برچسب: فقدان عنصر قانونی جرم

  • مجازات سگ گردانی در اماکن عمومی و دخالت دادستان در آن

    مجازات سگ گردانی در اماکن عمومی و دخالت دادستان در آن

    سگ گردانی منجر به تسبیب در جنایت، اخلال در نظم و آسایش عمومی یا حرکات غیر متعارف و تهدید علیه بهداشت عمومی جرم و قابل مجازات است

    نشست قضائی تاریخ ۱۳۹۸/۰۶/۱۰ قضات شهر تهران

    کد نشست ۱۳۹۹-۶۹۳۵

    موضوع: اقدامات دادستانی با مقوله سگ گردانی در اماکن عمومی و نحوه مواجه با مراجع ذی صلاح این امر

    پرسش ها

    پیرو سوال جلسه قبل در موضوع نگهداری سگ،

    ۱- آیا سگ گردانی در فضای عمومی و پارک ها و خرید و فروش آن در پارک ها و اماکن عمومی جرم است یا خیر؟

    ۲- اقدام عملی دادسرای ناحیه در برخورد با معضل اجتماعی سگ گردانی در فضای عمومی و پارکها و خرید و فروش آن در این اماکن و مزاحمت و سلب آسایش از شهروندان براساس قانون چگونه باید باشد و نسبت به دستگاه ها و سازمان های مربوطه که تکلیف قانونی دارند، دادستانی چه اقدامی باید انجام دهد؟

    نظر اکثریت

    در خصوص قسمت اول سوال، صرف گرداندن سگ در فضای عمومی در صورتی که سگ نامتعارف نباشد و موجب ترس یا ایجاد مزاحمت در شهروندان نشود جرم نیست. مع الوصف اگر سگ نامتعارف باشد مانند سگ های دوبرمن که جثه بزرگی دارند و کنترل آن به راحتی امکان پذیر نیست و امکان حمله به افراد دیگر وجود دارد یا به طور کلی موجب ایجاد رعب و وحشت در مردم بالاخص کودکان می شود یا به رهگذران حمله یا پارس می کند اگر حمله موجب آسیب بدنی شود که از مصادیق تسبیب در جنایت است و الا از مصادیق اخلال در نظم و آسایش عمومی با حرکات غیر متعارف می باشد؛ زیرا آسایش عبارت است از اینکه شخص بتواند به راحتی و بدون ترس یا ایجاد مزاحمت در خانه خود زندگی کند یا از خیابان عبور کند یا در پارک استراحت و تفریح نماید و وقتی سگ یا حیوان خانگی یک نفر این آسایش و آرامش وی و سایر رهگذران را برهم زند آسایش عمومی خدشه دار شده است.

    همچنین اگر سگ یا حیوان دیگری که در فضای عمومی گردادنده می شود، فضولاتی در محل پخش کند یا اجزایی مثل پوست یا مو یا پشم از آن برجای بماند که موجب ایجاد بیماری برای افراد رهگذر یا حاضر در پارکها و اماکن عمومی بشود با جلب نظر اداره بهداشت محل می تواند از مصادیق تهدید علیه بهداشت عمومی هم باشد.

    درخصوص قسمت دوم سوال، دادستان از باب پیشگیری از وقوع جرایم آتی می تواند ورود کند زیرا اگر با پدیده سگ گردانی یا خرید و فروش سگ های خانگی یا غیر خانگی غیر از سگ های چهارگانه نگهبان، گله، شکار و مزرعه برخورد نشود به مرور این امر عادی شده و تعداد این سگ ها در جامعه و اماکن عمومی زیاد شده و می تواند بهداشت عمومی را به خطر اندازد و نیز نظم و آسایش عمومی را نیز در معرض خطر یا اخلال در آینده قرار دهد؛ لذا هم از باب پیشگیری از وقوع جرم و هم در اماکنی که افراد مبادرت به ازدحام جهت خرید و فروش سگ ها یا ایجاد جنگ میان سگ ها یا حیوانات دیگر و به جان هم انداختن آنها و سایر رفتارهای غیر متعارف نموده و نظم محل را برهم زده و آسایش مردم را سلب کرده به گونه ای که عموم مردم امکان برخورداری از این اماکن عمومی را ندارند، از باب برحورد با بزه (مشهود) اخلال در نظم و آسایش عمومی، دادستان می تواند مداخله کند.

