برچسب: آرای قضایی در خسارت تأخیر تأدیه

آرای قضایی در خسارت تأخیر تأدیه

  • دادگاه حقوقی صالح رسیدگی به دعوای مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکوم به از کارفرما (رأی 757)

    دادگاه حقوقی صالح رسیدگی به دعوای مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکوم به از کارفرما (رأی 757)

    رأی وحدت‌ رویه شماره ۷۵۷ تاریخ 29 فروردین 1396 هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور در خصوص مرجع رسیدگی به دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکومٌ‌به از کارفرما

    شماره: ۱۱۰/۱۵۲/۹۸۶۸

    تاریخ: ۱۳۹۶/۳/۹

    مدیر عامل محترم روزنامه ‌رسمی‌ جمهوری اسلامی ایران

    گزارش پرونده وحدت‌رویه ردیف ۴۸/۹۵ هیأت عمومی دیوان‌عالی‌کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می‌شود.                  

      ابراهیم ابراهیمی ـ معاون قضائی دیوان عالی کشور

    مقدمه

    جلسه هیأت ‌عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۴۸/۹۵ در ساعت ۸:۳۰ روز سه‌شنبه مورخ ۱۳۹۶/۰۱/۲۹ به ‌ریاست حضرت حجت‌الاسلام‌ و‌المسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان ‌‌عالی‌‌کشور و با حضور جناب آقای محمد مصدق نماینده دادستان ‌کل‌ کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای ‌معاون کلیه شعب دیوان‌عالی‌کشور، در سالن هیأت‌ عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش ‌پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌ کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم ‌کل‌ کشور که به ‌ترتیب‌ ذیل منعکس ‌می‌گردد، به ‌صدور رأی وحدت‌ رویه ‌قضایی شماره ۷۵۷-۱۳۹۶/۰۱/۲۹ منتهی گردید.

    الف: گزارش پرونده

    احتراماً معروض می‌دارد: بر اساس گزارش منضم به نامه شماره ۹۴۲۶۳۶۰۸- ۱۳۹۴/۱۲/۲۴ واصله از مجلس شورای اسلامی از شعب دهم و یازدهم دیوان عالی کشور با اختلاف استنباط از مواد یک و یکصد و پنجاه و هفت قانون کار مصوّب سال ۱۳۶۹ آراء متفاوت صادر شده است که خلاصه جریان قضیه به شرح ذیل منعکس می‌شود:

    الف. به دلالت محتویات پرونده کلاسه ۹۲۰۲۷۸ شعبه دهم دیوان عالی کشور، آقای قنبر … دادخواستی به طرفیت شرکت بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی دشت گرمسار تقدیم کرده و مفاداً خسارات تأخیر تأدیه موضوع محکومیت خوانده به شرح دادنامه شماره ۱۳۷-۱۳۹۰/۵/۵ هیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی گرمسار مقوم به مبلغ ۱۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال و هزینه دادرسی را مطالبه نموده، پرونده امر ابتدا در شعبه اول شورای حل اختلاف مرکزی گرمسار مطرح شده و منتهی به صدور رأی شماره ۰۰۰۰۳۲-۱۳۹۱/۵/۱۷ مبنی بر محکومیت خوانده گردیده است. سپس با اعتراض محکومٌ‌علیه، پرونده به شعبه دوم دادگاه عمومی حقوقی گرمسار ارجاع شده و این شعبه به موجب دادنامه شماره ۴۰۰۵۷۲-۱۳۹۱/۷/۴ چنین رأی می‌دهد: … با عنایت به اینکه طبق ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی کلیه خسارات اعم از تأخیر تأدیه چه در زمان صدور حکم مطالبه شود، چه بعد از آن، باید در مرجع صالح صادرکننده رأی اصلی مورد رسیدگی قرار گیرد، از طرفی، اختلاف فردی بین کارگر و کارفرمای ناشی از قانون کار، با توجه به قانون کار مصوّب سال ۱۳۶۹ خصوصاً مواد ۱ و ۱۵۷ قانون کار باید در هیأت‌های حل اختلاف اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی مورد رسیدگی قرار گیرد؛ لهذا دادگاه با نقض رأی بدوی قرار عدم صلاحیت به شایستگی هیأت مذکور مستقر در اداره کار و امور اجتماعی گرمسار صادر نموده و پرونده را در اجرای ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی در امور مدنی به دیوان عالی کشور ارسال کرده که پس از ثبت و ارجاع آن به شعبه دهم، طی دادنامه ۴۵۱-۱۳۹۲/۷/۱۴ به شرح ذیل اتخاذ تصمیم کرده‌اند:

    «مورد خواسته مستفاد از مندرجات دادخواست تقدیمی خواهان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکومٌ‌به رأی شماره ۱۳۷-۱۳۹۰/۵/۵ هیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی گرمسار می‌باشد. نظر به اینکه ماهیت دعوی مطروحه با اختلافات ناشی از روابط کارگری و کارفرمایی موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار، ارتباطی ندارد، لذا رأی شماره ۴۰۰۵۷۲-۱۳۹۱/۷/۴ شعبه دوم دادگاه عمومی حقوقی گرمسار صحیح نبوده، ضمن نقض آن و اعلام صلاحیت همان دادگاه در رسیدگی به قضیه مطروحه، مقرر می‌دارد دفتر پرونده را در اجرای ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی به مرجع ذیربط اعاده نماید.»

    ب. طبق مندرجات پرونده کلاسه ۹۳۱۴۶۱ شعبه یازدهم دیوان عالی کشور آقای حسین … دادخواستی به طرفیت شرکت ذوب فلزات ابهر به خواسته مطالبه خسارت تأخیر در تأدیه بدهی به مبلغ ۲۳۴/۳۲۳/۲۲۶ ریال تقدیم دادگاه عمومی ابهر نموده و توضیح داده که خوانده به موجب رأی شماره ۲۱۷ هیأت تشخیص اداره کار[محکوم به پرداخت] مبلغ ۲۳۴/۳۲۳/۲۲۶ ریال در حق اینجانب گردیده، ولی متأسفانه با وجود صدور برگ اجرائیه تاکنون اقدام به اجرای حکم ننموده است. تقاضای محکومیت خوانده به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه را دارم. شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی ابهر با اعتقاد به اینکه هرگونه اختلاف فیمابین کارگر و کارفرما باید در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف موضوع قانون کار حل و فصل شود و از آنجا که مطالبه خسارت تأخیر تأدیه نسبت به اصل دین از متفرعات دعوی اصلی محسوب می‌گردد که به تبع اصل دعوا در صلاحیت مراجع موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار است قرار عدم صلاحیت به شایستگی مراجع حل اختلاف اداره کار صادر و پرونده را در اجرای ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی به دیوان عالی کشور ارسال کرده است که پس از طرح در شعبه یازدهم به موجب دادنامه ۱۴۶۳-۱۳۹۳/۶/۳۰ چنین رأی داده شده است:

    «قرار عدم صلاحیت شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی ابهر که به اعتبار صلاحیت هیأت تشخیص اداره کار آن شهرستان صادر شده است، با توجه به استدلال به عمل آمده، صحیح و مورد تأیید است و پرونده جهت اقدام مقتضی اعاده می‌گردد.»

    با توجه به مراتب مذکور در فوق، چون اعضای محترم شعبه دهم دیوان عالی کشور رسیدگی به دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکومٌ‌به موضوع رأی هیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی را با استدلال منعکس در رأی، در صلاحیت دادگاه حقوقی دانسته ولی اعضای محترم شعبه یازدهم در نظیر مورد، هیأت موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار را واجد صلاحیت رسیدگی اعلام کرده‌اند و با این ترتیب اختلاف استنباط از قانون، موجب صدور آراء مختلف شده است، لذا به استناد ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، طرح موضوع را برای صدور رأی وحدت رویه قضایی درخواست می‌نماید.

    معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری

    ب: نظریه دادستان کل کشور

    «موضوع از این قرار است که هیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی خوانده را به پرداخت مبلغی در حق خواهان محکوم کرده است. خوانده به رأی صادره تمکین نکرده و از پرداخت محکوم‌ٌبه امتناع کرده است. خواهان(محکوم‌ٌله) پس از گذشت مدتی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه نموده است. شعبه  دهم و یازدهم دیوان عالی کشور اختلاف نظر دارند که آیا این موضوع در صلاحیت دادگاه حقوقی است یا هیأت تشخیص اداره  کار؟

