آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب 1369 با اصلاحات و الحاقات بعدی

آیین نامه اجرایی

نویسنده:

تاریخ:

دسته:

وظایف
ماده ۲- وظایف دادسرا و دادگاه ویژه بشرح ذیل می باشد:
الف – اقدامات لازم جهت پیشگیری از وقوع تخلفات و جرائم در محدوده مسائل قضائی.
ب – ارشاد در امور خلاف شان.
ج – رسیدگی به جرائم روحانیون و پرونده هائی که به نحو موثری با اهداف این دادسرا مرتبط است.
تبصره (2/9/1384)در اجراي وظايف و اهداف مندرج در مواد يك و دو، دادسراي ويژه روحانيت مي‌تواند از طريق مراكز حوزوي، سازمان تبليغات اسلامي، مركز امور مساجد و ساير نهادهاي مرتبط به امور روحانيت اقدام نمايد، نهادهاي فوق در زمينه اجراي موارد مذكور موظف به همكاري با دادسراي ويژه روحانيت مي‌باشند.

تشکیلات
الف – دادسرا
ماده ۳- دادستان ویژه روحانیت توسط مقام معظم رهبری منصوب خواهد شد.

ماده ۴- مسئولیت ، ریاست و نظارت همه دادسراها به عهده دادستان منصوب خواهد بود.

ماده 5 (اصلاحی 2/9/1384)- دادستانی مرکز (دادستان منصوب) دارای معاون قضائی ، معاون امور استان ها، معاون بررسی و پیشگیری ، معاون اداری مالی ، دفتر دادستانی و دفتر حفاظت و گزینش خواهد بود. شرح وظایف هر کدام توسط دادستان منصوب ابلاغ می گردد.
ماده ۵ قبل سابق- دادستانی مرکز (دادستان منصوب) دارای یا قائم مقام ، معاون قضائی ، معاون سیاسی ، معاون اداری مالی ، دفتر دادستانی و دفتر حفاظت و گزینش خواهد بود. شرح وظایف هر کدام توسط دادستان منصوب ابلاغ می گردد.

ماده ۶ (اصلاحی 2/9/1384)- تشکیلات هر دادسرا عبارت است از: دادستان ، معاون ارشاد، معاون تحقیقات و امور اجرائی، مدیر اداری و مالی و به تعداد کافی دادیار و کادر اداری.
ماده 6 سابق- تشکیلات هر دادسرا عبارت است از :دادستان ، معاون ارشاد ، معاون تحقیقات و عملیات ، مدیر اداری و مالی و به تعداد کافی دادیار و کادر اداری .
تبصره (الحاقی 9/8/1390)- مقررات اداری و استخدامی کارکنان غیرقضائی دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت به تصویب دادستان منصوب می‌رسد.

ماده ۷ (اصلاحی 2/9/1384)عزل و نصب دادستانها و دادیاران دادسراهای ویژه شهرستان با اخذ تمایل از آنان به عهده دادستان منصوب خواهد بود.
ماده 7 سابق- عزل ونصب دادستانها و دادیاران دادسراهای ویژه شهرستان به عهده دادستان منصوب خواهد بود.
تبصره (الحاقی 2/9/1384)- در صورت ضرورت جابجائي قضات فوق‌الذكر بدون تمايل، موضوع قبلاً در جلسه متشكل از دادستان منصوب و معاون قضايي او و رئيس شعبه اول دادگاههاي ويژه روحانيت بررسي و به تصويب مي‌رسد.

ماده ۸- معاونین دادسراها به پیشنهاد دادستان همان دادسرا و ابلاغ دادستان منصوب تعیین خواهد شد.

ماده ۹ (اصلاحی 2/9/1384)دادسراي ويژه روحانيت در شهرها و يا حوزه‌هاي قضايي مشروحه ذيل تشكيل مي‌گردد:
1- تهران: استانهاي تهران و سمنان.
2- قم: استانهاي مركزي و قم و شهرستان كاشان.
3- مشهد : استانهاي خراسان رضوي ، خراسان شمالي ، خراسان جنوبي و سيستان و بلوچستان.
4- اصفهان: استانهاي اصفهان (به استثناي  كاشان)، يزد و چهارمحال و بخيتاري .
5- شيراز : استانهاي فارس، بوشهر ، كهكيلويه و بويراحمد.
6- تبريز: استانهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل و زنجان.
7- ساري: استانهاي گلستان و مازندران .
8- اهواز: استانهاي خوزستان و لرستان.
9- كرمان : استانهاي كرمان و هرمزگان.
10- همدان : استانهاي كرمانشاه ، كردستان ، همدان و ايلام.
11- رشت: استانهاي گيلان و قزوين.
ماده 9 سابق-دادسرای ویژه روحانیت در شهرها و با حوزه قضایی مشروحه ذیل تشکیل می گردد:
۱- تهران : استانهای تهران و سمنان و شهرستان قزوین
۲- قم :استان مرکزی ، شهرستانهای قم و کاشان
۳- مشهد : استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان
۴- اصفهان : استانهای اصفهان ، یزد و چهارمحال بختیاری
۵- شیراز :استانهای فارس ، بوشهر ، کهکیلویه و بویر احمد
۶- تبریز : استانهای آذربایجان شرقی و غربی و شهرستان زنجان
۷- ساری : استانهای گیلان و مازندران
۸- اهواز : استانهای خوزستان و لرستان
۹- کرمان : استانهای کرمان و هرمزگان
۱۰- همدان : استانهای باختران ،کردستان ، همدان و ایلام
تبصره – تا زمانی که دادسرا در هر یک از مراکز فوق تشکیل نگردیده ، مرجع رسیدگی به پرونده های آن حوزه توسط دادستان منصوب تعیین می گردد.

ب – دادگاه
ماده ۱۰- حاکم شرع شعبه اول دادگاه ویژه روحانیت از سوی مقام معظم رهبری منصوب می گردد.

ماده ۱۱- این ماده به موجب «اصلاحیه آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب 2/9/1384» حذف شد.
ماده 11 محذوف- سایر قضات دادگاه حسب مورد طبق نظر مقام معظم رهبری نصب می گردند.
ماده ۱۲- کارمندان دفتری دادگاه با هماهنگی حاکم شرع شعبه اول تعیین می گردند.