    نظر اقلیت

    درخصوص قسمت اول سوال، صرف سگ گردانی جرم نیست و نباید دایره شمول بزه اخلال در نظم و امنیت و آسایش عمومی را توسعه داد و تنها عمل صاحب سگ می تواند مشمول بزه تهدید علیه بهداشت عمومی با جلب نظر اداره بهداشت باشد مگر اینکه شخص تعداد زیادی سگ همراه داشته یا رفتار سگ به گونه ای باشد که افراد زیادی را در معرض تهدید قرار داده و ایجاد رعب و وحشت نماید در غیر این صورت همانطور که ذکر شد فقط قابل انطباق با تهدید علیه بهداشت عمومی می باشد.

    درخصوص قسمت دوم سوال، دادستانی جز در صورت شکایت افراد حق مداخله ندارد.

    تاپیک انجمن: آیا سگ گردانی با قلاده در اماکن عمومی جرم است؟

    نظر هیئت عالی

    سوال اول ـ نظریه اکثریت قضات محترم دادگستری تهران تا عبارت «خدشه دار شده است» در سطر 7 موجه و مورد تأیید است.

    سؤال دوم ـ با توجه به ماده 22 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و لحاظ مواد 9 و 11 این قانون دادستان می تواند (باید) در صورت وقوع بزه نسبت به تعقیب قانونی متهم و سایر وظایف قانونی مربوطه اقدام نماید و لذا صرف سگ گردانی مجوز قانونی در مداخله دادستان نمی باشد. ضمناً نظریه مشورتی ۲۲۹۴/ ۹۶/ ۷ ـ ۲۶/ ۹/ ۹۶ اداره کل حقوقی مؤید این استنتاج است.

    سامانه نشست های قضایی قضات

  • مجازات پوشاندن پلاک خودرو و ناخوانا کردن آن

    مجازات پوشاندن پلاک خودرو و ناخوانا کردن آن

    توضیح: از زمان نصب دوربین‌های طرح ترافیک، طرح زوج و فرد، دوربین‌های کنترل سرعت و نیز محدودیت های تردد خودرویی به علت ویروس کرونا در برخی مناطق، تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگیِ رانندگان طبق مشخصات خودرو، ثبت و به مرکز سامانه مربوطه ارسال می شود.

    رانندگانِ قانون گریز! از ترفند های مختلفی برای برای جلوگیری از ثبت پلاک خودرو توسط دوربین استفاده می نمایند که یکی از آن ها «پوشاندن شماره پلاک خودرو و یا ناخوانا کردن آن» است.

    در این که آیا چنین عملی جرم و قابل مجازات است یا خیر، متأسفانه در بسیاری از سایت های خبری و بعضاً حقوقی مشاهده شد که عمل را مشمول ماده 720 قانون مجازات اسلامی تعزیرات دانسته و مجازات حبس برای آن اعلام نمودند؟! در حالی که چنین عملی تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی محسوب شده که با توقیف خودرو نیز همراه خواهد بود.

    آرای منتخب حاضر ارتباط با موضوع فوق برای انتشار در قضاوت آنلاین انتخاب گردید.

    چکیده: مخفی کردن شماره پلاک خودرو، فاقد وصف جزایی است.

    شماره رأی: 00775
    تاریخ صدور: 1392/8/15
    مرجع صدور: شعبه 1172 دادگاه عمومی جزایی تهران

    رای دادگاه بدوی

    در خصوص اتهام آقای م. خ. فرزند ع.، متولد 1363، شغل فروشنده لوازم خانگی، اهل و ساکن تهران، مجرد، آزاد به قید معرفی کفیل، دایر بر تغییر در ارقام پلاک خودرو به شماره ….. از طریق پوشش اعداد موضوع کیفرخواست شماره 001459 مورخه 14/07/92 صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 32 راهور تهران؛

    دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و با توجه به گزارش مرجع انتظامی و با ملاحظه صورت‌جلسه کشف مضبوط در پرونده و با توجه به اظهارات و اقاریر متهم و هم‌چنین با توجه به ندامت و پشیمانی و تعهد مبرم مبنی بر عدم تکرار جرم و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده مجرمیت نامبرده را محرز دانسته و به استناد ماده 720 قانون مجازات اسلامی 1375 و مواد 18 و 19 و مواد 64 و 66 و 67 قانون مجازات اسلامی 1392 دادگاه وی را به تحمل شش ماه حبس تعزیری درجه شش محکوم می‌نماید و با توجه به کیفیت ارتکاب جرم و سن و جوانی وی و نداشتن سابقه و وجود جهات تخفیف اجرای شش ماه حبس را به مجازات جایگزین حبس به مبلغ هجده میلیون ریال تبدیل و محکوم می‌نماید.

    رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی می‌باشد.

    شعبه 1172 دادگاه عمومی جزایی تهران

    شماره رای: 9309970223100689
    تاریخ صدور: 1393/6/23
    مرجع صدور: شعبه 31 دادگاه تجدید نظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م. خ. نسبت به دادنامه شماره 00775 مورخه 1392/8/15 صادره از شعبه 1172 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن تجدیدنظرخواه به اتهام تغییر در ارقام پلاک خودرو به شماره …. از طریق انداختن پوشش روی پلاک به شش ماه حبس محکوم که با احراز جهات تخفیف مجازات جایگزین حبس به هجده میلیون ریال تبدیل گردیده است؛

    دادگاه با لحاظ اوراق و محتویات پرونده و مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی من‌ حیث ‌المجموع اعتراض وارد می‌باشد زیرا انداختن پوشش روی پلاک مطابق ماده 720 قانون مجازات اسلامی نه تغییر پلاک می‌باشد و نه الصاق پلاک دیگری به اتومبیل و با تقلب در پلاک.

    بنابراین عمل ارتکابی تجدیدنظرخواه فاقد وصف جزایی و خارج از شمول ماده 720 قانون فوق‌الذکر می‌باشد و بدین لحاظ دادگاه با استناد به شق یک از بند ب ماده 257 از قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری، ضمن پذیرش تجدیدنظرخواهی و نقض دادنامه موصوف با استناد به بند الف ماده 177 از قانون مرقوم و رعایت اصل برائت حکم تبرئه مشارالیه را صادر می‌نماید.

    ضمناً متذکر می‌شود که عمل ارتکابی تخلف از مقررات رانندگی بوده و مراتب از طریق راهنمایی رانندگی پیگیری گردد. رأی صادره قطعی باشد .

    شعبه 31 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    نقل از بانک داده آرای قضایی

  • شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است

    شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است

    توضیح: در خصوص این که آیا شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است یا خیر، رویه قضایی واحدی میان قضات محاکم بدوی و تجدیدنظر وجود ندارد.

    اکثریت قضات نظر دارند که به علت فقدان عنصر قانونی، عمل جرم و قابل مجازات نیست. نمونه مؤید این نظر با استدلال‌های صورت گرفته را پیشتر با عنوان

    «از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب»

    در قضاوت آنلاین منتشر کردیم که می توانید آن را به همراه پرسش‌های کاربران سایت و پاسخ های آقای علیرضا مرادی – قاضی سابق و وکیل پایه یک دادگستری – که هم نظر با نظر اکثریت و چرایی جرم نبوده عمل است را  در بخش «دیدگاه» پست فوق مطالعه نمایید.

    اقلیت قضات نظر دارند که با توجه به ماده 650 قانون مجازات اسلامی تعزیرات عمل جرم و قابل مجازات است.

    آقای قدرتی- مستشار دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مقاله‌ای با عنوان «آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟» تدوین نمودند و در آن کوشیدند تا به کمک مباحث اصولی و استفاده از مواد قانونی مرتبط با موضوع، به پرسش پاسخ مثبت دهند که مؤید استدلال های دیدگاه اقلیت است.

    آقای یاسین حسنی به نقل از کانال دادبان، مقاله را جهت انتشار در قضاوت آنلاین ارسال نمودند که ضمن تشکر از ایشان، می توانید متن کامل مقاله را مطالعه نمایید.

    به این ترتیب، نظر و استدلال های دو گروه بیان شده در سایت منتشر گردید که با مطالعه هریک می توانید مشخص کنید که تابع کدام نظر قضایی می‌باشید.

    آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟

    ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات در سال ۱۳۷۵ تصویب شد. آن زمان در نظام قضایی «دادگستری ایران» به خلاف سازمان قضایی نیروهای مسلح، فقط دادگاه موجود و عهده دار تحقیقات ، محاکمه و هم اجرای حکم از بدو تا ختم پرونده بود و قانون‌گذار لاجرم نمی توانست به دادسرا؛ نهاد معدوم؛ در قانون عام تعزیرات اشاره ای داشته باشد اما حالیه این نهاد قضایی مستقر و احیاء گردیده، به نحوی که اگر امروزه مقنن در مقام تنظیم و تصویب متن و مفاد ماده مابه‌النزاع برمی آمد، عقلاً و منطقاً دیگر حکم خویش را مقید و محصور به لفظ  «دادگاه» نمی نمود چه، مقامات دادسرا بلاتردید قاضی بوده و مجری تحقیقات غالب جرایم هستند و تمسک به استدلال اصطلاح اصولی «غلبه» مصداق با دادگاه، جهت تسری حکم ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات به قضات دادسرا صحیح و صادق نیست. چون دادسرا در زمان تدوین ماده مزبور در دادگستری اساساً موجود نبوده تا مقنن از باب غلبه چنین اراده نماید بلکه غلبه به اخذ شهادت در دادسرا است نه دادگاه و رویه مستور و ملموس محاکم تالی و عالی عیناً گواه بیّن بر این مدعا است و به ملاحظه این که اولویت در تفسیر، با روح و جان کلام و منطق الفاظ مقنن و به اصطلاح با تفسیر منطقی و توضیحی است نه منطوق الفاظ، ذکر کلمه‌ی دادگاه؛ صرفاً بنا به مقتضیات زمان تصویب که همانا انتفاء و خاموشی دادسرا بوده، می باشد و مفسر در زمان تفسیر قانون، در مقام تفسیر منطقی، به مقتضیات زمان تصویب محدود و محصور نیست بلکه هنر و اهتمام وی به تطبیق و سازش قانون با وقایع حاضر با تکیه بر روح قانون در حدود تاب مدلول قانون است.

    بناء علیه، در تفسیر ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات لفظ دادگاه را مفهوماً باید معادل  «مرجع قضایی» و متصف به موصوف خود «مقام رسمی» تعبیر و تفسیر و از جمود بر لفظ پرهیز نمود تا هم مرحله تحقیقات و هم مرحله محاکمه را پوشش و حقاً از شیوع پدیده شوم و نامشروع شهادت کذب و تضییع حقوق حقه اشخاص پیشگیری نماید. با این تقریر و تفسیر ، عقلاً، منطقاً، شرعاً و شاناً حرمت شهادت کذب به دادگاه اختصاص ندارد بلکه نیز به قضات دادسرا، اشتمال دارد و در این راستا لفظ دادگاه موضوعیت و خصوصیت ندارد . این است که ماده ۲۰۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ همنوا با این تفسیر، بازپرس را مکلف به تفهیم حرمت و مجازات شهادت کذب به شاهد در مرحله اخذ شهادت در دادسرا می نماید والا چنین تفهیمی صرفاً به دوش قضات دادگاه به شرح ماده ۳۲۳ ق .آ .د.ک تحمیل و تکلیف می گردید و آن هم در مرحله محاکمه، چه در جرایمی که مستقیماً در دادگاه مطرح می شوند مشتمل بر جرایم منافی عفت و تعزیر درجه هفت و هشت و جرایم اطفال، مجری تحقیقات آن ها، همان قضات دادگاه هستند که در این جرایم ابتداء قاضی تحقیق و پس از اتمام تحقیقات و دخول در مرحله دادرسی، نقش و عنوان قاضی حاکم را دارند و دلیل موجهی جهت این که شهادت کذب در مرحله تحقیقات نزد آن ها جرم باشد اما در تحقیقات در نزد مقامات دادسرا جرم نباشد، نه تنها موجود نیست بلکه ترجیح بلامرجح است که مذموم و مردود است.

    شایان ذکراست، در ماده ۱۰۳ لایحه قانون تعزیرات در دست بررسی کلمه‌ی دادگاه محذوف و فقط به مقام قضایی اشاره شده است. بدیهی است صرف صدور حکم دادگاه به خلاف شهادت موجود در پرونده، دلیل کذبیت شهادت مزبور نیست و برابر عمومات قانونی، کذب بودن شهادت مستلزم احراز و اثبات است مگر این که مفاد دادنامه مدلولاً متضمن این معنا باشد که دادگاه شهادت شهود را به علت احراز کذب بودن نپذیرفته و براین اساس مردود اعلام کرده باشد و الا فلا.

