برچسب: نشست های قضایی در چک

نشست های قضایی در چک حقوقی و کیفری

  • جعل شناسنامه و کارت ملی، افتتاح حساب بانکی و دریافت دسته چک

    جعل شناسنامه و کارت ملی، افتتاح حساب بانکی و دریافت دسته چک

    عنصر قانونی جعل سند هویت شخص، افتتاح حساب بانکی، اخذ دسته چک و صدور و استفاده از آن ها

    کد نشست

    نشست قضائی مورخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۴ قضات شهر تهران

    موضوع: افتتاح حساب از طریق جعل سند هویت افراد و اخذ دسته چک و برداشت مال غیر

    پرسش

    فردی با جعل اسناد هویتی افراد به نام دیگری افتتاح حساب نموده و دسته چک از بانک اخذ می نماید و با خرج کردن چک در بازار، اموال مردم را برده و چک هایی که با این طریق دریافت نموده به آنها تحویل می دهد جرایم ارتکابی را با استدلال بیان نمایید؟

    آیا متهم مرتکب کلاهبرداری گردیده است؟

    نظر اکثریت

    در فرض سوال جعل و استفاده از سند مجعول مسلم است و چنانچه مرتکب با تحویل چک ها اموالی از مردم را ببرد و تنها عامل فریب مال باخته چک اصداری با وصف مذکور باشد، کلاهبرداری نیز محقق است و چون استفاده از سند مجعول مقدمه کلاهبرداری محسوب میشود، در نتیجه دو جرم واقع شده است، جعل و کلاهبرداری اما چنان چه عامل فریب مال باخته چک مذکور نبود، بلکه عامل فریب چیزهای دیگری مثل شخصیت متهم و ….. بوده است در این صورت کلاهبرداری واقع نشده است و زمانی استفاده از سند مجعول مقدمه جرم کلاهبرداری محسوب می شود که در جزء اخیر رکن مادی کلاهبرداری قرار گرفته و در رکن مادی بزه کلاهبرداری مستهلک شده باشد و اگر استفاده از سند مجعول در سلسله اجزاء رکن مادی قرار نگیرد در آن صورت استفاده از سند مجعول جرم علی حده محسوب خواهد شد.

    نظر اقلیت

    اقلیت اول: چنان چه اخذ دسته چک با اذن صاحب اسناد و مدارک باشد در آن جعل صورت نگرفته است و اگر بدون اذن صاحب اسناد باشد در آن صورت جعل و استفاده از سند مجعول واقع شده است ولی کلاهبرداری نیست. اقلیت دوم: در فرض مسأله فقط بزه های جعل و استفاده از سند مجعول واقع شده است. و اساساً عامل فریب مالباخته چک های مذکور نیست. بلکه عامل دیگری است .

    نظر هیأت عالی

    رفتار مرتکب که با جعل در اسناد هویتی افراد و افتتاح حساب با نام دیگر مبادرت به دریافت دسته چک و صدور آنها کرده است و در قبال چکهای صادره اموالی را تحصیل کرده است دارای عناوین متعدد جرایم “جعل در اسناد هویتی” ارائه اسناد مجهول به بانک (استفاده از سند مجهول) و کلاهبرداری (تحصیل مال از طریق صدور چک های مذکور در سؤال ) و از نوع تعدد مادی است که مطابق ماده 134 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 رفتار می شود، بنابراین نظریه اکثریت تا عبارت “محقق است” در سطر دوم تأیید می شود.

    سامانه نشست های قضایی قضات

    سئوالات در انجمن «جعل و استفاده از سند مجعول» طرح شود.
  • تغییر سر رسید چک بلامحل با ترضی طرفین

    تغییر سر رسید چک بلامحل با ترضی طرفین

    تغییر تاریخ صدور چک با تراضی صادرکننده و دارنده تأثیری در تاریخ واقعی آن و وقوع جرم ندارد