صلاحیت ها
ماده ۱۳ (اصلاحی 2/9/1384)دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت در موارد ذیل صالح به رسیدگی می باشند.
الف – کلیه جرائم روحانیون
ب – کلیه اعمال خلاف شان روحانیون
ج – کلیه اختلافات محلی مخل به امنیت عمومی در صورتی که طرف اختلاف روحانی باشد.
د – کلیه اموری که از سوی مقام معظم رهبری برای رسیدگی ماموریت داده میشود.
ماده 13 قبل از اصلاح- دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت در موارد ذیل صالح به رسیدگی می باشند.
الف – کلیه جرائم عمومی روحانیون
ب – کلیه اعمال خلاف شان روحانیون
ج – کلیه اختلافات محلی مخل به امنیت عمومی در صورتی که طرف اختلاف روحانی باشد.
د – کلیه اموری که از سوی مقام معظم رهبری برای رسیدگی ماموریت داده میشود.
تبصره ۱- در مواردی که دادسرای ویژه ،رسیدگی به پرونده ای را به سایر مراجع قضایی ذیربط واگذار نماید.مراجع مذکور موظف به رسیدگی می باشند.
تبصره ۲- در مورد بند ج رسیدگی با هماهنگی دستگاههای ذیربط صورت می گیرد.
تبصره 3 (الحاقی 2/9/1384)- كليه اتهامات اعضاي مجمع تشخيص مصلحت ‌نظام ، شوراي نگهبان ، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ، وزارء و معاونين آنها ، معاونان و مشاوران رؤساي سه قوه، سفرا، دادستان و رئيس ديوان محاسبات، دارندگان پايه قضايي ، استانداران و فرمانداران و جرائم عمومي افسران نظامي و انتظامي از درجه سرتيپ و بالاتر، و مديران كل اطلاعات استانها كه به لحاظ روحاني بودن نامبردگان فوق پرونده آنان در دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت مطرح مي‌گردد و نيز كليه اتهامات نمايندگان مجلس خبرگان رهبري و ائمه جمعه در دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت تهران رسيدگي خواهد شد.

ماده ۱۴- دعاوی حقوقی و مدنی علیه روحانیون مطابق قوانین در دادگاههای مدنی و حقوقی رسیدگی خواهد شد مگر موارد خاصی که برحسب ضرورت رسیدگی آن «به نظر دادستان منصوب» در دادگاه ویژه اصلح باشد.
در این صورت دادسراها و دادگاهها موظفند که با درخواست دادسرا و دادگاه ویژه پرونده را ارسال نمایند.

ماده ۱۵- سایر دادسراها در اموری که نسبت به روحانیون از آنها سلب صلاحیت گردیده ، حق ورود ، تحقیق و تعقیب را ندارند ، مگر با اجازه دادستان ویژه حوزه قضایی مربوطه.

ماده ۱۶- روحانی به کسی اطلاق می گردد که ملبس به لباس روحانیت باشد یا در حوزه مشغول تحصیل باشد یا اگر به کار دیگری مشغول است، عرفاً روحانی محسوب گردد.

ماده ۱۷ – تخلفات قضات و کارمندان دادسرا و دادگاه ویژه که در حین یا به سبب خدمت مرتکب شده اند، زیر نظر نظر مستقیم دادستان منصوب و رئیس شعبه اول دادگاه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.

آئین دادرسی
جرم
ماده ۱۸- هر فعلی یا ترک فعلی که مطابق قوانین موضوعه یا احکام شرعیه قابل مجازات یا مستلزم اقدامات تامینی و تربیتی باشد، جرم محسوب می گردد.

تبصره – اعمالی که عرفا موجب هتک حیثیت روحانیت و انقلاب اسلامی باشد ، برای روحانیون جرم تلقی می شود.

ماده ۱۹- جرائم می تواند دارای سه حیثت باشد :
۱- حیثیت الهی :از جهتی که تجاوز به حدود ومقررات الهی است .
۲- حیثیت عمومی : ازجهتی که مخل نظم و امنیت عمومی و هتک حیثیت جامعه و روحانیت گردد.
۳- حیثیت خصوصی :از جهتی که موجب ضرر مادی یا معنوی به شخص یا اشخاص معین حقیقی یا حقوقی شود.

ماده ۲۰- تعقیب متهم از حیث حق الهی مطابق موازین شرعی و از حیث حق الناس منوط به شکایت شاکی خصوصی و از حیث حقوق عمومی به تشخیص دادستان است .
تبصره – گذشت شاکی خصوصی موجب توقف رسیدگی به جهات دیگر جرم نمی گردد.

ضابطین
ماده ۲۱- ضابطین دادگستری برحسب وظیفه موظف به اجرای دستورات دادسرای ویژه می باشند.

ماده ۲۲- نیروهای ضابط موظفند به محض اطلاع از اتهام یا وقوع بزه موضوع صلاحیت دادسرای ویژه ،مراتب را به دادستان دادسرای ویژه گزارش و بدون کسب مجوز از هر گونه اقدامی خودداری نمایند.

ماده ۲۳ (اصلاحی 2/9/1384) در مورد جرائم مشهود، ضابطين موظف‌اند فوراً اقدامات لازم را براي حفظ آلات و ادوات و آثار و علائم و دلائل جرم و جلوگيري از فرار متهم و يا تباني بعمل آورند و تحقيقات مقدماتي را انجام و در اسراع وقت موضوع رابه دادستان دادسراي ويژه اطلاع دهند.
ماده 23 سابق- در مورد جرائم مشهود ، ضابطین موظفند فورا اقدامات لازم را برای جلوگیری از محو آثار جرم یا فرار متهم به عمل آورند .و در اسزع وقت موضوع را به دادستان دادسرای ویژه اطلاع دهند.

ماده ۲۴- این ماده به موجب «اصلاحیه آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب 2/9/1384» حذف شد.
ماده 24 قبل از حذف- در حوزه هائی که دادسرای ویژه مستقر نیست ، دستورات اولیه از طریق دادسرای انقلاب اسلامی محل با هماهنگی دادسرای ویژه صالح با توجه به ماده ۱۵ صادر خواهد شد.

ماده ۲۵(اصلاحی 2/9/1384) دادسرا می تواند برای انجام تحقیقات و اجرای احکام دادسرا و دادگاه افرادی را راساً استخدام نماید. اين افراد در زمان انجام مأموريت در حكم ضابطين قضايي مي باشند.
ماده 25 قبل از اصلاح- دادسرا می تواند برای انجام تحقیقات واجرای احکام دادسرا و دادگاه افرادی را راسا استخدام نماید.

وظایف و اختیارات دادستانهای شهرستانها
ماده ۲۶- دادستان شهرستان به عنوان جانشین دادستان منصوب، کلیه مسئولیتهای قضائی و اداری دادسرا از جمله موارد ذیل را به عهده دارد:
الف – تعقیب متهمین
ب – صدور احکام دستگیری وتفتیش
ج – ارجاع پرونده به شعب دادسرا ونظارت بر جریان پیگیری واظهار نظر در مورد کلیه قرارها.
د – صدور کیفرخواست
ه – اجرای احکام دادگاه
و- صدور قرار تعلیق تعقیب در جرائم خفیف و یا امور خلاف شان
تبصره ۱ – دادستان شهرستان موظف به اجرای دستورات قضائی و اداری صادره از جانب دادستان منصوب می باشد.
تبصره ۲- در امور مهمه دادستان شهرستان موظف است قبل از اقدام به دستگیری یا احضار یا اجرای حکم دادگاه موضوع را به اطلاع دادستان منصوب برساند.
تبصره ۳- اجرای وظایف بند(ب) و (و) فقط در اختیار دادستان و در غیاب وی جانشین او می باشد.

ماده ۲۷- در غیاب دادستان دادسرا ، یکی از دادیاران با انتخاب وی به عنوان جانشین وظایف دادستان را انجام خواهد داد.

