برچسب: قوانین و مقررات در آیین دادرسی مدنی

قوانین و مقررات در آیین دادرسی مدنی

  • آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 1402

    آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 1402

    آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف مصوب 21 مرداد 1402 رئیس قوه قضاییه

    در اجرای تبصره ماده ۱۷ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402/6/22 ، «آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف» به شرح مواد آتی است:

    ماده ۱ـ معانی اصطلاحات به كار رفته در این آیین نامه به شرح زیر است:

    الف ) قانون: قانون شوراهای حل اختلاف مصوب سال 1402/6/22 ؛

    ب ) مركز: مركز حل اختلاف؛

    پ ) شورا: شورای حل اختلاف؛

    ت ) مقام ارجاع شورا : رئیس شورا یا مقام واجد اختیار ارجاع از ناحیه ایشان

    ماده ۲ـ فرایند صلح و سازش در شورا با تقاضای طرفین یا یكی از آن ها یا ارجاع از سوی مقامات قضایی ذیربط از قبیل قضات رسیدگی كننده، مقامات ارجاع در دادسرا، دادگاه و اجرای احكام در حدود مقرر در قانون است.

    تبصره ـ تقاضای صلح و سازش به صورت كتبی تنظیم و ارائه می شود. درخواست هایی كه به صورت شفاهی مطرح می شوند، پس از قید در صورت مجلس به امضای متقاضی می رسد . تقاضا پس از دریافت هزینه دادرسی، مطابق مقررات در شورا رسیدگی می شود.

    ماده ۳ـ دفاتر خدمات الكترونیك قضایی مكلف اند در اجرای ماده ۱۳ با رعایت ماده ۱۱ و تفهیم مفاد تبصره ماده ۱۳ قانون، در زمان ثبت دعاوی یا شكواییه ها امكان ارجاع موضوع به شورا برای صلح و سازش را به خواهان یا مدعی خصوصی یا شاكی اعلام نمایند و در صورت موافقت كتبی وی، مراتب را در دادخواست یا شكواییه درج و به شورا ارسال می كنند. در صورتی كه تقاضای سازش همراه با تقاضای گزارش اصلاحی موضوع ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مصوب ۱۳۷۹ باشد، تقاضا به دادگاه صلح ارسال خواهد شد.

    ماده 4ـ دادگاه صلح مكلف است قبل از ارجاع به شورا، رضایت طرفین را به صورت كتبی اخذ یا در صورتمجلسی كه به امضاء طرفین می رسد، درج نماید. در این صورت، با تعیین وقت نظارت و با قید مهلت جهت صلح و سازش موضوع به شعبه شورا یا میانجیگری ارجاع می شود. ارجاع موضوع این ماده مانع از انجام سایر اقدامات قانونی در راستای رسیدگی به پرونده توسط این دادگاه نخواهد بود.

    هر یك از مقامات مذكور در ماده 15 قانون نیز، در صورتی كه موضوع را قابل ارجاع به شورا تشخیص دهد با ذكر دلیل و با دستور اداری، پرونده را به شورا ارجاع می نماید. مقامات مذكور مكلفند ابتدا دستورات لازم را در خصوص امور فوری نظیر ارجاع به پزشكی قانونی، جلوگیری از فرار متهم، حفظ ادله و آثار جرم صادر نمایند.

    ماده ۵ ـ پس از وصول تقاضای صلح و سازش موضوع ماده ۱۳ قانون به شورا، مقام ارجاع شورا وضعیت پرداخت هزینه دادرسی را بررسی و:

    الف ) در صورت پرداخت كامل هزینه دادرسی، موضوع را به یكی از شعب ارجاع می كند.

    ب ) در صورت عدم پرداخت كامل هزینه دادرسی، به طریق مقتضی و با قید اینكه در صورت عدم پرداخت پرونده بایگانی می شود، به متقاضی اعلام می نماید تا ظرف یك هفته نسبت به پرداخت هزینه دادرسی اقدام نماید و در صورت عدم پرداخت ظرف مهلت مذكور، تقاضا را بایگانی می كند.

    ماده ۶ ـ رئیس شورا در حوزه قضایی مربوط یا سرپرست مجتمع شورا یا شخص معین شده از سوی وی، به عنوان مقام ارجاع، موضوع صلح و سازش را با توجه به تخصص اعضاء، نوع دعوا و سایر جهات مؤثر برای صلح و سازش، به شعب شورا ارجاع می دهد.

    ماده ۷ـ چنانچه در اجرای ماده ۱۳ قانون، به لحاظ اعلام عدم تمایل طرف مقابل به رسیدگی در شورا، درخواست بایگانی و موضوع برای رسیدگی به مرجع قضایی ارجاع شود، هزینه پرداخت شده به عنوان جزئی از هزینه دادرسی محاسبه می شود.

    ماده ۸ ـ در انجام فرایند صلح و سازش در شورا به استثنای موارد مصرح در قوانین یا آیین نامه های این قانون، رعایت تشریفات آیین دادرسی ضروری نیست، لیكن اصول دادرسی باید رعایت شود.

    تبصره ـ منظور از اصول دادرسی، ضوابط بنیادین و غیرقابل عدول دادرسی مانند اصل بی طرفی، اصل برابری، اصل برائت، اصول حاكم بر اهلیت طرفین، حق برخورداری از وكیل، تضمین حق دفاع طرفین است و منظور از تشریفات دادرسی، مقررات شكلی است كه تأثیر مستقیمی در ماهیت رسیدگی ندارد، مانند شرایط شكلی دادخواست و جریان آن، تشكیل، نحوه اداره و تجدید جلسه رسیدگی، نحوه ابلاغ، مواعد، نحوه تحقیق و معاینه محل.

    ماده ۹ـ حضور اشخاص بدون سمت در پرونده یا فرآیند صلح و سازش در شورا بدون رضایت طرفین ممنوع است. در صورتی كه اعضای شورا حضور اشخاص فاقد سمت را مخل در فرآیند صلح و سازش بدانند با ذكر دلیل می توانند از حضور آنان ممانعت به عمل آورند.

    ماده ۱۰ـ در اجرای ماده ۳۱ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب ۱۳۵۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی، وكلای دادگستری مكلف اند قبل و بعد از طرح دعوا و همچنین در فرایند صلح و سازش تمام مساعی خود را برای مصالحه به كار گیرند.

    ماده ۱۱ـ پس از ارجاع درخواست به شعبه، رئیس و در صورت عدم حضور وی، عضو دیگر شعبه دستور تعیین وقت مصالحه را با قید روز و ساعت صادر می كند. در این صورت، حسب مورد تصویر درخواست و پیوست های آن برای طرف مقابل، از طرق قانونی و اطمینان آور ارسال و در صورتمجلس قید می شود.

    تبصره ـ چنانچه طرفین در شورا حضور داشته و شرایط صلح و سازش فراهم باشد، بدون نیاز به تعیین وقت، انجام اقدامات سازشی بلامانع است.

    ماده ۱۲ـ شورا می تواند جلسه یا جلساتی را برای تمهید مقدمات صلح و سازش به صورت حضوری یا مجازی با هر یك از طرفین به طور جداگانه برگزار كند. نتیجه جلسه مذكور به طرفین اعلام و جلسات بعدی در راستای صلح و سازش برگزار می شود.

    ماده ۱۳ـ شورا می تواند در چارچوب قوانین و مقررات مربوط با استفاده از سامانه های الكترونیك یا فضای مجازی و مانند آن، با احراز هویت طرفین، اقدامات لازم را برای انجام صلح و سازش به صورت غیرحضوری نیز انجام دهد.

    ماده ۱۴ـ به منظور حصول حداكثری صلح و سازش، شورا می تواند از ظرفیت های مردمی از قبیل ائمه جمعه و جماعات، هیأت های مذهبی، مساجد، مراكز علمی ـ هنری، تشكل های صنفی، معتمدین محلی، و غیره استفاده نماید.

    تبصره ـ رئیس شورای هر حوزه قضایی فهرست نهادهای صلح و سازش و صلح یاران را در اختیار اعضای شورا و مراجع انتظامی قرار می دهد.

    ماده ۱۵ـ شورا هنگام ارجاع موضوع به كارشناس در صورت اقتضا می تواند ارائه راهكارهای پیشنهادی تخصصی و فنی برای صلح و سازش را از كارشناس مطالبه كند. در این صورت، كارشناس ضمن انجام مساعی لازم برای صلح و سازش راهكارهای پیشنهادی برای مصالحه را در نظریه كارشناسی درج و اعلام می كند.

    ماده ۱۶ـ اشخاص مذكور در تبصره ۲ ماده ۲۰ قانون، مكلفند در مهلت تعیین شده توسط شورا نسبت به اعلام نظر خود اقدام نماید.

    ماده ۱۷ـ در پرونده های اختلافات خانوادگی با توافق طرفین، شورا می تواند جلسه صلح و سازش را با حضور متخصصان مربوط از قبیل روانشناس یا مشاور خانواده برگزار كند.

    ماده ۱۸ـ در صورتی كه دعاوی متعدد اعم از حقوقی یا كیفری موضوع مواد ۱۳ و ۱۵ قانون، در شعب مختلف شورای حوزه قضایی واحد مطرح باشد، حسب مورد با تصمیم رئیس شورای حوزه قضایی یا رئیس مجتمع با رعایت سبق ارجاع كلیه پرونده ها به یك شعبه ارجاع می شود و فرایند صلح و سازش در این شعبه ادامه می یابد.

    ماده ۱۹ـ رسیدگی به تقاضای ابتدایی سازش موضوع ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ در دادگاه صلح انجام می شود. سایر مراجع قضایی در خصوص تقاضاهای صلح و سازش مطروحه در جریان رسیدگی اقدام خواهند كرد. مراجع قضایی موضوع این ماده می توانند رأساً موضوع را بررسی و مبادرت به صدور گزارش اصلاحی كنند یا در اجرای ماده ۱۵ قانون به شورا ارجاع نمایند. در این صورت، گزارش اصلاحی تنظیم شده توسط شورا حسب مورد به دادگاه ارجاع كننده ارسال و در صورت تأیید آن توسط همان دادگاه، مطابق قانون اقدام می شود.

    تبصره ۱ـ تقاضای سازش در اثنای رسیدگی نسبت به سایر دعاوی در صلاحیت دادگاه صلح نیز مطابق ترتیبات مقرر در این ماده انجام می شود.

    تبصره 2ـ چنانچه خواهان در زمان تقدیم درخواست، به طور صریح تقاضای ارجاع امر به شورا جهت صدور گزارش اصلاحی داشته باشد، موضوع به شورا ارجاع می شود. شورا مطابق مقررات این آیین نامه، آیین نامه اجرایی موضوع ماده 40 قانون مصوب 1403/3/16 رئیس قوه قضائیه و مواد 20 و 26 قانون، مبادرت به صلح و سازش و عنداللزوم تنظیم گزارش اصلاحی نموده و آن را به دادگاه صلح ارسال می كند.

    ماده ۲۰ـ در صورت مجلس صلح و سازش موارد زیر درج می شود:

    الف) مشخصات كامل طرفین؛

    ب) تبیین موضوع اختلاف و فرآیند اقدامات سازشی و مرجع ارجاع كننده به شورا (در صورت ارجاع)؛

    پ) خلاصه گفتگوها؛

    ت) حقوق و تعهدات طرفین به صورت صریح و مشخص؛

    ث) نحوه، زمان و شرایط ایفای تعهدات طرفین؛

    ج) تعیین ضمانت عدم اجرای تعهدات؛

    چ) نام ، نام خانوادگی و امضای اعضای شورا ؛

    تبصره ۱ـ چنانچه دادگاه گزارش اصلاحی را مواجه با ایرادی بداند می تواند شورا را برای رفع ایراد راهنمایی نماید و یا رأساً مبادرت به اصلاح این گزارش نماید.

    تبصره ۲ـ مركز با همكاری مركز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه كاربرگ های لازم برای اجرای این ماده را تهیه و ابلاغ می نماید.

    ماده ۲۱ـ در صورت توافق طرفین نسبت به جنبه خصوصی جرایم از قبیل پرداخت ضرر و زیان ناشی از جرم، دیه، رد مال و نیز انجام هر نوع تعهد طرفین، شورا با رعایت تبصره ۱ ماده ۲۰ قانون مبادرت به صدور گزارش اصلاحی می كند.

    ماده ۲۲ـ گزارشات اصلاحی صادره از شورا كه متضمن اقدام اجرایی و یا جنبه اعلامی داشته باشد، به تایید دادگاه صلح رسیده و مطابق مقررات ابلاغ می شود.

    ماده ۲۳ـ گزارش اصلاحی در حدود احكام مذكور در ماده ۲۵ قانون قابل اعتراض در دادگاه صالح است.

    ماده ۲۴ـ چنانچه خواهان كتباً نسبت به استرداد دادخواست یا دعوا در شورا اقدام كند، این مرجع بدون صدور گزارش اصلاحی پرونده را جهت تعیین تكلیف به دادگاه ارجاع كننده اعاده می نماید. در صورتی كه استرداد بعد از صدور گزارش اصلاحی و قبل از تأیید آن توسط دادگاه باشد، دادگاه نسبت به اتخاذ تصمیم مقتضی اقدام خواهد كرد.

    تبصره ـ در صورت استرداد درخواست موضوع ماده 13 قانون، شورا بدون انجام اقدامی دیگر پرونده را بایگانی می كند.

    ماده ۲۵ـ در كلیه مواردی كه تشكیل جلسه به صورت مجازی و با استفاده از فناوری های جدید صورت می گیرد علاوه بر تنظیم صورت مجلس، تهیه و نگهداری مستندات الكترونیكی مطابق مقررات مربوط است.

    ماده ۲۶ـ نحوه مشاركت نهادهای صلح و سازش و گروه های مردمی در ایجاد صلح و سازش در شوراها، براساس شیوه نامه ای است كه توسط مركز تهیه و به تصویب رئیس مركز می رسد.

    ماده ۲۷ـ در صورت صدور قرار تأمین كیفری منتهی به بازداشت، قبل از معرفی به زندان، عندالاقتضاء مقام قضایی می تواند در جراِئم قابل گذشت برای صلح و سازش با رعایت مقررات قانونی از شورا یا صلح یاران در روز صدور قرار استفاده كند.

    ماده ۲۸ـ چنانچه پرونده در مرحله اجرای احكام برای صلح و سازش به شورا ارجاع شود، حسب مورد شورا وفق ترتیبات مذكور در این آیین نامه اقدام خواهد كرد.

