برچسب: شگرد مجرمین حرفه ای

شگرد مجرمین حرفه ای

  • دوغ بیهوش کننده دام جدید قاچاقچیان اعضاء بدن انسان

    دوغ بیهوش کننده دام جدید قاچاقچیان اعضاء بدن انسان

    [box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

    قضاوت آنلاین: شرح حادثه ای که مطالعه خواهید کرد، بیانگر مسمومیت با دوغ شگرد قاچاقچیان اعضای بدن است که با موقعیت سنجی زمانی و مکانی و در کالبد یک انسانی دلسوز در بهبویه گرمای تابستان در بهشت زهرا رخ داد و ناقل آن کسی است که خود قربانی آن بوده و خوشبختانه نجات یافت.

    [/box]

    «چهاردم تیر امسال، من به اتفاق برادرم به بهشت زهرا سر مزار مادرم رفتیم. چند دقیقه بعد، یک آقای شیک پوش سینی بدست سر مزار مادرم آمد و به ما دوغ تعارف کرد. یک سینی تمیز و زیبا با چند لیوان بلند کاغذی که نی هم داشت!

    هوا خیلی گرم بود و من هم هوس دوغ کردم. دوغ را برداشتم. آن آقا به برادرم هم چند بار دوغ تعارف کرد، ولی برادرم ترسید که دوغ فشار خونش را دوغ پایین آورد، برنداشت! خلاصه من هم از آن آقا بابت دوغ در آن عطش گرمای تابستان تشکر کردم و و ایشان هم رفت.

    دوغ رو خوردم و رفتم کنار جدول نشستم. لیوان خالی دوغ رو همانجا گذاشتم. بعدش دیگر یادم نمی آید تا سه روز بعد…..

    من به خواب رفته بودم.  برادرم به زور مرا داخل ماشین گذشت و به سمت خانه می برد. بسرعت می رفت و به دوستم زنگ زد. فکر می کرد فشارم افتاد. من را درمانگاه بردند. دکتر به من اکسیژن وصل کرد. سِرم زد. فشارم 6 بود. دیدند فشارم بالا نیامد. سرم دوم و سوم، تا این که بلاخره فشارم به 8 رسید و گفت کار دیگه ای از دستم برنمی آید.

    مرا به بیمارستان پیامبران بردند و سند وصل کردند. سرم زدند و فهمیدند که مسموم شدم. سپس مرا به سی.سی. یو. بردند. روز بعد مرخص شدم ولی یادم نمیاد. سه روز کلاً چیزی بخاطرم نیست.

    جواب آزمایش خون اومد که 34 واحد کلونازپام که دو واحدش کشنده است، 7 واحد فنوباربیتال و الکل و الکل صنعتی و …

    قصد آن آقا کشتن ما بود. بعدش فهمیدم، هدف آنان قاچاق اعضای بدن بود، آن هم در بهشت زهرا! حتماً یخچال بزرگی برای این کار و تیم پزشکی و شاید شیمی‌دانی که همچین معجونی رو ساخته بود، دارند و ….خلاصه زنده ماندم.

    با پیگیری هایی که به مراجع ذیربط داشتم و اصلاً نخواستند حرف مرا بشنوند، مطمین شدم که باندهای بزرگی هستند که کارشون قاچاق اعضاء بدنه و چه قدر بچه هایی که قربونی میشن.

    اگر برادر من هم از اون دوغ بیهوش کننده خورده بود، الآن خدا داند که هر دو مای در چه وضعیتی بودیم.»

  • کلاهبرداری اینترنتی از طریق آگهی فروش خودروی

    کلاهبرداری اینترنتی از طریق آگهی فروش خودروی

    ارسالی از: آقای کیوان رستاخیر

    وقتی شما ماشین خودتون رو تو سایت دیوار یا شیپور میزارید یه شخصی زنگ میزنه و میگه من ماشین شمارو به همین قیمت که گذاشتی  میخوام. تو رو بخدا به کس دیگه ای نفروش،  بدون اینکه ماشینو دیده باشه. چون اکثراً درخواست تخفیف می کنند، شما اینجا وسوسه میشی که به این فرد ماشینتو بفروشی، چون اهل چونه نیست و دقیقاً همین جاست که شما به دام میافتی.