ماده ۲۸ (اصلاحی 2/9/1384) دادستان ویژه و دادیاران می توانند برای کشف جرم تحقیقات لازم را انجام دهند و کلیه ارگانها و نهادها و سازمانهای دولتی و اشخاص حقیقی و حقوقی موظفند کلیه اسناد و مدارک مورد نیاز را در اختیار دادسرا قرار دهند. کسانی که همکاری لازم را به عمل نیاورند به عنوان عدم اجرای دستور مقام قضائی تحت تعقیب قانونی قرار خواهند گرفت .
ماده 28 قبل از اصلاح- دادستان ویژه و دادیاران می توانند برای کشف جرم تحقیقات لازم را انجام دهند و کلیه ارگانها ونهادها وسازمانهای دولتی واشخاص حقیقی وحقوقی موظفند کلیه اسناد ومدارک مورد نیاز را در اختیار دادسرا قرار دهند. کسانی که همکاری لازم را به عمل نیاورند به عنوان عدم اجرای دستور مقام قضائی تحت تعقیب دادسرای ویژه قرار خواهند گرفت .

ماده ۲۹- نظر به گستردگی حوزه های قضائی دادسراهای ویژه ، دادسراهای مزبور علاوه بر موارد اعطای نیابت به دادسراهای ویژه دیگر، در خصوص جرائم خارج از محل استقرار خود، می توانند به دادسراهای عمومی و انقلاب اسلامی همان حوزه نیز نیابت دهند و دادسراهای مزبور حسب مورد موظف به انجام درخواستهای فوق می باشند.

ماده ۳۰- احاله پرونده از حوزه ای به حوزه قضائی دیگر در اختیار دادستان منصوب خواهد بود.

ماده ۳۱- اتهامات شرکا معاونین و مرتبطین متهم روحانی در دادسرا و دادگاه ویژه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.

ماده ۳۲ (اصلاحی 2/9/1384)در خصوص تعقیب کیفری دارندگان پایه قضائی به جز قضات که لازم است قبلاً توسط دادسرای ویژه درخواست تعلیق شود و دادسرا و دادگاه انتظامی قضات ظرف مدت ۲۰ روز موظف به اظهار نظر می باشد و در غیر این صورت یا در موارد اضطراری «به تشخیص دادستان منصوب» اقدام قضائی خواهد شد و موضوع به اطلاع ریاست قوه قضائیه خواهد رسید.
ماده قبل اصلاح- درمورد متهیمن روحانی شاغل در کلیه ادارات و سازمانها ونهادهای مختلف مملکتی صرف اطلاع به مقام مافوق برای دستگیری و تعقیب کافی است . به جز قضات که لازم است قبلا توسط دادسرای ویژه درخواست تعلیق شود و دادسرا و دادگاه انتظامی قضات ظرف مدت ۲۰ روز موظف به اظهار نظر می باشد ودر غیر این صورت یا در موارد اضطراری «به تشخیص دادستان منصوب» اقدام قضائی خواهد شد و موضوع به اطلاع ریاست قوه قضائیه خواهد رسید.
تبصره (الحاقی صلاحی 2/9/1384)- از آنجا كه هدف قانونگذار از تعليق قاضي قبل از رسيدگي به اتهام حفظ شئون قضا و قاضي مي باشد در صورتي كه متهم مايل باشد و كتباً تقاضاي رسيدگي به پرونده را بنمايد دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت مي‌توانند بدون انجام تعليق اقدام به رسيدگي نمايد.

ماده ۳۳- در جرائم جزئی که تحقیقات مقدماتی آن کامل شده یا نیاز به تحقیقات نباشد، دادستان بلافاصله ادعانامه کیفری خود را در دادگاه مطرح نموده و دادگاه حکم صادر می نماید.

ماده ۳۴(اصلاحی 2/9/1384) قرارهاي صادره بجز موارد زير پس از موافقت دادستان قطعي است.
الف – قرار بازداشت موقت كه در صورت اعتراض متهم در فرجه قانون توسط دادستان كل ويژه روحانيت يا معاون قضايي وي خارج از نوبت بررسي مي گردد و چنانچه اعتراض متهم را وارد تشخيص دهند قرار بازداشت موقت را نقض و پرونده به منظور اخذ تأمين مناسب ديگر به شعبه صادر كننده قرار اعاده مي‌گردد.
ب- قرار منع تعقيب يا موقوفي تعقيب كه در صورت اعتراض شاكي يا مدعي خصوصي در فرجه قانوني در دادگاه ويژه روحانيت قابل رسيدگي است.
ماده 34 سابق- قرارهای صادره پس از موافقت دادستان قطعی است وبلافاصله به متهم تفیهیم خواهد شد.

ماده ۳۵- در موارد ذیل قرار بازداشت صادر می گردد:
۱- خوف فرار متهم
۲- خوف تبانی یا امحا اثار جرم
۳- موارد مهمه از قبیل : جرائم ضد انقلابی ، مواد مخدر ، کلاهبرداری ، ارتشا ، قتل عمد و مواردمشابه
۴- مواردی که آزادی متهم موجب مفسده است : از قبیل هتک حیثیت نظام وروحانیت
ماده ۳۶- قرارهای تامین باید متناسب با نوع اتهام و دلایل توجه اتهام و شخصیت متهم باشد.

ماده ۳۷- متهمی که با وثیقه یا کفالت یا وجه التزام آزاد شده باشد، چنانچه در وقت مقرر بدون عذر موجه حاضر نشود وجه التزام به دستور دادستان ضبط می شود و به وثیقه گذار یا کفیل نیزر اخطار میشود که ظرف مدت بیست روز متهم را تسلیم نماید، در صورت عدم تسلیم ، وجه الکفاله یا مورد وثیقه به دستور دادستان ضبط خواهد شد.
تبصره – مفاد قرار و مقررات فوق باید به متلزم – کفیل – و وثیقه گذار تفهیم وبه امضای وی برسد.

ماده ۳۸- دادسرا می تواند شهود و مطلعین را احضار نماید، در صورت استنکاف به دستور دادستان جلب خواهد شد.

اختیارات و وظایف دادگاه
ماده ۳۹- دادگاه ویژه به جرائمی رسیدگی می کند که مطابق این قانون در صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه بوده و پرونده امر از طریق دادسرا به همراه کیفرخواست به دادگاه ارائه شده باشد.
تبصره – چنانچه دادگاه در خلال رسیدگی از جرائم جدیدی آگاه شود مجاز به رسیدگی و صدور حکم خواهد بود.

ماده ۴۰- ارجاع پرونده به شعب دادگاه و ایجاد هماهنگی بین آنها و نظارت بر حسن جریان امور به عهده حاکم شرع شعبه اول خواهد بود.

ماده ۴۱- در صورت اختلاف بین دادسرا و دادگاه از جهت صلاحیت رسیدگی ، پرونده همراه دلایل طرفین جهت حل اختلاف نزد ریاست شعبه اول دادگاه ارجاع خواهد شد، نظر آن مرجع لازم الاتباع است .