    کد نشست ۱۳۹۷-۴۶۳۲

    نشست قضایی مورخ ۱۳۹۷/۰۵/۲۳ قضات شهر یزد در استان یزد

    موضوع: اصلاح تاریخ سررسید چک و آثار حقوقی آن از نظر وصف کیفری

    پرسش

    چنانچه تاریخ سررسید چکی منقضی شده باشد لیکن صادرکننده با رضایت دارنده، تاریخ چک را به روز اصلاح نماید با این وصف، در صورت منتهی شدن به عدم پرداخت، آیا این چک مشمول مقررات بزه صدور چک بلامحل می باشد یا خیر؟

    نظر اکثریت

    تاریخی که چک تنظیم و امضاء می شود، تاریخ واقعی صدور بوده و واجد آثار حقوقی و قضائی و مبداء محاسبه مواعد، مطالبه و شکایت و تعقیب کیفری است. بدیهی است چک به عنوان یک نوشته و سند بیش از یکبار صادر نمی شود، تغییر مندرجات چک از جمله تاریخ موخر بر تاریخ صدور اصلاح جزیی از سند محسوب و نمی توان این عمل را صدور جدید قلمداد کرد.

    در فرض سوال، تاریخ اصلاحی موخر بر تاریخ واقعی بوده و از مصادیق بند هـ ماده 13 قانون اصلاحی صدور چک و فاقد وصف جزائی است، نظریه شماره 579/7 – 4/2/1385 اداره حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه نیز موید این مطلب است

    نظر اقلیت

    اقدام بعدی صادر کننده که با رضایت دارنده صورت می گیرد، یک عمل حقوقی مستقل و در واقع توافق جدید طرفین و یک انشاء و ایجاد می باشد و نمی توان آنرا الحاق به سند قبلی قلمداد کرد و تاریخ واقعی صدور چک تاریخ توافق بعدی است و این چک واجد وصف جزائی می باشد.

    نظر هیأت عالی

    عمل اصلاح چک از طرف صادرکننده ولو با رضایت دارنده، صدور چک جدید محسوب نمی شود. نتیجتاً نظریه اکثریت مورد تأیید است.

    سامانه نشست های قضایی قضات

  • جرم صدور دستور غیرقانونی عدم پرداخت وجه چک به بانک شامل چک های فاقد محل نیز می شود

    جرم صدور دستور غیرقانونی عدم پرداخت وجه چک به بانک شامل چک های فاقد محل نیز می شود

    صدور دستور واهی مسدودی حساب بانکی شامل چک های سفید امضاء، تضمینی، وعده‌دار و مشروط موضوع ماده 13 قانون صدور چک نیز می شود

    صورت‌جلسه نشست قضائی مورخ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ قضات شهرستان کرج دراستان البرز

    کد نشست ۱۳۹۸-۵۹۹۵

    موضوع: صدور دستور واهی مسدودی حساب در چک تضمینی سفید امضا

    پرسش: در مواردی که چک به صورت سفید امضا، تضمینی، مشروط و یا وعده‌دار صادر گردد آیا دستور واهی مسدودی حساب جرم محسوب می‌شود یا خیر؟

    نظر اکثریت

    مقنن در قانون صدور چک تنها از چک‌هایی حمایت کیفری نموده است که دارای محل نباشند و از همین روی نیز صدور چک به صورت سفید امضاء، تضمینی، وعده‌دار و یا مشروط را قابل تعقیب کیفری ندانسته است فلذا در مواردی که چک موضوع ماده 13 قانون صدور چک صادر شده است، صدور دستور ( ولو به صورت واهی ) مبنی بر عدم پرداخت آن نیز به تبع اینکه اصل موضوع فاقد وصف کیفری است؛ دستور دهنده نیز قابل تعقیب کیفری نخواهد بود ضمن اینکه مستفاد از ماده 14 این قانون این مطلب می‌باشد که صدور دستور عدم پرداخت در خصوص چکی قابل تصور است که دارای محل می‌باشد والا چکی که دارای محل نبوده و صادر کننده وجه آن را در بانک کارسازی ننموده است، صدور دستور از ناحیه صادر کننده مبنی بر عدم پرداخت آن قابل تصور نیست فلذا ماده 14 قانون صدور چک بایستی با لحاظ ماده 7 این قانون و لحاظ شرایط آن تفسیر گردد و از طرف دیگر نیز در مقام شک و تردید اصل بر برائت است.