    شعبه یازدهم معتقد است که رسیدگی به این موضوع در صلاحیت هیأت حل اختلاف اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، زیرا هرگونه اختلاف فیمابین کارگر و کارفرما به استناد ماده ۱۵۷ قانون کار باید در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف مطرح شود و چون مطالب ه  خسارت تأخیر تأدیه نیز از متفرعات دعوی اصلی(اصل دین) محسوب می‌شود به تبع، اصل دعوی در صلاحیت همان هیأت‌ها است، شعبه  دهم دیوان  عالی کشور معتقد است که ماهیت دعوی دوم هیچ‌گونه ارتباطی با اختلافات ناشی از روابط کارگری و کارفرمایی ندارد و لذا در صلاحیت مرجع قضایی(دادگاه حقوقی) است. به نظر می‌رسد به دلایل زیر نظر شعبه دهم صائب است: ۱. هیأت تشخیص و هیأت حل اختلاف کارگری(موضوع مواد ۱۵۷، ۱۵۸ و ۱۶۰۰ قانون کار) برای رسیدگی به هرگونه اختلاف فردی بین کارگر و کارفرما تشکیل می‌شوند، در حالی که در دعوی دوم اختلاف بین کارگر و کارفرما وجود ندارد و چون محکومٌ‌علیه به رأی قطعی صادر شده از سوی هیأت تشخیص تمکین نکرده و مدت زمان طولانی گذشته است، محکومٌ‌له مطالبه خسارت تأخیر تأدیه را نموده است. ۲. موارد صلاحیت هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف در ماده  ۱۵۷ قانون کار احصاء شده و این مورد از شمول آن خارج است. ۳. تقاضای خواهان در دعوی دوم، خسارت تأخیر تأدیه موضوع ماده ۵۲۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی است. با توجه به مندرجات ماده مذکور، پذیرش تقاضای وی مستلزم رسیدگی قضایی و احراز شرایط مندرج در آن ماده است و احراز آن شرایط، نیازمند رسیدگی قضایی است و رسیدگی قضایی خارج از صلاحیت مراجع حل اختلاف اداره کار است. ۴. ماده  استنادی شعبه یازدهم دیوان عالی کشور، ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی است که مقرر می‌دارد «دادگاه در موارد یادشده میزان خسارت را پس از  رسیدگی معین کرده و ضمن حکم راجع به اصل دعوا یا به موجب حکم جداگانه محکومٌ‌علیه را به تأدیه خسارت ملزم خواهد نمود.» اولاً، این ماده مربوط به دادگاه است نه هیأت‌های حل اختلاف. ثانیاً، قاعده تبعیت که در این ماده مطرح شده است به این معناست که دادگاهی که به اصل دعوی رأی می‌دهد به متفرعات آن نیز رأی دهد و بر همین اساس در ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری نیز مقرر شده است«دادگاه مکلف  است ضمن صدور رأی کیفری در خصوص ضرر و زیان مدعی خصوصی نیز طبق ادله و مدارک موجود رأی مقتضی صادر کند.» حالا در همین فرض چنانچه دادگاه نسبت به جبران ضرر و زیان رأی داد و محکومٌ‌علیه تمکین نکرد و محکومٌ‌له مطالبه  خسارت تأخیر تأدیه نموده، چه دادگاهی  صلاحیت رسیدگی به این موضوع را دارد؟ قطعاً همه معتقدند که دادگاه حقوقی صلاحیت رسیدگی دارد، نه دادگاه کیفری که قبلاً به موضوع رسیدگی کرده است. ۵. اگر بنا را بر این بگذاریم که خسارت تأخیر تأدیه ناشی از دستمزد کارگر نوعی خواسته تبعی است و باید در مراجع حل اختلاف اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی رسیدگی شود، بایستی رسیدگی به دعوی اعسار مدیون(کارفرما) که منشأ آن دین موضوع کارگری و کارفرمایی است را هم در صلاحیت مراجع حل اختلاف کار بدانیم که قطعاً کسی این اعتقاد را نخواهد داشت. ۶. مطابق اصل ۱۵۹ قانون اساسی و ماده ۱۰۰ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگستری مرجع رسمی رسیدگی به تظلمات است و صلاحیت مراجع اختصاصی بر خلاف اصل و استثناء است و در موارد شک باید به اصل مراجعه کرد. ۷. ملاک رأی وحدت رویه شمار ه ۶۰۴-۱۳۷۴/۱۲/۲۲۲ در تأیید همین نظر است که مقرر می‌دارد«با توجه به حقوق و تکالیفی که در قانون مذکور برای کارگر و پیمانکار ملحوظ گردیده، مطالبه  دستمزد و حقوق پیمانکار نسبت به کار انجام شده بر اساس قرارداد تنظیمی که مستلزم امعان نظر قضایی است، انطباقی با اختلاف بین کارگر و کارفرما نداشته و موضوع با توجه به شرح دعاوی مطروحه و کیفیت قراردادهای مستند دعوی از شمول ماده ۱۵۷۷ قانون کار خارج و بالنتیجه رسیدگی به موضوع در صلاحیت محاکم عمومی است.» با توجه به مراتب فوق، رأی صادر شده از شعب ه  دهم دیوان عالی کشور مورد تأیید می‌باشد.»