ماده ۴۲ (اصلاحی 2/9/1384)احكام دادگاهها بايد مستدل و مستند به قوانين موضوعه و موازين شرع باشد.
ماده 42 سابق- احکام دادگاهها باید مستدل ومستند به موازین شرع باشد ، چنانچه شرع نسبت به جرمی مجازات خاصی را معین نکرده حکم دادگاه باید مستند به قوانین موضوعه باشد.
تبصره – در موارد استثنائی و مواردی که در شرع و قانون مجازات مشخصی تعیین نگردیده حاکم می تواند مستدلا براساس نظر خود اقدام به صدور حکم نماید.

ماده ۴۳(اصلاحی 2/9/1384)دادگاه مجرميني را كه با ارتكاب جرم، موجب هتك حيثيت و شئون روحانيت گرديده‌اند و يا افرادي كه فاقد صلاحيت پوشيدن لباس روحانيت هستند را به خلع لباس روحانيت ( بصورت دائم يا موقت) محكوم مي‌نمايد.
ماده 43 سابق- دادگاه مجرمین را که صلاحیت پوشیدن لباس روحانیت ندارند به خلع لباس محکوم می نماید.
تبصره (الحاقی 2/9/1384)– كساني كه از حكم دادگاه در مورد نپوشيدن لباس تخلف كنند به حكم دادگاه ويژه به مجازات تعزيري محكوم خواهند شد.

ماده ۴۴(اصلاحی 2/9/1384) اعضاء هيأت منصفه دادگاه ويژه روحانيت 14 نفر خواهند بود و توسط هيأتي مركب از دادستان كل ويژه روحانيت، رئيس شعبه اول دادگاه، رئيس سازمان تبليغات اسلامي، نماينده شوراي سياستگذاري ائمه جمعه سراسر كشور، ‌نماينده شورايعالي حوزه علميه، از ميان افراد روحاني شاغل در مشاغل فرهنگي، حوزوي، دانشگاهي، قضايي، اداري و ساير مشاغل مرتبط به مدت دو سال انتخاب مي گردند، احكام ايشان توسط رئيس شعبه اول داگاه صادر خواهد شد.
ماده 44 اسبق- احکام دادگاههای ویژه قطعی است مگر در موارد ذیل :
۱- قاضی پرونده قطع به اشتباه خود پیدا کند.
۲- دادستان منصوب آن را خلاف قوانین واحکام بداند
۳- ثابت شود قاضی پرونده صلاحیت رسیدگی را نداشته است
تبصره ۱- در بند اول ماده فوق خود قاضی حکم را نقض وپرونده را جهت ارجاع به شعبه دیگر نزد ریاست شعبه اول دادگاه ارسال می دارد.
تبصره ۲- چنانچه دادستان مجری حکم ،رای صادره را خلاف موازین تشخیص دهد ، مکلف است بدوا اعتراض خود را به قاضی صادر کننده حکم تذکر دهد. در صورت عدم قبول ، اجرا حکم را متوقف وپرونده را همراه نظریه مستدل خود نزد دادستان منصوب ارسال مینماید، در صورت تایید اعتراض توسط دادستان منصوب حکم نقض و پرونده جهت ارجاع به قاضی دیگر به شعبه اول دادگاه ویژه ارسال میشود. در صورت تایید نظر اول وادامه اختلاف رای حاکم شرع شعبه اول متبع است .

ماده ۴۵- کلیه هزینه های دادستانی ویژه روحانیت به عنوان یک سازمان مستقل دارای ردیف بودجه خاص پیش بینی و اختصاص داده می شود.
تبصره (الحاقی 2/9/1384) بيست درصد از كل بودجه مصوب دادستاني ويژه روحانيت خارج از شمول قانون محاسبات خواهد بود.

ماده ۴۶- قوه قضائیه کادر قضائی دادستانی ویژه را تامین خواهد نمود.
تبصره (الحاقی 2/9/1384)– پست قضايي و تعيين گروه قضات دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت به پيشنهاد دادستان كل ويژه روحانيت و تصويب رئيس قوه قضائيه خواهد بود. ابلاغ قضايي قضات حسب مورد پس از پيشنهاد دادستان منصوب يا رئيس شعبه اول دادگاه توسط رئيس قوه قضائيه صادر ولي تعيين شعبه و محل خدمت آنان حسب مورد توسط دادستان منصوب و يا رئيس شعبه اول دادگاه خواهد بود، و كليه حقوق و مزاياي قضات شاغل در دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت ازمحل اعتبار قوه قضائيه پرداخت مي‌شود.

ماده ۴۷- نقل و انتقال قضات دادسرا و دادگاه ویژه که در دادگستری نیز شاغل می باشند با هماهنگی دادستان منصوب ورئیس شعبه اول دادگاه بر حسب سمت صورت می گیرد.

ماده 48 (الحاقی 2/9/1384)– احكان دادگاههاي ويژه روحانيت از سوي محكوم‌عليه يا شاكي يا قائم مقام قانوني آنان قابل اعتراض است و در صورت عدم اعتراض در فرجه قانوني قطعي خواهد شد.
تبصره 1- چنانچه دادستان كل ويژه روحانيت احكام قطعي يا غير قطعي دادگاه ويژه روحانيت را خلاف شرع يا خلاف قانون بداند نسبت به رأي صادره اعتراض نموده و عنداللزوم حكم را متوقف مي‌كند و پرونده را جهت رسيدگي به دادگاه تجديدنظر ارسال مي‌نمايد.
تبصره 2- چنانچه دادستان مجري حكم رأي صادره را خلاف موازين تشخيص دهد بدواً اعتراض خود را به قاضي صادر كننده تذكر مي‌دهد. در صورت عدم قبول قاضي، پرونده را همراه با نظريه مستدل نزد دادستان منصوب ارسال مي‌نمايد و دادستان منصوب برابر تبصره يك اقدام خواهد كرد.
تبصره 3- چنانچه متعاقب اعتراض محكوم عليه يا شاكي يا تذكر دادستان كل ويژه روحانيت يا دادستان مجري حكم ، قاضي دادگاه ويژه روحانيت متوجه اشتباه خود در حكم صادره ‌شود، در صورتي كه موضوع از مصاديق بند «ب» ماده 49 باشد رأي اصلاحي صادر مي‌نمايد و در غير اين صورت پس از نقض حكم، پرونده را جهت رسيدگي توسط شعبه ديگر به دفتر دادگاههاي ويژه روحانيت اعاده مي‌نمايد.

ماده 49 (الحاقی 2/9/1384)– دادگاه تجديدنظر ويژه روحانيت مرجع رسيدگي به اعتراض است كه پس از وصول پرونده و رسيدگي به شرح زير اقدام مي‌نمايد:
الف – در صورتي كه رأي را صحيح و منطبق با موازين شرع و قانون بداند آن را ابرام مي كند.
ب- در صورتي كه اساس رأي صحيح بوده ولي متضمن اشتباه جزئي در محاسبه محكوم‌به يا ماده استنادي و امثال آن باشد رأي اصلاحي صادر مي‌نمايد.
ج- در صورتي كه رأي صادره داراي ايراد ناشي از نقص تحقيقات باشد، دادگاه تجديدنظر موارد نقص را مشخص نموده و رأي صادره را نقض و پرونده را جهت رفع نقص به دادگاه بدوي رسيدگي كننده اعاده مي‌نمايد شعبه مزبور مكلف است پس از رفع نقص ، حكم مقتضي صادر نمايد.
د- در صورتي كه رأي صادره داراي ايراد اساسي باشد آن را نقض نموده و رأساً رسيدگي و انشاء رأي مي‌نمايد آراء صادره از محاكم تجديدنظر قطعي است.