    نظر اقلیت

    مقنن در مواد 7، 10 و 14 قانون صدور چک به حمایت کیفری از صدور چک پرداخته است و هر چند که در ماده 13 قانون صدور چک، صدور چک‌های مشروط، وعده‌دار، تضمینی و یا سفید امضا را (هرچند بدون محل باشند) قابل تعقیب کیفری ندانسته ولیکن مستفاد از ماده 14 این مطلب می‌باشد که مقنن در پی پیشگیری از صدور دستور واهی حتی در خصوص چک‌های موضوع ماده 13 این قانون بوده است و رکن مادی مقرر در ماده 14 این قانون، صدور چک بلامحل نمی‌باشد بلکه رکن مادی در این ماده صدور دستور واهی و من غیر حق در خصوص چک‌هایی است که غیر از طریق مجرمانه تحصیل شده باشد چرا که این اطلاق مشمول تمامی چک‌هایی می‌شود که غیر از طریق مجرمانه تحصیل شده باشد.

    نظر هیئت عالی

    دستور مقرر در ماده 14 قانون صدور چک در خصوص چک‌های وعده‌دار، تضمینی و مشروط نیز صادق است با این مبنا نظریه اقلیت مورد تایید اعضا و هیات عالی نشست‌های قضایی است.

    منبع: سامانه نشست های قضایی رکز آموزش قوه قضاییه مورخ 1398/5/6

  • نحوه اعمال مجازات جرم صدور چک بلامحل نسبت به شخص حقوقی

    نحوه اعمال مجازات جرم صدور چک بلامحل نسبت به شخص حقوقی

    مجازات شخص حقوقی صادرکننده چک بلامحل یکی از مجازات های ماده 20 قانون مجازات اسلامی است

    نشست قضایی مورخ ۱۳۹۶/۰۲/۱۳ قضات شهر اشنویه در استان آذربایجان غربی

    موضوع: مسئولیت کیفری شخص حقوقی

    پرسش

    قانون گذار در ماده 19 قانون صدور چک مسئولیت کیفری شخص حقوقی را بر عهده صادرکننده چک ( نماینده) قرار داده است و در ذیل همان ماده نیز قید نموده که امضاء کننده می تواند با اثبات اینکه عدم پرداخت مستند به عمل صاحب حساب یا نماینده بعدی او است، خود را از مسئولیت کیفری مبری سازد و این مسئولیت بر عهده کسی است که موجب عدم پرداخت شده است. حال اگر صاحب حساب شخص حقوقی باشد ( مانند شرکت تجاری ) و عدم پرداخت مستند به فعل او باشد؛ شخص حقوقی را چگونه می توان مجازات کرد؟ با لحاظ مجازات مقرر در ماده 7 قانون مذکور و اینکه امکان اعمال مجازات حبس برای شرکت وجود ندارد.

    نظر اکثریت

    اکثریت قضات بر این عقیده می باشند که قانون گذار در ماده 20 قانون مجازات اسلامی برای شخص حقوقی صرفنظر از نوع جرم ارتکابی تعیین مجازات کرده است در فرض سوال نیز در مقام مجازات شخص حقوقی دادگاه می بایست به کیفر آن جرم نگاه نکند بلکه می بایست یکی از مجازات های مندرج در ماده 20 را حسب مورد انتخاب و مورد حکم قرار دهد البته برای انحلال شرکت و مصادره اموال در ماده 22 همان قانون قیودی را قانون گذار ضروری دانسته که در صورت احراز آن شرایط امکان صدور حکم به انحلال شرکت و مصادره اموال میسر خواهد بود.

    نظر اقلیت

    قانون در این مورد ساکت یا حداقل مجمل است چه اینکه مجازات اصلی جرم صدور چک بلامحل حسب ماده 7 قانون صدور چک حبس تعیین گردیده که آن هم برای شخص حقوقی قابل اعمال نمی باشد از طرفی تبدیل مجازات نیز امکان پذیر نیست و از آنجایی که ماده 20 قانون مجازات اسلامی بدون هیچ گونه ضابطه و عدم تعیین نوع جرم ارتکابی مجازات تعیین کرده است؛ بنابراین معلو م نمی باشد دادگاه برای جرم صدور چک بلامحل توسط شخص حقوقی بر چه اساسی مجازات تعیین کند.