    نتیجه:

    لفظ  «دادگاه» مندرج در ماده ۶۵۰ قانون تعزیرات مفهوماً انصراف به مرجع قضایی دارد و افاده نوع می کند و لذا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا و دادگاه (مرجع قضایی) جرم است و در نزد مقامات و مراجع غیر قضایی جرم نیست مگر این که قانون‌گذار نصاً خطاب مخصوص داشته باشد. مثل ماده ۱۰ قانون تصدیق انحصار وراثت، ماده ۴۹ قانون ثبت احوال ، ماده ۲ قانون تخلفات ،جرایم و مجازات های مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه، ماده ۱۵ قانون راجع به ورود واقامت اتباع خارجه در ایران.

    نظریه مشورتی: شهادت کذب جرم مطلق است که شامل شهادت دروغ در دادسرا می شود
  • شهادت کذب در دادگاه جرم و قابل مجازات است

    شهادت کذب در دادگاه جرم و قابل مجازات است

    توضیح: در خصوص این که آیا شهادت کذب در دادسرا جرم و قابل مجازات است یا خیر، رویه قضایی واحدی میان قضات محاکم بدوی و تجدیدنظر وجود ندارد.

    اکثریت قضات نظر دارند که به علت فقدان عنصر قانونی، عمل جرم و قابل مجازات نیست. نمونه ای مؤید این نظر با استدلال‌های صورت گرفته را با عنوان «از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب» می توانید مطالعه نمایید.

    اقلیت قضات نظر دارند که با توجه به ماده 650 قانون مجازات اسلامی تعزیرات عمل جرم و قابل مجازات است. آقای قدرتی- مستشار دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مقاله‌ای با عنوان «آیا شهادت کذب در محضر قضات دادسرا همانند دادگاه جرم است؟» تدوین نموده و در آن کوشیدند تا به کمک مباحث اصولی و استفاده از مواد قانونی مرتبط با موضوع، به پرسش پاسخ مثبت دهند که مؤید استدلال های دیدگاه اقلیت است. مقاله را می توانید در اینجا مطالعه نمایید.

    نظریه مشورتی: شهادت کذب جرم مطلق است که شامل شهادت دروغ در دادسرا می شود

    به این ترتیب، نظر و استدلال های هر دو گروه مزبور در سایت منتشر گردید که با مطالعه هریک می توانید مشخص کنید که شما تابع کدام نظر قضایی می‌باشید.

    از شرایط تحقق جرم شهادت کذب آن است که شهادت باید در دادگاه باشد نه شعب دادیاری یا بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب

    چکیده: شرط تحقق بزه شهادت کذب آن است که شهادت در دادگاه ایراد شود نه در دادسرا.

    شماره دادنامه: 344
    تاریخ صدور: 1392/03/07
    مرجع صدور: شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران

    رای دادگاه بدوی

    در خصوص اتهام 1- آقای ب.ت. فرزند ح.، متولد 1341، با سواد، اهل شهریار، فاقد سابقه محکومیت کیفری، با وکالت آقای م.ب. و خانم ه.د.، دایر بر جعل و استفاده از سند مجعول قرارداد تنظیمی 204 مورخه 23/01/84 تنظیمی در آژانس مسکن م. موضوع شکایت شاکی آقای د.الف. و اتهام آقایان 2- ع.ح. فرزند الف.، 35 ساله، ساکن شهرستان رزن استان همدان، با وکالت م.ب. و ه.د. 3- م.ش. فرزند ق.، 52 ساله، ساکن شهریار 4- ش.ق. فرزند م.، سه نفر اخیر دایر بر شهادت کذب راجع به مبایعه‌نامه مذکور در شعبه 11 بازپرسی دادسرای ناحیه 10 موضوع شکایت آقای د.الف. و کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیه 10 تهران؛ با این شرح که شاکی اظهار نموده متهم ردیف اول قرارداد مذکور 204 مورخه 23/01/84 را جعل، سپس آن را به شعبه 11 بازپرسی دادسرای ناحیه 10 تهران ارائه و نامبرده را به اتهام انتقال مال غیر تحت تعقیب قرار داده و متهمان اخیرالذکر موصوف ردیف 2-3-4 نیز در شعبه بازپرسی شهادت بر بیع علیه شاکی داده‌اند که با بررسی و تحقیقات انجام شده منع تعقیب وی صادر شده است؛ دادگاه با بررسی محتویات پرونده شکایت شاکی کیفرخواست صادره از دادسرا – نظریه هیئت سه نفره کارشناسی مبنی بر عدم اصالت سند مذکور مبایعه‌نامه فی‌مابین آقای ب.ت. و د.الف. – ملاحظه مدارک ابرازی – سند مورد ادعا منضم به پرونده و ارائه سند مذکور به شعبه بازپرسی و تعقیب شاکی و نهایتاً منع تعقیب وی و انکار بلاوجه متهم ردیف اول اتهام وی به نظر دادگاه محرز بوده و به استناد مواد 523 – 536 قانون مجازات اسلامی [تعزیرات] در مورد جعل به دو سال حبس و در مورد استفاده به دو سال حبس محکوم می‌نماید. سند مورد ادعای جعل نیز پس از قطعیت رأی معدوم گردد. در خصوص اتهام سه نفرآقایان ع.ح. – م.ش. و ش.ق. مبنی بر شهادت کذب نظر به صراحت ماده 650 قانون مجازات اسلامی[تعزیرات] که شهادت در دادگاه نزد مقامات رسمی قید شده، در حالی که شهادت افراد مذکور در دادگاه نبوده و در دادسرا بوده است به لحاظ فقد عنصر قانونی صرف‌نظر از صحت و سقم موضوع مستنداً به ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مستفاد از ماده 650 قانون مجازات اسلامی رأی بر برائت سه نفر اخیرالذکر صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره حضوری محسوب و ظرف 20 روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.

    رئیس شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران

    شماره رای نهایی: 9309970223900718
    تاریخ رای نهایی: 1393/06/08
    مرجع صدور: شعبه 39 دادگاه تجدید نظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    تجدیدنظرخواهی آقای ب.ت. فرزند ح.، متولد 41، از قسمتی از دادنامه شماره 344 مورخه 07/03/92 صادره از شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران که تجدیدنظرخواه بر حسب شکایت آقای د.الف. از حیث اتهام جعل قرارداد شماره 204 مورخه 23/01/84 و استفاده از آن جمعاً به تحمل 2 سال حبس تعزیری و معدوم نمودن قرارداد جعلی محکوم شده که پس از صدور رأی طی لایحه‌ای در تاریخ 15/05/92 به رأی دادگاه اعتراض داشته و در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای د.الف. نسبت به قسمت دیگر از دادنامه که آقایان ع.ح. فرزند الف. و م.ش. فرزند ق. و ش.ق. فرزند م. از حیث اتهام شهادت کذب تحت تعقیب و منتهی بر برائت  نامبردگان شده که آقای الف. به رأی دادگاه اعتراض که پرونده پس از اعتراض به دادگاه  تجدیدنظر استان و این شعبه ارجاع شده که در جریان رسیدگی در مرحله تجدیدنظر آقای ح.ق. به عنوان وکیل آقای د.الف. به دادرسی حاضر شده و آقای م.الف. و خانم  ف.ر. به عنوان وکیل آقای ت. در رسیدگی حضور پیدا کردند و نامبردگان در جلسات دادگاه حاضر شده و در دفاع از موکلین خود لایحه تنظیم و تقدیم دادگاه نموده‌اند که دادگاه پس از بررسی و استماع اظهارات  و ملاحظه اوراق قضایی و اصل قولنامه و اظهارنظر کارشناسی که حکایت از ساختن یک قولنامه داشته و بر جعلی بودن آن اظهارنظر شده و از سوی وکیل تجدیدنظرخواه آقای ت. دلایلی برای نقض رأی در باب محکومیت به اتهام جعل و استفاده از سند مجعول ارائه نشده و موجباتی برای نقض رأی وجود ندارد، فلذا دادگاه ضمن رد تقاضای تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته در امر محکومیت آقای ت. و معدوم نمودن قرارداد جعلی به استناد بند الف از ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری عیناً تأیید می‌گردد. و اما دادگاه مدت 4 سال حبس تجدیدنظرخواه آقای ت. را به استناد بند الف از ماده 37 و بند پ از ماده 38 قانون مجازات اسلامی به لحاظ اوضاع خاص اجتماعی و خانوادگی و فقدان سابق کیفری مؤثر به دو سال تقلیل داده که میزان محکومیت تجدیدنظرخواه در امر جعل یک سال و استفاده از سند مجعول هم یک سال خواهد بود. و اما در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف. نسبت به برائت متهمین به شهادت بر کذب و لایحه دفاعیه وکیل او و بررسی به عمل آمده و با توجه به استدلال رأی بدوی دادنامه معترض‌عنه در قسمت برائت تجدیدنظرخواندگان ضمن رد تقاضای تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته در باب برائت عیناً تأیید و استوار می‌گردد. رأی صادره حضوری و قطعی است.