ماده 50 (الحاقی 2/9/1384)– هر شعبه از دادگاه تجديدنظر ويژه روحانيت از يك رئيس و دو مستشار تشكيل و با اكثريت آراء اتخاذ تصميم مي‌نمايد، رئيس محاكم ويژه روحانيت كه منصوب از طرف مقام معظم رهبري است رئيس شعبه اول دادگاه تجديدنظر نيز مي‌باشد، تعيين تعداد شعب و قضات آن و ارجاع پرونده به آنان بر طبق اين آيين نامه خواهد بود.

ماده 51 (الحاقی 2/9/1384)– محكوم عليه يا قائم مقام قانوني وي و دادستان كل ويژه روحانيت، مطابق قوانين مربوطه مجاز به تقاضاي اعاده دادرسي در خصوص احكام قطعي دادگاههاي ويژه روحانيت مي‌باشند مرجع رسيدگي به تقاضاي اعاده دادرسي و اتخاذ تصميم در مورد آن، دادگاه تجديدنظر ويژه روحانيت مي‌باشد دادستان منصوب يا  نماينده وي مي‌تواند در جلسه رسيدگي حضور يابد و نسبت به موضوع اظهار نظر كند.

ماده 52 (الحاقی 2/9/1384)– بجز در مواردي كه در اين قانون تصريح شده است، وظائف و اختيارات قضات دادسرا و دادگاه بر حسب مورد بر طبق مقررات عمومي آيين دادرسي كيفري مي باشد.

منبع: قضاوت‌آنلاین به نقل از روزنامه رسمي شماره ۱۳۲۸۰ مورخ 15 مهر 1369

لینک کوتاه صفحه

https://ghazavatonline.ir/?p=23774

پرسش مرتبط با پست در «انجمن مشاوره» طرح شود

دیدگاه‌ها

لطفاً قبل از نوشتن نظر ارزشمند خود توجه داشته باشید که:

  • بخش دیدگاه برای بیان نکته نظرات بازدیدکننده نسبت به محتوای پست است. اگر در ارتباط با مطلب سئوالی دارید در «انجمن مشاوره حقوقی» مطرح نمایید.
  • صرفا نظری که به زبان فارسی نوشته شود تأیید می گردد.

26 پاسخ به “آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب 1369 با اصلاحات و الحاقات بعدی”

  1. محمدمهدی نیم‌رخ
    محمدمهدی

    با سلام و احترام
    بدترین جای ممکن گیر افتادم. دادگاه روحانیت در حالی که اصلاً هنگام تنظیم دادخواست طلبه نبودم، دعوی غیرمنقول خانه‌ی در یزده خودم و خریدار ساکن یزدیم قرارداد در یزد دادگاه ویژه مشهد رسیدگی کرده که احتمالا آقای رئیسی دادستانش اهل سمرقندبودن اونجا رسیدگی می شد و منجر به صدور حکم شده، بدون ادعای جعلی تاکنون و بدون استعلام از دفترخانه یزد و کارشناسی قاضی رای به جعلیت وکالت درست داده!!! حالا چه خاکی بسرم بکنم، تجدیدنظر و اعاده دادرسی هم کردم، فایده‌آی نداشته می تونم از جنبه حقوق شهروندی پیگیری کنم؟

  2. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    هرچند که شرح پرونده شما به طور کامل بیان نشده و از دادنامه صادره در پرونده نیز بی اطلاع می باشیم، اما در پاسخ می توان گفت:
    1- روحانی در ماده 16 آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب 1369 تعریف شده است و صلاحیت دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت نیز در رسیدگی به جرائم،  تخلفات روحانی و دعاوی حقوقی روحانی در حدود مواد 13 ، 14 و 31 آیین نامه مزبور است.
    2- قرارهای صادره از دادسراهای ویژه روحانیت و همچنین احکام صادره از دادگاه ویژه روحانیت به شرحی است که در مواد 34، 43 و 48 آیین نامه ذکر گردید.
    3- قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 15 خرداد 1383 مانند دیگر قوانین مشابه قبل و بعد از خود، تنها تکرار مکرات حقوقی است که در قوانین دیگر نیز بیان شده بود، در نتیجه عدم تصویب این قانون هم مشکلی ایجاد نمی کرد. مضافاً این که در همین قانون حکمی که ناظر به اعتراض آراء باشد، وجود ندارد. بنابراین شما نمی توانید از این قانون برای اعتراض به رأی پرونده خود بهره مند شوید.

  3. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام و احترام
    آیا در کمیسون اصل نود میتونم شکایت کنم، چه راهی میفرمائید.

  4. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    مطابق اصل 90 قانون اساسی، وظیفه کمیسیون موضوع این اصل «رسیدگی به شكايت از طرز كار مجلس‏ يا قوه‏ مجريه‏ يا قوه‏ قضائيه‏» است نه رسیدگی به اعتراض طرفین پرونده از آراء قضایی صادره محاکم دادگستری. بنابراین در صورت شکایت در این مرجع، یا آن را خود بررسی و پاسخی در حد چرایی صدور حکم و یا اقداماتی که شما می توانید انجام دهید را به طریق مقتضی به شما اعلام می نمایند و یا این که با صدور دستوری در هامش آن، شکایت را به دادستان یا رئیس دادگستری شهرستان مربوطه ارجاع داده تا مراتب را بررسی و نتیجه را به شما اعلام شود که مسلماً اگر رسیدگی‌های قضایی صورت گرفته باشد، اقدام خاصی اتفاق نخواهد افتاد.
    پیشنهاد می شود که در صورت وجود جهات اعاده دادرسی، نسبت درخواست آن مطابق ماده 51 آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت که ناظر به قوانین مربوطه است، از جمله اعاده دادرسی عادی در امور حقوقی ماده 276 قانون آیین دادرسی مدنی، در امور کیفری ماده 447 قانون آیین دادرسی کیفری و اعاده داردسی فوق العاده در هر دو مورد مدنی و جزایی برابر ماده 477 قانون اخیرالذکر اقدام نمایید.

