برچسب: درجه مجازات

  • مجازات جزای نقدی نسبی درجه هفت مجازات است (رأی 759)

    مجازات جزای نقدی نسبی درجه هفت مجازات است (رأی 759)

    رأی وحدت رویه شماره 759 -1396/4/20 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد مجازات جزای [نقدی] نسبی، با توجه به حکم مقرر در تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، تعزیر درجه 7 محسوب و رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری۲ بوده که قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان است

    شماره۱۱۰/۱۵۲/۱۰۰۱۵                                                                   ۱۳۹۶/۶/۱

    مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور

    گزارش پرونده وحدت رویه ردیف ۱۵/۹۶ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می‌گردد.

    معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراهیم ابراهیمی

    مقدمه

    جلسه هیأت ‌عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۵/۹۶ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سه‌شنبه مورخ ۱۳۹۶/۴/۲۰ به ‌ریاست حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان ‌‌عالی‌‌کشور و با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نمایند ۀ دادستان ‌کل‌ کشور و شرکت جنابان آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای ‌معاون کلیه شعب دیوان‌عالی‌کشور، در سالن هیأت‌ عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش ‌پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌‌کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم ‌کل‌ کشور که به ‌ترتیب‌ ذیل منعکس ‌می‌گردد، به ‌صدور رأی وحدت‌ رویه ‌قضایی شماره ۷۵۹ ـ ۱۳۹۶/۴/۲۰ منتهی گردید.

    معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراهیم ابراهیمی

    الف: گزارش پرونده

    احتراماً معروض می‌دارد: طبق گزارش واصله به شرح پیوست در تعیین درجه بزه بعضی از جرایم از جمله بزه تغییر کاربری اراضی کشاورزی، از شعب نهم و هفدهم دیوان عالی کشور طی پرونده‌های شماره ۶۰۰۰۳۵ و ۱۰۰۸۶۹ آراء مختلف صادر شده است که خلاصه جریان هر کدام به شرح ذیل گزارش می‌گردد:

    الف. ادارۀ جهاد کشاورزی شهرستان مشهد از آقای محمد … به علت تغییر کاربری ۲۵۱ متر مربع زمین زراعی شکایت کرده است. متهم به میزان زمین اعلام شده اعتراض کرده و در نتیجۀ کارشناسی‌های به عمل آمده، میزان دقیق آن ۲۵۰ متر مربع اعلام شده است. پس از طی مراحل قانونی و صدور کیفرخواست، پرونده در شعبه ۱۲۹ دادگاه کیفری دو مشهد مطرح شده و این دادگاه به موجب دادنامه ۹۴۱۰۱۲ ـ ۱۳۹۴/۱۰/۱۰ با احتساب حداکثر میزان جزای نقدی برای آن، به شایستگی دادگاه کیفری یک قرار عدم صلاحیت صادر کرده و شعبه دوم دادگاه کیفری یک مشهد طبق دادنامه ۱۳۰ ـ ۲۸ /۱۳۹۵/۴ بزهکاری متهم را از حیث تغییر کاربری اراضی زراعی به وسعت ۲۴۰ متر مربع، محرز دانسته و با بیان اینکه ارزش هر متر مربع از اراضی تغییر یافته به مبلغ ششصد هزار ریال تعیین شده است، آقای محمد … را علاوه بر قلع و قمع بنای احداثی غیرمجاز به پرداخت دویست و هشتاد میلیون ریال معادل دو برابر ارزش ملک مورد بحث محکوم نموده است که با اعتراض فرجامی وکلای محکومٌ‌علیه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از ثبت در دبیرخانه به شعبه نهم ارجاع شده و هیأت محترم شعبه پس از قرائت گزارش عضو ممیز طی دادنامه ۳۰۲ ـ ۱۳۹۵/۱۰/۱۴ به شرح ذیل اتخاذ تصمیم نموده‌اند:

    «با توجه به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن، نظر به اینکه بر اساس نظریه کارشناس منتخب، دادنامه طبق موازین قضایی صادر گردیده و ایراد مؤثری از جانب وکلای محترم (آقای علی … و خانم فرزانه …) به عمل نیامده است، لذا به استناد شق الف از ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری، دادنامه فرجام‌خواسته ابرام می‌شود. ضمناً ایراد وکلای محترم نسبت به صلاحیت دادگاه کیفری یک و دیوان عالی کشور فاقد وجاهت است، چرا که بر اساس مفاد مواد ۳۰۱ و ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری، ملاک صلاحیت هر یک از محاکم کیفری ۱ و ۲ در رابطه با جرایم تعزیری مشخص گردیده، با این توضیح که دادگاه کیفری ۲ نسبت به تمامی جرایم موجب تعزیر، صالح به رسیدگی بوده، مگر جرایم تعزیری درجه ۳ و بالاتر که به موجب بند ت از ماده ۳۰۲ [قانون] فوق از ماده ۳۰۱ [آن] مستثنی شده و جرایم تعزیری درجه ۴ و پایین‌تر در صلاحیت دادگاه کیفری ۲ باقی مانده و بر همین اساس نیز در مواد ۴۲۷ و ۴۲۸ همان قانون، ملاک مرجع رسیدگی به تجدیدنظرخواهی و یا فرجام‌خواهی حسب مورد تعیین شده است. بنابراین در جرایمی که مجازات قانونی آنها صرفاً جزای نقدی نسبی می‌باشد، از ابتدای رسیدگی مشخص نیست که کدام یک از دادگاه‌های کیفری ۱ و ۲ صالح به رسیدگی خواهد بود، چرا که در زمان شروع به رسیدگی معلوم نیست جرم تعزیری از چه درجه می‌باشد؟ ولی پس از انجام کارشناسی و تعیین میزان جزای نقدی متصوره و انطباق مورد با هر یک از درجات هشت‌گانه مندرج در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی حسب مورد، صلاحیت محاکم کیفری ۲ و یا ۱ و به تبع آن صلاحیت مرجع تجدیدنظر (دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور) مشخص خواهد شد و اگر خواسته باشیم مجازات‌های مندرج در بندهای هشت‌گانه فوق را صرفاً به مجازات‌های ثابت اختصاص دهیم، مجازات‌های مربوط به جزای نقدی منعکس در ماده ۱۹ فوق خصوصاً درجات ۱،۲ و ۳ (موضوع جزاهای نقدی بیش از یک میلیارد ریال، پانصد و پنجاه میلیون ریال تا یک میلیارد ریال و سیصد و شصت میلیون ریال تا پانصد و پنجاه میلیون ریال) بدون مصداق خواهد ماند و اقدام قانونگذار در این قسمت عبث خواهد بود، چرا که جرایمی را سراغ نداریم که مجازات ثابت آنها جزای نقدی یک میلیارد ریال و بالاتر، پانصد و پنجاه میلیون ریال تا یک میلیارد ریال و سیصد و شصت میلیون ریال تا پانصد و پنجاه میلیون ریال بوده باشد. بنابراین ایراد وکلای محترم رد می‌شود.»

    ب. مدیریت جهاد کشاورزی مشهد در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۸ از آقای علی اکبر … به اتهام تغییر غیرمجاز کاربری ۲۱۰ متر مربع زمین زراعی شکایت کرده و صورتجلسه کمیسیون تقویم و ارزیابی اراضی زراعی و باغها نیز که طی آن قیمت روز زمین از قرار هر متر مربع سه میلیون ریال و قیمت ۸۰% کل قطعه یادشده ۵۰۴/۰۰۰/۰۰۰ ریال تعیین شده است، به دادسرا تقدیم شده است. با صدور کیفرخواست ۵۷۲۰ ـ ۱۳۹۴/۲/۱۷ مستنداً به ماده یک قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها برای متهم به علت تغییر کاربری زمین زراعی به میزان مرقوم تقاضای مجازات شده، ولی شعبه ۱۲۳ دادگاه کیفری ۲ مشهد به موجب دادنامه ۶۹۷ ـ ۹۴۰ ـ ۱۳۹۴/۶/۲۳ با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاه‌های کیفری یک ارسال کرده و شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به موجب دادنامه ۱۸۱۰ ـ ۹۴۰ ـ ۱۳۹۴/۱۰/۲۸ بزهکاری متهم را در مورد اتهام انتسابی ثابت دانسته و به استناد ماده ۳ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها و با اعمال ماده ۳۷ و بندهای پ و ث ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی متهم را با دو درجه تخفیف به پرداخت مبلغ یکصد و هشتاد میلیون ریال جزای نقدی و قلع و قمع بنا محکوم نموده و با اصدار دادنامه مذکور و تصریح به قابل تجدیدنظر بودن آن در دیوان عالی کشور، پرونده را به این مرجع ارسال کرده که پس از ثبت در دبیرخانه و ارجاع آن به شعبه هفدهم، هیأت محترم شعبه طی دادنامه ۷۰۰۰۶۵ ـ ۱۳۹۵/۳/۳۰ چنین رأی داده‌اند:

    «مستنبط از مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و آنچه که در باب صلاحیت در قانون مزبور آمده این است که در تقسیم‌بندی مجازات‌های تعزیری به درجات مختلف و تعیین میزان مجازات جزای نقدی به عنوان یکی از معیارهای تقسیم‌بندی مزبور جزای نقدی ثابت مورد توجه و نظر بوده و رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ ـ ۱۳۹۴/۸/۱۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز به نوعی مؤید این معنی می‌باشد و چون در شعبه مطروحه جزای نقدی که از جمله مجازات‌های تغییر کاربری غیرمجاز اراضی زراعی و باغها بوده، میزان ثابتی نداشته و به همین اعتبار و نسبی بودن کیفر مزبور به نظر جزای نقدی نسبی ضابطه‌ای جهت انطباق مجازات یاد شده با بندهای ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی و در نتیجه تعیین صلاحیت مرجع رسیدگی‌کننده محسوب نمی‌شود و از طرفی نیز ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری هم که جرایم مختلف من‌جمله جرایمی را که مجازات قانونی آنها تعزیر درجه ۳ و بالاتر بوده قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور دانسته است ناظر بر آن دسته از جرایمی بوده که تمام یا قسمتی از مجازات‌های تعزیری آنها جزای نقدی ثابت به میزان مقرر در قانون باشد، فلذا به جهات یاد شده و اینکه مجازات قانونی بزه عنوان شده با هیچ یک از بندهای ماده ۱۹ قانون مارّ‌الذکر مطابقت نداشته و حسب صریح قسمت اخیر تبصرۀ ۳ ماده قانونی اخیرالذکر بزه اعلامی در حدود بند ۷ همان ماده از قانون قابل کیفر خواهد بود، ضمن اعلام صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی در رسیدگی به موضوع به عدم قابلیت طرح قضیه در دیوان عالی کشور تأکید و بر همین اساس نیز سوابق امر را جهت هرگونه اقدام مقتضی به مرجع محترم ذیربط اعاده می‌دارد.»

    همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید اعضای محترم شعبه هفدهم دیوان عالی کشور در تعیین درجه مجازات بزه تغییر کاربری غیرمجاز اراضی زراعی و باغ‌ها با استنباط از مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و مقررات قانونی مربوط به صلاحیت، جزای نقدی ثابت را ملاک قرار داده و با استظهار از رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ ـ ۱۳۹۴/۸/۱۹، جزای نقدی نسبی را ضابطه جهت انطباق مجازات یادشده با بندهای ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی و در نتیجه تعیین صلاحیت مرجع رسیدگی‌کننده محسوب نکرده است، اما اعضای محترم شعبه هفدهم به شرح استدلال مذکور در دادنامه صدر‌الاشعار، صلاحیت مرجع رسیدگی کننده به جرائم واجد جزای نقدی نسبی را به تعیین شدن میزان جزای نقدی توسط کارشناس و انطباق مورد با درجات هشت‌گانه موضوع ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی موکول نموده است که چون به این ترتیب از شعب مختلف دیوان عالی کشور با اختلاف استنباط از قانون آراء متفاوت صادر شده است، لذا به تجویز ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ طرح موضوع برای صدور رأی وحدت رویه را پیشنهاد می‌نماید.

    معاون قضایی دیوان عالی کشورـ حسین مختاری

    ب: نظریه دادستان کل کشور

    «هر چند که در قانون مجازات اسلامی در مورد تعیین درجه مجازات جزای نقدی به ثابت یا نسبی بودن جزای نقدی اشاره نشده است، ولیکن به نظر می‌رسد با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ مورخ ۱۳۹۴/۸/۱۹ و ذیل تبصرۀ ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی نظر شعبه هفدهم دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه «جزای نقدی نسبی با هیچ‌یک از بندهای هشت‌گانه ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مطابقت ندارد و درجه هفت محسوب می‌شود.» به دلایل زیر صائب است:

    اولاً، به موجب رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ مورخ ۱۳۹۴/۸/۱۹ دیوان عالی کشور چنانچه مجازات جرمی جزای نقدی توأم با حبس باشد، ملاک تعیین درجه و به تبع آن تعیین صلاحیت مراجع کیفری مجازات حبس می‌باشد. اینک ملاحظه می‌شود با توجه به اینکه برای جرم مورد نظر در صورت تکرار آن مطابق ماده ۳ قانون حفظ کاربری اراضی علاوه بر جزای نقدی نسبی، مجازات حبس تا شش ماه مقرر شده است که به موجب رأی وحدت رویه مذکور درجه هفت محسوب می‌شود. چطور ممکن است همان جرم در بار اول با توجه به میزان جزای نقدی درجه ۲ یا ۳ محسوب ‌شود، ولیکن در صورت تکرار آن درجه هفت باشد؟ این موضوع با اصول حقوقی سازگاری نداشته و نتیجه منطقی ندارد.