    خریدار فوق ادعا می کنه از شهرستان اومده می خواد یه ماشین بخره و بره، بعد با یه ترفند شما رو پیش یه نمایشگاهی می بره به این بهانه که من پولم کمه و می خوام یه مقدار از پول ماشینو پیش نمایشگاه دار شرایط کنم (اقساطی کنم) یا اینکه بریم نمایشگاهی که آشنای منه قولنامه کنیم، که در واقع اینا همشون با هم همدست اند.

    بعد از رفتن به نمایشگاه، نمایشگاه‌دار به این بهانه که خودتون توافق کردید، ماشینو بازدید نمیکنه، و شروع می کنه به نوشتن قولنامه، موقع نوشتن تمام ایرادهای ماشینو نمی نویسه فقط یه جزئی بهش اشاره می کنه، مثلا اگه ماشین دو سه جاش رنگ شدگی داره، میزنه یه لکه رنگ.

    شما هم که میبینی، با خودت میگی حتما اهمیتی نداره، از طرفی خریدار ادعا می کنه که پولش نقد نیست مثلاً چکه که فردا نقد میشه یا طلاست که فردا باید بفروشه و پول شما رو بده، بنابراین یه مبلغ کمی بیعانه به شما می ده و خلاصه ماشینو تو پارکینگ می خوابونند که فردا تمام پول رو موقع سند زدن بپردازند.

    فردا که شما مراجعه میکنی تا بقیه ی پولتو بگیری تا برید محضر و بنام اون شخص بزنی، یه برگه که خودشون طراحی کردند، میزارند جلوت و می گه این برگه کارشناسیه، به جز اون، دو سه ایراد ده تا دیگه هم بهش اضافه می کنند و ادعا می کنند تو کلاهبرداری، چرا این ایرادها رو دیشب نگفتی!

    حالا تو هرچی عز و جز کنی که چرا خودتون نگاه نکردید و چرا خودتون تو قولنامه قید نکردید، دیگه فایده نداره ، ماشین تو رو با یه مبلغ ناچیز تو پارکینگ خوابوندند، قبض پارکینگ هم که دو قبضه است، هیچ کاری از دستت بر نمیاد.
    شما میگی ماشین ایراد داره خب نخر، میگن باید خسارت بدی، بخوای هم بری شکایت کنی چند ماه طول می کشه، تازه همه چیز به نفع اوناست و تو مقصر شناخته میشی. حال، شما یا باید ماشینو چند میلیونی را زیر قیمت بدی یا چند میلیون خسارت بدی.
    به همین راحتی ماشینتو از چنگت درمیارند!

  • کلاهبرداری از طریق سایت های تبلیغاتی و واسط خرید و فروش آنلاین کالاها

    کلاهبرداری از طریق سایت های تبلیغاتی و واسط خرید و فروش آنلاین کالاها

    از جمله ایرادات جامعه ما این است، قبل از آنی که فرهنگ استفاده از یک ابزار را به فرد آموزش دهد، بنا به جهاتی که شاید کسب منفعت مالی از علل مهمۀ آن باشد، آن ابزار را در اختیار فرد قرار می‌دهد. مشکل زمانی دو چندان می شود که برخی از مجرمین یقه سفید از این ابزارها علیه افراد ساده اندیش و زودباور که آشنایی چندانی با ترفندهای حرفه‌ای و به ظاهر موجه کلاهبرداران ندارد، استفاده می‌گردد.

    اخیراً کلاهبرداری‌هایی که از سایت های تبلیغاتی و واسط خرید و فروش کالاها صورت می‌گیرد، رو به ازدیاد است به نحوی که اگر سری به هریک از نواحی دادسرایی تهران و یا شهرستان‌ها بزنید، بی شک چندین فقره پرونده‌هایی از این دست را در هر شعبه دادیاری یا بازپرسی مشاهده خواهید کرد. از آنجایی که نگارنده خود اذعان دارد که اگر با پرونده‌هایی از این دست آشنا نبود شاید تاکنون در دام یکی از  همین نوع کلاهبرداری‌ها گرفتار شده‌بود، به همین جهت در صدد تهیه پست حاضر و اطلاع رسانی در راستای آن برآمد که انشاءالله بتواند مؤثر باشد.