    نظر هیئت عالی

    قانون‌گذار در ماده 20 قانون مجازات اسلامی در مورد مجازات اشخاص حقوقی تکلیف کرده است لذا دادگاه با توجه به این ماده و ماده 143 همین قانون در مورد مجازات شخص حقوقی تعیین تکلیف می‌نماید و حسب مورد یکی از مجازات‌های مندرج در ماده 20 را با لحاظ موارد 21 و 22 این قانون برای شخص حقوقی تعیین خواهد کرد. نظریه اکثریت در حد این استنتاج مورد تأیید می باشد.

    منبع: سامانه نشست‌های قضایی مرکز آموزش قوه قضاییه

  • تأثیر انتقال چک بعد از گواهی عدم پرداخت و قبل از شکایت کیفری به دارنده قبلی

    تأثیر انتقال چک بعد از گواهی عدم پرداخت و قبل از شکایت کیفری به دارنده قبلی

    انتقال چک بعد از صدور گواهی عدم پرداخت و قبل از طرح شکایت کیفری به دارنده قبلی، موجب زوال حق شکایت کیفری وی نیست

    سئوال شماره 220:

    اگر دارنده چك پس از أخذ گواهینامه عدم پرداخت و قبل از طرح شكایت كیفری، چك را به دیگری منتقل نماید و بعداً چك به خود او برگردانده شود، حق طرح شكایت كیفری دارد یا نه؟

    نظرات ابزاری نمایندگان مراجع قضایی: 

    كیازاد مجتمع قضائی رسالت: به نظر اكثریت قضات مجتمع « شامل 12 نفر»، دارنده چك حق شكایت كیفری ندارد. اولا- فلسفه تصویب ماده 11 قانون صدور چك، چكی را قابل مجازات می داند كه یك نوع كلاهبرداری هم باشد. وقتی كسی چك را خرج می كند و به شخص دیگر می دهد، یك نوع جرم است ولی قانونگذار مراجعه صاحب چك به بانك و أخذ گواهینامه عدم پرداخت و انتقال آن به غیر را فاقد وصف كیفری دانسته زیرا آن حالت فریب دادن و قصد مجرمانه سلب شده و آن حالت ضرر و مجازات از بین رفته است. ثانیا – چك، مورد خاص است. در واقع با انتقال حق ضرر را از بین می برد. ثالثا- بایستی تفسیر به نفع متهم كرد و قانون هم تصریح دارد. رابعا- در صورتی كه انتقال قهری باشد، حق شكایت دارد والا خیر. اقلیتی شامل 9 نفر از همكاران نیز عقیده داشتند دارنده چك، كسی است كه گواهینامه عدم پرداخت به نام او تنظیم شده و با انتقال چك به دیگری و برگشت آن، صفت دارنده چك از وی زایل نمی گردد. بنابراین می تواند نسبت به طرح شكایت اقدام نماید.

    صدقی مجتمع قضائی شهید محلاتی: به نظر كلیه قضات مجتمع، با توجه به ماده 11 قانون چك كه مقرر داشته، پس از اخذ گواهینامه عدم پرداخت برای دارنده چك حق شكایت كیفری ایجاد می گردد و با عنایت به اینكه فقط برای كسی كه چك پس از برگشت از بانك به وی منتقل گردیده حق شكایت كیفری پیش بینی نشده و این به معنای زوال حق شكایت كیفری برای دارنده سابق «پس از دارا شدن چك» نمی باشد و نظر به اینكه هدف قانونگذار از زوال حق شكایت كیفری برای شخصی كه چك پس از برگشت به وی منتقل می گردد، جلوگیری از پدیده شرخری و هدایت امور در مجرای صحیح قانونی می باشد و در این خصوص راجع به شخصی كه اولین بار چك را به بانك ارائه داده و چك نیز در اختیار وی قرار دارد. (بر خلاف شخصی كه چك پس از برگشت از بانك به وی منتقل گردیده) مصداق ندارد، حق شكایت كیفری وی محفوظ است. مضافاً اینكه اصولا زوال و بطلان حق ایجاد شده سابق، محتاج به دلیل است نه آنكه بقأ حق سابق ضرورتی به ارائه دلیل باشد.

