صحنه های مناسب را نشان دهید.

    ۵- مانع از ابراز احساسات افراد نشویم وبگذاریم افراد گریه و زاری و شیون کنند به آنها نگوییم “گریه نکن” زیرا تخلیه احساسات آنها را راحت تر می کند.

    ۶- استراحت شبانه ضروری می باشد .سعی کنید محیط آرامی را در شب برای آنها فراهم کنید.

    ۷- برای آرامش بخشیدن به افراد از باورهای دینی آنها کمک بگیریم ولی اگر به علت تحریک پذیری واکنش نامناسبی از خود نشان دادند مثلا خدا را مقصر دانستند و یا انکار کردند وارد بحث های فلسفی با آنها نشوید. یادتان نرود در تمام مراحل احساس همدلی و همدردی با آنها بکنید.

    ۸- افراد را تشویق کنیم در مراسم خاکسپاری و بخصوص نماز میت شرکت کنند. اگر نماز میت گروهی برگزار شود، اثر روانی مثبت تری خواهد شد.

    ۹- مانع تجمع داغدیدگان نشویم. عزاداری گروهی به آرامش روانی آسیب دیدگان کمک می کند.از طرف دیگر در صورتی که افراد به دلایل شرعی و غیره مایل به سکونت زیر یک سقف نیستند به آنها حق بدهیم و با آنها همکاری کنیم.

    ۱۰- داغدیدگان را به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و بازسازی تشویق کنیم. به خصوص سعی کنیم افراد منزوی را در کارهای اردوگاه یا محلی که در آن به صورت موقت زندگی می کنند، شرکت بدهیم اما یادمان نرود که نباید به جای آنها تصمیم بگیریم.

    ۱۱- در صورتی که متوجه شویم فردی به علت فشار روانی به مواد مخدر روی آورده، واکنش تندی نشان ندهیم بلکه با آرامش از این کار منعش کنیم و به تیم حمایت روانی-اجتماعی معرفی کنیم.

    ۱۲- در صورتی که علائم اختلالات روانی در افراد مشاهده کردیم، در حدی که امکان دارد باعث آسیب به خودش یا دیگران شود یا تحمل رنج برای آنها دشوار شده یا نتوانند اعمال روزمره طبیعی را انجام بدهند حتما باید آسیب دیده را به تیم حمایت روانی-اجتماعی معرفی کنیم ولی صراحتا عنوان نکنیم که او روانی شده است. مردم از اینکه برچسب بیماری روانی روی آنها بخورد، راضی نیستند. به جای آن از اصطلاحاتی نظیر”اعصابت تحت فشاره” و یا اینکه “ناراحتی عصبی پیدا کردی” استفاده کنیم.

    ۱۳کودکان را از والدین آنها جدا نکنیم. اگر مادر کودک مجروح شده، سعی کنیم کودک را همراه او یا پدرش برای درمان اعزام کنیم. اگر کودک مجروح شده الزاما باید مادر یا پدر یا یکی از بستگان نزدیک او همراهش اعزام شوند.

    ۱۴- اگر کودک شیرخواره و مادر فوت شده، ابتدا سعی کنیم کسی که بتواند به او شیر دهد را پیدا کنیم. سپس بچه را به شخصی از بستگان نزدیک مانند خاله ، عمه ، مادربزرگ یا پدربزرگ بسپاریم و سفارش کنیم تا حد الامکان با او باشند، بغلش کنند و نوازش کنند. اگر مادر کودک فوت شده حتما پدر یا بستگان نزدیک باید به طور دائم همراه بچه باشند.

    ۱۵- در صورتی که اشیا یا لباسی از پدر یا مادری که فوت شده باقی مانده ، آن را در اختیار فرزندش قرار بدهیم.

    ۱۶- حتی الامکان از تغییر مکان مداوم کودک خودداری کنیم.

    ۱۷- برای کودکان امکانات بازی و سرگرمی را فراهم کنیم. بازی باعث انحراف توجه کودک از استرس می شود. وسائل بازی را هر چه زودتر در اختیار کودکان بگذاریم. پس از وسائل ضروری برای کمک به سیل زدگان تهیه وسائل اسباب بازی برایر کودکان است.

    ۱۸- اجازه دهید بچه ها نقاشی کنند، چون نقاشی کردن کودکان علاوه بر کمک به تخلیه هیجانی و تسکین روانی، می تواند نشان دهنده درگیری‌های ذهنی آنها باشد.