    برخی کلاهبرداران حرفه ای با سوء استفاده از بستر ایجاد شده توسط سایت های واسطه‌گر مانند دیوار، شیپور و …. و با توجه به حجم انبوه کالاهای دست دوم قابل فروش در این سایت‌ها، از غفلت خریداران یا فروشندگان ساده لوح سوءاستفاده کرده و کالاهای کلاهبرداری شده و حتی سرقتی خود را در این مکان‌ها به فروش می‌رسانند و یا خود مبادرت به خرید کالا از آنان می‌کنند بدون این که وجوه آن را بپردازند. در این خرید و فروش‌ها، چنانچه فرد خریدار یا فروشنده دقت کافی در خرید یا فروش خود نداشته باشد در دام این کلاهبرداری می‌افتد و به عنوان اولین قربانی باید مسئولیت کیفری کالا خریداری شده را بدوش بکشید و اگر فروشنده است زیان بهای کالا را تحمل کند. دو نمونه از این نوع کلاهبرداری که برگرفته از پرونده های موجود تحت رسیدگی، شاهد این مدعا آورده ذکر می گردد.

    خریدار قربانی

    مدتی بود که به دنبال خرید یک دستگاه گوشی تلفن همراه مدل … با مارک … و قیمت مناسب بودم. عکس‌های جذاب یک دستگاه تلفن همراه فوق که در سایت دیوار برای فروش گذاشته بود، باعث شد تمایل به خرید آن پیدا کنم. با تلفن فروشنده تماس گرفتم و توانستم با کمی چانه زنی، نسبت به قیمت به توافق برسیم. گفت شما پول را از طریق شماره کارت خودپرداز که برای شما می فرستم واریز کرده، کد پیگیری آن را ارسال کن و من پس از آن گوشی را با پیک … به آدرس شما می فرستم و تا کمتر از یک ساعت بعد از واریز صاحب گوشی شوید.

    مشتاقانه پول را به شماره کارتی که داده بود واریز کردم و منتظر ماندم تا حداکثر یک ساعت دیگر گوشی به دستم برسد. بعد از واریز پول هرچه منتظر شدم خبری از آن نشد. با شماره تلفن فروشنده تماس گرفتم، خاموش بود. فردایش به بانک خود مراجعه کردم، مشخصات بانک مقصد کارت را جویا شدم، گفتند کارت عابر بانک سرقتی است یعنی فروشنده با یک کارت سرقتی از من خواست پول به حساب او واریز کنم ولی بعد از آن پول را برداشت کرد. شماره سیم کارت را پیگیر شدم گفتند که سرقتی است و عجیب تر این که گوشی نیز سرقتی بود زیرا ردیابی که در شرکت مخابرات صورت گرفته بود گفتند این گوشی از شهرستان دزفول تقاضای ردیابی شد و مالک آن در آن شهر شکایت سرقت گوشی مطرح کرده است. خیلی ترسیدم. البته این‌ها زمانی مشخص شد که دیدم از دادسرای ویژه نیابت قضایی تهران احضاریه برایم آمد که بابت واریز وجوه به شماره کارت … به این مرجع مراجعه کنید. احتمالاً عنقریب بابت خرید گوشی سرقتی و یا تماس با سیم کارت سرقتی هم باید منتظر احضاریه باشم. برای همین امر، قبل از آن مجدداً مرا مراجع قضایی بخواهد آمدم شکایت کردم تا ماجرا پیگیری شود که من خودم یکی از قربانیان هستم نه متهم پرونده.

    فروشنده قریانی

    «اینجانب به جهت نیاز مالی قصد فروش گوشی تلفن … مدل … به ارزش 750000000 را داشتم که برای این منظور آگاهی فروش آن را در سایت دیوار قرار داده بودم. پس از چند روز، فردی که خود را ایمان… به من معرفی کرد، از طریق خط تلفن …0919 با من تماس گرفت و اظهار داشت که صاحب نمایندگی هیوندای در تهران، خیابان آزادی … است و متقاضی خریدار گوشی است و گفت گوشی را پسندیده و اگر من هنور فروشنده هستم آن را با پیک برایش ارسال تا به مجرد تحویل پول آن از طریق شماره حساب یا کارت شتاب برایم پرداخت نماید.

    گوشی را با به همراه فاکتور خرید و کارتن مخصوص آن از طریق پیک برایش ارسال کردم. نامبرده گوشی را در دست پیک دید و در تماس مجدد اظهار داشت آن را خریدم و بگو پول را به چه شماره حسابی پرداخت کنم. شماره حساب را دادم و  پیامکی برایم ارسال شد که مبلغ مورد توافق به حساب بانکی من واریز شد. خیالم راحت شد و به راننده پیک گفتم گوشی را تحویل خریدار بدهید و برگردید.