    پرنوری دادگاه های تجدیدنظر: ماده 11 قانون چك تكلیف را معلوم كرده و می گوید كسی كه چك پس از برگشت به او منتقل می شود. این عبارت عام است و كلمه كسی شامل دارنده چك هم می شود و لذا چنانچه پس از برگشت چك از بانك آن را به دیگری منتقل كند و دوباره به او برگردد دیگر نمی تواند شكایت كیفری نماید.

     آقازاده دادگستری شهریار: اكثریت همكاران شهریار عقیده داشتند با استفاده از منطوق و مفهوم ماده 11 قانون چك این حق را دارد زیرا ماده می گوید منتقل الیه حق شكایت كیفری ندارد نه كسی كه دارنده چك بوده و او این حق را دارد.

     آقای فوائدی – باید بین موادی كه دارنده چك پس از اخذ گواهی عدم پرداخت شكایت كیفری كرده و كسی كه عدم پرداخت گرفته ولی شكایت نكرده است، تفاوت قائل شویم. همان طور كه در تبصره ماده 11 قانون اصلاح چك گفته شده، چنانچه بعد از شكایت انتقال بدهد، این انتقال یك انصراف تلقی می گردد و تعقیب كیفری موقوف می گردد، ولی موقعی كه قبل از شكایت آن را به دیگری انتقال می دهد، در واقع چك را به دیگری می دهد كه آن شخص از نفوذ خود استفاده كند اما اقدامات دولتی و شكایت یا طرح دعوی حقوقی نكرده لذا چگونه می توان حق او را نادیده گرفت و گفت دیگر حق ندارد لذا چون اقدامات قضائی روی آن انجام نگرفته، حق شكایت كیفری را دارد.

    آقای رضوانفر دادسرای انتظامی قضات – مانع و زدال مانع: مانع آن چیزی است كه اگر بیاید دو كار را انجام می دهد. گاهی به كلی آن ممنوع را از میان برمی دارد و گاهی به طور موقت. در موارد موقت مثل دخالت در رسیدگی به پرونده و فراهم شدن موارد رد دادرسی. این مانع در آن پرونده به خصوص وصف قضات آن شخص را از بین برده و اگر آن از بین برود، وصف برنمی گردد. حالا پدری را در نظر بگیرید كه مدتی مبتلا به جنون شده در آن مدت یا برای فرزندان او قیم یا وصی تعیین شده باشد. حالا چنانچه آن جنون رفع گردد، وصف پدر بودن چون از بین نرفته، اعاده می گردد و وصی و قیم منتفی و زایل می شود. حالا در موضوع مورد بحث، همان طور كه فرمودند این كلمه كسی عام است و خود دارنده اولیه را در برمی گیرد در جائیكه قانون گفته شكایت كرده و بعد از شكایت آن را به دیگری انتقال می دهد، انصراف تلقی می گردد، به طریق اولی قبل از شكایت هم انتقال او به دیگری حق شكایت او را زایل می كند.

    آقای مرادی مجتمع خانواده: باید دید ارگان ثلاثه جرم تحقق پیدا كرده یا خیر؟ باید دید شروع این تعقیب كیفری با كیست. قانون می گوید هرگاه جرمی واقع شود استارت و شروع یا توسط شخص حقیقی مدعی خصوصی است یا دادستان. در چك وضعیت خاصی حاكم است. باید ببینم این انتقال حق استارت و شروع تعقیب را از دارنده اولیه چك می گیرد یا خیر؟ حال باید دید این انتقال چیست ؟در قانون بعضی حقوق قابل انتقال می باشد و بعضی مواقع و بعضی حقوق منتقل نمی شوند. اینكه حق شكایت قابل انتقال هست یا خیر، جای سؤال است؟ حق شكایت قابل انتقال نمی باشد. اطلاق ماده هم می گوید كسی كه گواهی عدم پرداخت به نام او صادر شده باشد، می تواند شكایت كند، هر چند انتقالات مدنی هم صورت گرفته باشد.