    ۱۹- بازماندگان را مجبور نکنیم در مورد داستان خود و اتفاقاتی که پیش آمده صحبت کنند. بخصوص در مورد جزئیات ماجرا، چرا که این کار ممکن است سبب کاهش خونسردی و آرامش افرادی بشود که تمایل ندارند، جزئیات زندگی خود را برای دیگران بازگو کنند.

    ۲۰- به افراد اطمینان بی مورد ندهید. مثلا نگویید “همه چیز زود خوب می شود” و یا این که “حداقل شما زنده موندید” بیان این جملات سبب کاهش آرامش افراد می شود و در نهایت این موارد یادمون نره که…

    به افراد نگوئید که در حال حاضر چه کاری باید انجام بدهند و یا چطور فکر کنند و یا چه احساسی داشته باشند و یا اینکه قبلا چه کار باید انجام می دادند. این کار باعث کاهش خودکارآمدی و افزایش احساس گناه می شود.

    افرادی که تمایل دارند در مورد حادثه اتفاق افتاده و احساسات مرتبط با آن با شما صحبت کنند، گوش دهید. با افراد دوستانه و مهربان رفتار کنید حتی اگر شما را نپذیرند.

    یادمان نرود که حتی امدادگران ما نیاز به حمایت های روانی زیادی دارند.

    تحقیقات نشان داده که این گروه افراد مستعد اختلالات روانی از جمله افسردگی هستند، اگر دانش کافی برای بازتوانی و پذیرش این مشکلات رو نداشته باشند.

    در آخر..

    به امید روزهای آرام
    به امید رونق زندگی همه مردم کشورمان

  • تأثیر خوش رویی و مهربانی در وضع مالی اشخاص چیست؟

    تأثیر خوش رویی و مهربانی در وضع مالی اشخاص چیست؟

    ارتباط مستقیم خوش رویی و مهربانی با وضع مالی اشخاص چیست؟

    آیا خوش برخوردی با دیگران نشانه وضع خوب است یا بد؟

    نگرش ما نسبت به پول در سال‌های اولیه زندگی شکل می‌گیرد وقتی به بزرگسالی می رسیم بعضی از مردم در مدیریت امور مالی و پول موفق‌ترند و برخی کمتر، سئوال این است که این امر تا چه به شخصیت انسان مربوط می شود؟ خوش‌رویی و مهربانی با دیگران یکی از پنج معیار تعریف شخصیت است و دانشمندان سعی کردند تأثیر آن بر وضع مالی را ارزیابی کنند

    آیا آدم های خوش رو بهتر پول‌شان را مدیریت می کنند یا بدتر؟

    سَندرا مَت از دانشکده بیزینس دانشگاه کلمبیا در نیویورک می گوید:

    «قبلاً مطالعاتی وجود داشت که نشان می داد به اعتبار بانکی و درآمد کمتر ارتباط دارد و ما به سایر نشانگر ها مثل سلامت اقتصادی، میزان پس انداز و این جور چیزها علاقمند بودیم. ما میزان بدهی افراد و توانایی پرداخت اقساط وام در زندگی شخصی یا کسب و کارشان را برسی کردم و ارتباط مستقیمی میان خوش رویی و مهربانی با وضع بدتر مالی پیدا کردیم. ما دریافتیم که هر چه آدم ‌خوش‌آیندتری باشید یعنی هر چه مهربان‌تر و قابل اعتمادتر باشید، وضع مالی شما بدتر است. مثلاً پس انداز کمتر، بدهی بیشتری دارید و احتمالل آن که از بازپرداخت اقساط بازبمانید بیشتر است. ما علاقمند بودیم بدانیم چرا اینطوری است و آیا این برای همه آدم های خوش برخورد صادق است؟

    یکی از فرضیات ما این بود که شاید این گونه افراد موقع چانه‌زدن راحت کوتاه می آیند و بیش‌تر به منافع طرف‌شان فکر می کنند، اما شواهدی از این موضوع پیدا نکردیم یعنی درست است که افراد خوش رو موقع مذاکره و چانه زنی راحت کوتاه می آیند اما این لزوماً به بدهی بیشتر یا پس انداز کمتر منجر نمی شود.