    تبصره ـ رئیس كل دادگستری استان می تواند با رعایت آیین نامه های مربوط، به منظور تسریع صلح و سازش در مرحله اجرای احكام، شعبی از شورا را در واحدهای اجرای احكام یا زندان مستقر كند.

    ماده ۲۹ـ شعب شورای مستقر در زندان، از لحظه ورود متهم یا محكوم علیه به زندان و همچنین در مراحل بعدی برای اخذ رضایت از شاكی یا محكوم له به نحو مقتضی اقدام می كنند.

    ماده ۳۰ـ چنانچه پرونده به منظور صلح و سازش، از سوی دادگاه صلح به عضو یا اعضای شورای مستقر در دادگاه ارجاع شود، عضو یا اعضای مربوط، حسب مورد مطابق ترتیبات مقرر در این آیین نامه، اقدامات سازشی را انجام می دهد.

    ماده ۳۱ـ واحدهای ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری، دفاتر خدمات الكترونیك قضایی و شورا با رویكرد حصول صلح و سازش نسبت به ارشاد حقوقی طرفین اقدام می نمایند.

    ماده ۳۲ـ وجود شرط داوری در قرارداد، در صورت توافق طرفین، مانع از ارجاع و انجام فرایند صلح و سازش در شورا نمی باشد.

    ماده ۳۳ـ در پرونده های كیفری كه از سوی دادگاه صلح یا سایر مراجع قضایی به منظور صلح و سازش به شورا ارجاع می شود، شورا در مهلت قانونی فرایند صلح و سازش را انجام می دهد. در صورت حصول سازش یا اعلام گذشت شاكی، مراتب در صورت مجلس درج و به مرجع قضایی مربوط اعلام می شود. در صورت عدم حصول سازش در مهلت قانونی تعیین شده نیز پرونده به مرجع ارجاع كننده اعاده می شود.

    ماده ۳۴ـ مركز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه، مكلف است ضمن اتخاذ تمهیدات لازم برای اجرای مطلوب ماده ۳ این آیین نامه، با اعلام نیاز مركز، ظرف شش ماه حسب مورد زیرساخت ها و قابلیت های لازم را در سامانه های خدمات قضایی برای ارجاع، اطلاع رسانی و سایر تشریفات مورد نیاز فرآیند صلح و سازش ایجاد یا اصلاح نموده و با همكاری مركز مذكور، زیرساخت ثبت پرونده های ارجاعی به شورا را طراحی و ایجاد نماید.

    این آیین نامه توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز حل اختلاف قوه قضائیه ، در ۳۴ ماده و ۱۰ تبصره تهیه و در تاریخ 1403/05/21 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده و از تاریخ تصویب لازم الاجرا است.

    رئیس قوه قضائیه ـ غلامحسین محسنی اژیه

    نقل از روزنامه رسمی

  • قانون شورای حل اختلاف مصوب 1402

    قانون شورای حل اختلاف مصوب 1402

    قوه قضاپیه

    وزارت دادگستری

    در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پیوست «قانون شوراهای حل اختلاف» که در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ بیست و دوم شهریورماه یکهزار و چهارصد و دو مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۱۲/۷/۱۴۰۲ به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۶۴۹۱۲/۱۱- ۳۵۴ مورخ ۱۳/۸/۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی واصل گردیده است، جهت اجراء ابلاغ می‌گردد.

    سید ابراهیم رئیسی- رئیس جمهور

    قانون شورای حل اختلاف مصوب 22 شهریور 1402 مجلس شورای اسلامی

    فصل اول – ساختار و تشكیلات

    ماده 1 – به‌ منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، شوراهای حل اختلاف كه در این قانون به اختصار «شورا» نامیده می ‏شوند، زیر نظر قوه ‌قضائیه و با شرایط مقرر در این قانون تشكیل می ‏گردند.

    ماده 2 – برنامه ‏ریزی و راهبری شوراها توسط مركز حل اختلاف كه در این قانون به اختصار «مركز» نامیده می ‏شود، انجام می ‏گیرد.

    تبصره – مركز، زیر نظر رئیس قوه قضائیه اداره می ‏شود و رئیس مركز با حكم رئیس قوه ‌قضائیه منصوب می شود.

    ماده ۳ – حوزه فعالیت شوراها تابع حوزه قضائی بخش یا شهرستان مربوط است.

    تبصره ۱ – شعب شوراها در شهرها و در صورت لزوم در مراكز دهستان ها و روستاها به تشخیص رئیس قوه قضائیه به تعداد لازم تشكیل می ‏گردد. رئیس قوه قضائیه می ‏تواند این امر را به رئیس مركز تفویض كند.

    تبصره 2 – برای رسیدگی به امور فنی و صنفی در دعاوی و شكایات فی‌ مابین اصناف، «شوراهای حل اختلاف تخصصی» قابل تشكیل است. در صورت تشكیل شوراهای حل اختلاف تخصصی مذكور و عدم رد صلاحیت تخصصی خود، دعاوی مربوط منحصراً در این شعب بر اساس احكام این قانون رسیدگی می ‌شود. همچنین برای رسیدگی به امور و دعاوی مربوط به احوال شخصیه فی ‌مابین اقلیت‌های دینی موضوع اصل سیزدهم (13) قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌ایران به‌ ترتیب مقرر در این قانون، شوراهای حل اختلاف تخصصی [اقلیت های دنی] قابل تشكیل است كه تشكیل این شوراها مانع از مراجعه اقلیت ‌های دینی مذكور به دیگر شوراهای همان حوزه قضائی نیست.

    ماده 4 – قوه قضائیه مكلف است حداكثر ظرف یك سال از تاریخ لازم ‌الاجرا شدن این قانون، در هر حوزه‌ قضائی شهرستان، شعبه یا شعبی از دادگاهها را تحت مدیریت و نظارت رئیس آن حوزه قضائی به عنوان دادگاه صلح تعیین كند.

    در حوزه قضائی بخش، وظایف و اختیارات و صلاحیت های دادگاه صلح می ‌تواند بر عهده دادگاه بخش باشد كه بر اساس احكام این قانون رسیدگی می ‌كند.

    ریاست و نظارت دادگاههای صلح و شوراهای حل اختلاف در استان بر‌ اساس آیین نامه ماده (40) این قانون تعیین می شود.

    ماده ۵ – هر شعبه شورا دارای رئیس، یك نفر عضو اصلی و حسب مورد یك‌ نفر عضو علی ‌البدل است. جلسات شورا با حضور دو نفر رسمیت می ‌یابد.

    تبصره ۱ – در هر حوزه قضائی حسب مورد تعدادی عضو علی البدل تعیین می شود كه در صورت غیبت رئیس شورا یا عضو اصلی یا در صورت عدم وحدت نظر دو عضو شورا، به دستور رئیس شورای حوزه قضائی مربوط، عضو علی‌ البدلی جایگزین یا اضافه می شود.

    تبصره ۲ – برای هر شعبه در مناطق شهری (متناسب با حجم كار و تعداد پرونده ‌ها) حداكثر دو نفر و در شعب مناطق روستایی درصورت نیاز یك نفر نیروی اداری و دفتری شورا بكار گرفته می شود.

    تبصره ۳ – تأمین كاركنان اداری و خدماتی مورد نیاز شوراهایی كه به صورت تخصصی در اتحادیه های صنفی و یا اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و كشاورزی ایران و اتاق تعاون ایران و نظیر آنها مستقر هستند، در صورت امكان بر عهده نهادهای محل استقرار شورا می باشد. كاركنان مذكور با معرفی نهادهای محل استقرار و حكم مركز منصوب شده و تأمین هزینه های كاركنان مذكور و تأمین مالی و پشتیبانی از این كاركنان بر عهده نهادهای محل استقرار است.

    ماده 6 – قوه قضائیه می ‌تواند برای اجرای این قانون حداكثر ده هزار نفر نیروی انسانی لازم را ظرف پنج سال از میان اشخاص واجد شرایط استخدام از طریق آزمون عمومی و تخصصی به صورت پیمانی یا قرارداد كار معین بكارگیری نماید. كاركنان تمام وقت شورای حل ‌اختلاف (اعم از اعضا یا سایر كاركنان) كه تا تاریخ بیست و نهم اسفند ماه سال 1401، در شوراها مشغول به كار شده اند، در اولویت استخدام هستند. اولویت‌ های استخدام بر اساس معیارهای توانمندی، سوابق همكاری، تخصص، مدرك تحصیلی و حچسن [حُسن] رفتار در آیین ‌نامه ‌ای كه ظرف سه ماه پس از لازم ‌الاجرا شدن این قانون به ‌تصویب رئیس قوه قضائیه می ‌رسد، تعیین می ‌شود.

    زیرنویس

    -ایراد تایپی در درج کلمه «حچسن» بجای «حسن» در متن ماده از روزنامه رسمی می باشد.

    -آیین نامه موضوع ماده با عنوان «آیین نامه تعیین اولویت های استخدامی كاركنان شوراهای حل اختلاف» در تاریخ 1403/08/20 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

    تبصره ۱ – قوه قضائیه می ‌تواند افرادی را كه به ‌موجب این قانون استخدام می ‌شوند، همزمان در شعب دادگاههای صلح و همچنین شعب شوراها به جای كاركنان فعلی شوراها بكارگیری نماید.

    تبصره ۲ – سوابق اشتغال در شورا به حداكثر سن قانونی اضافه می ‌شود.

    تبصره ۳ – منابع مالی مورد نیاز برای استخدام موضوع این ماده، از محل اعتبارات مصوب مركز و همچنین از محل درآمدهای اختصاصی موضوع ماده (۳۸) و افزایش درآمدهای حاصل از اجرای مواد (۱۲)، (۱۴) و (۱۹) و كاهش هزینه های ماده (۵) این قانون تأمین می ‌شود.

    تبصره ۴ – دولت مكلف است شناسه استخدام اشخاص موضوع این ماده را در اختیار قوه قضائیه قرار دهد.

    تبصره ۵ – از تاریخ لازم ‌الاجرا شدن این قانون، عضویت جدید در شوراهای حل ‌اختلاف، افتخاری، داوطلبانه و تبرعی بوده و هرگونه استخدام و بكارگیری اعضای جدید تحت هر عنوان در شوراها و پرداخت هرگونه حق بیمه برای آنها ممنوع است. مركز می ‌تواند صرفاً به تناسب فعالیت از آنها تقدیر به عمل آورد.

    تبصره ۶ – قوه ‌قضائیه مجاز است از بازنشستگان دستگاههای اجرائی از جمله بازنشستگان قوه ‌قضائیه به عنوان عضو، در شوراها استفاده نماید.

    ماده ۷ – اعضای شورا باید دارای شرایط زیر باشند:

    ۱ – متدین به دین مبین اسلام و مذهب رسمی كشور

    تبصره – در مواردی كه طرفین یا اطراف دعوی از پیروان سایر مذاهب مصرح در اصل دوازدهم (12) قانون اساسی باشند، تدین به دین مبین اسلام كفایت می‌ كند.

    2 – تابعیت جمهوری اسلامی‌ ایران

    ۳ – التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقه فقیه

    ۴ – دیانت، امانت و صحت عمل و اشتهار به آنها

    ۵ – عدم استفاده از مشروبات الكلی و عدم استعمال و اعتیاد به مواد مخدر یا روانگردان

    ۶ – دارا بودن كارت پایان‌ خدمت وظیفه عمومی یا معافیت (دائم یا موقت) از خدمت وظیفه عمومی برای مشمولان

    ۷ – دارا بودن حداقل مدرك تحصیلی كارشناسی یا سطح دو حوزه علمیه برای تمام اعضای شعب شهری شورا و مدرك تحصیلی دیپلم و بالاتر برای اعضای شعب روستایی شورا

    تبصره – برای اشخاصی كه سابقه عضویت در شوراهای حل اختلاف تا قبل از تصویب این قانون را داشته اند، شرط حداقل مدرك تحصیلی موضوع این بند برای عضویت در شعب روستایی شورا اعمال نمی شود.

    ۸ – داشتن حداقل سی سال سن كه برای دارندگان مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد و بالاتر، پنج سال از میزان یاد شده كسر می شود.

    ۹ – نداشتن سابقه محكومیت مؤثر كیفری و عدم محرومیت از حقوق اجتماعی

    ۱۰ – متأهل بودن

    ۱۱ – داشتن شرایط مذكور در بند «ز» ماده (۴۲) قانون مدیریت خدمات كشوری مصوب ۸ /۷ /۱۳۸۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی

    ۱۲ – سابقه سكونت در حوزه شورا حداقل به مدت شش ماه شمسی و تداوم سكونت در آن حوزه پس از عضویت در شورا

    ۱۳ – نداشتن سوء سابقه امنیتی و عدم وابستگی به گروههای غیرقانونی

    ۱۴ – مؤثر نبودن در تحكیم رژیم سابق و عدم وابستگی به آن

    تبصره ۱ – اعضای شورای حل اختلاف اقلیت‌ های دینی موضوع اصل سیزدهم (۱۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌ایران باید متدین به دین خود باشند.

    تبصره ۲ – برای عضویت در شورا، دارندگان مدرك حوزوی و یا دارندگان مدرك دانشگاهی در رشته ‌های حقوق یا الهیات با گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی در اولویت هستند و حداقل یك ‌نفر از اعضای شعب شهری شورا باید از میان دارندگان مدارك تحصیلی یاد شده باشد.

    تبصره ۳ – احراز شرایط مذكور در این ماده توسط مركز انجام می شود.

    ماده ۸ – قضات، كاركنان دادگستری، وكلای دادگستری (اعم از وكلای عضو كانون های وكلا یا مركز وكلا، كارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه)، كارشناسان رسمی دادگستری، نیروهای نظامی، انتظامی‌ و اطلاعاتی اعم از نیروهای وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حراست‏ و حفاظت دستگاههای اجرائی، صاحبان امتیاز خدمات الكترونیك قضائی و سردفتران، داوران و میانجی گران، در زمان اشتغال حق عضویت در شورا را ندارند.

    ماده ۹ – اعضای شورا به پیشنهاد رئیس كل دادگستری استان و با حكم رئیس مركز منصوب می­­شوند.

    ماده ۱۰ – اعضای شورا قبل از شروع به ‌كار مكلفند مطابق سوگندنامه ‌ای كه توسط مركز تهیه می ‌شود و به تأیید رئیس قوه‌ قضائیه می‌ رسد، سوگند یاد كنند.