    ج: رأی وحدت‌ رویه شماره ۷۵۷ـ۱۳۹۶/۰۱/۲۹ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

    نظر به اینکه مطابق ماده ۱۵۷ قانون کار، رسیدگی به هرگونه اختلاف فردی بین کارفرما و کارگر که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار باشد، در صلاحیت هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف قرار داده شده است؛ بنابراین، چنانچه دعوای دیگری غیر از آنچه که در ماده  مرقوم به  آنها تصریح شده، بین اشخاص مذکور در فوق مطرح شود، رسیدگی به آن با توجه به اصل یکصد و پنجاه و نهم قانون اساسی که دادگاه‌های دادگستری را مرجع تظلّمات و شکایات قرار داده، از صلاحیت هیأت‌های مورد اشاره خارج و در صلاحیت دادگاه‌های دادگستری خواهد بود. بر این اساس، به نظر اکثریت قریب به اتفاق اعضای هیأت عمومی، رأی شعبه دهم دیوان عالی کشور که دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکومٌ‌به رأی هیأت تشخیص اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در صلاحیت دادگاه دانسته، صحیح و قانونی است.

    این رأی طبق ماده  ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب سال ۱۳۹۲۲ برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

    هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

    نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و سه شماره 21047، ویژه نامه شماره 962، چهارشنیه 24 خرداد 1396

  • خسارت تأخیر تأدیه ناظر بر پول رایج داخلی است نه ارز خارجی

    خسارت تأخیر تأدیه ناظر بر پول رایج داخلی است نه ارز خارجی

    به هنگام انتشار رأی وحدت رویه شماره 90 مورخ 1353/10/4 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در قضاوت آنلاین، به دو دیدگاه حاکم در خصوص این که وجه نقد در باب خسارت تأخیر تأدیه ناظر به پول رایج داخلی است یا شامل پول خارجی از جمله دلار هم می‌شود، اشاره کردیم و در آنجا متذکر شدیم که نمونه‌ای از رأی دیدگاه نخست را منتشر نماییم. برای درک بهتر مبانی استدلال قضات دادگاه بدوی و تجدیدنظر در چرایی صدور آراء این خود، پیشنهاد می‌شود،قبل از مطالعه آراء حاضر، رأی وحدت رویه پیش گفته بدقت مورد مطالعه قرار گیرد.

    موضوع رأی: مطالبه خسارت تأخیر تأدیه ارز

    چکیده: ماده 522 انون آئين دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ مجلس شورای اسلامی در خصوص مطالبه خسارت تأخیر تأدیه، منصرف از ارز خارجی است.

    رای بدوی

    در خصوص در خواست بیمه الف. با وکالت خانم پ.ب. و آقای ح. م. به طرفیت ش. و آقایان ش. و ش. و ع. همگی الف. و شرکت پ. به خواسته مطالبه مبلغ 44/175065 دلار بابت اصل بدهی معادل 780/740/981/1 ریال ناشی از اعتبار اسنادی و ……. و تأمین خواسته و علی‌هذا، در خصوص درخواست تأمین خواسته، با توجه به مستندات ابرازی منضم درخواست خواهان از جمله تصویر مصدق اعتبار اسنادی شماره 85902564 و تعهدنامه‌های متعهدین و ضامنین و سفته‌های مستند دعوی و واخواست‌ها و چگونگی ظهرنویسی و امضای متعهدین و نیز توجه به فراهم بودن شرایط و ارکان صدور قرار تأمین خواسته و منطوق مقررات ماده واحده قانون الحاق دو تبصره به ماده 15 اصلاحی قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 76 و در حکم سند رسمی بودن اسناد مذکور و ماده 7 قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانکی و با توجه به مقررات مواد 108 و بند الف و ج ماده 108 و 115و 116 و 117 و 119 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه قرار تأمین خواسته به میزان 44/175065 معادل 780/740/981/1 ریال از اموال بلامعارض خواندگان به نحو تضامنی صادر و اعلام می‌نماید. قرار صادره با توجه به عدم احراز شرایط بند دوم ماده 117 قانون آیین دادرسی مدنی و با توجه به موضوع خواسته، فوری به خواندگان ابلاغ و ظرف 10 روز قابل اعتراض در این دادگاه می‌باشد. پرونده جهت رسیدگی به سایر ادعاها مفتوح می‌باشد.