  5. محمد نیم‌رخ
    محمد

    باسلام
    آیا از قضات دادگاه ویژه روحانیت میتونم دادستانی انتظامی قضات شکایت کنم؟

  6. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    با توجه به این که مقصود شما از شکایت مشخص نیست، پاسخ در دو فرض بیان می شود:
    الف- اگر منظور شکایت انتظامی از قاضی روحانی به علت ارتکاب یکی از تخلفات انتظامی در رسیدگی به پرونده تحت امر وی که نیازمند تعقیب انتظامی است، باشد، رسیدگی به این تخلف در صلاحیت دادسرا و دادگاه انتظامی قضات قرار دارد، زیرا تنها این مراجع صلاحیت رسیدگی به تخلفات انتظامی تمامی قضات کشور در هر رتبه و مقامی که باشند را دارند.
    ب- اگر مقصود شکایت کیفری به علت ارتکاب وقوع یکی از جرائم عمومی که نیازمند تعقیب جزایی است، باشد، رسیدگی اولیه از جهت درخواست صدور قرار تعلیق تعقیب قاضی متهم از خدمات قضایی، با دادستان انتظامی قضات و صدور قرار تعلیق از خدمت قضایی با دادگاه عالی انتظامی قضات است. البته دادسرای ویژه روحانیت نیز می تواند با اعلام مراتب به دادستان انتظامی قضات، از وی درخواست صدور قرار تعلیق تعقیب قاضی روحانی متهم را نماید که باید دادستان و دادگاه عالی انتظامی قضات ظرف مدت ۲۰ روز اظهار نظر کنند مگر این که قاضی متهم خودش از دادستان ویژه روحانیت كتباً تقاضاي رسيدگي به پرونده را بدون انجام تعليق درخواست کند. نکته مهم در این خصوص این است که، در هر حال، با توجه به ماده 32 آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت بعد از صدور قرار تعلیق تعقیب و بدون آن در فرض استثناء ذکرشده، رسیدگی به جرم قاضی روحانی در دادسرای و دادگاه ویژه روحانیت صورت می گیرد نه مراجع دیگر.
    بنابراین اگر قصد شکایت انتظامی دارید، مستقیماً در دادسرای انتظامی قضات مطرح کنید اما اگر قصد طرح شکایت کیفری دارید، می توانید به هر دو دادسرای انتظامی قضات یا ویژه روحانت مراجعه کنید.

  7. محمد نیم‌رخ
    محمد

    سلام
    از طرف خانواده شش نفره من ازتون تشکر می کنم و انشالله هرچه از دستمون بربیاد خدا بخاد جبران زحمات کنیم. واقعاً راهنمای هایی که شما انجام دادید اساتید دانشگاه حقوق مفید قم و قضات آشنا هم این مدت نکردند.خدا عوض خیر به هتون بده. ممنونم

  8. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود و سپاس از دقت نظر و روحیه قدرشناسی شما.

  9. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با احترام
    بنڟر شما اڗ دادستان ویژه روحانیت مشهد هم که از روز اول در جریان عدم صلاحیت بود، در دادسرای انتظامی قضات شکایت کنم، فایده ای دارد. قاضی پرونده به زور می خواست ازم امضابگیرد و آیا شاکی هم می تواند اعاده دادرسی انجام دهد؟

  10. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود مجدد
    در خصوص تأثیر شکایت انتظامی در پرونده دادرسی پست « شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات آثار سلبی آن » را مطالعه کنید که پاسخ شما در آن بیان شده است.
    در رابطه با این که چه اشخاصی حق درخواست اعاده داردسی دارند، باید گفت:
    در اعاده دادرسی عادی در امور مدنی، با توجه به مواد 426 الی 441 قانون آیین دادرسی مدنی به ویژه ماده اخیر مستفاد آن است که هریک از طرفین پرونده اعم از محکوم له و محکوم علیه حکم قطعی بر حسب مورد می تواند متقاضی آن شود.
    در اعاده دادرسی عادی در امور کیفری، اشخاصی که در ماده 475 قانون آیین دادرسی کیفری از آنان نام برده شده است.
    در اعاده دادرسی فوق العاده موضوع ماده 477 قانون اخیرالذکر که ناظر به امور مدنی و کیفری است، هریک از طرفین پرونده حق درخواست دارند.

  11. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام و احترام
    دقیقا همزمان با زمان تنڟیم دادخواست پرونده مشهد که خدمتتون عرض کردم، یک شکایت دیگری هم ازم شد که از دادگاه روحانیت یزد استعلام گرفتن و اعلام شد طلبه نیستم و در دادگاه عمومی رسیدگی شد و سابقه در دیوانعالی کشور هم هست. این تناقض نیست و حتی این استعلام هم را به مشهد دادمٖ ولی توجه نکردن به هیچ شکلی نمی تونم اختلاف صلاحیت در دیوان عالی کشور مطرح کنم؟ و جرم قاضی که به قوانین ابتدایی رسیدگی مخصوصا عدم صلاحیت و چندین رای وحدت رویه و اصراری عمل نکرده چیست؟
    با تشکر

  12. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    همانطور که در پاسخ به سئوال اول شما بیان کردیم، متأسفانه بدون اطلاع از جزئیات پرونده و احکام صادره نمی توان در ماهیت رسیدگی های صورت گرفته و صحت و سقم احکام صادره اعلام نظر کرد.