    مطالعه ما این طور نشان می دهد که، ظاهراً آدم های خوش برخورد به اندازه دیگران به پول اهمیت نمی دهند و ارزش زیادی برای آن قایل نیستند در نتیجه، به نظر می رسد که همین خصلت باعث وضع بدتر مالی آنان باشد. اگر کسی خیلی به پول اهمیت ندهد، برای حفاظت از آن هم کمتر تلاش می کند مثلاً حساب هایش را کمتر چک می کند، گاهی پرداخت اقساط یادش می رود یا وقتی با دوستانش برای نهار و شام بیرون می رود، بیشتر پیش می آید که کل صورت حساب را تقبل کند.

    مسئله دیگر تلاش این افراد برای پرهیز از اختلاف و تنش است یعنی آن‌ها حاضرند برای حفظ روابط خوب با دیگران و خوشحال نگهداشتن آن ها، هر کاری بکنند.

    آیا همه کسانی که در خوش اخلاقی و خوش‌رویی نمره بالا می آورند، دچار مشکلات مالی هستند یا خیر؟

    «به نظر می رسد که بیشتر آدم های خوش رو در بخش مالی ضعیت تر عمل می کنند. هر چند  تأثیر آن برای آدم های کم درآمد خیلی بیشتر است. اگر کمی به موضوع فکر کنید متوجه می شوید که چرا. آگر آدم مهربانی باشید، از قسمت کردن و خرج کردن برای دیگران شاد می شوید. اگر آدم پول داری باشید، این میل به شریک شدن، تأثیر زیادی بر وضع شما ندارد. اما اگر هم بی پول باشید و هم مهربان، در تنگنا قرار می گیرید. برای همین خوب است گاهی از خود بپرسیم، چطور می توانیم به این گونه افراد کمک کنیم؟

    منبع: قضاوت آنلاین برگرفته از برنامه راز دانش (مرور تازه‌های علمی) بی بی سی، 11 نوامبر 2018

  • چگونه افکار مزاحم و آزاردهنده را از خود دور کنیم؟

    چگونه افکار مزاحم و آزاردهنده را از خود دور کنیم؟

    منشاء
    منشاء افکار مزاحم در دو دسته قابل تقسیم است: الف- افکاری که مربوط به اتفاقات روزمره می‌شود و ب- افکاری که از احساسات یعنی حس ترس، گناه، خشم و مواردی از این قبیل نشأت می‌گیرد.
    برای رفع این افکار ابتدا باید منشاء آن را پیدا کنید؛ برای اینکه بفهمید، زیربنای این افکار کدام حس شما است، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید.

    زمان بروز
    موضوع بعدی زمان آمدن افکار مزاحم است. این افکار بیشتر شب سراغ شما می‌آید یا صبح؟!
    معمولاً افکار مزاحم در دو زمان بیشتر به ذهن انسان می‌آیند، یکی شب هنگام و در زمان خواب که باعث می‌شود فرد دچار بی‌خوابی، اختلال خواب و یا دیدن کابوس شود و دوم در زمان کارهای نیازمند به تمرکز و یکنواخت مثل درس خواندن، رانندگی، ظرف شستن و… با بررسی این موارد می‌توانید به راهکار مناسبی برای رفع افکار مزاحم خود دست یابید.

    راه‌های کنترل
    چند راه حل ساده و عمومی را برای کنترل این افکار به شما پیشنهاد می‌کنیم.

    ۱ تهیه فهرستی از افکار استرس‌زا:
    روی یک برگه سفید افکار غیرمنطقی، استرس زا و بی‌فایده‌ای را که به عادت تبدیل شده و متوقف کردن آن‌ها برای شما سخت است بنویسید؛ سپس این افکار را اولویت بندی کنید؛ یعنی ابتدا آن مواردی را که بیشتر تکرار می‌شود به ترتیب بنویسید و بعد از آن مواردی را که آزاردهندگی بیشتری برای شما دارند یادداشت کنید.

    ۲ تخلیه افکار:
    گام بعدی این است که روزی یک بار در یک ساعت مشخص افکاری را که بیشتر به سراغتان می‌آیند روی کاغذ منتقل کنید. نوشتن به شما کمک می‌کند که افکارتان تخلیه شود. چشم‌هایتان را ببندید و موقعیتی را که احتمالاً فکر استرس زا اتفاق می‌افتد، تصویرسازی کنید.

    ۳ ریلکسیشن (تمدد اعصاب):
    این روش به رفع افکار مزاحمی که ریشه در اضطراب دارند، کمک زیادی می‌کند و باعث استراحت اعضای بدن شما خواهد شد. برای این کار بهتر است لوح فشرده یا کتاب‌هایی را که در این زمینه نوشته شده است از بازار تهیه کنید.