    ثانیاً، مقررات مربوط به صلاحیت از قواعد آمره است که باید از همان ابتدای تعقیب، مقام قضایی کیفری بتواند به موجب آن وضعیت صلاحیت خود را تعیین کند، زیرا در صورت عدم صلاحیت حق هیچ‌گونه تعقیب و رسیدگی ندارد. اینکه صلاحیت مرجع قضایی منوط به میزان ارزش ریالی مال موضوع جرم شود، با این قاعده مطابقت ندارد.

    ثالثاً، به موجب قسمت اخیر تبصرۀ ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوّب ۱۳۹۲ مقرر شده است که اگر مجازاتی با هیچ‌یک از بندهای هشت‌گانه این ماده مطابقت نداشته باشد مجازات درجه هفت محسوب می‌شود. از طرفی مناط تعیین صلاحیت دادگاه‌ها زمان طرح شکایت است که در زمان طرح شکایت و شروع به رسیدگی هنوز به لحاظ مشخص نبودن ارزش ملک موضوع جرم، تعیین درجه مجازات جرم ارتکابی و به تبع آن تعیین مرجع کیفری صالح ممکن نیست، بنابراین باید موضوع را از جمله مصادیق این تبصره محسوب کرد و مجازات جرم مورد نظر را درجه هفت به حساب آورد.

    رابعاً، تفسیر قوانین مجمل باید همسو با اصول کلی حقوقی به عنوان مُحْکَمات این علم صورت گیرد. اصولاً شأن دادگاه‌های کیفری یک و نیز دیوان عالی کشور رسیدگی به جرایم کم اهمیت نمی‌باشد، زیرا در مقایسه با بسیاری از جرایم مثل کلاهبرداری‌های چند میلیارد تومانی که در صلاحیت دادگاه کیفری ۲ و تجدیدنظر آن در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان است رسیدگی به جرایم تغییر کاربری موضوع قانون حفظ کاربری اراضی در دادگاه کیفری یک و تجدیدنظر آن در دیوان عالی کشور نتیجه منطقی ندارد و مطابق با اصول حقوقی نمی‌باشد.»

    ج: رأی وحدت‌ رویه شماره 759ـ ۱۳۹۶/۴/۲۰ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

    مجازات جزای نقدی که درجات آن در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوّب سال ۱۳۹۲ مشخص شده، با توجه به تعیین حداقل و حداکثر آن در قانون، ناظر به جزای نقدی ثابت است و از جزای نقدی نسبی که میزان آن بر اساس واحد با مبنای خاص قانونی احتساب می‌گردد و از این حیث در جرایم با عناوین مشابه یکسان نیست، انصراف دارد؛ بنابراین مجازات جرائمی که طبق قانون جزای نقدی نسبی است با توجه به حکم مقرر در تبصرۀ ۳ ماده مورد اشاره، تعزیر درجه هفت محسوب می‌شود و رسیدگی به آن به موجب ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب ۱۳۹۲ در صلاحیت دادگاه کیفری دو می‌باشد و رأی این دادگاه قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان است. بر این اساس رأی شعبه هفدهم دادگاه تجدیدنظر استان قزوین در حدی که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص می‌گردد. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیرآن لازم‌الاتباع است.

    هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

    منبع: روزنامه رسمی، سال هفتاد و سه، شماره 21115، ویژه نامه شماره 981، سه شنیه 14 شهریور 1396

  • مرجع رسیدگی به جرم خودداری کارفرما از اجرای احکام قطعی هیأت های حل اختلاف و تشخیص قانون کار (نظریه 2634)

    مرجع رسیدگی به جرم خودداری کارفرما از اجرای احکام قطعی هیأت های حل اختلاف و تشخیص قانون کار (نظریه 2634)

    تاریخ: 1395/10/15

    شماره: 7/95/2634

    شماره پرونده: 1774-1/186-95 ک

    وفق ماده 340 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، جرایم تعزیری درجه هفت و هشت به طور مستقیم در دادگاه مطرح می شود. معیار و ملاک تشخیص درجه جرم و تعیین مرجع صالح جهت رسیدگی به آن، مجازات قانونی جرم است که بر اساس شاخص های ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مشخص می گردد. البته مجازات قانونی جرم ممکن است در ماده خاص مشخص شده باشد یا در مواد دیگری نظیر بندهای 1 و 2 ماده 3 قانون وصول برخی ازدرآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین [تغییر مبالغ بندهای یک و دو بشرح جدول شماره 16 قانون بودجه کل کشور سال 1395 است].