    مستشاران شعبه 39 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    نقل از بانک داده آرای پژوهشگاه قوه قضاییه

  • حمل و نگهداری باتوم، دستبند، فشنگ، پوکه و بی سیم به جز تفنگ بادی جرم نیست (نظریه 763)

    حمل و نگهداری باتوم، دستبند، فشنگ، پوکه و بی سیم به جز تفنگ بادی جرم نیست (نظریه 763)

    مطابق قوانین جزایی ایران، حمل و نگهداری باتوم، دستبند، فشنگ، پوکه و بی سیم به جز تفنگ بادی جرم و قابل مجازات نیست

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    از جمله سئوالاتی که به کرات پرسیده می شود این است که آیا حمل و نگهداری باتوم، دستبند، فشنگ، بی سیم های اختصاصی و غیرحرفه ای و تفنگ بادی جرم و قابل مجازات است یا خیر؟ اداره حقوقی قوه قضاییه در پاسخ به استعلامی که از آن صورت گرفت، به آن پاسخ داده است. در همین پیوند پیشنهاد می شود، مقاله چهار قسمتی به همراه نقد یک رأی با موضوع «مجازات حمل و نگهداری بی سیم های غیر مجاز» و آرای دادگاههای بدوی و تجدیدنظر استان تهران با عنوان «صرف نگهداری بی سیم جرم و قابل مجازات نیست» در قضاوت آنلاین منتشر شد که را مطاله کنید.

    [/box]

    بیشتر بخوانید: قانون استفاده از بي‌سيم‌هاي اختصاصي و غير حرفه‌اي (‌آماتوري) با اصلاحات بعدی

    نظریه مشورتی شماره 763/7 مورخ 1391/04/21 اداره حقوقی حقوقی قوه قضاییه

    نظر به اصل قانونی بودن جرم و مجازات، حمل و نگهداری باتوم ، دستبند و فشنگ جرم به حساب نمی آید و چون پوکه، مهمات جنگی اطلاق نمی شود لذا نگهداری آن هم جرم نمی باشد و هم چنین بموجب قوانین جاری ، نگهداری از بی سیم های اختصاصی و غیرحرفه ای جرم تلقی نمی گردد و اما در خصوص تفنگ بادی که در قانون جدید نیز، به ‌آن اشاره نشده است استعلام کننده باید نظر وزارت دفاع را پرسیده و بر طبق آن در خصوص نگهداری یا حمل آن اتخاذ تصمیم نماید.

    حتماً بخوانید: حکم حمل، نگهداری، خرید و فروش دستبند نظامی، باتوم و چراغ گردون جرم نیست اما ضبط می شود

    [ghazavatonline]

  • روزه خواری از طریق استعمال سیگار در ملاء عام جرم و قابل مجازات نیست

    روزه خواری از طریق استعمال سیگار در ملاء عام جرم و قابل مجازات نیست

    قضاوت آنلاین: در ارتباط با عنصر قانونی فعل روزه‌خواری در ملاء عام، از گذشته تا سنوات اخیر، نظر حقوقدانان و رویه قضایی بر این منوال قرار داشت که عمل از مصادیق فعل حرام محسوب و مطابق با ماده 638 قانون مجازات اسلامی تعزیرات جرم و قابل مجازات است، لکن با ورود نسل جدید قضات به سیستم قضایی کشور، آراء و تصمیات قضایی صادره در سنوات اخیر حکایت از آن دارد که این عمل از ماده پیش‌گفته خروج موضوعی داشته و منطبق با هیچ یک از متون جزایی نبوده و در نتیجه فاقد هرگونه ضمانت اجرای کیفری است.