    مدتی بعد که برای دریافت وجوه به پای دستگاه خودپرداز رفتم، دیدیم هیچ وجهی به حسابم وارد نشد. با شعبه بانک مربوطه مراجعه کردم دیدم اصلاً وجهی واریز نشده است. با شماره تلفن همراه خریدار تماس گرفتم ولی مخابرات اعلام کرد چنین شماره ای در شبکه موجود نیست. به این طریق نامبرده از من کلاهبرداری کرده و ناپدید شد. از طریق ردیابی گوشی اقدام کردم گفته شد که شماره سیم کارت مربوط به شخصی است که یک سال پیش آن را مفقود کرده و به حهت کم بهاء بودن پیگیر آن نشده است. حال تقاضای رسیدگی دارم!

    توصیه ما

    کلاهبرداری‌هایی از موارد فوق بسیار متعدد است و با وصف هشدارها از سوی مراجع ذیربط نظیر معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری‌ها و نیروی انتظامی، مع‌الوصف شاهد فریب خوردن خریداران یا فروشندگان کالاها و گرفتار شدن آنان در دام کلاهبرداران هستیم. بطور قطع کسی نمی تواند تضمین کند که شما روزی قریانی قرار نخواهید گرفت اما اگر در هنگام خرید به توصیه های زیر عمل کنید و کمی نیز خود دقت عمل بخرج دهید، بی گمان می توانید ضریب وقوع آن ار به میزان زیادی کاهش دهید.

    برای خریداران

    شهروندان در هنگام معامله کالا در سایت های ذکر شده خصوصاً در هنگام خرید گوشی موبایل، تبلت و … به ارائه کارتن کالا اکتفا نکرده و فاکتور خرید را از فروشنده مطالبه کنند و پیش از هرگونه واریز وجوه به حساب فرد فروشنده‌ی کالا یا خدمات و … از صحت و سقم  اطلاعات موصوف اطمینان حاصل کنید و پیشنهاد می شود که در صورت تردید موضوع را با مدیریت سایت مطرح و راهنمایی کسب کنند.

    سعی کنید با نظارت مدیران وب سایت‌ها اقدام به معامله نمایند. چنانچه ناگزیر به اقدام غیر از طریق پیشنهادی خریدار یا فروشنده شدند، تنها در صورت حصول اطمینان کامل از واقعی بودن مشخصات فروشنده یا خریدار کالا در خارج از فضای مجازی و با حضور فیزیکی در محل ترجیحاً به همراه حداقل دو شاهد و با ملاحظه مدارک مثبت هویت ادعایی اقدام به معامله نمایند.

    توجه داشته باشید که در مراجع قضایی کلاهبرداری های متعددی در این خصوص تشکیل که متأسفانه به جهات عدم دسترسی به متهمان دست زیان دیده از جرم به جایی بند نیست.

    برای مدیران

    به مدیران وب سایت های تبلیغ آگهی و فروش کالاها نیز توصیه می شود برای پرهیز از هر گونه اتهام‌های احتمالی، ترتیبی اتخاذ نمایند تا اولاً آگهی تنها در صورت ارائه اوراق مثبت هویت متقاضیانِ آگاهی در سایت ثبت شود. برای این منظور آنان را ناگزیر به تکمیل نسخه الکترونیکی فرم پذیرش آگهی به صورت برخط نمایند. بهتر است این فرم حاوی مشخصات کامل متقاضیان از جمله نام و نام خانوادگی، شماره ملی و شناسنامه، محل اقامت، وضعیت شغلی و در صورت شاغل بودن محل اشتغال باشد. ثانیاً در صورت معامله، مراتب در فرم الکترونیکی دیگری با ذکر مشخصات طرف معامله درج شود. این سوابق کمک شایانی در مواقع ضرورت به مدیران فوق و به ویژه مراجع قضایی در دستیابی به متهمان خواهد نمود.