    فصل دوم – حدود صلاحیت دادگاه صلح و شوراها

    ماده ۱۱ – دعاوی زیر حتی با توافق طرفین قابل طرح در شورا نیست:

    ۱ – اختلاف در اصل نكاح، اصل طلاق، بطلان نكاح، فسخ و انفساخ نكاح، بذل مدت و انقضای آن، رجوع، نسب، ولایت قهری و قیمومت

    ۲ – اختلاف در اصل وقفیت و وصیت و تولیت

    ۳ – دعاوی راجع به حجر و ورشكستگی

    ۴ – دعاوی راجع به وجوه و اموال عمومی و دولتی و انفال

    ۵ – اموری كه به موجب قوانین دیگر در صلاحیت مراجع اختصاصی یا مراجع قانونی غیردادگستری می ‌باشد.

    ماده ۱۲ – صلاحیت‌ های دادگاه صلح به ‌شرح زیر است:

    ۱ – دعاوی مالی تا نصاب یك میلیارد (۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال

    تبصره – رئیس قوه قضائیه می ‏تواند نصاب مذكور در این بند را هر سه‌ سال یك ‌بار با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه كه از سوی بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می ‏شود، تعدیل كند.

    ۲ – دعاوی حقوقی تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق

    3 – دعاوی راجع به جهیزیه، مهریه و نفقه تا نصاب مقرر در بند (1) این ماده در صورتی كه مشمول ماده (29) قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/1 نباشد.

    ۴ – دعاوی و درخواست ‌های مربوط به تخلیه عین مستأجره و تعدیل اجاره بها بجز دعاوی مربوط به سرقفلی و حق كسب یا پیشه یا تجارت

    5 – اعسار از پرداخت محكومٌ‌ به در صورتی كه دادگاه صلح نسبت به اصل دعوا رسیدگی كرده باشد.

    ۶ – حصر ورثه، تحریر تركه، مهر و موم و رفع آن

    ۷ – تأمین دلیل

    8 – تقاضای سازش موضوع ماده (186) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب (در امور مدنی) مصوب 1379/1/21

    ۹ – جنبه عمومی و خصوصی كلیه جرائم غیرعمدی ناشی از كار یا تصادفات رانندگی

    ۱۰ – جرائم عمدی تعزیری مستوجب مجازات درجه هفت و هشت

    ۱۱ – دعاوی اصلاح شناسنامه، استرداد شناسنامه، اصلاح مشخصات مدرك تحصیلی (به استثنای مواردی كه در صلاحیت دیوان عدالت اداری است)، الزام به اخذ پایان كار، اثبات رشد، الزام به صدور شناسنامه، تصحیح و تغییر نام

    تبصره ۱ – به كلیه جرائم مذكور در این ماده مستقیماً و بدون نیاز به كیفرخواست در دادگاه صلح رسیدگی می ‌شود.

    تبصره 2 – دادگاه صلح با حضور رئیس یا دادرس علی ‌البدل رسمیت می‌ یابد. دادگاه صلح با رضایت طرفین، پرونده را برای حصول سازش به عضو یا اعضای شورا كه در دادگاه مستقر می ‌باشند یا شعبه شورا یا میانجی‌ گری ارجاع می ‌دهد. چنانچه حداكثر ظرف دو ماه موضوع منتهی به سازش شود، مراتب صورتجلسه و جهت اتخاذ تصمیم به قاضی دادگاه صلح اعلام می‌ شود تا طبق مقررات اقدام كند. در صورت عدم حصول سازش، قاضی دادگاه صلح مطابق قانون، به موضوع رسیدگی كرده و مبادرت به صدور رأی می ‌نماید.

    تبصره ۳ – دادگاه صلح می ‌تواند در ساعات غیراداری و یا در روزهای تعطیل نیز به دعاوی رسیدگی نماید و استقرار آن در محل شورا بلامانع است.

    تبصره ۴ – در صورت حدوث اختلاف بین دادگاههای صلح و همچنین سایر مراجع قضائی و غیرقضائی به ‌ترتیب زیر اقدام می ‌شود:

    الف – در مورد دادگاههای صلح واقع در حوزه‌ های قضائی شهرستان ‌های یك استان و نیز اختلاف بین دادگاه صلح با دادسراها یا دادگاههای حقوقی یا كیفری یا بخش حوزه قضائی یك استان، حل‌ اختلاف با دادگاه تجدید نظر آن استان است.

    ب – در مورد دادگاههای صلح واقع در حوزه‌ های قضائی دو استان و نیز اختلاف بین دادگاه صلح و دادسراها یا دادگاههای حقوقی یا كیفری یا بخش حوزه قضائی دو استان، حل ‌اختلاف با شعبه اول دادگاه تجدید نظر استانی است كه مرجع قضائی آن استان آخرین قرار عدم‌ صلاحیت را صادر نموده است.

    پ – در مواردی كه دادگاه صلح به صلاحیت مراجع غیرقضائی، از خود نفی صلاحیت كند، پرونده برای تعیین صلاحیت به دادگاه تجدید نظر استان ارسال می ‌شود، تشخیص آن مرجع لازم ‌الاتباع است.

    تبصره ۵ – آرای دادگاه صلح، قطعی است مگر در موارد زیر كه قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه تجدید نظر استان است:

    الف – دعاوی موضوع بند (۱) این ماده در صورتی كه خواسته بیشتر از نصف نصاب مذكور در آن بند باشد.

    ب – موارد موضوع بند (۹) این ماده نسبت به دیه یا ارش، در صورتی كه میزان یا جمع آنها بیش از یك ‌دهم دیه كامل یا معادل آن باشد.

    پ – موارد مذكور در بندهای (۲)، (۳) و (۴) این ماده؛

    ت – موارد موضوع بند (۵) این ماده مشروط به اینكه اصل دعوا قابل اعتراض باشد.

    ث – جنبه عمومی جرائم غیرعمدی موضوع بند (۹) در صورتی ‌كه مجازات قانونی آن درجه شش یا بیشتر باشد.

    ج – جرائم عمدی تعزیری كه مجازات قانونی آنها حبس درجه هفت باشد.

    ماده ۱۳ – شوراها در موارد زیر حسب مورد با درخواست خواهان یا مدعی خصوصی یا شاكی برای صلح و سازش اقدام می ‌نمایند:

    ۱ – كلیه امور مدنی و حقوقی.

    ۲ – جنبه خصوصی جرائم غیرقابل گذشت.

    ۳ – كلیه جرائم قابل گذشت

    تبصره – در صورتی كه رسیدگی شورا با درخواست یكی از طرفین صورت پذیرد و طرف دیگر تا پایان جلسه اول عدم تمایل خود را برای رسیدگی در شورا اعلام نماید، شورا درخواست را بایگانی و طرفین را به مرجع صالح راهنمایی می نماید.

    ماده ۱۴ – از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون به دعاوی و جرائم مندرج در این قانون در دادگاه صلح رسیدگی می‌ شود و شورا صرفاً در امر صلح و سازش مطابق احكام این قانون اقدام می ‌كند.

    ماده ۱۵ – در كلیه جرائم قابل گذشت به استثنای مواردی كه متهم، متواری یا مجهول المكان است، اختلافات و دعاوی خانوادگی و سایر دعاوی مدنی و حقوقی كه به طور مستقیم در مرجع قضائی طرح می شود، مقام رسیدگی كننده و اجراكننده و همچنین مقام ارجاع قبل از ارجاع پرونده به شعبه و ثبت آن، پس از اتخاذ تصمیم در خصوص امور فوری، می‏ توانند حسب مورد با توجه به كیفیت موضوع و امكان حل و فصل آن از طریق صلح و سازش و با لحاظ ترتیباتی جهت حفظ ادله جرم، جلوگیری از فرار متهم و رعایت حقوق شاكی و نظم عمومی و در صورت ضرورت انجام تحقیقات لازم، پرونده را با ذكر دلیل به شورا ارجاع نمایند.

    تبصره – مقام رسیدگی كننده و اجراكننده و همچنین مقام ارجاع قبل از ارجاع پرونده به شعبه و ثبت آن، مكلفند قبل از ارجاع پرونده به شورا از عدم مخالفت طرفین پرونده با ارجاع پرونده به شورا اطمینان حاصل كنند و شورا قبل از شروع به رسیدگی پرونده های موضوع این ماده، طرف یا طرفین پرونده را از حق مخالفت با ارجاع پرونده به شورا مطلع سازد.

    فصل سوم – ترتیب رسیدگی و اقدامات سازشی

    ماده ۱۶ – در موارد مقرر در ماده (۱۳) این قانون، شروع رسیدگی در شورا با درخواست كتبی یا شفاهی است. درخواست شفاهی در صورتمجلس قید می شود و به امضای خواهان یا متقاضی می ‌رسد.

    تبصره – درخواست رسیدگی باید متضمن موارد زیر باشد:

    1 – نام و نام خانوادگی، نام پدر، نام شخص حقوقی، شناسه ملی و اقامتگاه طرفین دعوی.

    2 – موضوع خواسته و همچنین تقویم آن در دعاوی مالی.

    3 – موضوع درخواست یا شكایت.

    4 – دلایل و مستندات خواسته، درخواست و یا شكایت.

    ماده ۱۷ – در مواردی كه در این قانون حكمی تعیین نشده است، آیین دادرسی و ترتیبات رسیدگی، صدور رأی و اجرای احكام دادگاه صلح حسب مورد تابع قوانین و مقررات حاكم بر دادگاههای حقوقی و كیفری است.

    تبصره – ترتیب اقدامات سازشی در شورا مطابق آیین ‌نامه ‌ای تعیین می شود كه ظرف سه ماه پس از لازم‌ الاجرا شدن این قانون توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز تهیه می‌ شود و به‌ تصویب رئیس قوه‌ قضائیه می ‌رسد.

    زیرنویس

    آیین نامه اجرایی موضوع تبصره با عنوان «آیین نامه ترتیب اقدامات سازشی در شوراهای حل اختلاف» در تاریخ 1403/05/21 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

    ماده ۱۸ – طرفین دعوی می ‌توانند شخصاً در شورا حضور یافته یا از وكیل دادگستری استفاده نمایند. در موارد صلح و سازش استفاده از وكیل مدنی نیز در شورا مجاز است.

    ماده ۱۹ – هزینه دادرسی در دادگاههای صلح حسب مورد مطابق هزینه دادرسی در محاكم دادگستری است و هزینه دادرسی شورا در موارد موضوع ماده (۱۳) این قانون، در دعاوی كیفری و دعاوی حقوقی غیرمالی معادل هزینه دادرسی در محاكم دادگستری و در دعاوی مالی هزینه دادرسی معادل پنجاه درصد (۵۰ %) هزینه دادرسی در محاكم دادگستری است.

    تبصره – در صورتی كه پرونده از سوی مرجع قضائی جهت صلح یا سازش به شورا ارجاع شود، چنانچه هزینه دادرسی پرداخت شده باشد، هزینه دادرسی مجدد دریافت نمی شود.

    ماده ۲۰ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون، شورا پس از دعوت خوانده یا مشتكی عنه نسبت به تشكیل جلسه، اقدام و در صورت حصول سازش میان طرفین، مبادرت به صدور گزارش اصلاحی می ‏كند و در موارد موضوع ماده (13) این قانون، پرونده در شورا بایگانی و در موارد موضوع ماده (15) این قانون، نتیجه به همراه تصویری از گزارش اصلاحی به آن مرجع قضائی ارسال می شود تا مرجع مزبور نسبت به مختومه كردن پرونده با دستور اداری اقدام كند.

    تبصره ۱ – چنانچه توافق و سازش طرفین متضمن حق، تكلیف یا تعهدی باشد، موارد در گزارش اصلاحی به صورت صریح و مشخص با قید حقوق و تعهدات طرفین و نحوه و زمان اجرای تعهد ذكر می شود.

    تبصره ۲ – در مواردی كه طرفین، سازش خود را منوط به نظر كارشناس مرضی الطرفین، داور یا میانجی می كنند، شورا ضمن ارجاع، نظریه اشخاص مذكور را اخذ و در صورت عدم مغایرت با قوانین و مقررات و التزام طرفین به آن، مفاد آن را در گزارش اصلاحی منعكس می كند. نظرات اشخاص مذكور بدون انعكاس در گزارش اصلاحی قابلیت اجرا ندارد.

    تبصره ۳ – در كلیه دعاوی مالی ارجاعی از مراجع قضائی كه هزینه دادرسی در مرجع مذكور پرداخت شده است، در صورت حصول سازش بین طرفین، هزینه دادرسی به نصف كاهش می یابد و مازاد به خواهان بازگردانده می شود و مابقی به عنوان درآمدهای موضوع ماده (۳۸) این قانون محسوب می شود. دولت مكلف است ساز و كار اجرائی این تبصره را در قوانین بودجه سنواتی پیش بینی كند.

    تبصره ۴ – رسیدگی به دعاوی راجع به اموال غیرمنقول كه فاقد سند رسمی هستند، صرفاً در صلاحیت مرجع صالح قضائی است.

    ماده ۲۱ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون، در صورتی كه شورا با برگزاری حداقل دو جلسه ظرف سه ماه موفق به ایجاد صلح و سازش بین طرفین نشود، پرونده در شورا بایگانی و در صورت درخواست خواهان یا مدعی خصوصی به مرجع قضائی صالح ارسال می ‏گردد. چنانچه پرونده از مراجع قضائی ارجاع شده باشد، گزارش اقدامات و نتیجه به آن مرجع ارسال می شود.

    ماده ۲۲ – در صورت استرداد درخواست یا دعوی از سوی خواهان یا مدعی خصوصی، شورا اقدام به بایگانی پرونده می ‌نماید. چنانچه پرونده از مراجع قضائی ارجاع شده باشد، مراتب به آن مرجع اعلام می شود.

    ماده ۲۳ – در اجرای مواد (۱۳) و (۱۵) این قانون رئیس شورا شخصاً یا از طریق یكی از اعضا، علاوه بر رسیدگی به دلایل طرفین، می‌ تواند مطابق ضوابط قانونی تحقیق محلی و معاینه محل را انجام دهد.