    در پیوند با رویکرد جدید قضایی، پیش‌تر مقاله‌ی مشروح و مفصل «ضمانت اجرای کیفری عمل روزه خواری در ملاء عام» و نیز تصمیم قضایی با عنوان «روزه خواری در ملاء عام جرم و قابل مجازات نیست» را در قضاوت آنلاین منتشر نمودیم و اینک قرار منع تعقیب شعبه 102 دادگاه کیفی دو دهشت را آماده نمودیم.

    ;کلاسه پرونده: 940301000

    تاریخ صدور: 19/7/1394

    مرجع صدور: شعبه 102 دادگاه کیفری دو شهرستان کهگیلویه (دهشت)

    اتهام: تظاهر به عمل حرام (روزه خواری در ماه مبارک رمضان) در ملاء عام

    گردشکار: به تاریخ 19/7/1394 در وقت فوق العاده پرونده شماره 940301000 نزد شعبه 102 دادگاه کیفری دو شهرستان کهگیلویه به تصدی اینجانب امضاء کننده زیر تحت نظر است. دادگاه با عنایت به جمیع اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و با  استعانت از خداوند متعال و تکیه بر وجدان و شرف به شرح آتی مبادرت به اتخاذ تصمیم می نماید.

    رأی دادگاه

    در خصوص اتهام … فرزند … دایر بر تظاهر به عمل حرام (به شرح استعمال دخانیات در ماه مبارک رمضان) در ملاء عام، موضوع گزارش ضابطین داگستری و  کیفرخواست شماره 94104374190001048 دادسرای عمومی و انقلاب آن شهرستان، دادگاه حسب جمیع اوراق و محتویات پرونده، از جمله ملاحظه گزارش ضابطین دادگستری و اظهارات متهم موصوف طی صفحات شماره (1)، (2) و (4) پرونده ناظر به «کشیدن سیگار در اوقات روزه داری»، نظر به این که (یکم) دادسرا به موجب ماده 637 کتاب پنجم (تعزیرات و محازات های بازدارنده) قانون مجازت اسلامی مصوب 1375 تحت عنوان «ارتکاب فعل حرام» برای متهم موضوف تقاضای مجازت کرده است، (دوم) در احراز این که آیا عمل انتشابی به متهم یادشده از مصادیق «روزه خواری» – که طبق دیدگاه  صاحب ریاض (ره)  «با نظر حاکم قابل تعزیر است» – و بر اساس قاعده فقهی «التعزیر لکل عمل حرام» یا به عقیده مرحوم صاحب جواهر «کل من فعل محرما او ترک واجبا فلامام تعزیره» مستحق «تعزیر شرعی» می باشد یا نه؟ با مراجعه به منابع فقهی معتبر از جمله دیدگاه محمد تقی رازی نجفی اصفهانی (ره)  در «رسالة شرب القلیان فی شهر رمضان»، به این نتیجه می رسیم که: 1- قطعاً اسم «اکل» بر آن عمل صادق نیست و 2- مشارکت آن با غبار، در حصول آن گونه اجزاء در حلق به لحاظ عدم اعتبار قیاس در مذهب امامیه، باعث تسری آن به غبار نشده و منصرف از «رسیدن غبار به حلق» که از موجبات بطلان روزه است» می باشد. (سوم) از طرفی، جواز تعزیر در موارد «غیر حرام که موجب جریحه دار شدن عفت عمومی است» ناظر به مسایل ناموسی و شرفی بوده و مسلماً نمی توان موضوع گزارش ضابطین دادگستری در این پرونده را مشمول این قسمت از ماده (638) کتاب پنجم (تعزیرات و مجازات های بازدارنده) قانون مجازتت اسلامی مصوب 1375 دانست. بنابراین با توجه به قاعده فقهی «درء» و لزوم تمسک به اصل اباحه در موارد مشکوک مطابق با ماده 120 قانون مجازتت اسلامی 1382 (با اصلاحایت بعدی) قرار منع تعقیب نامبرده را صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری تلقی و ظرف مدت بست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض نزد محاکم تجدیدنظر استان کهگیولیه و بویر احمد می باشد.

    دادرس شعبه 102 دادگاه کیفری دو شهرستان کهگیلویه (دهشت)

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از کانال حقوقی و قضایی