    رئیس شعبه 40 دادگاه عمومی حقوقی تهران

    دادنامه شماره: 165

    تاریخ صدور:1391/2/31

    مرجع صدور: شعبه 40 دادگاه عمومی حقوقی تهران

    در خصوص درخواست بیمه الف با وکالت خانم پ.ب. و آقای ح.م. به طرفیت ش. و آقایان ش. و ش. و ع. همگی الف. و شرکت پ. به خواسته مطالبه مبلغ 44/175065 دلار بابت اصل بدهی معادل 780/740/981/1 ریال ناشی از اعتبارات اسنادی و همچینن خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ سر رسید 28/8/86…و کلیه خسارات دادرسی و واخواست و حق‌الوکاله وکیل، علی‌هذا با عنایت به ادعای اقامه شده و توجه به مستندات ابرازی منضمِ درخواست من جمله تصویر مصدق یک فقره سند اعتبار اسنادی شماره 85902564 مورخ 7/6/85 به مبلغ 44/175065 دلار، سفته‌های شماره 96684 الی 96695 و 96674 الی 96674 و 96672 و 667765 و واخواست‌های مأخوذه و نرخ خسارت به ماخذ 22% و توجه به ابلاغ اخطاریه وفق مقررات مواد 76 و 69 قانون آیین دادرسی مدنی و مصون ماندن مستندات ابرازی از هرگونه ایراد، تردید، تکذیب یا دفاع متناسبی که موجبات انقلاب دعوا را فراهم آورد و با توجه به اینکه حسب منطوق تبصره یک و دو ماده واحده قانون الحاق دو تبصره به ماده 15 اصلاحی قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 76 و کلیه وجوه و تسهیلات اعطایی که بانک‌ها در اجرای این قانون به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت نموده یا می‌نمایند و برابر قرارداد تنظیمی مقرر شده باشد که اشخاص مذکور در سررسید معینی وجوه و تسهیلات دریافتی به انضمام سود و خسارت و هزینه‌های‌ ثبتی و اجرایی دادرسی و حق‌الوکاله را بپردازند، در صورت عدم پرداخت و اعلام بانک بستانکار قابل مطالبه و وصول است و کلیه مراجع قضایی و ….. مکلفند بر اساس اسناد و قراردادهای تنظیمی نسبت به صدور حکم و اجراییه و وصول مطالبات بانک طبق مقررات این قانون اقدام نمایند…..” و توجه به تسری امتیازات بانک‌ها به موسسات غیر بانکی و اینکه موافق با ماده 403 قانون تجارت در کلیه مواردی که به موجب توافق یا موافق قراردادهای خصوصی ضمانت شده باشد طلبکار می‌تواند به ضامن و مدیون اصلی مجتمعاً رجوع کرده یا پس از رجوع به هر یک از آنها و عدم وصول طلب خود برای تمام یا بقیه طلب به دیگری رجوع نماید. که حکم فوق طبق ماده 404 قانون تجارت مواردی که چند نفر به موجب قرارداد یا قانون متضامناً مسئول انجام تعهد می‌باشند، جاری خواهد بود و نیز توجه به آنکه دلیلی که موید پرداخت و رفع اشتغال ذمه از سوی مدعیٌ‌علیهم باشد، ابراز نگردیده و با توجه به مسوولیت قراردادی ناشی از عدم انجام تعهد در پرداخت خسارت طرف مقابل موافق با ماده 221 قانون مدنی و پیش‌بینی مسوولیت قراردادی در پرداخت خسارت معین وفق ماده 230 قانون مدنی، و توجه به سفته‌های مستند دعوی و اینکه وجود سند تجارتی در ید دارنده ظهور در اشتغال ذمه صادرکننده و وصف تجریدی حاکم بر اسناد مذکور دارد، دادگاه دعوی خواهان را ثابت و محمول بر صحت تشخیص و مستنداً به مواد 194 و 198 و 502 و 503 و 515 و 519 و 522 قانون آیین دادرسی مدنی و مواد 10 و 220 و 221 و 230 قانون مدنی و مواد 249 و 307 و 308 و 309 قانون تجارت و همچینن ماده واحده قانون الحاق دو تبصره به ماده 15 قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 76 و مواد 403 و 404 قانون تجارت حکم بر محکومیت تضامنی خواندگان به پرداخت مبلغ مجموعاً 44/175065 دلار آمریکا بابت اصل خواسته و مبلغ /700/108/10 ریال بابت خسارات و هزینه‌های‌ دادرسی و نیز حق‌الوکاله وکیل طبق تعرفه قانونی و هزینه واخواست به میزان /000/380/35 ریال در حق خواهان صادر و اعلام می‌نماید. و در خصوص مطالبه خسارت تأخیر تأدیه و سود موضوع ادعا، با توجه به آنکه، خسارت تأخیر تأدیه، در دعاوی که موضوع آن دین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین و تمکن مدیون، مدیون امتناع از پرداخت نموده، در صورت تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار، دادگاه با رعایت تناسب شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌گردد محاسبه و مورد حکم قرار خواهد گرفت،…. در حالی‌که این موضوع ادعا منصرف از وجه رایج و بلکه به دلار می‌باشد که خود با نوسانات ارزی مورد تغییر در بازار قیمت قرار می‌گیرد، بدین ترتیب موضوع خارج از شمول مقررات قانونی در مبحث خسارت تأخیر تأدیه مقرر در ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی می‌باشد،…. فلذا، دادگاه در این بخش از خواسته با اسناد به مقررات مواد 2 و 194 و 197 و 522 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی صادر و اعلام می‌نماید. حکم صادره در محکومیت خواندگان غیابی و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و سپس ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد و در رد و بطلان ادعا، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.