    ماده 24 – هر گاه در تنظیم یا نوشتن گزارش اصلاحی و دیگر تصمیمات شورا سهو قلم رخ بدهد مانند از قلم افتادن یا اضافه شدن كلمه ‏ای و یا در محاسبه، اشتباه صورت گرفته باشد، تصحیح گزارش یا تصمیم مذكور رأساً یا با درخواست ذی نفع، توسط دادگاه صلح انجام می شود. گزارش یا تصمیم تصحیح‌ شده به طرفین ابلاغ می‌ شود. تسلیم رونوشت گزارش یا تصمیم اصلی بدون الصاق گزارش یا تصمیم تصحیح‌ شده ممنوع است.

    ماده 25- اعتراض طرفین پرونده به تصمیم شورا و نیز اعتراض ثالث نسبت به گزارش اصلاحی و تصمیم شورا قابل طرح در دادگاه صلح همان حوزه قضائی است و چنانچه تصمیم یا گزارش اصلاحی توسط مرجع رسیدگی به اعتراض نقض شود، مرجع مذكور موظف است رأساً به پرونده رسیدگی و رأی صادر كند.

    تبصره – گزارش اصلاحی قطعی است. در صورتی كه یكی از طرفین به دلیل عدم تطابق گزارش اصلاحی با توافق صورت گرفته، به گزارش اصلاحی اعتراض داشته باشد، با دستور دادگاه صلح اجرای گزارش اصلاحی متوقف و در همان دادگاه به اعتراض رسیدگی می‌ شود.

    ماده ۲۶ – گزارش اصلاحی موضوع ماده (۲۰) این قانون پس از تأیید قاضی دادگاه صلح مطابق قوانین و مقررات جاری كشور اجرا می گردد.

    ماده 27 – چنانچه متعهد پیش از صدور دستور اجرا نسبت به اجرای گزارش اصلاحی یا اخذ رضایت اقدام كند، از پرداخت نیم عشر اجرائی معاف است و اگر ظرف یك ماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه اقدام كند، از پرداخت نصف نیم عشر اجرائی معاف است.

    فصل چهارم – ترتیب رسیدگی به تخلفات اعضای شورا

    ماده ۲۸ – چنانچه اعضا، كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، مرتكب تخلف شوند، به شكایت شاكی، گزارش رئیس شورا در حوزه قضائی مربوط، واحد بازرسی یا واحد حفاظت و اطلاعات، موضوع در هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات [اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا] مطرح می شود.

    تبصره – به تخلفات كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی دارند، مطابق قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب 1372/9/7 رسیدگی می ‌شود.

    ماده 29 – هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات هر استان با حضور سه عضو شامل رئیس شوراهای حل اختلاف استان، یكی از قضات و یكی از اعضای شوراهای حل اختلاف آن استان به پیشنهاد رئیس كل دادگستری استان تشكیل می شود.

    تبصره‌ 1 – اعضای قاضی هیأت با پیشنهاد رئیس مركز و حكم رئیس قوه قضائیه و سایر اعضای هیأت، با حكم رئیس مركز برای مدت سه سال منصوب می شوند و انتصاب مجدد آنان بلامانع است.

    تبصره 2 – در صورت ضرورت، با تشخیص رئیس مركز، هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات در هر استان قابل افزایش به دو یا چند هیأت است.

    ماده 30 – ارتكاب موارد زیر توسط اعضا، كاركنان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، تخلف محسوب می‏ شود:

    ۱ – اعمال و رفتار خلاف شؤون

    ۲ – عدم رعایت قوانین و مقررات مربوط

    ۳ – هرگونه سوء رفتار یا رفتار مغایر كرامت انسانی با مراجعه كنندگان كه منجر به نارضایتی در آنان می ‏شود.

    ۴ – عدم انجام وظایف قانونی یا تأخیر بدون دلیل در انجام آنها

    ۵ – تبعیض یا اعمال غرض یا برقراری روابط خارج از عرف اداری با مراجعه ‌كنندگان

    ۶ – ترك خدمت در خلال ساعات موظف بدون مجوز یا عذر موجه

    7- غیبت غیرموجه سه جلسه به ‌صورت متوالی یا پنج جلسه به صورت متناوب در طول یك ماه، تكرار در تأخیر ورود به محل كار یا تكرار در تعجیل خروج از آن بدون كسب مجوز

    ۸ – كم‌ كاری یا سهل ‌انگاری در انجام وظایف محول ‌شده

    ۹ – عدم رعایت شؤون و شعائر اسلامی

    10 – اخذ هرگونه وجه، مال یا امتیاز در قبال اظهار نظر یا اتخاذ تصمیم به نفع یكی از طرفین دعوی و گرفتن وجوهی غیر از آنچه در قوانین و مقررات تعیین شده یا اخذ هرگونه مالی كه در عرف رشوه ‌خواری تلقی می شود.

    ۱۱ – تسامح در حفظ اموال و اسناد و ایراد خسارت به اموال بیت ‌المال

    ۱۲ – ارائه گواهی یا گزارش خلاف واقع در امور مربوط به شورا

    13 – تسلیم مدارك به اشخاصی كه حق دریافت آن را ندارند یا خودداری از تسلیم مدارك به اشخاصی كه حق دریافت آن را دارند.

    ۱۴ – ایراد تهمت و افترا، هتك حیثیت

    ۱۵ – اخاذی

    ۱۶ – اختلاس

    ۱۷ – افشای اسرار و اسناد محرمانه اداری

    ۱۸ – افشای اطلاعات خصوصی و محرمانه طرفین پرونده و شهود

    ۱۹ – ارتباط و تماس غیرمجاز با اتباع بیگانه

    20 – سرپیچی از اجرای دستورهای مقامهای بالاتر در حدود وظایف اداری

    21 – اختفا، نگهداری، حمل، توزیع و خرید و فروش مواد مخدر

    ۲۲ – استعمال مواد مخدر یا اعتیاد به آن

    23 – هر نوع سوء استفاده و استفاده غیرمجاز از شؤون یا موقعیت شغلی در شورا و امكانات و اموال شورا

    ۲۴ – جعل یا مخدوش نمودن و دست بردن در اسناد و اوراق رسمی یا دولتی

    ۲۵ – توقیف، اختفا، بازرسی یا باز كردن پاكتها و محمولات پستی یا معدوم كردن آنها و استراق سمع بدون مجوز قانونی

    26 – كارشكنی و شایعه ‌پراكنی، وادار ساختن یا تحریك دیگران به كارشكنی یا كم‌ كاری و ایراد خسارت به اموال دولتی و اعمال فشارهای فردی ‌برای تحصیل مقاصد غیرقانونی

    27 – شركت در تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی، یا تحریك به برپایی تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی و اعمال فشارهای گروهی ‌برای تحصیل مقاصد غیرقانونی

    28 – عضویت در یكی از فرقه‌ های ضاله كه از نظر اسلام مردود شناخته شده‌ اند.

    29 – عضویت در سازمان هایی كه مرامنامه یا اساسنامه آنها مبتنی بر نفی ادیان الهی است یا طرفداری و فعالیت به نفع آنها

    ۳۰ – عضویت در گروههای غیرقانونی

    ماده 31 – چنانچه هیأت رسیدگی‌ كننده بدوی پس از دعوت از عضو یا كارمند یا نیروی اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارد و شنیدن اظهارات و دفاعیات، تخلف وی را احراز نماید به تناسب عمل ارتكابی در مورد ارتكاب به تخلفات موضوع بندهای (1) تا (9) ماده (30) این قانون برای بار اول و دوم مرتكب را به یكی از مجازات ‌های بندهای (1) تا (3) این ماده و در مورد تخلفات موضوع بندهای (10) تا (30) ماده (30) این قانون و تكرار تخـلفات موضوع بنـدهای (1) تا (9) ماده مذكور در بار سـوم، مـرتكب را به یكـی از مجازات‌ های بندهای (4) و (5) این ماده محكوم می ‌كند:

    ۱ – اخطار كتبی بدون درج در پرونده

    ۲ – توبیخ كتبی با درج در پرونده

    ۳ – كسر پاداش تا یك ‌سوم به مدت یك ‌ماه تا یك ‌سال

    ۴ – محرومیت از فعالیت در شورا از یك ‌ماه تا یك ‌سال

    5 – محرومیت دائمی از عضویت در شورا یا اخراج از شورا حسب مورد

    ماده 32 – آرای صادر شده از هیأت بدوی در مورد مجازات ‌های مقرر در بندهای (1) تا (3) ماده (31) این قانون قطعی و در مورد مجازات ‏های موضوع بندهای (4) و (5) ماده مذكور ظرف بیست روز پس از ابلاغ، در هیأت تجدیدنظر رسیدگی‌ كننده به تخلفات اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، موضوع ماده (33) این قانون، قابل تجدید نظرخواهی است.

    ماده 33 – هیأت تجدید نظر رسیدگی ‌كننده به تخلفات اعضا، كارمندان و نیروهای اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارند، در مركز تشكیل می ‌شود و مركب از سه عضو اصلی شامل رئیس مركز یا یكی از معاونان وی، یك قاضی دادگاه تجدید نظر و یكی از اعضای شورا با پیشنهاد رئیس مركز است كه تمامی آنان با ابلاغ رئیس قوه قضائیه برای مدت سه سال منصوب می‌ شوند و انتصاب مجدد آنان بلامانع است.

    ماده 34 – چنانچه عضو شورا در مقابل دریافت وجه یا سند پرداخت وجه یا مال یا ارائه خدمت به نفع یكی از طرفین اظهار نظر كند، رفتار وی جرم، محسوب و به مجازات بزه موضوع ماده (588) كتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌ های بازدارنده) مصوب 1375/3/2 محكوم می ‌شود.

    ماده 35 – هرگاه تخلف عضو، كارمند و نیروی اداری شورا كه رابطه استخدامی ندارد، عنوان یكی از جرائم مندرج در قوانین را نیز داشته باشد هیأت رسیدگی به تخلفات مكلف است مطابق ‌این قانون به تخلف وی رسیدگی و رأی قانونی، صادر و مراتب را برای رسیدگی به اصل جرم به مرجع قضائی صالح ارسال كند. هرگونه تصمیم مراجع ‌قضائی مانع از اجرای مجازات‏ های اداری موضوع این قانون نخواهد بود. چنانچه تصمیم مراجع قضائی مبنی بر برائت باشد، هیأت رسیدگی به تخلفات مجدداً به موضوع رسیدگی و تصمیم مناسب اتخاذ می ‌‏كند.

    فصل پنجم – سایر مقررات

    ماده 36 – تا زمان تشكیل دادگاههای صلح، به دعاوی و شكایات مطابق قوانین و مقررات جاری كشور از جمله قانون شوراهای حل ‌اختلاف مصوب 1394/9/16 با اصلاحات و الحاقات بعدی رسیدگی می شود.

    ماده ۳۷ – چنانچه عضو شورا در آزمون وكالت دادگستری (اعم از كانون‌ های وكلا و مركز وكلا، كارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه) یا كارشناس رسمی ‌دادگستری پذیرفته شود و حسن سابقه او در شورا به تأیید رئیس كل دادگستری استان برسد، مدت كارآموزی وی در هر یك از این موارد به شرح زیر تقلیل می ‏یابد:

    1 – سه تا پنج ‌سال سابقه همكاری با شورا، یك سوم دوره كارآموزی

    ۲ – بیش از پنج ‌سال سابقه همكاری با شورا، نصف دوره كارآموزی

    تبصره – نیروهای شاغل در شوراها تا زمان لازم الاجرا شدن این قانون متناسب با سنوات همكاری تمام وقت آنان در صورت داشتن شرایط احراز مشاغل، برای استخدام در قوه قضائیه و دستگاههای تابع از اولویت برخوردار خواهند بود. دستورالعمل نحوه احتساب سنوات خدمت تمام وقت، اعمال اولویت و امتیاز برای این دسته از افراد با پیشنهاد مشترك قوه قضائیه و سازمان اداری و استخدامی كشور به تصویب شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی خواهد رسید.

    ماده ۳۸ – درآمد حاصل از هزینه دادرسی و نیم ‌عشر اجرائی گزارش اصلاحی موضوع این قانون و سایر موارد قانونی به خزانه ‌داری كل كشور واریز و معادل صد درصد (۱۰۰ %) مبلغ واریزی از محل اعتبار خاصی كه به همین منظور هر ساله در قانون بودجه كل كشور منظور می ‏شود به عنوان درآمد اختصاصی به شوراها اختصاص داده می ‏شود. دولت مكلف است معادل مبالغ پیش ‏بینی شده در قانون بودجه هر ساله كل كشور را پرداخت نماید تا در موارد زیر هزینه گردد:

    ۱ – پرداخت حقوق و پاداش

    2- هزینه ساخت، اجاره و تعمیرات ساختمان و تجهیزات و هزینه‏ های اداری با تشخیص مركز

    ۳ – بیمه تأمین اجتماعی كاركنان استخدامی

    ماده 39 – دولت مكلف است هر ساله بودجه مورد نیاز شوراها را بر اساس بودجه پیشنهادی قوه قضائیه در قالب ردیف مستقل پیش ‏بینی ‏كند. تأمین امكانات اداری و تجهیزات و مكان و امور مالی و پشتیبانی شوراها بر‌ عهده قوه‌ قضائیه است.

    ماده ۴۰ – آیین‏ نامه اجرائی این قانون ظرف سه ماه از تاریخ تصویب آن، توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همكاری وزارت دادگستری و مركز تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه‌ قضائیه می‌ رسد.

    زیرنویس

    ایین نامه اجرایی موضوع ماده با عنوان «آیین نامه اجرایی قانون شورای حل اختلاف» در تاریخ 1403/3/16 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید.

    ماده 41 – قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1394/9/16 با رعایت ماده (36) این قانون نسخ می شود.

    قانون فوق مشتمل بر چهل و یك ماده و هفت تبصره كه گزارش آن توسط كمیسیون قضائی و حقوقی به صحن علنی تقدیم شده بود، پس از تصویب در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ بیست و دوم شهریور ماه یكهزار و چهارصد و دو مجلس، در تاریخ 1402/7/12 به تأیید شورای نگهبان رسید.