    با عنایت به اینکه مجازات مرتکب بزه موضوع ماده 181 قانون کار، حبس از 91 روز تا 180 روز است، اولاً جرم مذکور با عنایت به میزان حبس مقرر در ماده اخیرالذکر از جرایم موضوع بند های 1 و 2 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین نیست. ثانیاً با انطباق مجازات قانونی این جرم با شاخص های مقرر در ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و لحاظ تبصره 2 این ماده، جرم مزبور، جرم تعزیری درجه هفت محسوب می گردد و باید طبق ماده 340 قانون صدرالذکر در دادگاه مطرح شود.

  • تفاوت درجه جرم با درجه مجازات (نظریه 102)

    تفاوت درجه جرم با درجه مجازات (نظریه 102)

     ۳۴۵                                                                                                                                                                        شماره پرونده ۱۹۷۵ ـ ۱/۱۸۶ ـ ۹۳

    سؤال

    ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ دارای مجازات ۳ تا ۶ ماه حبس و یا ۷۴ ضربه شلاق و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی می‌باشد. حال درخصوص درجه مجازات جرم توهین به مأمور دولت در حین انجام وظیفه، با توجه به تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و قرار گرفتن درجه شلاق جرم مذکور ذیل مجازات درجه ۶ و نیز قرار گرفتن مجازات حبس ذیل مجازات درجه ۷ و برداشت عرفی از مجازات حبس بعنوان مجازات اشد، ارشاد فرمایید؟ (بیشتر…)

  • جرائم مستوجب دیه از شمول ماده 340 قانون آیین دادرسی کیفری خارج است (نظریه 3029)

    جرائم مستوجب دیه از شمول ماده 340 قانون آیین دادرسی کیفری خارج است (نظریه 3029)

    ۳۸۴

    شماره پرونده ۱۸۵۱ ـ ۱/۱۶۸ ـ ۹۳

    سؤال

    ۱ ـ در جرایمی که مجازات آنها در زمره درجه ۷ تعزیری قرار می­گیرند لیکن مستلزم پرداخت دیه نیز می‌باشند مثل ماده ۷۱۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵[1]، آیا بنا به ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری ۹۲[2]، دادگاه کیفری ۲ بدون کیفرخواست می‌تواند به پرداخت دیه حکم صادر نماید یا اینکه حکم به پرداخت دیه مستلزم صدور کیفر خواست می‌‌باشد؟ (بیشتر…)

  • صلاحیت دادگاه کیفری دو در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 (قسمت سوم)

    صلاحیت دادگاه کیفری دو در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 (قسمت سوم)

    قسمت سوم-درجات جرم و مجازات ها و نحوه تمييز هريك از هم برای تعیین مجازات های بالاتر و شدید

    در قسمت اول به هنگام بيان جهات شروع به رسیدگی جرائم در دادگاه كيفري، در بند “د” آن به”جرائمی که بدون نیاز به صدور کیفرخواست، مستقیماً در دادگاه رسیدگی می شود”پرداختيم. بند دوم آن ناظر به جرائمی بود که براساس ضوابط مقرر برای درجه بندی مجازات ها، قابل رسیدگی در دادگاه کیفری دو است و منظور همان جرائم درجات هفت و هشت است که باید مستقمیاً در اين دادگاه رسیدگی شود. همچنين در جلسه دوم به جرائمی که مستقیماً در دادگاه رسیدگی می شود، پرداختيم. اين جلسه لازم است تا به عنوان مقدمه نهايي ضروري بحث ورود به “مصاديق جرائم مشمول درجات هفت و هشت” توضيح مختصري در خصوص درجات جرم و مجازات و نحوه تمييز هريك از هم بپرداريم.

    ماده 340 قانون آيين دادرسي کيفري مصوب 1392/12/04 کميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي در این خصوص مقرر می دارد: «جرائم تعزيري درجه هفت و هشت به طور مستقيم در دادگاه مطرح مي شود…» بخشي از جرائم قابل رسیدگی در دادگاه كيفري دو، مشمول این دو درجه است. برای تمییز این که یک جرم از کدام درجه است، باید به ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/2/1392 مراجعه شود. براين اساس، در ارتباط با اين ماده، تبصره هاي 2 و 3 آن واجد اهميت است. در تبصره 2 مقرر گرديد: « مجازاتي كه حداقل آن منطبق بر يكي از درجات فوق و حداكثر آن منطبق با درجه بالاتر باشد، از درجه بالاتر محسوب مي شود.» و در تبصره 3 آن بيان شد: «در صورت تعدد مجازاتها، مجازات شديدتر و در صورت عدم امكان تشخيص مجازات شديدتر، مجازات حبس ملاك است. همچنين اگر مجازاتي با هيچيك از بندهاي هشتگانه اين ماده مطابقت نداشته باشد مجازات درجه هفت محسوب مي شود.»