    رئیس شعبه 40 دادگاه عمومی حقوقی تهران

    تاریخ رأی: 1391/7/18

    شماره: 9109970222800853

    مرجع صدور: شعبه 28 دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    رای دادگاه تجدید نظر

    در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم پ.ب. و آقای ح.م. به وکالت از بیمه الف. به طرفیت ش. و آقایان ش. و ش. و ع. همگی الف. و شرکت پ. نسبت به دادنامه شماره 165-31/2/91 شعبه 40 دادگاه عمومی حقوقی تهران در آن قسمت که حکم بر بطلان دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه صادر گردیده، نظر به مبانی استدلال و استنباط دادگاه بدوی و نظر به اینکه خواسته مطالبه عین مبلغ ارز خارجی بوده اعتراض موجه و وارد تشخیص نمی‌گردد و دادنامه صحیحاً و منطبق با موازین قانونی صادر گردیده و تجدیدنظرخواهی با هیچ‌یک از جهات و شقوق مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی انطباق نداشته و لذا ضمن رد اعتراض مستند به ماده 358 قانون مرقوم دادنامه تجدیدنظرخواسته تأیید می‌گردد. این رأی قطعی است.

    رئیس شعبه 28 دادگاه تجدیدنظر استان تهران – مستشار دادگاه

    [ghazavatonline] به نقل از پژوهشگاه قوه قضاییه

  • وجه نقد اعم از پول رایج ایران و پول خارجی بوده و خسارت تأخیر تأدیه شامل هر دو پول است (وحدت رویه 90)

    وجه نقد اعم از پول رایج ایران و پول خارجی بوده و خسارت تأخیر تأدیه شامل هر دو پول است (وحدت رویه 90)