    رئیس مجلس شورای اسلامی – محمدباقر قالیباف

    نقل از روزنامه رسمی

  • دستورالعمل ارتقاء آرای قضایی

    دستورالعمل ارتقاء آرای قضایی

    دستورالعمل ارتقاء آرای قضایی مصوب 22 دی 1399 رئیس قوه قضاییه

    شماره۹۰۰۰/۱۴۷۴۹۹/۱۰۰                                                          ۱۳۹۹/۱۰/۳۰

    جناب آقای دکتر اکبرپور

    رئیس محترم هیأت مدیره و مدیرعامل روزنامه رسمی کشور

    تصویر دستورالعمل شماره ۹۰۰۰/۱۴۷۱۷۲/۱۰۰ مورخ ۱۳۹۹/۱۰/۲۹ ریاست محترم قوه قضاییه درخصوص «ارزیابی اتقان آراء قضایی» جهت درج در روزنامه رسمی به پیوست ایفاد می‌گردد.

    مدیرکل دبیرخانه قوه قضاییه ـ دکتر محسن محدث

    شماره۹۰۰۰/۱۴۷۱۷۲/۱۰۰                                                          ۱۳۹۹/۱۰/۲۹

    دستورالعمل ارزیابی اتقان آراء قضایی

    مقدمه

    در اجرای مواد ۲۹۵ تا ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی،  مواد ۳۷۴ تا ۳۸۱ قانون آیین دادرسی کیفری، بند «د» ماده ۱۱۳ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰ـ ۱۳۹۶) مصوب ۱۳۹۵/۱۲/۱۴ و در راستای تأکیدات مقام معظم رهبری در زمینه ضرورت اتقان آراء قضایی و فراگیر شدن آن به‌عنوان پیش‌نیاز تحول قوه‌قضاییه و به‌‌منظور ارتقای کیفیت دادرسی، نظارت کیفی بر نحوه عملکرد قضایی و افزایش صدور آراء متقن و مستحکم و تحقق اهداف اصول ۱۶۱، ۱۶۶ و ۱۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، « دستورالعمل ارزیابی اتقان آراء قضایی» به شرح مواد آتی است.

    فصل اول: تعاریف و اختصارات

    ماده۱ـ تعاریف و اختصارات به کار رفته در این دستورالعمل به شرح ذیل است:

    الف ـ‌ هیأت مرکزی:‌ هیأت مرکزی اتقان آرا، موضوع ماده ۵ این دستورالعمل؛

    ب ـ‌ هیأت/هیأت های استانی: هیأت/هیأت های استانی اتقان آرا، موضوع ماده ۹  این دستورالعمل؛

    پ ـ گروه/گروه های تخصصی مرکزی: گروه/گروه‌های تخصصی ارزیابی آراء قضایی در هیأت مرکزی ؛

    ت ـ‌ گروه/گروه های تخصصی استانی: گروه‌/گروه های تخصصی ارزیابی آراء قضایی در استانها ؛

    ث ـ‌ نرم‌افزار تناد :‌ نرم‌افزار تحلیل و نقد آراء دادگستری و دیوانعالی کشور.

    فصل دوم:‌ شاخص‌ها و ساختار رأی متقن

    ماده۲ـ رأی متقن ضمن تنظیم گردش کار مستقل، دارای ساختاری به شرح زیر می‌باشد:

    الف ‌ـ مقدمه: شامل مواردی از قبیل مشخصات اصحاب دعوی، وکلا یا نمایندگان قانونی آنان، موضوع درخواست، بیان فرایند دادرسی، توصیف دقیق رفتار ارتکابی، نحوه شروع به تعقیب، عنوان اتهامی، زمان و محل وقوع آن، خواسته خواهان یا شاکی و تغییرات احتمالی آن، بیان ایرادات، دفاعیات و دلایل طرفین؛

    ب‌ ـ بدنه اصلی رأی: شامل مواردی مانند ارزیابی ادله، دفاعیات و مستندات طرفین، تطبیق دقیق رفتار ارتکابی با اعمال یا وقایع حقوقی با عناوین قانونی به‌طور مستدل، رد یا پذیرش مستدل دلایل، ‌ذکر مستندات، اعم از مواد قانونی، قواعد فقهی، منابع معتبر اسلامی، فتاوی معتبر یا اصول حقوقی و انشای حکم یا قرار؛

    پ‌ ـ قسمت پایانی: شامل اعلام حضوری یا غیابی بودن رأی، قطعیت یا قابل اعتراض بودن آن، مهلت و مرجع رسیدگی کننده به اعتراض، مرجع رسیدگی، نام، نام خانوادگی،‌ سمت و امضا قاضی یا قضات صادر‌کننده رأی و تاریخ صدور رأی است.

    ماده۳ـ شاخص‌های رأی متقن حسب مورد عبارت است از:

    الف ‌ـ رعایت قوانین و مقررات مربوط به صلاحیت‌ مراجع قضایی از قبیل ذاتی، محلی و صلاحیت شخصی قاضی؛

    ب‌ ـ متکی بودن رأی بر تبیین مبانی استنباط، دلایل معتبر با ذکر دقیق آن‌ها در متن رأی، از جمله انعکاس مفاد شهادت شهود و مطلعان و ذکر امارات و قراین یا اظهارات شهود یا مطلعان، عین اظهارات در بردارنده اقرار و تحلیل یافته‌ها (مستدل بودن)؛

    پ ـ ذکر مواد قانونی و مقررات و در صورت خلأ آن، استناد به منابع معتبر اسلامی و فتاوای معتبر و اصول حقوقی(مستند بودن) ؛

    ت‌ ـ عقلانی، منطقی بودن و قدرت اقناع‌کنندگی رأی که در نتیجه قوت استدلال، و تفسیر، منجز بودن، عدم تناقض و تضاد در مفاد رأی و عدم استناد به اصول یا مواد متضاد حاصل می‌شود(موجه بودن)؛

    ث‌ ـ جامعیت، شفافیت، عدم وجود ابهام و اجمال، از جمله در تعیین مجازات قابل اجرا و تعیین محکوم‌به در رد عین، مثل یا قیمت و نیز نوع و میزان مسئولیت هر یک از محکوم‌علیهم، تعیین تکلیف نسبت به اموال ناشی از جرم، صدور رأی یا اتخاذ تصمیم مقتضی نسبت کلیه اصحاب پرونده و همچنین اتهامات متهم، شکایات یا خواسته های مطروحه در پرونده ( صریح و شفاف بودن رأی و موضوع آن)؛

    ج‌ ـ قید حضوری یا غیابی بودن، قطعیت یا قابل اعتراض بودن رأی و مهلت و مرجع رسیدگی به اعتراض (توصیف وضعیت رأی)؛

    چ ـ دارا بودن نثر روان و قابل فهم برای مخاطب و رعایت اصول نگارش فارسی؛

    ح ـ منسجم بودن رأی به نحوی که استدلال و استناد رأی با نتیجه آن مغایر نباشد؛

    خ ‌ـ رعایت اصل قانونی‌بودن جرم و مجازات؛

    د ‌ـ تناسب در صدور قرارها و تعیین مجازات‌ها و اقدامات تأمینی؛

    ذ ـ بهره‌گیری دقیق از مقررات مربوط به تخفیف یا تشدید مجازات؛

    ر ـ استفاده صحیح و مناسب از نهادهای ارفاقی، مانند خودداری از تعقیب متهم، تعلیق یا ترک تعقیب، ارجاع به میانجی‌گری، تعویق صدور حکم، تعلیق اجرای مجازات، معافیت از کیفر و اعمال مجازات‌های جایگزین حبس؛

    ز ـ دادرسی و صدور رأی در چارچوب کیفرخواست یا اتهامی که به ‌طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود و رعایت اقتضائات مربوط به تغییرات احتمالی عنوان اتهام در فرآیند دادرسی در دادگاه، از جمله ضرورت اخذ دفاعیات متهم؛

    ژ‌ـ صدور رأی در چارچوب خواسته خواهان با توجه به تغییرات احتمالی آن.

    ماده۴ـ قضات سراسر کشور، به ویژه قضات دیوانعالی کشور ضمن توجه به شاخص‌های صدور رأی، آراء خود را به نحوی انشا نمایند که موجب پویایی نظام حقوقی و تأثیرگذاری در مراجع علمی و محققان به‌عنوان رأی راهنما باشد.

    فصل سوم: تشکیلات ارزیابی ساختار و اتقان آرا و شرح وظایف و اختیارات آن‌ها

    ماده۵ ـ هیأت مرکزی اتقان آرا بالاترین مقام تصمیم‌گیرنده و اجرایی ارزیابی آرا است و در دیوان‌عالی‌کشور با ترکیب زیر تشکیل می‌شود:

    الف‌ـ معاون نظارت دیوان‌عالی‌کشور (دبیر هیأت مرکزی)؛

    ب‌ ـ معاون نظارت بر دادسراهای دادستان کل کشور؛

    پ ـ نماینده دادگاه عالی انتظامی قضات؛

    ت‌ ـ معاون نظارت و ارزشیابی دادسرای انتظامی قضات؛

    ث‌ ـ نماینده معاونت منابع انسانی و امور فرهنگی؛

    ج ‌ـ دو نفر از قضات صاحب نظر دیوان عالی کشور در تخصص های مختلف به انتخاب رییس قوه قضاییه.

    تبصره ـ‌ هیأت مرکزی دارای گروه های تخصصی مرکزی به شرح مواد آتی می‌باشد و حسب نیاز می‌تواند جهت انجام بهتر وظایف خود، گروه ‌های فرعی تخصصی به سرپرستی یکی از اعضا تشکیل دهد. ترکیب اعضا و تعیین وظایف آنها با هیأت مرکزی است.

    ماده۶ ـ وظایف و اختیارات هیأت مرکزی به شرح زیر است:

    الف‌ـ سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در مورد اتقان آرا و ارزیابی آن؛

    ب‌ـ تعیین تعداد و عناوین گروه‌های تخصصی مرکزی، ضوابط و نحوه فعالیت آن‌ها؛

    پ‌ـ احراز صلاحیت، آموزش، توجیه و انتصاب ارزیابان در گروه تخصصی مرکزی؛

    ت‌ـ تعیین ضرایب امتیازدهی به شاخص‌ها؛

    ث‌ـ بررسی و اظهارنظر در خصوص پیشنهادهای گروههای تخصصی مرکزی و هیأت ‌ های استانی؛

    ج‌ـ نظارت بر عملکرد هیأت‌های استانی؛

    چ‌ـ تعیین شاخص‌ها برای پرداخت حق‌الزحمه متناسب با تلاش هر یک از ارزیابان در چارچوب ضوابط و مقررات؛

    ح‌ـ تأیید گزارش سالانه در خصوص اتقان آرا.

    تبصره‌ ـ تشکیل این هیأت نافی صلاحیت دیوان عالی کشور نسبت به نظارت بر حسن اجرای قوانین در محاکم نیست.

    ماده۷ـ گروه‌های تخصصی مرکزی مرکب از سه نفر قاضی شاغل یا بازنشسته دارای تخصص و تجربه و صاحب‌نظر در امور دادسرا، دادگاه‌های کیفری، حقوقی و تجدیدنظر، دیوان عدالت اداری، سازمان قضایی نیروهای مسلح و دیوان‌عالی‌کشور می‌باشد.

    ماده۸ ـ دبیرخانه هیأت مرکزی در دیوان‌عالی‌کشور مستقر می‌شود و عهده‌دار وظایف زیر است:

    الف‌ـ انجام امور اداری هیأت مرکزی از جمله تشکیل جلسات، تنظیم صورت‌جلسات و ابلاغ مصوبات هیأت مذکور؛

    ب‌ـ اعلام سیاست‌ها، برنامه‌ها و مصوبات هیأت مرکزی به مراجع ذی‌صلاح جهت اجرا؛

    پ‌ـ نظارت بر جریان ارزیابی و عملکرد گروه‌های تخصصی مرکزی و ارائه نتایج آن به هیأت؛

    ت‌ـ ارسال آراء راهنما (موضوع ماده ۴ این دستورالعمل)، برگزیده و نمونه با لحاظ ضوابط این دستورالعمل جهت دسته‌بندی و انتشار به پژوهشگاه قوه‌قضاییه ؛

    ث‌ـ جمع‌آوری گزارش‌های هیأت استانی؛

    ج‌ـ تهیه گزارش جامع سالانه به تفکیک وضعیت اتقان آرا در هر استان و مرجع قضایی.

    ماده ۹ـ هیأت استانی اتقان آرا در دادگستری کل هر استان با ترکیب زیر تشکیل می‌شود:

    الف‌ـ معاون ارزشیابی دادگستری استان (دبیر هیأت)؛

    ب ـ رییس کل دادگاههای شهرستان مرکز استان

    پ‌ـ دادستان مرکز استان یا یکی از معاونان وی؛

    ت‌ـ معاون منابع انسانی دادگستری استان؛

    ث ‌ـ سه تن از قضات دادگاه تجدیدنظر استان به انتخاب رییس کل دادگستری استان.

    تبصره ـ‌ هیأت استانی دارای گروه های تخصصی استانی به شرح مواد آتی می‌باشد.

    ماده۱۰ـ وظایف و اختیارات هیأت استانی عبارت است از:

    الف‌ـ تعیین گروه تخصصی استانی برای اتقان آرا و اعزام آنان به تمام حوزه‌های قضایی؛

    ب‌ـ بررسی پیشنهادهای گروه تخصصی استانی در خصوص قضات صادر‌کننده آراء مورد ارزیابی ؛

    پ ـ ارائه پیشنهادهای لازم جهت تشویق یا لزوم آموزش قضات و بهبود و تقویت ارزیابی اتقان آراء قضایی به هیأت مرکزی؛

    ت‌ـ پیشنهاد حق‌الزحمه مناسب برای هریک از اعضای هیأت استانی و ارزیابان بر اساس ضوابط مصوب هیأت مرکزی؛

    ث‌ـ ارسال آراء نمونه و شاخص با لحاظ ضوابط این دستورالعمل به دبیرخانه هیأت مرکزی؛

    ج‌ـ ارائه گزارش سالانه به هیأت مرکزی.

    ماده۱۱ـ‌ بررسی اتقان آرا بر اساس شاخص های مذکور در این دستورالعمل حسب مورد بر عهده گروه تخصصی مرکزی و استانی است.

    ماده۱۲ـ مدت عضویت اعضای حقیقی هیأت مرکزی و هیأت استانی و همچنین گروه های تخصصی مرکزی و استانی، سه سال می‌باشد و انتخاب مجدد آن‌ها بلامانع است. اعضای مذکور در خارج از وقت اداری نسبت به ارزیابی آراء قضات اقدام می‌کنند. استفاده از قضات بازنشسته در ساعات اداری بلامانع است.