    سپس سؤال به رأی اعضأ حاضر در جلسه گذاشته شده و نظر اكثریت و اقلیت به شرح زیر صادر گردید.

    نظریه اكثریت (1380/6/10):

    مستفاد از قوانین و مقررات حاكم بر چك آن است كه، انتقال چك به دیگری قبل از ارائه آن به بانك و دریافت گواهی عدم پرداخت، آزاد و امكان‌پذیر بوده اما پس از برگشت چك از بانك، این انتقال با محدودیت روبرو است. برای مثال، كسی كه چك پس از برگشت از بانك به وی منتقل می شود، حق شكایت كیفری نخواهد داشت و چنانچه دارنده شكایت كیفری كرده باشد و پس از شكایت آن را به دیگری منتقل نماید، تعقیب كیفری موقوف خواهد شد لذا مستفاد از مفهوم و منطوق ماده 11 قانون اصلاح قانون چك آن است كه انتقال چك پس از برگشت آن – به جز مورد انتقال قهری – حق شكایت كیفری دارنده را نیز زایل می نماید حتی اگر چك پس از انتقال مجدداً به او برگردانده شود. اعاده این حق و جواز شكایت او پس از اعاده چك، نیاز به تصریح قانون داشته و قانونی كه در مقام بیان حقوق دارنده و منتقل الیه است، در این خصوص تصریحی ندارد و تفسیر موسع و شناسائی این حق برای دارنده، در فرض سؤال، خلاف اصل تفسیر مضیق به نفع متهم است.

    نظریه اقلیت:

    انتقال چك به دیگری پس از برگشت از بانك صفت دارنده چك را زایل نمی كند و با عنایت به اینكه كسی كه چك پس از برگشت از بانك به او منتقل گردیده، حق شكایت كیفری ندارد، افاده زوال حق شكایت كیفری دارنده‌ی چك پس از انتقال مجدد به وی را نمی نماید. هدف قانونگذار از وضع این ماده، جلوگیری از پدیده شرخری و هدایت امور در مجرای صحیح قانونی است و این مضی در مورد شخصی كه اولین بار چك را به بانك ارائه داده و اكنون نیز چك در اختیار خود اوست، مصداق ندارد. مضافاً به اینكه اصولاً زوال و بطلان حق ایجاد شده‌ی سابق، محتاج به دلیل و نص است نه بقأ حق سابق.

    نقل از قضاوت، ماهنامه دادگستری استان تهران، سال اول، شماره 3، فروردین 1381، صص34-33

  • خط زدن حواله کرد چک در وجه شخص معین، چه اثری در حقوق دارنده آن دارد؟

    خط زدن حواله کرد چک در وجه شخص معین، چه اثری در حقوق دارنده آن دارد؟

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: در خصوص این که اگر صادره کننده به هنگام صدور چک در وجه شخص معین، روی عبارت «حواله کرد» را قلم بگیرد، چه اثری در حقوق دارنده دارد، اختلاف نظر وجوددارد. عده‌ای عقیده دارند که قلم خوردگی عبارت”حواله کرد”در متن چک، مانع انتقال و ظهرنویسی نیست ولی برعکس، گروهی دیگر نظر بر آن است که چک قابل انتقال به دیگری نخواهدبود. هریک از این دو گروه، برای نظر خود استدلال‌هایی دارند. قصد داریم تا دو نشست قضایی قضات دادگاههای صلح و حقوقی دو تهران و قضات دادگستری کل استان تهران را به عنوان طرفداران نظر اول و دو نظریه مشورتی اداره حقوقی را به عنوان پیروان نظر دوم در سایت منتشرکنیم. پست حاضر به نشست های قضایی اختصاص دارد و در پست بعدی به انتشار نظریه مشورتی خواهیم‌پرداخت.