    از زمان حکومت قانون مجازات اسلامی، در خصوص این که مراد قانونگذار از «مجازات بالاتر و شدیدتر» چیست و «ضوابط تشخیص آن» چه می باشد، دو نظر قضایی در میان حقوقدانان و به ویژه محاکم کیفری ایران شکل گرفت که عبارت از:

    نظر اول-حبس مجازات شدید و بالاتر محسوب می شود

    عده ای عقیده دارند، از آنجایی که در نظام قضایی جزایی ما مصطلح است که حبس را شدیدترین نوع مجازات محسوب می نمایند و از آنجایی که از میان انواع مجازات ها،مجازات حبس سالب آزادی است، در نتيجه مراد از عبارت «مجازات بالاتر و مجازات شدیدتر» در تبصره های مذکور الزاماً حبس می باشد!

    نظر دوم-برحسب مورد باید قائل به تفکیک شد

    در مقابل عده ای نظر اول را برداشت ناصواب از قانون دانسته و عقیده دارند که درجه جرم از درجه مجازات متفاوت است و برای برداشت صحیح باید این دو را هم تفکیک نماییم. ماده 19 قانون مجازات اسلامي ناظر به درجه مجازات است كه اِعمال آن براي تعيين درجه جرم در زمان تعیین صلاحیت دادگاه است نه تعيين و اِعمال مجازات كه در مرحله صدور حکم موضوعيت پيدا مي كند. يك جرم می تواند چند مجازات نظیر حبس، شلاق، جزای نقدی داشته باشد كه ممکن است دادگاه تحت شرايطي شديدترين مجازات آن را که حبس خواهد بود، اعمال نماید. با توجه به ماده 19 قانون مزبور، قانونگذار برای تمییز صلاحيت دادگاه كيفري، درجه بندي مجازات های تعزیری را ملاك قرار داده که نوآوري محسوب شده و حسب مورد ممكن است جزای نقدی، حبس، شلاق و …مجازات شديد محسوب شود نه اين که الزاماً در تمامي صور، مجازات حبس، مجازات شديد قلمداد گردد. اداره كل حقوقي و تدوين قوانين قوه قضايه هم در نظرات خود پيرامون قانون مجازات اسلامي و از جمله ماده مذكور، اين امر را مورد تأكيد قرار داده است و عقیده دارد که درجه جرم متفاوت از درجه مجازات است و برای تعیین درجه جرم باید به ماده 19 قانون مجازات اسلامی مراجعه شود. براي مشاهده اين نظرات پست هاي تفاوت درجه جرم با درجه مجازات و درجه مجازات غیر از درجه جرم است را در قضاوت آنلاين مطالعه نماييد.

    بنابراين، مطابق نظر دوم، همچنان كه در صدر ماده 19 قانون مجازات اسلامي تصريح شده است، اين ماده ناظر به درجه بندي مجازات هاي تعزيري است نه درجه بندي جرائم. براين اساس، جهت تعيين درجه يك جرمی اعم از اين كه مجازات واحد يا متعدد داشته باشد، بايد به ماده فوق مراجعه شود و آنگاه مجازات هر جرم را كه در هر درجه قرار گرفت، جرم از همان درجه محسوب مي شود. پس اگر جرمي داراي بيش از يك مجازات باشد، براي تعيين درجه آن جرم، بايد هر مجازات آن جرم را مستقل از مجازات ديگر همان جرم، در يكي از درجات هشتگانه ماده 19 قرار داه و هر مجازاتي كه در درجه بالاتر قرار گرفت، درجه جرم، از همان درجه مجازات محسوب گرديده و در نهايت اين درجه، مجازات شديد محسوب و مبناي تمييز صلاحيت دادگاه خواهد بود.

    براي این که دقيق تر به تفاوت دو دیدگاه بیان شده و آثار مترتب بر هریک پی ببرید، دو مثال بيان می شود:

    مثال اول: فرض کنید شخصی كه متهم به کلاهبرداری ساده به مبلغ یک میلیارد ریال است، تحت تعقیب دادسرای عمومی تهران قرار می گیرد. می خواهیم ببینیم کداميك از دادگاههاي کیفری یک و دو صالح به رسیدگی اين جرم بوده و چرا؟ در اين مثال، چنانچه مجازات حبس، مبناي مجازات شديد باشد، چون کلاهبرداری از نوع ساده است، عنصر قانوني جرم منطبق با قسمت نخست ماده 1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري مصوب 1367 بوده و مجازات متهم حبس از یک تا 7 سال است، در نتیجه جرم از درجه 4 ماده 19 محسوب که با توجه به ماده 302 قانون آیین دادرسی کیفری که جرم از درجه سه به بالا را در صلاحیت دادگاه کیفری یک دانسته، این جرم در صلاحیت دادگه کیفری دو قرار خواهد گرفت كه با وحدت قاضي رسيدگي خواهد شد اما اگر مجازات جزای نقدی مبناي مجازات شديد باشد، چرا که برابر ماده 1 قانون بيش گفته، مجازات جزای نقدی معادل مال اخذ شده يعنی یک میلیارد ریال است، مجازات جرم قابل انطباف با درجه یک ماده 19 محسوب و با توجه ماده 302 قانون فوق الذكر،جرم در صلاحیت دادگاه کیفری یک خواهد بود كه با تعدد قاضي رسيدگي خواهد شد.