    ماده۱۳ـ ابلاغ اعضای گروه‌های تخصصی حسب مورد پس از تایید هیأت مرکزی یا هیأت استانی توسط دبیر آن صادر می‌شود. چگونگی پرداخت حق‌الزحمه اعضای هیأت مرکزی و استانی و گروه های تخصصی مرکزی و استانی همانند اعضای کارگروه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوه‌قضاییه است.

    ماده۱۴ـ هیأت مرکزی و هیأت استانی و گروه های تخصصی مرکزی و استانی با اکثریت اعضاء تشکیل و اتخاذ تصمیم با اکثریت اعضاء حاضر است.

    فصل چهارم: فرایند ارزیابی

    ماده۱۵ـ ارزیابی آرا در فواصل زمانی یک ساله انجام می‌شود. بدین منظور در هر ماه یک رأی از هر یک از قضات با نظارت دبیر هیأت استانی توسط نرم‌افزار تناد انتخاب و پس از حذف مشخصات طرفین دعوا و قاضی یا قضات و شعبه صادر‌کننده رأی، با اختصاص کد شناسایی، در اختیار هیأت استانی قرار می‌گیرد.

    ماده۱۶ـ هیأت‌های استانی موظف اندآراء سالیانه هر قاضی را حداکثر تا ۱۵ اسفند ماه هر سال در اختیار گروه ‌های تخصصی استانی قرار دهند. نمرات آراء یک قاضی توسط نرم‌افزار تناد محاسبه و پس از جمع‌بندی و معدل‌گیری، نمره استانی آراء قضات محاسبه می‌شود.

    هیأت استانی آراء برگزیده را به نحوی که از پنج درصد تعداد شعب فعال هر یک از مراجع قضایی (دادسرا، دادگاه بخش، دادگاه عمومی حقوقی، دادگاه خانواده، دادگاه عمومی کیفری ۲، دادگاه اطفال و نوجوانان و دادگاه کیفری یک و تجدیدنظر) بیشتر نباشد، از طریق نرم‌افزار تناد برای هیأت مرکزی ارسال می‌کند. دبیرخانه هیأت مرکزی آراء برگزیده را به گروه‌های تخصصی مرکزی، ارجاع می‌دهد. هیأت مرکزی حداکثر تا ۲۰ خرداد سال بعد از میان آراء برگزیده استانی و بر اساس نتایج ارزیابی در سطح کشوری، آراء نمونه ملی را به تفکیک مراجع قضایی به نحوی که از ۱۰ درصد مجموع آراء واصله بیشتر نباشد، انتخاب و اعلام می‌کند.

    تبصره۱ـ‌ هیأت مرکزی نحوه انجام فرایند مذکور را طی شیوه‌نامه‌ای تعیین و ابلاغ خواهد نمود.

    تبصره۲ـ مواردی که محمول بر نظر قضایی و استنباط از قوانین است در ارزیابی مورد توجه قرار می‌گیرد.

    تبصره۳ـ در صورتی که آراء صادره حسب نظر گروه های تخصصی استانی دارای اشکالات و ایرادات از حیث ساختار و شاخص های  مذکور در مواد ۲ و ۳ این آیین نامه باشد،‌ مراتب جهت اعلام به قاضی مربوط به هیأت استانی اعلام می‌شود.

    تبصره۴ـ‌ هیأت استانی پس از جمع‌بندی استنباط‌های مختلف و همچنین اشکالات و ایرادات آرا، پیشنهادهای خود را جهت رفع آن به هیأت مرکزی اعلام می‌کند.

    فصل پنجم: نتایج ارزیابی

    ماده۱۷ـ گروه‌های تخصصی مرکزی و استانی نسبت به ارزیابی آرا، به ترتیب نوبت و براساس شاخص‌ها و ضوابط این دستورالعمل اقدام می‌کنند. گروه‌های مذکور برای هر یک از شاخص‌ها نمره‌ای از یک تا بیست تخصیص می‌دهند و پس از ارزیابی و امتیازدهی رأی مطابق شاخص‌ها و ضوابط این دستورالعمل، نتیجه را در نرم‌افزار تناد ثبت می‌کنند.

    ماده۱۸ـ میانگین نمره آراء ارزیابی شده هر قاضی در مرحله استانی و یا کشوری، «نمره اتقان آراء دوره یک ساله قاضی» محسوب می‌شود که براساس ضرایب مصوب هیأت مرکزی به‌وسیله نرم‌افزار تناد محاسبه و معدل آن اعلام می‌شود.

    ماده۱۹ـ نمره اتقان آراء دوره یک ساله قاضی در کارنامه قضایی وی برابر ضوابط دستورالعمل تنظیم کارنامه قضایی، مصوب ۱۳۹۴ رییس قوه قضاییه، از جمله بند ” ب ” ماده ۴ آن درج می‌شود و۲۰ % مجموع امتیاز کارنامه به آن اختصاص می‌یابد و مراتب به قاضی مربوط اعلام می‌گردد.

    ماده۲۰ـ قضاتی که در دو دوره متوالی یا سه دوره متناوب در بازه زمانی ۵ ساله میانگین کمتر از ۱۲ اخذ نمایند، با تایید هیأت مرکزی برای گذراندن دوره‌های آموزشی مورد توصیه هیأت، به معاونت منابع انسانی و امــور فرهنگی قوه‌قضاییه معرفی می‌شوند. در صورت عدم موفقیت در دوره آموزشی و با کسب نمره کمتر از ۱۲ پس از ارزیابی مجدد، توسط دبیرخانه هیأت مرکزی حسب مورد جهت اقدام مقتضی به دادسرای انتظامی قضات یا کمیسیون نقل و انتقال قضات معرفی می‌شوند.

    ماده۲۱ـ به قضاتی که در فرایند ارزیابی سالانه اتقان آرا حائز امتیازات زیر شوند، علاوه بر پرداخت‌های مربوط به بهره‌وری و کارنامه قضایی، در حدود اعتبارات، پاداش ویژه اتقان آرا تعلق می‌گیرد.

    وضعیتنمرهامتیازپاداش بر اساس یک ماه میانگین آخرین حقوق و مزایای سال مورد محاسبه (درصد)
    عالی۲۰ـ ۱۸۱۰۰ـ۹۰۴۰
    خیلی خوب۱۸ـ ۱۶۹۰ـ۸۰۳۰

    تبصره۱ـ به قضات موضوع این ماده که وضعیت آنان عالی یا خیلی خوب باشد،‌ توسط رییس قوه‌قضاییه یا معاون اول، تقدیرنامه اتقان آرا که دربردارنده نمره و وضعیت اتقان آراء ایشان باشد، اعطا می‌شود و حسب مورد در سطح ملی یا استانی نیز از این قضات به‌نحو مقتضی تقدیر می‌شود.

    تبصره۲ـ در مواردی که رأی با تعدد قضات صادر می‌شود، تمام قضات امضا کننده رأی مشمول امتیازات این ماده می‌باشند،‌ مگر اینکه رأی به صورت اقلیت و اکثریت صادر شود، که در این صورت هریک جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    ماده۲۲ـ قضاتی که در دو دوره متوالی یا سه دوره متناوب در بازه زمانی ۵ ساله حائز درجه عالی شوند، با پیشنهاد هیأت مرکزی از مزایایی به تشخیص کمیسیون نقل و انتقال قضات بهره‌مند می‌شوند. تداوم این مزایا در سالیان بعد، منوط به استمرار بلاانقطاع امتیاز عالی در سالیان بعد است.

    فصل ششم: سایر مقررات

    ماده۲۳ـ تمامی آرائی  که در مراجع قضایی اعم از دادسرا، دادگاه‌های بدوی و تجدیدنظر ، دیوان عالی کشور، دیوان عدالت اداری، شوراهای حل اختلاف، دادسرا و دادگاه‌های نظامی صادر می‌شوند، مشمول ضوابط این دستورالعمل می‌باشند.

    تبصره ـ در مورد آرا قضات دیوانعالی کشور و دیوان عدالت اداری و سازمان قضایی نیروهای مسلح حسب مورد، توسط هیأتی زیــر نظــر هیأت مرکــزی که توســط رؤسای آنها مشخص می‌شود، بر اساس این دستورالعمل اقدام می‌شود. سازمان قضایی نیروهای مسلح عنداللزوم می‌تواند هیأت استانی نیز تشکیل دهد.

    ماده۲۴ـ معاونت مالی، پشتیبانی و امور عمرانی اعتبارات مورد نیاز این دستورالعمل ، از قبیل حق جلسات اعضای هیأت، دستمزد ارزیابان و پاداش ویژه اتقان آراء قضایی را تأمین و تخصیص می‌دهد و برای اجرای این دستورالعمل برنامه­ریزی می‌کند.

    ماده۲۵ـ معاونت حقوقی و امور مجلس قوه‌قضاییه نسبت به امور زیر اقدام و نتیجه را در اختیار قضات کشور قرار می‌دهد:

    الف ـ رصد قوانین تازه تصویب‌ شده و تبیین نسبت آن‌ها با قوانین سابق از جمله تعیین موارد نسخ یا تخصیص آن‌ها در زمان انتشار قانون؛

    ب‌ ـ تهیه شرح و راهنمای کاربردی آراء وحدت رویه، قوانینی که لایحه آن در قوه‌قضاییه تهیه ‌شده و یا به نحوی مربوط به قوه قضاییه است، هم‌زمان با انتشار آنها؛

    پ ـ تهیه راهنمای چگونگی صدور و انشاء رأی.

    ماده۲۶ـ پژوهشگاه قوه‌قضاییه با رعایت بند (ت) ماده ۶۵۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و الحاقات و اصلاحات بعدی آن اقدامات زیر را انجام می‌دهد؛

    الف ـ دسته‌بندی، تحلیل، انتشار و توزیع آراء نمونه و برگزیده جهت بهره‌گیری جامعه حقوقی و ارائه آن به نحو مناسب به قضات با همکاری مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه‌قضاییه؛

    ب ـ تحلیل و نقد آراء نمونه و برگزیده از طریق برگزاری نشست‌های علمی.

    ماده۲۷ـ مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه‌قضاییه مطابق نظر هیأت مرکزی اقدامات زیر را انجام می‌دهد؛

    الف ـ ارتقای ظرفیت‌های نرم‌افزار تناد با ایجاد قابلیت‌های زیر:

    ۱ـ تشکیل بانک جامع آراء کشور به تفکیک مرجع قضایی و قاضی صادر‌کننده رأی و موضوع پرونده؛

    ۲‌ـ امکان انتخاب رأی به ‌طور تصادفی و ارائه آن به هیأت مرکزی یا استانی؛

    ۳ ‌ـ امکان رمزگذاری رأی، حذف مشخصات و نشانی اشخاص مذکور در رأی و همچنین شعبه و قاضی صادر‌کننده رأی؛

    ۴‌ـ امکان ارجاع الکترونیکی و تصادفی رأی به دو ارزیاب در استان‌های دیگر؛

    ۵‌ ـ جمع‌آوری نظرات ارزیابان، محاسبه نمره هر رأی و معدل دوره سالیانه در قالب                       نمره ۱ تا ۲۰؛

    ۶ـ پیش‌بینی کارنامه قضایی و تشکیل پرونده اتقان آراء هر قاضی، شامل آراء ارزیابی‌شده و سوابق اتقان آراء او؛

    ۷‌ـ مشارکت و همکاری با دیوان عالی کشور برای ایجاد بانک ارزیابی اتقان آرا، شامل نتایج خروجی ارزیابان و هیأت مرکـزی اتقان آرا، موضوع بند (۵) ماده ۱۱ آیین‌نامه اجرایی نحوه نظارت دیوان عالی کشور بر اجرای صحیح قوانین در محاکم مصوب ۱۳۸۹ رییس قوه‌قضاییه؛

    ۸‌ ـ امکان دسترسی به آرا و گزارش‌گیری از نتایج با توجه به نیاز مراجع ذی‌صلاح، به دستور هیأت مرکزی؛

    ب ‌ـ ارتقاء سامانه مدیریت پرونده قضایی، به نحوی که امکان تنظیم پیش رأی الکترونیک با شاخص‌های مذکور در این دستورالعمل فراهم شود.

    ماده۲۸ـ رییس‌ دیوان‌عالی‌کشور مسئول اجرای این دستورالعمل می‌باشد و گزارش سالانه آن را به رییس قوه‌قضاییه ارائه می‌کند.

    ماده۲۹ـ این دستورالعمل مشتمل بر ۲۹ ماده و ۱۰ تبصره در تاریخ  ۱۳۹۹/۱۰/۲۲ به تصویب رییس قوه‌قضاییه رسید و پس از ابلاغ لازم‌الاجرا می‌باشد.

    رئیس قوه قضاییه ـ سیدابراهیم رئیسی

    روزنامه رسمی، سال هفتاد و شش، شماره 22096، ویژه نامه شماره 1363، پنج شنبه 2 بهمن 1399

  • مواد قانونی داوری از قانون آیین دادرسی مدنی

    مواد قانونی داوری از قانون آیین دادرسی مدنی

    مواد 454 الی 501 از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ با اصلاحات و الحاق بعدی

    کتاب اول

    بابت هفتم- داوری

    ‌ماده ۴۵۴ – كلیه اشخاصی كه اهلیت اقامه دعوا دارند می‌توانند با تراضی یكدیگر منازعه و اختلاف خود را خواه در دادگاهها طرح شده یا نشده‌باشد و درصورت طرح در هر مرحله‌ای از رسیدگی باشد، به داوری یك یا چند نفر ارجاع دهند.

    ‌ماده ۴۵۵ – متعاملین می‌توانند ضمن معامله ملزم شوند و یا به‌موجب قرارداد جداگانه تراضی نمایند كه درصورت بروز اختلاف بین آنان به داوری‌مراجعه كنند و نیز می‌توانند داور یا داوران خود را قبل یا بعد از بروز اختلاف تعیین نمایند.
    ‌تبصره – دركلیه موارد رجوع به‌داور، طرفین می‌توانند انتخاب داور یا داوران را به شخص ثالث یا دادگاه واگذار كنند.

    ماده ۴۵۶ – درمورد معاملات و قراردادهای واقع بین اتباع ایرانی و خارجی، تا زمانی‌كه اختلافی ایجادنشده است طرف ایرانی نمی‌تواند به‌نحوی‌از انحاء ملتزم شود كه درصورت بروز اختلاف حل آن را به‌داور یا داوران یا هیأتی ارجاع نماید كه آنان دارای همان تابعیتی باشند كه طرف معامله دارد.‌هر معامله و قراردادی كه مخالف این منع قانونی باشد در قسمتی كه مخالفت دارد باطل و بلااثر خواهد بود.