    در این ساعت از قضاوت آنلاین، در نظر داریم تا با انتشار رأی وحدت رویه شماره 90 مورخ 1353/10/4 هیأت عمومی دیوان عالی کشور به این سئوال که آیا خسارت تأخیر تأدیه ناظر به وجه نقد رایج داخلی است یا شامل ارزهای خارجی از جمله دلار هم می شود، پاسخ دهیم. قبل از مطالعه رأی، توجه خوانندگان گرامی را به اختلاف نظر قضایی در خصوص اعتبار رأی مزبور جلب می‌نماییم. عده‌اي از حقوقدانان عقیده دارند که این رأی با توجه به عبارت «وجه رايج» بكار رفته در ماده 522 قانون آئين دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱ فروردین ۱۳۷۹، منسوخ گردید و در نتیجه دایره شمول این ماده صرفاً ناظر به «وجه رايج داخلی» ریال است و شامل «وجه رايج خارجی» از جمله دلار نمی‌شود. در مقابل این دیدگاه، عده‌ای دیگر از حقوقدانان نظر دارند که با توجه به معتبر بودن ماده 252 قانون تجارت ‌مصوب ۱۳ اردیبهشت ۱۳۱۱ شمسی کمیسیون قوانین عدلیه، بند ج ماده 2 قانون پولی و بانكی كشور مصوب 1351/4/18 با اصلاحات بعدی (كه مقرر می دارد: «ج ـ تعهد پرداخت هرگونه دين و يا بدهی فقط به پول رايج كشور انجام پذير است مگر آن كه با رعايت مقررات ارزی كشور ترتيب ديگری بين بدهكار و بستانكار داده شده باشد.» ) و همچنین استفاده قانونگذار از عبارت «وجه رايج» در ماده 522 فوق به صورت مطلق و بدون قيد داخلی يا خارجی، دامنه شمول این ماده به وجه رايج داخلی و خارجی تسري دارد و در نیتجه رأي وحدت شماره 90 همچنان از قوت اجرايی برخوردار است و به مانند قانون باید رعایت گردد. نمونه‌ای از رأی دادگاه بدوی و تجدیدنظر استان تهران که ناظر به دیدگاه نخست می باشد را می توانید با عنوان خسارت تأخیر تأدیه ناظر بر پول رایج داخلی بوده و شامل ارز خارجی نیست مطالعه نمایید.

    ارز پول خارجی است ولی عنوان وجه نقد مذکور در ماده 719 قانون آیین دادرسی مدنی بر آن صادق است

    حکم شماره: 90

    تاریخ صدور: 1353/10/4

    شماره 107594                                                                                                                                                                                   تاریخ 1353/11/26

    ردیف 54/53

    رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    در موضوع تعلق خسارت تأخیر تأدیه به ارز خارجی در دو شعبه دیوان عالی کشور دو رأی متهافت به کیفیت زیر صادر گردیده است:

    1- شعبه دهم دیوان عالی کشور ضمن رأی شماره 874 مورخ 27/12/1352 در رسیدگی فرجامی به پرونده شماره 8/5450 که خواسته دعوی مطالبه 21515 دلار وجه یک فقره برات واخواست شده و خسارات بوده است (به اکثریت آراء) حکم پژوهشی صادر از شعبه هشتم دادگاه استان مرکز مبنی بر تأیید حکم بدوی مشعر بر محکومیت خوانده به پرداخت اصل خواسته و خسارت تأخیر تأدیه را از دو جهت نقض نموده که یکی از آن دو جهت مربوط به خسارت تأخیر تأدیه بوده است. عبارت رأی شعبه دهم دیوان عالی کشور در این قسمت چنین است:

    (طبق مواد 719 و 712 قانون آیین دادرسی مدنی در دعاوی که موضوع آن وجه نقد باشد، خسارت تأخیر تأدیه بدون این که محتاج به اثبات باشد، به آن تعلق می‌گیرد و در مورد دلار که وجه غیر رایج و پول خارجی است و بهای آن به نرخ رسمی باید معلوم شود، خسارت تأخیر تأدیه به کیفیتی که بهای ریال قانوناً تعیین شده تعلق نمی‌گیرد بلکه خسارتی که از تأخیر در پرداخت دلار حاصل می‌شود، محتایج به رسیدگی و اثبات است …)

    2- شعبه پنجم دیوان عالی کشور در رأی شماره 2 مورخ 18/1/1353 در رسیدگی فرجامی به پرونده شماره 9/5638 که موضوع دعوی مطالبه مبلغ 11/21735 دلار وجه یک برگ برات بوده (به اکثریت) دادنامه پژوهشی شعبه هشتم دادگاه استان مرکز را متضمن این که:

    ( در مورد خسارت تأخیر تأدیه، به توجه به این که موضوع دعوی مطالبه وجه برات و موضوعاَ وجه نقد بوده است با توجه به ماده (252) قانون تجارت و ماده (719) قانون آیین دادرسی مدنی مطالبه این قسمت منع قانونی نداشته و لذا حکم بدوی در این قسمت … تأیید می‌شود) بلااشکال شناخته و ابرام کرده است.