  • کلاهبرداری فروش خودروی تصادفی با ترفند دو تا یکی

    کلاهبرداری فروش خودروی تصادفی با ترفند دو تا یکی

    یکی از اقلام پرونده‌های محاکم دادگستری را فروش خودروهای تصادفی و بعضاً مسروقه با ترفند دو تا یکی تشکیل می ‌دهد. چگونه برخی از افراد موفق می‌شوند خودروهای تصادفی را از چشمان تیزبین کارشناسان خبره خودروها پنهان کرده و آن را بفروش برسانند؟

    جز در مواردی که سرقت یک خودرو هم مطرح باشد، این نوع پرونده‌ها فاقد وصف کیفری بوده و زیان دیده ناگزیر باید از طریق طرح دعوی حقوقی «فسخ معامله به علت خیار عیب» اقدام نمایند. از آنجایی که فروشندگان این نوع خودروها متعاقب فروش ناپدید می‌شوند دسترسی به آنها میسر نبوده و زیان دیده با مشکلاتی در اقامه دعوی حقوقی نیز مواجهه می  شود. پرونده‌های متعددی که در این خصوص رسیدگی نموده‌ام، مؤید آن است که یکی از شگردهای مجرمان را می‌توان تحت عنوان «دو تا یکی» بیان نمود.

    در فرآیند سند نمره که در اصطلاح به آن «دو تا یکی» اطلاق می شود، سارق بدواً با پرداخت بهای ناچیزی مبادرت به خریداری یک دستگاه خودروی تصادفی و لِه شده می کند. متعاقباً یک دستگاه خودروی دیگر که از نظر مدل، رنگ و تیپ مشابه خودروی تصادفی است را، سرقت کرده و ارکان (شماره های فنی) خودروهای تصادقی خریداری شده را بر روی خودروی مسروقه مشابه منتقل و مطابقت می دهند. به این صورت که پلاک های انتظامی و پلاکت های شاسی و مشخصات را با پرچ های غیر فابریک نصب و شماره های شاسی و موتور را با اقداماتی از قبیل تعوض بلوک سلندر، جوشکاری در محل شاسی، تکه گذاری دستکوب نموده، شماره های موتور و شاسی و …بر روی خودوری مسروقه منتقل و خودروی مسروقه را با اسناد و هویت خودروی تصادفی به فروش می رسانند. خریدار بی خبر همجا به همین راحتی فریب خورده و خودرویی را خریده که از یک طرف تنظیم سند رسمی آن به جهت فقدان اصالت خودرو با مشکلات قانونی مواجهه است و دیگر مال مسروقه را تحصیل که احتمال تحت تعقیب وی خواهد بود.

    کاربر گرامی! اطلاع رسانی شیوه فوق ضمن این می تواند یک زیان دیده را دام مجرمان حرفه‌ای نجات خواهد داد، از تشکیل یک پرونده اعم از حقوقی یا کیفری هم خواهد کاست. همچنین این اقدام شما نوعی پیشگیری از جرم تلقی محسوب گردیده که شما نقش اصلی را در آن ایفاء می نمایید.

  • سرقت شارژ در ازای روسپیگری

    سرقت شارژ در ازای روسپیگری

    در صفحات گوناگون وب با روسپیگری اینترنتی یا تحت وب آشنا شدید و اگر جستجویی در این زمینه انجام بدهید با صفحات زیادی روبرو خواهید شد ولی آنچه که ما قصد بیان آنرا داریم سرقت شارژ در قبال این عمل است.

     در این بین  افرادی تازه کار هستند که سعی دارند با دختران چت و گفتگویی داشته باشند که تعدادی از انها موفق می شوند ولی تعدادی هم گرفتار کلاهبرداران می شوند. این افراد  که بیشتر آنها پسران جوان و بعضا خلاف کاران حرفه ای هستند و بعضا خود را به جای دختر یا زنی جا می زنند و صفحه ی مجازی در یکی از شبکه ای اجتماعی ایجاد می کنند و با درج عکس زن یا دختر نیمه برهنه  تقاضای شارژ در قبال نمایش چند دقیقه ای اعلام می کنند و مردان و پسرانی که به علت عدم آگاهی و یا کنجکاوی برای اولین بار گرفتار این چنین افرادی می شوند، بعد از ارسال شارژ با شیوه های گوناگون از قبیل اینکه سازژ ارسال نشده یا مبلغ کمتر از میزان خواسته شده می باشد، پاسخی دریافت نمی کنند

    هر چند از یک نظر مبلغ 5 هزار تومان برای یک شخص مبلغ هنگفتی نیست ولی طرف مقابل در طول روز یا ماه با چندین کلاهبرداری این چنینی به مبلغ میلیونی دست پیدا می کند پس به خاطر چند دقیقه یا نیم ساعت لذت دارایی و حیثیت خود را به بازی نگیرید.