    ‌ماده ۴۵۷ – ارجاع دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی به‌داوری پس از تصویب هیأت‌وزیران و اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت می‌گیرد.‌در مواردی كه طرف دعوا خارجی و یا موضوع دعوا از موضوعاتی باشد كه قانون آن را مهم تشخیص داده، تصویب مجلس شورای اسلامی نیز ضروری‌است.

    ‌ماده ۴۵۸ – در هر مورد كه داور تعیین می‌شود باید موضوع و مدت داوری و نیز مشخصات طرفین و داور یا داوران به‌طوری كه رافع اشتباه باشد‌تعیین گردد. درصورتی كه تعیین داور بعد از بروز اختلاف باشد، موضوع اختلاف كه به‌داوری ارجاع شده باید به‌طور روشن مشخص و مراتب به داوران‌ابلاغ شود.
    ‌تبصره – قراردادهای داوری كه قبل از اجرای این قانون تنظیم شده‌اند با رعایت اصل یكصد و سی و نهم (۱۳۹) قانون اساسی تابع مقررات زمان‌تنظیم می‌باشند.

    ماده ۴۵۹ – درمواردی كه طرفین معامله یا قرارداد متعهد به معرفی داور شده ولی داور یا داوران خود را معین نكرده باشند و در موقع بروز اختلاف‌نخواهند و یا نتوانند در معرفی داور اختصاصی خود اقدام و یا در تعیین داور ثالث تراضی نمایند و تعیین داور به‌دادگاه یا شخص ثالث نیز محول نشده‌باشد، یك‌طرف می‌تواند داور خود را معین كرده به‌وسیله اظهارنامه رسمی به‌طرف مقابل معرفی و درخواست تعیین داور نماید و یا نسبت به تعیین‌داور ثالث تراضی كند. دراین‌صورت طرف مقابل مكلف است ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه داور خود را معرفی و یا در تعیین داور ثالث تراضی‌نماید. هرگاه تا انقضای مدت یادشده اقدام نشود، ذی‌نفع می‌تواند حسب مورد برای تعیین داور به‌دادگاه مراجعه كند.

    ماده ۴۶۰ – در مواردی‌كه مقرر گردیده است حل اختلاف به‌یك نفر داور ارجاع شود و طرفین نخواهند یا نتوانند در انتخاب داور تراضی نمایند و‌نیز در صورتی كه داور یكی ازطرفین فوت شود، یا استعفا دهد و طرف نامبرده نخواهد جانشین او را معین كند و یا در هر موردی كه انتخاب داور به‌شخص ثالث واگذار شده و آن شخص از تعیین داور امتناع نماید یا تعیین داور از طرف او غیر ممكن باشد، هریك از طرفین می‌توانند با معرفی داور‌مورد نظر خود وسیله اظهارنامه از طرف مقابل درخواست نماید كه ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه نظر خود را در مورد داور واحد اعلام كند و یا‌حسب مورد در تعیین جانشین داور متوفی یا مستعفی یا داوری كه انتخاب او وسیله ثالث متعذر گردیده اقدام نماید. درصورتی كه با انقضای مهلت،‌اقدامی به‌عمل نیاید،‌برابر قسمت اخیر ماده قبل عمل خواهد شد.

    ‌ماده ۴۶۱ – هرگاه نسبت به اصل معامله یا قرارداد راجع به داوری بین طرفین اختلافی باشد دادگاه ابتدا به آن رسیدگی و اظهار نظر می‌نماید.

    ‌ماده ۴۶۲ – درصورتی كه طرفین نسبت به دادگاه معینی برای انتخاب داور تراضی نكرده باشند، دادگاه صلاحیتدار برای تعیین داور، دادگاهی‌خواهد بود كه صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد.

    ‌ماده ۴۶۳ – هرگاه طرفین ملتزم شده باشند كه درصورت بروز اختلاف بین آنها شخص معینی داوری نماید و آن شخص نخواهد یا نتواند به‌عنوان‌داور رسیدگی كند و به داور یا داوران دیگری نیز تراضی ننمایند، رسیدگی به اختلاف درصلاحیت دادگاه خواهد بود.

    ‌ماده ۴۶۴ – درصورتی كه در قرارداد داوری، تعداد داور معین نشده باشد و طرفین نتوانند در تعیین داور یا داوران توافق كنند، هریك از طرفین باید‌یك نفر داور اختصاصی معرفی و یك نفر به‌عنوان داور سوم به‌اتفاق تعیین نمایند.

    ‌ماده ۴۶۵ – در هر مورد كه داور یا داوران، وسیله یك طرف یا طرفین انتخاب می‌شود، انتخاب‌كننده مكلف است قبولی داوران را اخذ نماید.‌ابتدای مدت داوری روزی است كه داوران قبول داوری كرده و موضوع اختلاف و شرایط داوری و مشخصات طرفین و داوران به همه آنها ابلاغ شده‌باشد.

    ‌ماده ۴۶۶ – اشخاص زیر را هر چند با تراضی نمی‌توان به‌عنوان داور انتخاب نمود:
    ۱ – اشخاصی كه فاقد اهلیت قانونی هستند.
    ۲ – اشخاصی كه به‌موجب حكم قطعی دادگاه و یا دراثر آن از داوری محروم شده‌اند.

    ‌ماده ۴۶۷ – در مواردی‌كه دادگاه به‌جای طرفین یا یكی از آنان داور تعیین می‌كند، باید حداقل از بین دو برابر تعدادی كه برای داوری لازم است و‌واجد شرایط هستند داور یا داوران لازم را به‌طریق قرعه معین نماید.

    ‌ماده ۴۶۸ – دادگاه پس از تعیین داور یا داوران و اخذ قبولی، نام و نام خانوادگی و سایر مشخصات طرفین و موضوع اختلاف و نام و نام خانوادگی‌داور یا داوران و مدت داوری را كتباً به داوران ابلاغ می‌نماید. دراین مورد ابتدای مدت داوری تاریخ ابلاغ به همه داوران می‌باشد.

    ماده ۴۶۹ – دادگاه نمی‌تواند اشخاص زیر را به سمت داور معین نماید مگر با تراضی طرفین:
    ۱ – كسانی كه سن آنان كمتر از بیست و پنج سال تمام باشد.
    ۲ – كسانی كه در دعوا ذی‌نفع باشند.
    ۳ – كسانی‌كه با یكی از اصحاب دعوا قرابت سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند.
    ۴ – كسانی‌كه قیم یا كفیل یا وكیل یا مباشر امور یكی از اصحاب دعوا می‌باشند یا یكی از اصحاب دعوا مباشر امور آنان باشد.
    ۵ – كسانی كه خود یا همسرانشان وارث یكی از اصحاب دعوا باشند.
    ۶ – كسانی كه با یكی از اصحاب دعوا یا با اشخاصی كه قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم با یكی از اصحاب دعوا دارند، درگذشته‌یا حال دادرسی كیفری داشته باشند.
    ۷ – كسانی كه خود یا همسرانشان و یا یكی از اقربای سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم او با یكی از اصحاب دعوا یا زوجه و یا یكی از‌اقربای نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او دادرسی مدنی دارند.
    ۸ – كارمندان دولت در حوزه مأموریت آنان.

    ماده ۴۷۰ – كلیه قضات و كارمندان اداری شاغل در محاكم قضایی نمی‌توانند داوری نمایند هرچند با تراضی طرفین باشد.

    ‌ماده ۴۷۱ – درمواردی كه داور با قرعه تعیین می‌شود، هریك از طرفین می‌توانند پس از اعلام در جلسه، درصورت حضور و درصورت غیبت از‌تاریخ ابلاغ تا ده روز، داور تعیین شده را رد كنند، مگر این‌كه موجبات رد بعدا” حادث شود كه دراین‌صورت ابتدای مدت روزی است كه علت رد حادث‌گردد. دادگاه پس از وصول اعتراض، رسیدگی می‌نماید و چنانچه اعتراض را وارد تشخیص دهد داور دیگری تعیین می‌كند.

    ماده ۴۷۲ – بعد از تعیین داور یا داوران، طرفین حق عزل آنان را ندارند مگر با تراضی.

    ‌ماده ۴۷۳ – چنانچه داور پس از قبول داوری بدون عذر موجه از قبیل مسافرت یا بیماری و امثال آن در جلسات داوری حاضر نشده یا استعفا دهد و‌یا از دادن رأی امتناع نماید، علاوه بر جبران خسارات وارده تا پنج سال از حق انتخاب شدن به داوری محروم خواهد بود.

    ‌ماده ۴۷۴ – نسبت به امری‌كه از طرف دادگاه به‌داوری ارجاع می‌شود اگریكی از داوران استعفا دهد یا از دادن رأی امتناع نماید و یا در جلسه داوری‌دوبار متوالی حضور پیدا نكند دو داور دیگر به‌موضوع رسیدگی و رأی خواهند داد. چنانچه بین آنان در صدور رأی اختلاف حاصل شود، دادگاه به‌جای‌داوری كه استعفا داده یا از دادن رأی امتناع نموده یا دوبار متوالی در جلسه داوری حضور پیدا نكرده ظرف مدت ده روز داور دیگری به‌قید قرعه انتخاب‌خواهد نمود، مگر این‌كه قبل از انتخاب به اقتضاء مورد، طرفین داور دیگری معرفی كرده باشند. دراین‌صورت مدت داوری از تاریخ قبول داور جدید‌شروع می‌شود.
    ‌در صورتی كه داوران درمدت قرارداد داوری یا مدتی كه قانون معین كرده است نتوانند رأی بدهند و طرفین به‌داوری اشخاص دیگر تراضی نكرده باشند،‌دادگاه به اصل دعوا وفق مقررات قانونی رسیدگی و رأی صادر می‌نماید.
    تبصره – در موارد فوق رأی اكثریت داوران ملاك اعتبار است، مگر این‌كه در قرارداد ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

    ‌ماده ۴۷۵ – شخص ثالثی كه برابر قانون به‌دادرسی جلب شده یا قبل یا بعد از ارجاع اختلاف به‌داوری وارد دعوا شده باشد، می‌تواند با طرفین‌دعوای اصلی درارجاع امر به داوری و تعیین داور یا داوران تعیین شده تراضی كند و اگر موافقت حاصل نگردید، به دعوای او برابر مقررات به‌طور‌مستقل رسیدگی خواهد شد.

    ‌ماده ۴۷۶ – طرفین باید اسناد و مدارك خود را به‌داوران تسلیم نمایند. داوران نیز می‌توانند توضیحات لازم را از آنان بخواهند و اگر برای اتخاذ‌تصمیم جلب نظر كارشناس ضروری باشد، كارشناس انتخاب نمایند.

    ‌ماده ۴۷۷ – داوران در رسیدگی و رأی، تابع مقررات قانون آیین دادرسی نیستند ولی باید مقررات مربوط به داوری را رعایت كنند.

    ‌ماده ۴۷۸ – هرگاه ضمن رسیدگی مسایلی كشف شود كه مربوط به وقوع جرمی باشد و در رأی داور مؤثر بوده و تفكیك جهات مدنی از جزایی‌ممكن نباشد و همچنین درصورتی كه دعوا مربوط به نكاح یا طلاق یا نسب بوده و رفع اختلاف در امری كه رجوع به داوری شده متوقف بر رسیدگی به‌اصل نكاح یا طلاق یا نسب باشد، رسیدگی داوران تا صدور حكم نهایی از دادگاه صلاحیتدار نسبت به امر جزایی یا نكاح یا طلاق یا نسب متوقف‌می‌گردد.

    ‌ماده ۴۷۹ – ادعای جعل و تزویر در سند بدون تعیین عامل آن و یا درصورتی كه تعقیب وی به جهتی از جهات قانونی ممكن نباشد مشمول ماده‌قبل نمی‌باشد.

    ‌ماده ۴۸۰ – حكم نهایی یادشده در ماده (۴۷۸) توسط دادگاه ارجاع‌كننده دعوا به داوری یا دادگاهی كه داور را انتخاب كرده است به‌داوران ابلاغ‌می‌شود و آنچه از مدت داوری در زمان توقف رسیدگی داوران باقی بوده از تاریخ ابلاغ حكم یادشده حساب می‌شود. هرگاه داور بدون دخالت دادگاه‌انتخاب شده‌باشد، حكم نهایی وسیله طرفین یا یك طرف به‌او ابلاغ خواهد شد.
    ‌داوران نمی‌توانند برخلاف مفاد حكمی كه در امر جزایی یا نكاح یا طلاق یا نسب صادر شده رأی بدهند.

    ‌ماده ۴۸۱ – در موارد زیر داوری از بین می‌رود:
    ۱ – با تراضی كتبی طرفین دعوا.
    ۲ – با فوت یا حجر یكی از طرفین دعوا.

    ‌ماده ۴۸۲ – رأی داور باید موجه ومدلل بوده و مخالف با قوانین موجد حق نباشد.

    ماده ۴۸۳ – درصورتی كه داوران اختیار صلح داشته باشند می‌توانند دعوا را با صلح خاتمه دهند. دراین‌صورت صلح‌نامه‌ای‌كه به‌امضای داوران‌رسیده باشد معتبر و قابل اجراست.

    ‌ماده ۴۸۴ – داوران باید از جلسه‌ای كه برای رسیدگی یا مشاوره و یا صدور رأی تشكیل می‌شود مطلع باشند و اگر داور از شركت در جلسه یا دادن‌رأی یا امضای آن امتناع نماید، رأیی كه با اكثریت صادر می‌شود مناط اعتبار است مگر این‌كه در قرارداد ترتیب دیگری مقرر شده باشد. مراتب نیز باید در‌برگ رأی قید گردد. ترتیب تشكیل جلسه و نحوه رسیدگی و دعوت برای حضور در جلسه، توسط داوران تعیین خواهد شد. در مواردی‌كه ارجاع امر‌به‌داوری از طریق دادگاه بوده، دعوت به‌حضور در جلسه به‌موجب اخطاریه دفتر دادگاه به‌عمل می‌آید.
    ‌تبصره – درمواردی كه طرفین به موجب قرارداد ملزم شده‌اند كه درصورت بروز اختلاف بین آنان شخص یا اشخاص معینی داوری نماید اگر مدت‌داوری معین نشده باشد مدت آن سه ماه و ابتدای آن از روزی است كه موضوع برای انجام داوری به داور یا تمام داوران ابلاغ می‌شود. این مدت با توافق‌طرفین قابل تمدید است.