    ملاحظه می‌شود که شعبه دهم دیوان عالی کشور ارز خارجی را وجه غیر رایج در کشور دانسته که خسارت تأخیر تأدیه به کیفیت مذکور در ماده (719) قانون آیین دادرسی مدنی به آن تعلق نمی‌گیرد بلکه حصول وصول خسارت تأخیر تأدیه آن – طبق عمومات مربوط به دیون و تعهدات – محتاج به رسیدگی و اثبات است در صورتی که شعبه پنجم دیوان عالی کشور ارز خارجی را وجه نقد شمرده و تعلق خسارت تأخیر تأدیه را به آن طبق ماده (719) مذکور یعنی به مأخذ 12% صحیح تلقی کرده است.

    چون تخالف و تهافت در دو رأی مزبور از دو شعبه دیوان عالی کشور محرز است، طبق قانون وحدت رویه قضایی (مصوب 1328) از آن هیأت عالی تقاضای بررسی و اتخاذ نظر نسبت به موضوع را دارد.

    بتاریخ روز چهارشنبه چهارم دیماه یکهزار و سیصد و پنجاه و سه هیأت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست جناب آقای ناصر یگانه ریاست کل دیوانعالی کشور با حضور جناب آقای احمد فلاح رستگار دادستان کل کشور و جنابان آقایان رؤساء و مستشاران شعب دیوان عالی کشور تشکیل گردید. پس از طرح و بررسی اوراق پرونده و قرائت گزارش و استماع عقیده جناب آقای دادستان کل کشور مبنی بر:

    با توجه به این که از ماده (719) قانون آیین دادرسی مدنی عبارت (وجه نقد)‌ ذکر شده است و در ماده (87) آن قانون عبارت (اگر خواسته دعوی پول خارجی باشد …) ذکر گردیده، چنین بر می‌آید که ارز همان پول خارجی است و عنوان (وجه نقد) مذکور در ماده (719) بر آن نیز صادق است (منتها وجه نقد خارجی) بنابراین مشمول مقررات این ماده خواهد بود منتها هم ارز از آن به ریال باید مورد لحوق حکم واقع شود.

    رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور

    نظر به این که پرداخت وجه برات با پول خارجی بنا به مدلول ماده (252) قانون تجارت تجویز شده است و مطابق قسمت آخر بند «ج» ماده (2) قانون پولی و بانکی کشور، پرداخت تعهدات به ارز با رعایت مقررات ارزی مجاز می‌باشد و نظر به بند (1) ماده (87) قانون آیین دادرسی مدنی(*) راجع به ارزیابی خواسته در مورد پول رایج ایران و پول خارجی، تخصیص دادن ماده (719) قانون آیین دادرسی(***) به دعاوی که خواسته آن پول رایج ایران است، صحیح نیست و عبارت وجه نقد مذکور در این ماده اعم است از پول رایج ایران و پول خارجی و بنابراین مقررات فصل سوم قانون مزبور در باب خسارت تأخیر تأدیه شامل دعاوی نیز که خواسته آن پول خارجی است، می‌شود و رأی شعبه پنجم دیوان عالی کشور در این زمینه صحیح و مطابق با موازین قانونی است.

    این رأی به موجب ماده واحد قانون وحدت رویه قضایی مصوب سال 1328 در موارد مشابه لازم الاتباع است.

    زیرنویس:

    *) بند یک ماده 87 (اصلاحي 1349/9/9) قانون آیین دادرسی مصوب 1318: «اگر خواسته پول رايج ايران باشد بهاي آن عبارت است از مبلغ معين در دادخواست و اگر پول خارجي باشد ارزيابي آن به نرخ رسمي در تاريخ تقديم دادخواست بهاي خواسته محسوب است.» با نسخ این قانون، بند یک ماده 62 قانون آئين دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ جایگزین آن شد.

    **) ماده 719 قانون آیین دادرسی مصوب 1318: «در دعاوي كه موضوع آن وجه نقد است اعم از اينكه راجع به معاملات يا حق استرداد يا ساير معاملات استقراضي يا غير معاملات استقراضي باشد خسارت تاخير تاديه معادل صدي دوازده محكوم به دو سال است و اگر علاوه بر اين مبلغ قراردادي به عنوان وجه التزام يا مال الصلح يا مال الاجاره و هرعنوان ديگري شده باشد در هيچ مورد بيش از صدي دوازده سال نسبت به مدت تاخير حكم داده نخواهد شد ليكن اگر مقدار خسارت كمتر از صدي دوازده معين شده باشد به همان مبلغ كه قرارداد شده است حكم داده مي شود.» با نسخ قانون مزبور ماده 522 قانون آئين دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ جانشین آن گردید.

    [ghazavatonline] به نقل از روزنامه رسمی،شماره 8780 مورخ 1393/12/6