    ۴ تصویرسازی فکر:
    چشم‌هایتان را ببندید و موقعیتی را که احتمالاً فکر استرس زا اتفاق می‌افتد، تصویرسازی کنید البته بهتر است که این روش را با کمک یک مشاور اجرا کنید.

    ۵ تکنیک توقف فکر:
    هر زمان که افکار مزاحم به ذهن شما آمد، خودتان با صدای بلند فرمان «ایست» بدهید. در ابتدا این کار خیلی سخت به نظر می‌رسد، اما تکرار آن باعث می‌شود که به مرور حواس شما پرت شود. پس از ایست، چند نفس عمیق بکشید و به کار عادی خود ادامه دهید یا اگر امکانش وجود داشت، موقعیت خود را تغییر دهید یعنی اگر نشسته هستید، بلند شوید وچند قدم راه بروید.

    ۶ جانشین سازی افکار:
    زمانی که فکری به ذهن شما خطور می‌کند، از خودتان بپرسید که این فکر را با چه افکار دیگری می‌توانم جایگزین کنم و یا به گفت‌و‌گو با فکرتان بنشینید.

    در پایان به شما توصیه می‌شود که در این خصوص حتماً از مشاوره حضوری بهره گیرید؛ از آنجا که ریشه افکار مزاحم اغلب در اضطراب نهفته است و اگر رفع نشود، خدای نکرده به وسواس فکری یا عملی، ترس‌های بیمارگونه، اختلال خواب یا افسردگی تبدیل می‌شود؛ بهتر است برای پیشگیری، مشاوره خود را آغاز کنید.

    منبع: قضاوت آنلاین، به نقل از کانال دکتر محمد سیدا

  • بایدها و نبایدهای انجام چند کار همزمان یا چند وظیفه گی

    بایدها و نبایدهای انجام چند کار همزمان یا چند وظیفه گی

    زمانی که شما اقدام به انجام همزمان چند کار می‌کنید، آن کارها نیاز به یک کانال پردازشی مشابه دارند و بین آنها تداخل صورت می‌پذیرد. بهتر است تنها یکی از کارها را به آن کانال اختصاص دهید و تمام تمرکزتان را متوجه آن کنید.
    شاید یکی از راه‌های افزایش باروری و راندمان، چند وظیفه بودن باشد. اما در واقع اینگونه نیست. David Meyer دانشمند علوم شناختی از دانشگاه میشیگان که مدیر بخش مغز، شناخت و عمل در دانشگاه و یکی از خبرگان در چند وظیفه‌گی است می‌گوید: «زمانی که شما اقدام به انجام همزمان چند کار می‌کنید، آن کارها نیاز به یک کانال پردازشی مشابه دارند و بین آنها تداخل صورت می‌پذیرد. بهتر است تنها یکی از کارها را به آن کانال اختصاص دهید و تمام تمرکزتان را متوجه آن کنید.»
    وی چندین دهه بر روی پژوهش‌هایی مرتبط با کارکرد مغز در شرایط چندوظیفه‌گی کار کرده است. او بر روی سرعت، دقت مغز و همچنین حافظه در هنگام پردازش اطلاعات با روانشناس David Kieras تحقیق به عمل می‌آورند. یکی از پژوهش‌هایی که میر در انتشار آن نقش کمکی را ایفا کرده است، پژوهشی در رابطه با محدودیت‌های چند وظیفه‌گی بود. در این گزارش به این موضوع اشاره شده بود که چندوظیفه بودن و انجام چندین کار به صورت همزمان منجر به کاهش راندمان می‌شود. همچنین، تحقیقات مِیِر این نتیجه را در بر داشت که مغز انسان دارای محدودیت در برخی جنبه هاست، محدودیت هایی که می‌تواند چندوظیفه بودن را با مشکل مواجه کند. مغز انسان در حجم اطلاعات پردازشی، سرعت اطلاعات ورودی و حافظهٔ در حال کار، دارای محدودیت‌هایی است که مانع انجام موثر چند کار به صورت همزمان می‌شود.
    برخلاف اعتقاد عمومی که شما نمی‌توانید دو کار شناختی را با هم انجام دهید، دکتر مِیِر بر این باور است که زمانی که شما در حال صحبت کردن با تلفن و از سوی دیگر در حال نوشتن ایمیل هستید، مغز شما دو کار را به صورت همزمان انجام نمی‌دهد، بلکه مغز شما به سرعت در حال تعویض کانال بین این دو کار است. این در حالی است که برای آن دو کار، شما تنها یک کانال مغز را در اختیار دارید. در صورتی که می‌خواهید دست به کار پیچیده‌ای بزنید و آن کار نیازمند تمام حواس شماست. شما نمی‌توانید کانال پردازشی مغزتان را بین چند کار تقسیم کنید.
    مِیِر معتقد است که چندوظیفه‌گی نه‌تنها بیش از پیش شایع است، بلکه این موضوع ممکن است برای سلامت شما هم دردسر ساز شود. حتی ماهرترین افراد چندوظیفه در حین برطرف کردن تداخل‌های چند کار، نابود شده و از دور خارج می‌شوند. این بدین معنی است که شما ممکن است ایمیلتان را به فردی به اشتباه ارسال نمایید. در واقع دسترسی بیش از حد به منابع مغزی سبب می‌شود تا شما قدرت فکر کردن در مواقع ضروری را از دست بدهید. شرایطی همچون حرف زدن با تلفن همراه در حین رانندگی. زمانی که شما رانندگی می‌کنید، شما از یک کانال مغزی برای حرف زدن، خواندن علامت‌ها و مسیر بعدی استفاده می‌کنید. زمانی که در حین رانندگی از تلفن همراه استفاده کنید، در واقع در یکی از اعمالی که به صورت همزمان در حال اجرایشان هستید، اختلال به وجود می‌آید. آمار تصادفات نشان می‌دهد افراد زیادی در حال استفاده از تلفن همراه دچار حادثه شده‌اند. در واقع تکمیل کردن دو کار به صورت همزمان، حداقل تا پنجاه درصد زمان بیشتری را از شما می‌گیرد و ممکن است حداقل یکی از آنها به خوبی اجرا نشود.
    خبر خوش برای آن دسته از افراد منظمی است که می‌توانند به راحتی زمانشان را مدیریت کنند. در صورتی که فرد منظمی باشید، می‌توانید زمانتان را تقسیم‌بندی و از تداخل امور -و چندوظیفه‌گی- جلوگیری کنید. اگر قصد دارید یک کارآفرین خلاق باشید، باید زمان زیادی را به فکر کردن اختصاص دهید. بد نیست بدانید آلبرت انیشتن زمانی که به رویاپردازی و فکر کردن راجع به تئوری‌ نسبیت می‌پرداخت، هیچ کار دیگری را انجام نمی‌داد و فقط و فقط فکر می‌کرد. (به نقل از کانال دکتر محمد سیدا)