    ‌ماده ۴۸۵ – چنانچه طرفین در قرارداد داوری طریق خاصی برای ابلاغ رأی داوری پیش‌بینی نكرده باشند، داور مكلف است رأی خود را به‌دفتر‌دادگاه ارجاع‌كننده دعوا به داور یا دادگاهی كه صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد تسلیم نماید.
    ‌دفتر دادگاه اصل رأی را بایگانی نموده و رونوشت گواهی شده آن را به‌دستور دادگاه برای اصحاب دعوا ارسال می‌دارد.

    ‌ماده ۴۸۶ – هرگاه طرفین، رأی داور را به‌اتفاق بطور كلی و یا قسمتی از آن را رد كنند، آن رأی در قسمت مردود بلااثر خواهد بود.

    ماده ۴۸۷ – تصحیح رأی داوری در حدود ماده (۳۰۹) این قانون قبل از انقضای مدت داوری راساً با داور یا داوران است و پس از انقضای آن تا پایان‌مهلت اعتراض به رأی داور، به درخواست طرفین یا یكی از آنان با داور یا داوران صادر كننده رأی خواهد بود. داور یا داوران مكلفند ظرف بیست روز از‌تاریخ تقاضای تصحیح رأی اتخاذ تصمیم نمایند. رأی تصحیحی به‌طرفین ابلاغ خواهد شد. دراین‌صورت رسیدگی به اعتراض دردادگاه تا اتخاذ تصمیم‌داور یا انقضای مدت یادشده متوقف می‌ماند.

    ‌ماده ۴۸۸ – هرگاه محكوم‌علیه تا بیست روز بعد ازابلاغ، رأی داوری را اجرا ننماید، دادگاه ارجاع‌كننده دعوا به‌داوری و یا دادگاهی كه صلاحیت‌رسیدگی به اصل دعوا را دارد مكلف است به‌درخواست طرف ذی‌نفع طبق رأی داور برگ اجرایی صادركند. اجرای رأی برابر مقررات قانونی می‌باشد.

    ‌ماده ۴۸۹ – رأی داوری درموارد زیر باطل است و قابلیت اجرایی ندارد:
    ۱ – رأی صادره مخالف با قوانین موجد حق باشد.
    ۲ – داور نسبت به مطلبی كه موضوع داوری نبوده رأی صادر كرده است.
    ۳ – داور خارج ازحدود اختیار خود رأی صادر نموده باشد. دراین‌صورت فقط آن قسمت از رأی كه خارج از اختیارات داور است ابطال می‌گردد.
    ۴ – رأی داور پس از انقضای مدت داوری صادر و تسلیم شده باشد.
    ۵ – رأی داور با آنچه در دفتر املاك یا بین اصحاب دعوا در دفتر اسناد رسمی ثبت شده و دارای اعتبار قانونی است مخالف باشد.
    ۶ – رأی به‌وسیله داورانی صادرشده كه مجازبه صدوررای نبوده‌اند.
    ۷ – قرارداد رجوع به‌داوری بی‌اعتبار بوده باشد.

    ‌ماده ۴۹۰ – درمورد ماده فوق هریك از طرفین می‌تواند ظرف بیست روز بعد از ابلاغ رأی داور از دادگاهی كه دعوا را ارجاع به داوری كرده یا‌دادگاهی كه صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد، حكم به بطلان رأی داور را بخواهد در این صورت دادگاه مكلف است به درخواست رسیدگی‌كرده، هرگاه رأی از موارد مذكور در ماده فوق باشد حكم به بطلان آن دهد و تا رسیدگی به اصل دعوا و قطعی شدن حكم به بطلان، رأی داور متوقف‌می‌ماند.
    ‌تبصره – مهلت یادشده در این ماده و ماده (۴۸۸) نسبت به اشخاصی كه مقیم خارج از كشور می‌باشند دو ماه خواهدبود. شروع مهلت‌های تعیین‌شده در این ماده و ماده (۴۸۸) برای اشخاصی كه دارای عذر موجه به شرح مندرج در ماده (۳۰۶) این قانون و تبصره (۱) آن بوده‌اند پس از رفع عذر‌احتساب خواهد شد.

    ‌ماده ۴۹۱ – چنانچه اصل دعوا در دادگاه مطرح بوده و از این طریق به‌داوری ارجاع شده باشد، درصورت اعتراض به رأی داور و صدور حكم به‌بطلان آن، رسیدگی به دعوا تا قطعی شدن حكم بطلان رأی داور متوقف می‌ماند.
    ‌تبصره – درمواردی‌كه ارجاع امر به داوری از طریق دادگاه نبوده و رأی داور باطل گردد، رسیدگی به دعوا در دادگاه با تقدیم دادخواست به‌عمل‌خواهد آمد.

    ‌ماده ۴۹۲ – درصورتی كه درخواست ابطال رأی داور خارج ازموعد مقرر باشد دادگاه قرار رد درخواست را صادر می‌نماید.‌این قرار قطعی است.

    ‌ماده ۴۹۳ – اعتراض به رأی داور مانع اجرای آن نیست، مگر آنكه دلایل اعتراض قوی باشد. دراین‌صورت دادگاه قرار توقف منع اجرای آن را تا‌پایان رسیدگی به اعتراض و صدور حكم قطعی صادر می‌نماید و در صورت اقتضاء تأمین مناسب نیز از معترض اخذ خواهد شد.

    ‌ماده ۴۹۴ – چنانچه دعوا درمرحله فرجامی باشد، و طرفین با توافق تقاضای ارجاع امر به داوری را بنمایند یا مورد از موارد ارجاع به داوری‌تشخیص داده شود، دیوان عالی كشور پرونده را برای ارجاع به داوری به دادگاه صادركننده رأی فرجام خواسته ارسال می‌دارد.

    ماده ۴۹۵ – رأی داور فقط درباره طرفین دعوا و اشخاصی كه دخالت و شركت در تعیین داور داشته‌اند و قائم‌مقام آنان معتبر است و نسبت به‌اشخاص دیگر تأثیری نخواهد داشت.

    ‌ماده ۴۹۶ – دعاوی زیر قابل ارجاع به داوری نیست:
    ۱ – دعوای ورشكستگی.
    ۲ – دعاوی راجع به اصل نكاح، فسخ آن، طلاق و نسب.

    ‌ماده ۴۹۷ – پرداخت حق‌الزحمه داوران به‌عهده طرفین است مگرآن كه در قرارداد داوری ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

    ماده ۴۹۸ – میزان حق‌الزحمه داوری براساس آیین‌نامه‌ای است كه هر سه سال یك‌بار توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه‌خواهد رسید.

    ‌ماده ۴۹۹ – درصورت تعدد داور، حق‌الزحمه بالسویه بین آنان تقسیم می‌شود.

    ‌ماده ۵۰۰ – چنانچه بین داور و اصحاب دعوا قراردادی درخصوص میزان حق‌الزحمه منعقد شده باشد، برابر قرارداد عمل خواهد شد.

    ‌ماده ۵۰۱ – هرگاه در اثر تدلیس، تقلب یا تقصیر در انجام وظیفه داوران ضرر مالی متوجه یك طرف یا طرفین دعوا گردد، داوران برابر موازین قانونی‌ مسؤول جبران خسارت وارده خواهند بود.

    منبع: روزنامه رسمي، شماره ۱۶۰۷۰، مورخ ۱۳۷۹/۰۲/۱۱

  • آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران مصوب 1386

    آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران مصوب 1386

    آئين‌نامه احوال شخصيه زرتشتيان ايران مصوب 27 اردیبهشت 1386 چهارمين همايش سراسري نهادها و انجمن هاي زرتشتي سراسر ايران

    شماره: ۱۹۷

    تاریخ: ۲۳ ۱۰/۹/۱۳۸۶
    جناب آقای امیرحسین پورسینا
    ریاست محترم هیات مدیره و مدیرعامل روزنامه رسمی کشور
    با درود فراوان
    نظر به اینکه احوال شخصیه ویژه جامعه زرتشتیان ایران برابر اصل سیزدهم قانون اساسی بازنگری شده و مورد تایید انجمن موبدان تهران (مرجع دینی زرتشتیان) و انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی سراسر کشور در همایش تاریخ ۲۷/۲/۱۳۸۶ قرار گرفته‌است و از آن تاریخ لازم‌الاجرا است، ضمن ارسال متن این آیین‌نامه که تغییرات پیشنهادی اداره حقوقی قوه‌قضائیه نیز برابر نامه شماره ۵۷۳۴/۷ به تاریخ ۲۸/۸/۱۳۸۶ در آن صورت گرفته، شایسته است گزارش آن را در روزنامه رسمی کشور برای اطلاع عموم درج فرمایید.

    شماره: ۵۷۳۴/۷
    تاریخ: ۲۸/۸/۱۳۸۶
    ریاست محترم هیأت مدیره و مدیریت عامل روزنامه رسمی کشور
    بازگشت به استعلام شماره ۲۳۹۲/۹ مورخ ۲۱/۵/۱۳۸۶ منضم به یک نسخه از آیین‌نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران که پس از بررسی اولیه، نسخه دیگری از آن با اصلاحات مختصری در مواد ۹و ۱۵و ۴۳و ۵۴و ۵۸و ۶۷ طی نامه شماره ۲۱۰۶/۴۰ مورخ ۲۶/۷/۱۳۸۶ به این اداره کل واصل و در کمیسیون مشورتی قوانین مدنی مورد بررسی و مطالعه و اظهارنظر قرار گرفت، نظریه مشورتی کمیسیون نامبرده به شرح ذیل اعلام می‌شود:
    آیین‌نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران مصوب بیست و هفتم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش در چهارمین همایش سراسری نهادها و انجمن‌های زرتشتی سراسری ایران با اصلاحات جزئی موضوع‌نامه شماره ۲۱۰۶/۴۰ مورخ ۲۶/۷/۱۳۸۶ ریاست محترم انجمن زرتشتیان تهران مورد بررسی و مطالعه قرارگرفت و خلاف انتظامات عمومی بنظر نرسید.

    معاون اداره کل امور حقوقی و اسناد و امور مترجمین قوه‌قضائیه ـ صدرالدین کیوانی

    آئین‌نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران انجمن زرتشتیان تهران

    ۱ـ خواستگاری 
    ماده۱ـ از هر دختر یا زن زرتشتی، که شرط لازم برای زناشویی را داشته‌باشد، می‌توان خواستگاری کرد.
    ماده۲ـ رضایت طرفین در زمینه خواستگاری و نامزدی شرط کافی برای پیمان زناشویی نیست.
    ماده۳ـ وکالت دادن برای اجرای مراسم نامزدی و زناشویی در صورتی لازم است که حضور شخص موکل امکان نداشته‌باشد.

    ۲ـ نامزدی 
    ماده۴ـ نامزدی را در زمانی می‌توان اجرا کرد که دختر چهارده سال تمام و پسر شانزده سال تمام داشته‌باشد.
    ماده۵ ـ پس از خواستگاری دختر یا زن و دریافت رضایت از او و والدینش می‌توان او را به نامزدی اختیار کرد.
    ماده۶ ـ مراسم نامزدی عبارت است از دو حلقه که پسر و دختر به‌دست یکدیگر می‌کنند و هدایایی که خانوادة آنها به هم می‌دهند.
    ماده۷ـ جایگاه نامزدی به مانند زناشویی نیست که پسر و دختر آزادی کامل در امر زناشویی داشته‌باشند.
    ماده۸ ـ پس از فسخ نامزدی هر یک از نامزدها، می‌توانند هدایایی را که خود یا والدین آنها به طرف دیگر داده، درخواست کنند و چنانچه هدایا موجود نباشد، قیمت زمان درخواست آنها دریافت خواهدشد.
    ماده۹ـ در صورت فسخ نامزدی خساراتی که از جهت اعتماد در انجام زناشویی وارد آمده‌است، با تایید کارشناس، قابل دریافت است.
    ماده۱۰ـ در موردی که قبل از اجرای مراسم زناشویی یکی از نامزدها از جهان درگذرد و از سوی نامزد دیگر و خانواده‌اش هدایایی که به عنوان نامزدی داده‌شده‌است می‌تواند درخواست شود، در صورتی که هدایا موجود نباشد قیمت زمان خرید هدایا دریافت خواهدشد مگر اینکه آن هدایا در سنت و آیین‌ها استفاده‌شده‌باشند.
    ماده۱۱ـ مدت گذشت زمان دعاوی ناشی از فسخ نامزدی از تاریخ وقوع فسخ دو سال است.

  • ماده واحده ‌قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب 1312

    ماده واحده ‌قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب 1312

    ماده واحده – نسبت به احوال شخصیه و حقوق ارثیه و وصیت ایرانیان غیر شیعه كه مذهب آنان به رسمیت شناخته شده محاكم باید قواعد و‌ عادات مسلمه متداوله در مذهب آنان را جز در مواردی كه مقررات قانون راجع به انتظامات عمومی باشد به طریق ذیل رعایت نمایند:

    1 – در مسایل مربوطه به نكاح و طلاق عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی كه شوهر پیرو آن است.

    2 – در مسایل مربوطه به ارث و وصیت عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهب متوفی.

    3 – در مسایل مربوطه به فرزندخواندگی عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی كه پدرخوانده یا مادرخوانده پیرو آن است.

    ‌چون به موجب قانون 4 تیر ماه 1312 (‌وزیر عدلیه مجاز است لوایح قانونی را كه به مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نماید پس از تصویب كمیسیون‌ قوانین عدلیه به موقع اجراء گذارده و پس از آزمایش آنها در عمل نواقصی را كه در ضمن جریان ممكن است معلوم شود رفع و قوانین مزبوره را تكمیل ‌نموده ثانیاً برای تصویب به مجلس شورای ملی پیشنهاد نماید)  علیهذا (‌قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاكم) مشتمل بر یك‌ ماده كه در تاریخ سی و یكم تیر ماه  یك هزار و سیصد و دوازده شمسی به تصویب كمیسیون قوانین عدلیه مجلس شورای ملی رسیده قابل اجراء است.

    ‌رییس مجلس شورای ملی – دادگر

    منبع: قضاوت آنلاین، مجموعه قوانین سال 1312، ص66