    مثال دوم: در رابطه با جرم توهين به مأمورين و مقامات دولتي در حال انجام وظيفه يا به سبب آن، ماده 609 قانون مجازات اسلامي كتاب پنجم-تعزيرات و مجازاتهاي بازدارنده مصوب 2/3/1375 مقرر مي دارد: «هركس با توجه به سمت، [به] يكي از رؤساي سه قوه يا معاونان رئيس جمهور يا وزرا يا يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي يا نمايندگان مجلس خبرگان يا اعضاي شوراي نگهبان يا قضات يا اعضاي ديوان محاسبات يا كاركنان وزارتخانه ها و مؤسسات و شركتهاي دولتي و شهرداريها در حال انجام وظيفه يا به سبب آن توهين نمايد به سه تا شش ماه حبس و يا تا ( 74 ) ضربه شلاق و يا پنجاه هزار تا يك ميليون ريال جزاي نقدي محكوم مي شود.» در اين ماده، با توجه به اين كه از ميان مجازت هاي سه گانه ماده مزبور و با توجه تبصره هاي 2 و 3 ماده 19 قانون مجازات اسلامي، مجازت حبس از درجه هفت، شلاق از درجه شش و جزاي نقدي از درجه هشت مي باشد، اگر تابع نظری باشیم که مجازات حبس را به عنوان مجازات شدید می دانند، جرم از درجه هفت محسوب که باید مستقیماً در دادگاه کیفری دو رسیدگی شود اما اگر نظری باشد که ضابطه را انطباق مجازات های جرم با درجه مجازات ها در ماده 19 قانون فوق می داند، مجازات شلاق، مجازات شديد محسوب که رسیدگی به آن در دادگاه بطور غیرمستقیم صورت می گیرد یعنی با صدور کیفرخواست که مستلزم رسیدگی دادسرا است.

    بنابه مراتب، ملاحظه خواهيد كرد كه تفاوت هر يك از برداشت هاي مورد بحث از مراد قانونگذار در تبصره های مورد بحث ماده 19 قانون تا چه حد می تواند در تمييز صلاحيت دادگاه تأثيرگذار باشد. گرچه رویه رویه قضایی غالب نظر دوم است، اما به جهت وجود همین اختلاف برداشت های قضایی، نهاتیاً موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور مطرح که این هیأت در رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ مورخ 1394/8/19 هیأت عمومی دیوان عالی کشور خود نظر گروه اول را مورد تأیید قرار داده است. به اعتقاد ما این رأی قابل انتفاد به نظر می رسد که در فرصت دیگر به آن می پردازیم.

    نتیجه:

    با توجه شرح رفته و نظر به الزام به تبعیت از رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور، باید گفت در هر دو مثال های سابق الذکر مجازات حبس به عنوان مجازات شديد، مبناي تمييز صلاحيت می باشد، چه آن که در رابطه با مثال اول که اساساً شأن نزول رأی وحدت ناظر به آن است و در مورد مثال دوم، گرچه نظر مخالفی می توان استدلال نمود، اما به نظر از ملاک رأی می توان کمک گرفت و استدلال نمود که در صورت وجود مجازاتی غیر از جزای نقدی با حبس هم، مجازات حبس ملاک تمییز مجازات شدید می باشد.

    مطالبی که تاکنون در ارتباط با پست حاضر منشتر شد:

    قسمت اول- آشنایی اجمالی با ترکیب اعضاء، صلاحیت، جرائم قابل رسیدگی در دادگاه کیفری دو، کیفیت رسیدگی، درجه مجازات ها و طرق تشخیص آن

    قسمت دوم-رسیدگی به سایر جرائم منافی عفت غیر از زنا و لواط

    قسمت سوم-درجات جرم و مجازات ها و نحوه تمييز هريك از هم برای تعیین مجازات های بالاتر و شدید

    [ghazavatonline]

  • صلاحیت دادگاه کیفری دو در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 (قسمت دوم)

    صلاحیت دادگاه کیفری دو در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 (قسمت دوم)

    قسمت دوم- رسیدگی به سایر جرائم منافی عفت غیر از زنا و لواط

    در قسمت اول اين سري از مقالات، به هنگام بيان جهات شروع به رسیدگی جرائم در دادگاه كيفري، در بند “د” آن به”جرائمی که بدون نیاز به صدور کیفرخواست، مستقیماً در دادگاه رسیدگی می شود” اشاره كرديم. اين جرائم دو نوع است، يك دسته جرائمی است که مستقیماً در دادگاه كيفري دو رسيدگي مي شود و دسته ديگر جرائمی است که در صورت مشمول درجات هفت و هشت بودن، در این دادگاه رسیدگی می گردد. در این جلسه به قسم اول آن و از جلسه بعد به نوع دوم آن مي پردازيم كه مصاديق متعددي هم دارد.