    منبع: بابافارس

  • کلاهبرداری خندوانه ای با پیامک

    کلاهبرداری خندوانه ای با پیامک

    روایت یک خبرنگار از ماجرای کلاهبرداری با نام «خندوانه»

    برنده شدن در مسابقه‌های پیامکی «خندوانه» و «نود»، مدت‌هاست که جمعی از علاقمندان به این برنامه‌ها را درگیر خود کرده و البته این روند با منتقدان و طرفدارانی هم همراه است؛ اما نکته‌ی دردناک این اتفاق، سوءاستفاده‌ی عده‌ای سودجو از این برنامه‌هاست که به بهانه‌ی برنده شدن، از مردم کلاهبرداری می‌کنند که موسوم به کلاهبرداری خندوانه ای است.

    به تازگی هدف سوءاستفاده‌ی یکی از همین کلاهبرداران قرار گرفته که به بهانه‌ی برنده شدن در مسابقه‌ی پیامکی «خندوانه» با مردم تماس می‌گیرند و البته از نحوه‌ی برخورد آنها به سرعت هم متوجه ساختگی بودن قضیه شده است.

    او برای اطلاع عموم، روایت خود را از این ماجرای کلاهبرداری تلفنی در قالب گزارشی کوتاه نوشته است که در ادامه می‌خوانید:

    «خبرنگاری هم برای خود عالمی دارد؛ گاه از رخدادی خوب به عنوان یکی از اولین آگاهان، به حدی لذت می‌بری که لحظه‌ای بر روی پای خود بند نمی‌شوی و گاه آگاهی تو از رخدادی فجیع و ناراحت‌کننده، تا مدت‌های مدید خواب را از چشمانت دریغ می‌کند؛ اگرچه ظاهرا در کنار خانواده‌ات هستی و ساعات کاری‌ات به اتمام رسیده است. مفعول حوادث همیشه در ذهن یک خبرنگار آنچنان با شخصیت او عجین می‌شود که خیلی وقت‌ها بخشی از زندگی‌اش را ناخودآگاه با یاد او می‌گذارند. اما هدف از نوشتن این چند سطر، گوشزد کردن ارزش‌ها و سختی‌های کار خبرنگاری نیست.

    هدف از نوشتن این سطور روایت یک کلاهبرداری است؛ روایتی که انتشار آن شاید بتواند می‌تواند مانع از پیش آمدهای بد بعدی باشد.

    هنوز زمان زیادی از این ماجرا نمی‌گذرد؛ ماجرایی که به واسطه‌ی سودجویی از علاقمندی مخاطبان به برنامه‌ی پرطرفدار «خندوانه» و البته اشتیاق به برنده شدن در مسابقه‌ای پیامکی شکل می‌گیرد.

    پنجشنبه، 29 مرداد ماه ساعت 3:30، بعد از یک هفته کار پرفراز و نشیب راهی خانه می‌شوم. هنوز هوا گرم است و رد پایی از خنکای شهریور حس نمی‌شود. به سرعت سوار اولین خودرو می‌شوم. در ذهنم برنامه‌های شنبه را مرور می‌کنم. یک مصاحبه ساعت 10 صبح و تنظیم مصاحبه‌ای دیگر که باید به مناسبت روز پزشک در خروجی قرار بگیرد و …

    موبایلم زنگ می‌زد. صدای مردی را می‌شنوم که می‌گوید، «خانم به شما تبریک می‌گویم، شما برنده قرعه‌کشی خندوانه شده‌اید پنج میلیون تومان هزینه سفر به عتبات عالیات»

    به سرعت این فکر در ذهنم مرور می‌شود که مگر «خندوانه» جایزه‌ای برای زیارت عتبات عالیات داشت. مگر مشترک شدن من در مسابقه پیامکی این برنامه که یکی، دو هفته بیشتر دوام نیافت، می‌تواند این اقبال را سبب شود. من و این همه خوشبختی؟!

    همان روزهای اول شروع برنامه‌ی «خندوانه» بود که پیغام پیامکی را برای مشترک شدن در مسابقه این برنامه دریافت کردم. اما خوب یادم هست که به جز یکی، دو هفته اول دیگر فرصتی برای پاسخگویی به سوالات این برنامه نداشتم. به هر ترتیب صدای مرد غریبه مرا به خود آورد.