  13. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با احترام
    بنده مال غیرمنقولی (خانه) را در یزد سال ۸۸ طبق وکالت رسمی دفترخانه و قولنامه به فردی تفویض وکالت کردم قبلش هم از ثبت اسناد استعلام گرفتم بنام فردی بوده که ازش وکالت داشتم و تحویل خریدارم دادم که دقیقا آنرا در دادگاه تایید کرده، سال۸۹ در حالی که بنده و وی ساکن یزدیم و محل قرارداد هم یزد و محل اخذ ثمن معامله هم یزده، به جهت خصومت شخصی در دادگاه سراوان س وبلوچستان با یک شاهد سنی ناصبی که طبق نظر دفتر مقام معظم رهبری و آیت الله مکارم و مشهور علما شهادت سنی علیه شیعه قبول نیست با این افترا که با همان وجه قرار بوده بنده دام برایش بگیرم (بدون هیچ اشاره ای به معامله در یزد) و آدرس کذب، حکم کلاهبرداری می گیرد، بعد با آن رائی که هنوز قطعی نشده در یزد دعوای ضرر و زیان می کند و با آن رای بازم غیابی عید۹۳ م را به زندان بردند و بعد با مرخصی اومدم بیرون و به دادستان زاهدان مراجعه کردم و فرستادند تجدیدنظر و نقض شد، وقتی دادستان زاهدان پرسیدن چکاره ای؟ سال ۹۳ گفتم الان تازه واردحوزه علمیه شدم (لازم به ذکر است زمان تنظیم دادخواست طبق استعلام خود دادگاه روحانیت من اصلا طلبه نبودم) بعد با کمال تعجب چند ماه بعد با این سختی مسیر از دادگاه ویژه مشهد باهام تماس گرفتن که اینجا در حال رسیدگی است که از همان روز اول اعتراض خودم را اعلام کردم.
    در همان جلسه اول شاکی اقرارکرد پول فقط جهت معامله در یزد بوده و به صحت مدارک اقرار کرد، بعد قاضی تنهایی با شاکی جلسه ای گرفتن و به بنده با تهدید گفتن باید برگه اظهارات را امضا کنی که درآن نوشته بود باید تا دو ماه رضایت شاکی را جلب کنم وگرنه ۷ سال می فرستنم زندان وکیل آباد(هنوز در صورتجلسه هست) که از ۹ صبح تا دومنانگاه داشتن و بعد اینکه خط کشیدن توش امضاکردم.
    چند ماه بعد تماس گرفتن که شما تبرئه ای و قاضی چند تا سوال داره و تمام که وقتی رسیدم بدون هیچ ابلاغ قبلی که نرفته باشم، البته یه ابلاغ به دادگاه ویژه قم اومده که آدرسم شناسائی نشده، در حالی ارزش کل معامله ۵۰ میلیون بیشتر نبود،تشدید وثیقه کردن به ۳۵۰ میلیون و ده روز زندانیم کردن و نامه وثیقه را به یزد نمی فرستادند.
    که احتمالا دلیل آن نامه نگاریی بودکه علیه قاضی بدفتر رهبری داشتم.
    خلاصه چند ماه بعد رای دادن جعل سندرسمیی که من خریدم، وکالت فروش بدون هیچ ادعای جعلی و استعلام از دفترخانه یزد و کارشناسی در نتیجه فروش مال غیر و کلاهبرداری
    بعد درخواست تجدیدنظر دادم و قاضی عرب با استعلام صحت وکالت که خودم از دفترخانه گرفتم و استعلام از ثبت اسناد یزد که خونه هنوز بنام شاکیه، بدون اینکه شاکی که خودش هم سنی ناصبی است، معرفی کنه با مولوی اینا، با موبایل شخصی خودش تماس گرفت که اگه حرف اینا را تایید میکنی رای مشهدا تایید کنم که وی خیلی منصفانه قبول نکرد و بعد گفت کسی بیرون دادگاه همراهتان هست تایید کنه، بدون دعوت قبلی آنها هم راننده ای که همراهشون بود و آوردن و شهادت سنی شد قاطع دعوا. و بعد نسبت به این امر اعاده دادرسی کردم مبنی بر عدم صلاحیت و عدم تبعیت از حداقل ۲۰ تا رای وحدت رویه و اصراری و قوانین دادرسی (که نهایتا حقوقی است دعوا و حق فسخ بهشون میده) مخصوصا عدم صلاحیت که ظاهرا آن هم فایده نداشته و اجرااحکام زنگ زدن ۵ سال برم زندان.حال راهنمائی می خواستم نمی تونم از دبیرخانه حمایت از حقوق شهروندی یا شکایت دردادسرای انتظامی قضات یا هر راه حلی که شما بفرمائید از این بی عدالتی آشکار کیفری خودما نجات بدم؟ لطفاخودتون بذارید بجای من و با خانواده عیالوار ۶ نفره به دادم برسید؟ دادستان آقای رئیسی هم را هم خوب اصلن نمیشه دید. با تشکر

  14. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    ضمن ابراز تأسف بابت وضعیتی که برای شما پیش آمده، هرچند شما رحمت کشیدید و تلاش نمودید که شرح پرونده را بیان کنید اما از آنجایی که از جرئیات پرونده و دادنامه های صادره و چرایی آن بی اطلاع می باشیم نمی توانیم در خصوص صحت و سقم رسیدگی های انجام و در نتیجه ارائه یک راه حل قطعی اعلام نظر کنیم ولی آنچه که در پاسخ به سئوال شما قابل توجه است به شرح زیر می باشد:
    اول- هرچند که اصولاً تشخیص صلاحیت یک مرجع قضایی در مرحله ارجاع پرونده به شعبه و قبل از ورود به ماهیت آن صورت می گیرد، اما به نظر می رسد که ایجاد صلاحیت برای دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت در اثنای رسیدگی به پرونده شما حادث شده که در این صورت استناد به آن خارج از قانون نباشد.
    دوم- در قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری منعی در عدم پذیرش شهادت سنی ناصیی و نیز قبول شهادت سنی علیه شیعه وجود ندارد و رویه قضایی نیز مؤید عدم پذیرش آن نیست.
    سوم- در صورتی که دلایل متقنی دارید که شهادت شهود کذب بوده است، می توانید با با استناد به ماده 650 قانون مجازات اسلامی تعزیرات از طریق طرح شکایت شهادت کذب علیه آنان و اخذ حکم محکومیت، نسبت به اعاده دادرسی در پرونده اقدام کنید.
    چهارم- اگر دلایلی بر خلاف شرع بیِّن بودن آراء صادره دارید، می توانید از طریق اعاده دادرسی فوق العاده اقدام کنید.
    پیشنهاد می شود که موضوع را با مشاوره با یکی از وکلای مبرز محل اقامت خود و از طریق ایشان پیگیری کنید.

  15. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام، خیلی خیلی متشکرم و یک جهان سپاس. چون هدفم حل مشکله واقعا صادقانه عرض کردم وکلای کانون وکلا گفتند از بی نظیرترین رسیدگی های قضایی است وکالت نامه دفتر اسناد رسمی ۸ یزد که دادگاه یزد و دفترخانه اصالت آن را تاییدکردن بدون اینکه ادعای جعلی شده باشد یا کارشناسی قاضی جعل اعلام کرده شاهکار رسیدگی است و قولنامه های عادی را اصلا بحساب نیاورده که دقیقا نوشته هرگونه برفرض مشکلی بر عهده فروشنده قبلی است؟؟؟
    نفرمودید عدم تبعیت قاضی از رای وحدت و اصراری صریح و قوانین صلاحیت جرمش تعلیق وی هست؟؟

  16. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    چون رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در حکم قانون امریه می باشد، در نتیجه تخطی از آن و قوانین موضوعه کشوری، تخلف انتظامی است اما تبعیت از رأی اصراری تنها برای قاضی مرجوع الیه لازم الاتباع است ولی برای سایر قضات جنبه ارشادی دارد و تخلف از آن تخلف محسوب نخواهدشد.
    اگر به علت ارتکاب یکی از جرائم علیه قاضی، شکایت کیفری به عمل آید، چون قاضی از مصونیت قضایی برخوردار است، لازمه تعقیب وی و رسیدگی به اتهام ایشان آن است که ابتداء این مصونیت از وی سلب شود. این وضع در مورد قاضی روحانی نیز چنین است، مضافاً این که استثنایی که در سئوال قبل اشاره شد نیز، برای آنان در نظر گرفته شده است که به اعتقاد ما چرایی آن جای تأمل دارد.
    مجازات عمل ارتکابی قاضی بر حسب مورد متفاوت است. بعضی از مصادیق آن صرفاً تخلف انتظامی است اما برخی از آن ها علاوه بر آن، مصداق جرم موضوع قوانین جزایی نیز می باشد. در صورت نخست عمل تنها مستوجب مجازات انتظامی است ولی در صورت اخیر، علاوه بر آن، مجازات قانونی مربوطه را در پی خواهدداشت.