    [/box]

    نشست قضایی قضات دادگاههای صلح و حقوقی دو تهران

    سئوال

     اگر عبارت «حواله کرد» در متن چکی که در وجه شخص معین است، قلم خورده باشد، آیا آن شخص می تواند چک را با ظهرنویسی به دیگری منتقل کند یا خیر؟

    نظر اکثریت -(1367/8/19):

    نظر به ماده 312 قانون تجارت که مفید جواز انتقال هر نوع چک به صرف امضاء است، قلم‌خوردگی عبارت”حواله کرد”در متن چک مانع واگذاری آن از طریق ظهرنویسی نیست و رویه بانکها مسقط حق قانونی دارنده چک نمی‌شود.

    نظراقلیت:

    با توجه به سکوت قانون تجارت ایران نسبت به مورد و اینکه به موجب قانون تجارت فرانسه و کنوانسیون متحدالشکل سازی اسناد تجاری ژنو، قلم خوردگی روی عبارت “حواله کرد”در چک مانع واگذاری آن است، به نظر می‌رسد که در صورت قلم خوردگی مذکور، انتقال چک به دیگری جایزنباشد و چنانچه با وجود این، چک ظهرنویسی شده شده باشد مانند مورد بند 3 ماده 292 قانون مدنی نه به عنوان سند تجاری بلکه به عنوان سندعادی که به موجب قانون مدنی در آن انتقال طلب صورت گرفته معتبرخواهدبود.

    نشست قضايي قضات دادگستري استان تهران
    سؤال:

    چنانچه چك در وجه شخص معين صادر شود و صادر كننده با قلم گرفتن بر روى عبارت «يا بحواله كرد» حق انتقال آن به ديگرى (يا ظهرنويس يا غير آن) را سلب كند، اين چك قابل انتقال به ديگرى مى‏باشد يا نه؟ (آيا مى‏توان منتقل اليه را از جهت كيفرى و حقوقى قانوناً ذيحق دانست؟).

    نظريه اكثريت (1379/5/6):
    چك سند تجارى بوده و ذاتاً قابل نقل و انتقال مى‏باشد. چك به مانند اسكناس تحت مالكيت دارنده آن قرار گرفته و مالك مى‏تواند هر گونه تصرّف در مال خود نمايد. مستنبط از مواد 3 و 11 قانون صدور چك و مواد 310 و 312 قانون تجارت شخصيت دارنده چك دخالتى در مطالبه حق ناشى از آن ندارد چون دارنده مى‏تواند با ظهرنويسى چك را بديگرى منتقل نمايد لذا ولواينكه چك در وجه شخص معين صادر و منتقل گردد منتقل‏اليه حق‏اقامه دعواى حقوقى و كيفرى عليه صادركننده دارد. از سوى ديگر، اصل عدم توجه ‏ايرادات‏ به اشخاص ثالث ايجاب مى‏كند كه شرط مندرج در متن چك مؤثر فى‏مابين صادركننده و دارنده اوليه چك باشد و متوجه شخص ثالث (منتقل‏اليه) نگردد. [مقنن در ماده 3 قانون صدور چک که مقرر می دارد «… هرگاه در متن چك شرطى براى پرداخت ذكر شده باشد، بانك به آن شرط ترتيب اثر نخواهد داد»، شرطى كه در متن چك قيد شود قابل ترتيب اثر ندانسته است. رويه عملى بانكها نيز بر اين استوار است كه چكى كه بر روى عبارت «بحواله كرد» آن قلم خورده باشد قابل پرداخت مى‏دانند.]

    نظريه اقليت:
    به استناد ماده 245 قانون تجارت، هرگاه صادركننده، چك [را] در وجه شخص معين صادر و با قلم گرفتن بر روى‏ عبارت «يا بحواله كرد»، قصد دارد فقط وجه چك توسط دارنده معين وصول و دارنده نيز با پذيرش چك بدين شكل، با اين امر موافقت نموده لذا بايد مطابق آن عمل شود. بنابراين دارنده چك از باب قاعده اقدام عليه خود، نمى‏تواند چك را با ظهرنويسى بديگرى انتقال دهد و با فرض انتقال، منتقل اليه حق اقامه دعواى حقوقى و كيفرى عليه صادر كننده نخواهد داشت.

    منبع: قضاوت آنلاین به نقل از بانک اطلاعات حقوقی شخصی