    – خیلی خب خانم، ضمن تبریک مجدد به شما، می‌خواهیم در صورت امکان به عنوان یکی از برندگان خوش شانس این برنامه مصاحبه‌ای کوتاه با شما داشته باشیم.

    – همین الان؟!

    – بله ؛ به اندازه یک دقیقه و 30 ثانیه

    از راننده پرسیدم که آیا می‌تواند مرا تا مقصد نهایی برساند و او بدون تأمل پذیرفت.

    مرد پشت خط تلفن ادامه داد: پس لطفا گوشی را قطع نکنید با دوستمان یک گفت‌وگوی کوتاه داشته باشید و باز هم من با شما صحبت می‌کنم.

    قبول کردم. مرد دیگری پشت خط آمد با این جمله‌ی آغازین، «شنوندگان عزیز ما همین الان با یکی از برندگان خوش شانس برنامه «خندوانه» در حال گفت‌وگو هستیم، لطفا خودتان را معرفی کنید؛ ساکن کدام منطقه هستید و شغلتان چیست؟

    به پاسخ‌های مختصر و مفید بسنده کردم. زمانی که شغلم را به زبان آوردم مرد گفت: خیلی خب خانم… لطفا در مورد استفاده از وسایل ارتباط جمعی توصیه‌ای برای شنوندگان ما ارائه دهید.

    لحظه‌ای از ذهنم گذشت، مگر من استاد وسایل ارتباط جمعی هستم؛ اصلا من در چه جایگاهی هستم که باید شنوندگان رادیو و تلویزیون را توصیه و نصیحت کنم. پس با تعجب پرسیدم بله؟!

    گویا متوجه گاف خود نشده بود. پس دوباره گفت، لطفا شنوندگان ما را در ارتباط با وسایل ارتباط جمعی نصیحت کنید. گفتم من فکر می‌کنم مردم ما به حد کافی فهیم هستند که بدانند چگونه باید از این وسایل استفاده کرد.

    مرد گفت: همین. گفتم بله. گفت، دوستان ایشان یکی از برندگان ….. مجددا خط در اختیار اولین فرد قرار گرفت، مرد گفت: ما مجددا به شما بابت موفقیتی که در این مسابقه به دست آورده‌اید تبریک می‌گوییم. لطفا این شماره را یادداشت کنید؟ … این شماره تلفکس ماست. تا 48 ساعت دیگر مدارک خود را که شامل فتوکپی شناسنامه‌ و فتوکپی کارت ملی است به این شماره فکس کنید. ما همین الان دو و نیم میلیون تومان به حساب بانکی شما ارسال می‌کنیم و دو ونیم میلیون مابقی پس از ارسال مدارک به حساب شما واریز می‌شود.

    با تعجب پرسیدم خب من باید چه کار کنم؟ گفت: به اولین خودپرداز سر بزنید تا رسیدن به اولین خودپرداز چه زمانی را لازم دارید؟؛ گرچه سوار خودرو بودم گفتم پنج دقیقه. مرد گفت: خیلی خب پس لطفا گوشی را قطع نکنید و به اولین خودپرداز بروید شماره یک را بزنید و بعد من شما را راهنمایی می‌کنم.

    از خودرو پیاده شدم. تلفن را قطع کردم و بی‌وقفه با دوستانم در خبرگزاری تماس گرفتم تا از صحت این ارتباط تلفنی مطلع شوم و دوستان بدون هیچ تاملی آن را کلاهبرداری عنوان کردند.

    پس از چند دقیقه مجددا همان مرد به موبایلم زنگ زد و گفت: خانم بنا بود ارتباط را قطع نکنید، عذرخواهی کردم. گفت به خودپرداز رسیدید گفتم بله ولی ترجیح می‌دهم مبلغ مذکور را به آدرس پستی‌ام ارسال کنید. گفت: خانم دنیا رو به پیشرفت است، همه سعی می‌کنند از وسایل ارتباط جمعی بهترین استفاده را داشته باشند ما از طریق امکانات خودپرداز این مبلغ را در اسرع وقت در اختیار شما می‌گذاریم. گفتم یا به آدرس پستی ام بفرستید و یا در غیر این صورت از آن صرف نظر می‌کنم.

    یک ربع بعد در کمال ناباوری آدرس اینترنتی سازمان ارتباطات و فناوری از طریق همین شماره برایم ارسال شد؛ در حالی که من از بی‌شرمی این دوست کلاهبردارمان در تعجب مانده بودم.

    منبع: ویکی‌پی‌جی