  17. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام مجدد
    1- اگر مزاحم وقت شریفتون نیستم، خلاصه پرونده و رای صادره که دادم یه وکیل جسارت نباشه آن هم پول گرفت، یه خلاصه خیلی بی مسولانه تحویل داد خدمتتون بفرستم؟
    ۲-در مجموعه شما وکیل جهت دادگاه روحانیت نیستند؟
    ۳- اگه امکان داره، نمونه فرم شکایت از قاضی و اعاده فوق العاده برام بفرستید؟ و میتونم دوباره اعاده دادرسی کنم؟
    ۴- اصلاحات آیین نامه دادگاه روحانیت که فرستادید و اینکه قاضی محکوم بشه تاثیری در پرونده داره یا نه را با عرض معذرت متوجه نشدم، لطفا در صورت امکان توضیح بفرماید.
    با تشکر

  18. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با سلام
    پاسخ سئوالات شما به ترتیبی که مطرح شد، به شرح زیر است:
    ۱- متأسفانه در شرایط فعلی به جهت مشغل زیاد، امکان بررسی آن برایم میسر نیست.
    ۲-در شرایط فعلی خیر.
    ۳-نیاز به فرم خاصی ندارد، همان شرحی که برای ما ارسال کردید را بنویسید و با توجه به مواد استنادی که برای شما بیان گردید را بر حسب مورد ذکر و درخواست کنید، کافی است. اعاده داردسی عادی مقید به مهلت است ولی در برخی موارد احتساب مهلت آن بر حسب مورد متفاوت است که پیشنهاد می شود به مواد قانونی ذکر شده مراجعه کنید. اعاده دادرسی فوق العاده فاقد مهلت است و بر حسب مورد اگر جهت ْآن تکرار همان جهت قبلی نباشد، می توانید تجدید درخواست کنید. البته در نظر داشته باشید که اعاده دادرسی فوق العاده بسختی مورد پذیرش قرار می گیرد.
    ۴- مقصود از آیین نامه دادگاه ویژه روحانیت، همین آیین نامه ذکرشده در پست حاضر است. شکایت انتظامی حتی اگر منجر به محکومیت قاضی هم شود، تأثیری در پرونده دادرسی طرفین ندارد.

  19. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با درود و سپاس فراوان
    عدم تبعیت از رای وحدت رویه نمی تواند مبنای اعاده دادرسی باشد؟ چجوری هست که میگن اعاده دادرسی نامحدود است؟

  20. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    باید به صورت موردی نقض هر رأی وحدت رویه را با جهات اعاده دادرسی که در پاسخ قبلی برای شما بیان گردید، انطباق داد و اعلام نظر نمود که لازمه آن اطلاع ار محتویات پرونده است.
    ضمناً همانطور که پیش‌تر بیان شد، اعاده دادرسی عادی مقید به مهلت است اما اعاده دادرسی فوق العاده فاقد مهلت می باشد.

  21. حسن نیم‌رخ
    حسن

    باسلام
    ایا شکایت علیه قاضی که انفصال شده در دادسرای انتظامی قضات کشور قابل رسیدگی است؟

  22. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود
    هر چند که منع قانونی در رسیدگی به تخلف انتظامی قاضی حتی بعد از قطع رابطه استخدامی وی با دستگاه قضایی وجود ندارد اما مطابق رویه قضایی حاکم در دادسرا و دادگاه انتظامی قضات، به مجرد قطع این، رسیدگی انتظامی نیز منتفی است.

  23. محمد نیم‌رخ
    محمد

    با سلام و خسته نبتشید و آرزوی سلامتی و سعادت
    اگه امکان داره شکایتی که جهت دادستانی انتظامی قضات خودم تنظیم کردم خدمتتون بفرستم نظر بدهید. انشالله خدا گره از کار همه خلقش باز کنه اینقدر مزاحمتون نشیم.
    باتشکر

  24. علیرضا مرادی نیم‌رخ

    با درود و سپاس از لطف شما
    همانطور که پیش‌تر بیان شد، برای شکایت انتظامی فرمت خاصی لازم نیست. در ابتداء پست «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» را مطالعه کنید و براساس موارد خواسته شده شکایت را تنظیم و با شرح ماجرا – به نحوی که برای ما بیان نمودید- تخلفات صورت گرفته را ذکر کنید و مدارک لازم را نیز ضمیمه نمایید.

    دقت کنید حتماً تمبر شکایت را روی آن الصاق نمایید زیرا دادسرای انتظامی نسبت  به ابطال تمبر قانونی این شکایت حساس خیلی است و اگر شکایت فاقد تمبر باشد، بایگانی می کند.

    وقتی شکایت شما به یکی از دادیاران انتظامی ارجاع شود، ایشان با مطالعه شکایت و ملاحظه مدارک پیوست‌ آن، اگر دلایل را قوی تشخیص دهد، اصل پرونده دادرسی را از مرجع قضایی مربوطه مطالبه می کند و پس از مطالعه آن اعلام نظر می کند اما اگر در آن حد نبیند، از طریق رئیس حوزه قضایی درخواست گزارش از پرونده را خواهد کرد و سپس با مطالعه این گزارش ممکن است نبست به شکایت انتظامی تصمیم نهایی اتخاذ می کند یا ممکن است اصل پرونده دادرسی را مطالبه کرده و به  شرح ذکرشده اقدام کند. بنابراین نسبت به نحوه تنظیم شکایت حساسیت بخرج ندهید.

  25. 4433556955 نیم‌رخ
    4433556955

    سلام وقتتون به خیر
    من دوماه پیش یک زمین از یک طلبه خریداری کردم.
    بعد از تحقیق فهمیدم مدارکی که به من ارایه کردند، سندسازی بوده است و چندین پرونده دارند.
    به دادگاه ویژه روحانیت شکایت «فروش مال غیر، تصحیل مال و کلاهبرداری» ارایه دادم.
    بعد از یک ماه دادگاه ویژه می گوید اینجا بحث کیفری پرونده روپیگیری می کنند و برای رسیدن به مبلغی که پرداخت کردید، باید به دادسرا ببرید.
    می خواستم لطف کنید راهنمایی کنید که چه شکایتی رو تنظیم کنم که هم سریع به پولی که دادم، برسم و بتونم خسارت وجهی که دادم رو بگیرم.
    توی قراردادی که تنظیم کردیم، ذکر شده در صورت فسخ قرارداد از طرفین، مبلغ بیست میلیون خسارت باید پرداخت شود.
    چه شکایتی باید تنظیم کنم که بتونم این پول رو بگیرم و در نظر داشته باشید که زمینی که به من فروخته شده، اراضی ملی و موات بوده و این شیخ با سند سازی در قولنامه قید کرده است که مادر سند دارد ملک و همچنین من مبلغ سی میلیون پرداخت کردم و وقتی متوجه شدم زمین مشکل دارد، چک های بعدی رو پاس نکردم ولی برگه هم نشده است.
    ممنون از لطفتون، خداوند خیرتون بده.

  26. مدیر نیم‌رخ

    با سلام
    سئوال شما بر خلاف شرایط مذکور در پست «راهنمای ارسال مطلب، دیدگاه و پرسش حقوقی» در بخش دیدگاه ثبت گردید و به این دلیل با تاپیک « صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت در دعاوی » به «انجمن مشاوره حقوقی» منتقل تا پاسخ داده شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

— بارگیری کد امنیتی —