    در مقابل برخی چون مرتضی جاوید مدعی شدند که انجام همزمان چند کار، تحت شرایطی ممکن است، هرچند در اوایل به جهت این که مغز نمی تواند کار تقسیم را به راحتی انجام دهد، کمی دشوار خواهدبود. راز کار در این است که، قسمت بالایی مغز انسان مرکز اعمال ارادی و قسمت پایین آن مرکز اعمال غیرارادی است. با مرکز ارادی، در هر زمان تنها می توان یک کار را انجام داد اما با قسمت پایین مغز می تواند چندین کار را بطور همزمان انجام داد. پس اگر انسان بتواند یک کار را از حالت ارادی به حالت غیرارادی تبدیل کند، می تواند یک کار اضافی دیگر را همزمان انجام داد و حجم کارهای غیرارادی همزمان خود را بالا برد.

    شما هر کاری را که تکرار کنید از حالت اداری خارج و به کار غیرارادی بدل می شود. کارهای مهارتی مانند تایپ کردن، رانندگی از این قبیل می باشند. شما در حین صحبت کردن اگر گوش تان خارش کند، می خارانید بدون این که تمرکز صحبت کردن خود را از دست بدهید.

    [ghazavatonline]

  • راهکارهای عملی گوش دادن فعال

    راهکارهای عملی گوش دادن فعال

    گوش دادن فعال، یافتن معنای گفتار دیگران در ذهن خود است. با این تعریف، شنیدن با گوش دادن متفاوت است. شنیدن فعالیتی جسمی است و نیازی به یادگیری ندارد، چرا که دستگاه شنیداری ما غیرارادی در اثر برخورد با صداها ، تحریک شده و شنیدن احساس می‌شود، اما گوش دادن فعالیتی ذهنی است که نیازمند یادگیری است و تا به آن توجه نکنیم ادراک نمی‌شود. ما با گوش‌های خود می‌شنویم، اما با مغزمان گوش می‌دهیم. برای گوش دادن فعال، از شیوه های زیر استفاده نمایید:

    ♦ برای درک بیشتر گوینده، به علایم غیرکلامی (زبان بدن) او توجه کنیم.