    برابر ماده 306 (اصلاحي 24/3/1394) قانون آيين دادرسي کيفري مصوب 4/12/1392 کميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي جرائم منافی عفت غیر از زنا و لواط، به طور مستقيم و بدون نیاز به قرار جلب به دادرسی دادیار یا بازپرس و کیفرخواست دادستان در دادگاه کیفری دو رسیدگی می شود. متن ماده در قبل از اصلاح چنين بود: «به جرائم زنا و لواط و سایر منافي عفت به طور مستقيم، در دادگاه صالح رسيدگي مي شود.» اما در اصلاحات 5/3/1394 بدین شکل اصلاح شد: «ساير جرائم منافي عفت به طور مستقيم، در دادگاه صالح رسيدگي مي شود.»

    به نظر می رسد که اصلاح ماده فوق می توانست به شکل گویاتری صورت گیرد که رافع هرگونه تفسیر و تعبیر باشد. مانند اين كه «جرائم منافی عفت به غیر از زنا و لواط، به طور مستقيم در دادگاه صالح رسيدگي مي شود.» اما مشخص نیست چرا شیوه ساده نويسي قانون رها شده و به شکل قابل تأویل و تفسیر نگاشته شد! با توجه به اين كه قانون برای تمامی عموم مردم نوشته می شود، باید قابل فهم و درک برای اين افراد باشد نه این که خواص هم در درک صحیح مراد قانونگذار متوسل به تفسير شوند.

    در هر حال، مفهوم مخالف ماده اصلاحي و قید سایر جرائم منافی عفت مؤيد آن است که جرائم منافی عفتی وجود دارد که جزء سایر جرائم منافی عفت نیست ولي بطور غیرمستقیم در دادگاه رسیدگی می شود. مراد از رسيدگي غيرمستقيم و ساير جرائم منافي عفت چيست؟

    منظور از رسیدگی غیرمستقیم، رسیدگی به جرائمی است که منجر به صدور قرار جلب به دادرسی دادیار یا بازپرس و کیفرخواست دادستان گردد. با توجه به سابقه ماده در قبل از اصلاح، باید گفت، رسیدگی به جرائم زنا و لواط به موجب بند «الف» ماده 302 قانون فوق در صلاحیت دادگاه کیفری یک است.

    در اصلاحات مورخ 5/3/1394 ماده 306 قانون آيين دادرسي کيفري مصوب 4/12/1392 ، یک تبصره هم به این ماده اضافه شد که به تعریف جرائم منافی عفت می پرازد. این تبصره مقرر می دارد: «منظور از جرائم منافي عفت در اين قانون، جرائم جنسي حدي، همچنين رابطه نامشروع تعزيري مانند تقبيل و مضاجعه است.» بدین ترتیب، منظور از سایر جرائم منافی عفت، جرائمی جنسی غیر از زنا و لواط است که در صلاحیت دادگاه کیفری دو قرار دارد و از مصادیق آن می توان به تفخیذ، قوادی، مساحقه، همجنس گرایی اشاره کرد. جرم انگاری همجنس گرایی در ماده 237 قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۴/۲/۱كميسيون قضائي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي به این عنوان: «همجنس گرايي انسان مذکر در غير از لواط و تفخيذ از قبيل تقبيل و ملامسه از روي شهوت، موجب سي و يک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزيري درجه شش است.» از بسیاری مباحث تئوریک و تفسیر های ناصواب از ماده 637 قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات های بازدارنده برای انطباق عمل با آن جلوگیری نمود. در نظر است در یک مبحث مجزا به این جرم و مصادیق آن پرداخته شود.

    قسمت های منتشره:

    قسمت اول- آشنایی اجمالی با ترکیب اعضاء، صلاحیت، جرائم قابل رسیدگی در دادگاه کیفری دو، کیفیت رسیدگی، درجه مجازات ها و طرق تشخیص آن

    قسمت دوم-رسیدگی به سایر جرائم منافی عفت غیر از زنا و لواط

    قسمت سوم-درجات جرم و مجازات ها و نحوه تمييز هريك از هم برای تعیین مجازات های بالاتر و شدید