    ♦ خود را به جای گوینده قرار داده و سعی کنیم دنیا را از دیدگاه او ببینیم و درک کنیم.

    ♦ با طرح سوالاتی از خود ، حساسیت گیرندگی‌مان را افزایش دهیم. مثلاً چرا او حالا این موضوع را به من گفت؟ ، منظور او چیست؟ ، نکات اصلی حرف او چیست ؟ و..

    ♦ با توجه به این که سرعت متوسط تکلم انسان بین 125 تا 175 کلمه در دقیقه است. در صورتی که سرعت متوسط تفکر انسان بین 400 تا 800 کلمه در دقیقه است، از این فرصت برای پردازش اطلاعات گوینده خوب استفاده کنیم.

    ♦ عوامل حواس‌پرتی را به حداقل برسانیم از جمله: بازی کردن با کلید و سکه ، تکان خوردن یا حالت عصبی ، ضرب گرفتن روی میز با انگشتان،  جا به جا شدن مکرر ، تماشای تلویزیون ، سر تکان دادن به عابرین ، روزنامه خواندن و …

    ♦ ارتباط چشمی مناسب برقرار کنیم. نه آن قدر خیره شویم که گوینده را معذب کنیم و نه آن قدر به او نگاه نکنیم که تصور کند به ارتباط با او علاقه‌ای نداریم.

    ♦ گوینده را با سؤالات پی در پی بمباران نکنیم که احساس کند مورد بازجویی قرار گرفته است.

    ♦ موانع فیزیکی را از بین ببریم، مثلاٌ در دفتر کار خود، از پشت میز بیرون آمده و در کنار او بنشینیم و صحبت کنیم.

    ♦ است به گونه‌ای بنشینیم که بدن ما کمی متمایل به جلو و به طرف گوینده باشد.

    ♦ احساسات درک شده‌اش را به او انعکاس دهیم. مثلاً : گویا موضوعی باعث خوشحالیت شده ؟! ، غمگین به نظر می‌رسی ! و …

    ♦ بیان عباراتی گوینده را به ادامه‌ی صحبت تشویق کنیم. مثلاً: خب خب! ، بعد چی شد؟ ، جدی ؟! ، واقعا ؟! و …

    ♦ در گوش دادن به مطالب مهم ، از یادداشت‌برداری نکات کلیدی غفلت نکنیم.

    ♦ خود را از احساسات گوینده بیان کنیم. مثلاً: به نظرم این موضوع شما را ناراحت کرده!

    ♦ موضوعات مهم مطرح شده را به گوینده یادآور شویم تا میزان درک خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. مثلاً: چند دقیقه اجازه دهید ببینم درباره چه چیزهایی صحبت کردیم، اول ….

    ♦ منظور گوینده را با کلمات خودش به او انعکاس دهیم.

    ♦ برای خوب گوش دادن و درک بهتر گوینده ضروری است تلاش نماییم برخی خصوصیات و توانایی‌ها را در خود افزایش دهیم، برای مثال: تحقیقات نشان داده است که: کسانی که خزانه‌ی واژگان غنی‌تری دارند، شنوندگان بهتری هستند، کسانی که پیشرفت تحصیلی بهتری دارند، توانایی گوش دادن آنها نیز بیشتر است، زنان در تفسیر و تشخیص پیام‌های غیرکلامی از مردان کارآمدترند، معمولا افراد درونگرا، شنوندگان بهتری هستند.

    ♦ تا وقتی که گوینده مطلب خود را تمام نکرده و یا منتظر پاسخ نیست، سخن او را قطع نکنیم.

    ♦ موقع شنیدن سخنانی که خوشایند ما نیست و یا مخالف خواسته‌ها و تمایلات و افکار ما هستند، صبر و شکیبانی از خود نشان داده و با علایم کلامی و غیرکلامی نامناسب از خود عکس‌العمل نشان ندهیم.

    ♦ عوامل مزاحم را از محل گفتگو دور کنیم، مانند: خاموش کردن رادیو ، تلویزیون ، ضبط صوت ، در صورت ضرورت قطع تلفن و یا نصب و یا نصب کاغذی بر روی در اتاق با عنوان لطفا مزاحم نشوید.

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از کانال دکتر محمد سیدا